اخیراً بهدلیل پیام تبریک شخصی بهمناسبت انتصاب مدیری ارشد، از کلمه شایسته استفاده شده بود که مورد انتقاد برخی از نزدیکانش قرار گرفت. واقعیتی است که بهکارگیری اینگونه کلمات و عناوین، رسمی معمول در بین افراد حقوقی و حقیقی شده است؛ در ماه گذشته نیز تقریباً همه مدیران سازمانها و ادارات کل، موفق به دریافت تقدیرنامه در جشنواره شهیدرجایی شدند! اضافه بفرمایید این مورد را که چند روز گذشته یکی از افراد مؤثر استان همدان گفتند که از بزرگترین مشکلات مدیران ما، ترک فعلها است (به نظر بنده درست گفتند). استفاده از این کلمات و عناوین مانند انتصاب شایسته، گاهی میتواند جنبه تشویقی و انگیزشی داشته باشد، برخی اوقات ناشی از شناخت است و بعضاً هم میتواند جنبه سیاسی یا علایق فردی داشته باشد و این واقعیتی است که قضاوت در مورد بهکارگیرندگان و صحت و سقم اینگونه عناوین، سخت است و نیاز به تشخیص قوی دارد. قابل ذکر است که در ادوار مختلف عده کم و معدودی ثابت کردهاند که صفت شایسته زیبنده آنان بوده و در بیشتر مواقع، عکس قضیه به وقوع پیوسته و کسانی که روزی چنین عناوینی را برگزیده و بهکار گرفتهاند، یا خود پشیمان شدهاند و یا دیگران آنان را زیر سؤال بردهاند که «بفرما، اینهم اندیشه و رفتار آن کسی که تو شایستهاش نامیدی». این موضوعات از چند جنبه قابل بررسی و بعضاً ارزیابی است؛ نخست اینکه اگر ما در جایگاهی بهعنوان امانت مینشینیم و از چنین القاب و عناوینی برای ما استفاده میکنند، باید مراقب باشیم حداقل در اندازه لازم طوری مشی و عمل به وظیفه کنیم که اسباب شرمندگی دیگران را فراهم نکنیم، از سویی میتوان توصیه کرد که با توجه به سوابق و توان آدمها که بعضاً هم میتواند تدریجی و بدون عجله باشد، القاب و عناوین را بهکار بگیریم و یا در مواقعی مانند همان جشنواره شهیدرجایی، وقتی همه مدیران تشویق میشوند، حتماً برای مخاطبین و افراد مختلف این شائبه پیش میآید که گویا بهاصطلاح دوغ و دوشاب یکی شده است! (با عرض معذرت از خوبان) چراکه برخی از مدیران و یا کارشناسان میانی نتوانستهاند به وظایف تعریفشده و حداقلی خود عمل کنند و دهها ارباب رجوع و ارزیاب نیز شاهد این ناشایستگیها بودهاند. اساساً اعمال اهرم تشویق موفقها و تنبیه ناتوانان مدیریتی باهم معنا مییابد؛ مثلاً ما به غلط و با تساهل بیجا، در بسیاری از مواقع میگوییم همه اینها نمونهاند! اما در ماحصل آنچه وظیفه همان گروه بوده، موفقیتهای برجستهای را شاهد نیستیم و یا سنت غلط خودتشویقی که در دهه اخیر غوغا کرده است! درحالی که ارزیابان متخصص و منصف باید کاری انجامشده را با توجه به موازین منطقی، رتبهبندی و امتیازدهی کنند. همینطور استفاده از عناوینی چون عارف، معلم اخلاق، استاد، دکتر و امثالهم که در بیشتر موارد نابهجا مورد استفاده قرار میگیرد نیز مطلوب نیست که در موارد نهچندان کم، خلاف واقع است.
|