جوامع انسانی برای پیشرفت از جهات مختلف دارای نیازهای متعدد و چندلایه هستند که برخی در حوزه فرهنگ و نامحسوس و بعضی هم زیرساختهای محسوس و قابل مشاهده با چشم سر هستند؛ یکی از نیازها در بخش فرهنگ اجتماعی برای ارتقای جامعه، مسئله توجه به انتقادها و بهرهمندی از آنها بعنوان فرصت و عاملی پیشبرنده است. گرچه جامعه ما در حوزه نظری معمولاً دارای برداشت درستی از کلمه کلیدی نقد و انتقاد نیست و غالباً آن را نوعی عیبجویی ارزیابی میکند و در بیشتر موارد نقد صورتگرفته را مخالفت به حساب میآورد، اما حقیقت این است که نقد به معنای جداسازی خوب از بد و سره از ناسره است که حتی میتواند بعضاً بار تأیید و تشویق هم داشته باشد، حتی اگر اقدام به انتقاد جنبه عیبجویی هم داشته باشد، انسان سالم و مدیر خوشفکر باید با بررسی جنبه مورد انتقاد (اگر منطقی و درست باشد) حتی اگر از دشمن هم بود، آن را پذیرفته و برای ارتقای خدمت خود، به کار ببندد. فرهنگ دینی که دارای زوایای عمیق و متنوعی است، انتقاد را نوعی هدیه ارزشمند ارزیابی کرده و حضرت امام علی علیهالسلام در فرازی از رهنمودهایشان میفرمایند «رحمت خداوند بر کسی که عیوب مرا به من هدیه میکند»؛ بهعلاوه در مکتب سعادتآفرین اسلام توصیه شده که مؤمنین آنچه را خوب میدانند، یکدیگر را به انجام آن توصیه کنند. کسی که انتقاد میکند، ممکن است از جهت شخصی به اعتباری دارای سه نوع انگیزه باشد؛ نخست خدمت به جامعه و یا مخاطب خویش، دوم تخریب گروهها، دیدگاهها یا افراد و سوم مطرح کردن خود در جامعه، یعنی نوعی دیده شدن را اراده کند، اما مخاطب مورد نقد اگر عاقل و سالم باشد، گذشته از توجه به انگیزههای منتقد، لازم و معقول است که اصل قضیه و وجهه انتقاد را مورد بررسی قرار دهد و درصورت صحیح بودن، آن را پذیرفته و حتی منتقد را مورد تمجید و تشویق هم قرار دهد. شکی نیست که در انجام هر کاری و حتی در حوزه چگونه اندیشیدن، کسی نباید فکر و کار خود را بهترین و بدون عیب و نقص بداند! بهخصوص مدیران که لازم است علاوهبر نقدپذیری، زمینههای توسعه مشارکت را برای رسیدن به اهداف فراهم بیاورند؛ اگر اشخاص تجربه کنند که انتقاد صحیح آنان مورد توجه و اعمال در تصمیمها و اجرای برنامهها واقع شده است، تمایلی چندبرابری برای کمک و مشارکت که از نیازهای ضروری است، پیدا میکنند و فرد یا مدیران هوشمند به معنای درست آن، کسانی هستند که اندیشهها و تواناییهای دیگران را برای رسیدن به هدف و برنامه خود، جمع بسته و به کار میبندند، بهعلاوه اگر در برخی موارد جنبه انتقاد مثبت و پیشبرنده نباشد، نهادینه کردن فرهنگ تعاطی افکار و اندیشهها برای اشخاص، مدیران و جامعه، نقطه قوت و پیشران است، انشاءالله.
|