آیا ادامه بیتوجهی مسئولان به فعالیت موادفروشان و حضور معتادان و کارتنخوابها در منطقه میدان بار، دارالمؤمنین را در آستانه یک قضاوت ناخوشایند در منظر زائران اربعین قرار خواهد داد؟
این یک سؤال اساسی است که آیا باوجود سالها تلاش، هزینهکردهای مالی کلان و حتی شهادت و وارد آمدن صدمات جانی فراوان به عوامل دخیل در فرایند مبارزه با مواد مخدر، ما از نظر مبارزه با این بلای خانمانسوز به نوعی شکست خورده و موفقیت قابل قبولی بهدست نیاوردهایم؟
البته وقتی صحبت از عدم موفقیت به میان میآید منظور این است که در این مدت نهتنها تعداد معتادان کم نشده بلکه رو به افزایش و طیف سنی مبتلا به این بلا رو به کاهش است. بدتر اینکه در این میان نسبت زنان و دختران جوانی که به اعتیاد گرایش پیدا میکنند هم دائماً رو به فزونی است و جمع بسیار زیادی از بهبودیافتگان نیز در کوتاهمدت دوباره به چرخه مصرف بازمیگردنند. حالا اینکه نرخ و زمان دسترسی به مواد هم بسیار کمتر از قبل شده و هر روز هم شاهد ورود مخدرهای جدید صنعتی و آزمایشگاهی و مواد ترکیبی به بازار مصرف هستیم و دائماً نیز در نشستهای خبری و گزارشهای دورهای مسئولان خبر از تغییر روشهای توزیع و تدخین، افزایش کمی و کیفی کشفیات این مواد به نسبت به سال و ماه قبل و یا افزایش مناطق آلوده و حضور معتادان متجاهر در سطح شهرها و بلاتکلیف بودن عناوین مجرمانه در برخی مخدرها و غیره میدهند نیز به جای خود. البته این همه در حالی است که طی این چند دهه و به موازات اجرای هزاران برنامه فرهنگی و حمایتی و یا حتی برخوردهای قضائی، مرتباً طرحهای ویژه پاکسازی مناطق آلوده و جرمخیز در حوزه مواد مخدر و متعاقباً دستگیری و جمعآوری معتادان و موادفروشان و افزایش مراکز ترک هم اجرا شده بنابراین عقلاً و منطقاً باید شاهد کاهش قابل قبول این آسیب در سطح شهرها باشیم اما.... نکته تأسفبارتر اینکه به تصریح مشاور دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور چون در فرآیند خرید و فروش و یا مصرف، موضوع پول در میان است افراد برای رسیدن به اهداف و مقاصدشان به هر خشونت و بزهی هم دست میزنند، همین امر باعث افزایش نرخ بروز ناامنی در سطح جامعه شده به گونهای که در پس پرده و یا در مقدمه بسیاری از نزاعها، قتلها، دزدیها، فحشا، تنفروشیها، خیانتها و... میتوان رد پای آشکار و غیر قابل انکار اعتیاد و مواد مخدر را دید. درواقع مواد مخدر و اعتیاد بیشتر از آنکه برای فرد معتاد و موادفروش ضرر جسمی و قانونی به همراه داشته باشد، برای جامعه آورده منفی و سیاه اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی را به همراه دارد که سلامت و امنیت جامعه را به چنان مخاطرات و چالشهایی میاندازد که اگر در کوتاهمدت و یا سرعت هرچه تمام در موضوع آن بازنگری نشود، فقط خدا میداند در آینده نهچندان دور چه تبعات و خطراتی را برای جامعه به همراه خواهد داشت. *مرگ هزار بار شیون هزار بار... شاید فقط از سوی روزنامه سپهرغرب طی یکی دو سال اخیر قریب به 15 بار در قالب گزارش و تحلیل جامع به موضوع حضور معتادان متجاهر و فعالیت خردهفروشان مواد در مناطق آلوده شهر همدان پرداخته و بارها نیز از مسئولان خواسته شده برای ایمنسازی شهر و ایجاد فضای سالم برای زیست شهروندان هر آنچه در توش و توان دارند برای حذف این افراد به مرحله اجرا گذارند. اما درنهایت و پس از اجرای چندین مرحله عملیات پاکسازی و به موازات برخوردهای سیستماتیک روزمره امروز وقتی دوباره وضعیت عمومی شهر را رصد کرده و اقدام به مقایسه آن با قبل میکنیم، نهتنها شاهد اتفاق تازهای نیستیم بلکه بازهم از گوشه و کنار و لابهلای صحبتهای مسئولان و متولیان امر خبرهای ناخوشی از افزایش مناطق آلوده و تعداد معتادان و موادفروشان و درنهایت کشفیات بیشتر به گوش میرسد که گاه بر سرمان هوار میشود. خب همینطور هم میشود، وقتی برخی مسئولان و مدیران با مماشات و برخوردهای بیاثر با معتادان متجاهر روبهرو میشوند انتظار وضعی بهتر از این نداریم. اگر برخوردها در سطوح بعدی با این افراد مثلاً در قوه قضائیه قاطع، سخت و سنگین باشد و یا حتی مجازاتهای تأثیرگذار و سختی برای آنها درنظر گرفته شود شاید بتوان کمی ترس در دل آنها انداخت و این زنجیره را قطع کرد و شهر دیگر عرصه جولان معتادان متجاهر نشود. حالا البته فرقی هم نمیکند در کدام ناحیه از شهر باشد محلاتی چون خضر و جنت باشد یا اسلامشهر، میدانبار، چرمسازی و یا حتی آرامگاه بوعلی، بلوار جوان، پارک مردم و یا میدان آرامگاه باباطاهر... و یا این مواد شیشه، تریاک، هروئین و مرفین باشد یا گل و حشیش یا روانگردانیهای جدید و مواد ترکیبی آنچنانی با اسمهای فرنگی مثل دراگ، وید، سورچه و... البته و برعکس تصور برخی که فکر میکنند اعتیاد فقط خاصه طبقات فرودست و پایین جامعه است و طیف مرفه و خانواده و فرزندان مسئولان و مدیران جامعه از این بلا مصون بوده و درگیر آن نخواهند شد نیز کاملاً غلط است زیرا آنها نیز چندان تافته جدابافته از این جامعه نبوده و دور از ذهن و انتظار نیست که از رهآورد همین مماشات روزی هم شاهد ابتلای فرزندان و بستگان خود به این بلای شوم باشند. هرچند پیشتر و به تعدد به موضوع میدان بار بهعنوان یک مرکز پرتردد تجاری که معضلات زیستمحیطی و ترافیکی فراوانی را برای شهر همدان بهوجود آورده پرداختهایم با این حال اما در نظر داریم تا در بازخوانی روی دیگر این سکه از مکانی سخن بگوییم که سالهاست بهعنوان یکی از مهمترین، اصلیترین و در عین حال شناختهشدهترین مراکز مصرف و توزیع و فروش مواد مخدر در شهر همدان برای خود اسم و رسمی به در کرده است. مجموعهای نسبتاً وسیع مشتمل بر خود میدان بار؛ حاشیههای اسلامشهر و خیابان منتهی به چراق قرمز، بلور آیتالله نجفی، جاده کرمانشاه و تا حدودی چرمسازی و منطقه نظام که تقریباً بهصورت فعال در 24 ساعت شبانهروز نهفقط شاهد حضور پرتردد و تجمع معتادان شده بلکه مکانی است برای تشکیل گعدههای چندده نفری مصرف. موضوع این است که امروزه مجموعه میدانبار بهعنوان بزرگترین و شناختهشدهترین مرکز توزیع و فروش و تدخین در حال تولید و پمپاژ سم به بدنه شهر بوده بدون آنکه نگرانی کسی را برانگیزاند که برجستهترین دلیل آن نیز آزادی عمل و رفتار مبتلایان به این بلای خانمانسوز است که البته فرق چندانی هم ندارد که این افراد زن باشند یا مرد، جوان و نوجوان باشند یا میانسال و حتی سالخورده. اینجا برای این جماعت حکم بازار و داروخانه شبانهروزی را دارد که میتواند بدون دردسر زیاد در کوتاهترین زمان، دوای خماری خود را سنتی و صنعتی تهیه کرده و بدون فوت وقت همانجا و در مقابل چشم مردم استعمال یا تزریق کرده و معمولاً نیز بعد از یک چرت یکی دو ساعته در کنار و کنج دیوارها و لای درختان بهدنبال کار خود بروند تا زمان بعدی مصرف. البته این معضل شهر همدان در حالی مطرح میشود که شک نداریم همه مسئولان و مدیران، تصمیمگیران و مجریان کاملاً و حتی بیشتر از مردم عادی از وضعیت شکننده این منطقه باخبر بوده و نسبت به تبعات ادامه این رویه آگاهی دارند، با این حال اما چرا تاکنون با قبول مسئولیت بروز شرایط موجود، یک بار برای همیشه و محض رضای خدا نسخه این معضل را نپیچیده و شر آن را از سر مردم کم نمیکنند؟ این پرسشی است که ظاهراً هیچ کس حاضر نشده پاسخ قاطع و قانعکنندهای برای آن به مردم ارائه کند بهجز به یک ابراز تأسف و امید به بهبود شرایط در آیندهای مبهم و نامعلوم و البته گاهی نیز مستمسک قرار دادن وعده حذف این جرثومه فساد برای تبلیغات انتخاباتی. طبیعی است که وقتی فروشنده و مصرفکننده مواد مخدر بهصورت آشکار و با خیال راحت حتی در منظر عام اقدام به فعالیت میکنند، دو نتیجه به ذهن متبادر شود اینکه یا در پس این سکوت کاسهای زیر نیمکاسه است و یا یک جای کار واضعان و مجریان قانون لنگ اساسی میزند؛ به دیگر معنا اگر مصرف و فروش مواد مخدر جرم است، پس چرا این جماعت بدون هول و هراس اقدام به این کار میکنند؟ اگر جرم نیست پس این همه هزینه و زحمت و اجرای طرحهای پاکسازی چه معنایی دارد؟ هرچند داستان اعتیاد و مصرف و خرید فروش علنی مختص شهر ما نیست و در همه شهرهای کشور مشاهده میشود با این حال اما گاهی تقارن این مسئله با یک رویداد دیگر نتیجهای بهمراتب بدتر را عاید و واصل شهر و شهروندان کرده و اصطلاحاً بد را به بدتر مبدل میکند که نه میتوان آنرا به هیچ شکل توجیه کرد و یا به هر دلیل نادیده گرفت. موضوع این است که شاید معضل میدانبار و مشکلات اعتیاد و فساد که از آن ناشی میشود به هر دلیل دیگر برای مسئولام امری درجه چندم محسوب شود و مردم نیز از سر ناچاری و به هر شکل با کجدار و مریز آنرا تحمیل میکنند اما با این حال وقتی بحث پای آبروی یک شهر در منظر دیگران و بهخصوص هزاران مسافری که از کنار آن عبور میکنند به میان میآید دیگر داستان فرق کرده و اصطلاحاً نمیتوان بیخیال ماجرا شد. داستان این است که درست در زمانی که تمامی توش و توان یک شهر برای خدمت به زائران اربعین جمع شده و صدها نفر از خادمان مردمی در تلاش و تکاپو بودند تا طی 24 ساعت شبانهروز خدمات بهتری را به زوار ارائه داده و اصطلاحاً نمایه و تصویر مناسبی را از دارالمؤمنین در خاطر و اذهان این عزیران ثبت و ضبط کنند، اما در همین زمان و در مسیر حرکت و توقف این زائران نیز شاهد حضور تردد و فعالیت جمع کثیری از معتادان و موادفروشان و یا کارتنخوابهایی بودیم که با برخی سوء رفتارهای خود باعث وارد آمدن خدشههای عمیق بر این فرایند خدمت شده و بعضاً اثر معنوی این خدمت را تحت تأثیر حاشیههای ناخواسته قرار دادند. البته هیچکس از معتاد، موادفروش و کارتنخواب انتظار آبروداری برای یک شهر و ساکنان آن در هیچ زمان و مکان را نداشته، اما سؤال این است که آیا مسئولان هم به همین میزان نسبت به تبعات و برآیندهای این حضور و فعالیتها بیتفاوت بوده و باوجود اطلاع از وضعیت این منطقه به هر دلیل نخواسته و یا نتوانستند در ایام تلاش و سرمایهگذاری برای آبروبخشی به شهر، برنامه مشخص و مدونی را جهت سالم و ایمنسازی این مسیر از لوث وجود این افراد در دستور کار قرار دهند؟ البته مبحث جمعآوری و یا بازداشت این افراد یک الزام فراگیر بوده و قطعاً محدود به یک زمان و منطقه و محدوده نیست اما دلیل و اصرار به جمعآوری این افراد در این ایام خاص صرفاً تلاش در جهت پاسداشت زحمات خدمتگذاران مواکب و مردم پای کار این حرکت از یک سو و نیز زیباسازی و حفظ آبروی شهری است که افتخار میزبانی زائران اربعین را در گذشته داشته و در سالهای آینده خواهد داشت. در واقع نباید اجازه داده میشد تا حضور و فعالیت این افراد موجب بروز مشکلات و یا قضاوتهای سطحی و عجولانه در خصوص آبرو و اعتبار یک شهر و شهروندان آن و در نگاه خاص مدل مدیریتی و نظارتی آن در منظر رهگذران مسافرانی شود که بهصورت میلیونی هر سال از همین مسیر به زیارت رفته و مجدداً به کشور بازمیگردند، در حالی که کاملاً حس میکنند شرایط محیط نسبت به قبل نهتنها تغییر نکرده بلکه به هر دلیل مشکلات و معضلات آن نیز تشدید شده است. حالا اینکه قرار است این رویه کجدار و مریز مدیریت یک شهر و شهروندان آن را تا مرز کدام افتخار و سربلندی و یا بدنامی و سوءقضاوت پیش ببرد، پرسشی است که پاسخ آنرا سال آینده و از محل برنامهریزی و تدابیر مسئولان باید پیدا کرد و دید.
|