چند روز پیش شاهد اعلام آتشبس بین لبنان و رژیم صهیونیستی بودیم؛ این آتشبس بیانکننده تلاش آمریکا برای احیای قدرت بازدارندگی رژیم اسرائیل بود. از طرفی رسواکننده و نمایانکننده دخالتهای مداوم آمریکا در منطقه نیز هست. شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان این رخداد را پیروزی بزرگ خواند؛ از طرفی مخالفان مقاومت، پیروزی را برای رژیم اسرائیل میدانند. اما واقعیت چیست؟ حزبالله لبنان در چهارم آذرماه برای نخستینبار ضمن پرتاب حدود 400 موشک و پهپاد در آسمان حیفا و تلآویو، امنیت و بازدارندگی رژیم اسرائیل را بهطور کامل زیر سؤال برد. هوکشتاین، نماینده اعزامی آمریکا به لبنان در طرح اول آتشبس طی هفتههای قبل، خواستار عقبنشینی حزبالله از رودخانه لیتانی شده و حتی اجازه دادن دلخواه به رژیم اسرائیل برای ورود به لبنان پس از آتشبس را خواستار شده بود که نتیجهای ناکام داشت؛ اما پس از حمله اخیر حزبالله لبنان، شاهد سفر سراسیمه نماینده آمریکا به لبنان هستیم و خواسته تحمیلی آتشبس برای مسئولین لبنان. این موضوع با توافق طرفین بلافاصله در کابینه رژیم صهیونیستی مطرح شد و رأی موافقت گرفت و کمتر از 6 ساعت بعد از موافقت کابینه برای نخستینبار در تاریخ رژیم صهیونیستی، ساعت چهار صبح چهارشنبه گذشته آتشبس اجرا میشود. تاکنون فاصله یک مصوبه در کابینه صهیونیستی تا ابلاغ و اجرا، حداقل 36 ساعت زمان میبرده که در اجرای این مصوبه متفاوت است! اما مفاد مورد توافق چه بوده؟ بهطور کلی هیچچیز جز همان قطعنامه 1701 در سال 2006 که منجر به توافق آتشبس بوده، عملاً اضافه نشده است. رژیم اسرائیل با عقبنشینی از خواستههای گزاف خود، متعهد توقف هرگونه عملیات زمینی، هوایی و دریایی، مانند سابق شد و تبعاً برای حزبالله. اما مخالفان نتانیاهو همچون راستگرایان کابینه و رؤسای شهرکهای شمالی آتشبس را شکست دانستند؛ چراکه رژیم اسرائیل بعد از اینهمه جنگافروزی، به پایداری و وجود حزبالله اذعان کرده و همان قطعنامه 1701 سال 2006 را پذیرفته است و یا چنین اعلام میدارند که با لبنان آتشبس شد، اما با غزه برای رهایی اسیران، آتشبس نشد. البته باید گفت رژیم اسرائیل اگر پیروز جنگ با غزه بود، 14 ماه بدون نتیجه این جنگ به طول نمیانجامید و حماس همچنان پابرجا و اسیران در بند نبودند. اما ساکنین شهرکهای شمالی رژیم اشغالی به منازل خود برنمیگردند و در لبنان شاهد بازگشت مردم و موجی از اتحاد بین اقوام لبنانی و افزایش محبوبیت بیشتر مقاومت هستیم؛ این وحدت رو به تزاید در لبنان، میتواند نافی زمینه دخالت آتی دولت آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری این کشور باشد؛ اما با شروع آتشبس، شاهد شدت یافتن دو موضوع پیرامونی برای مرکز ثقل مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران هستیم؛ یکی بحث مذاکرات هستهای ایران با اروپا و دیگری فعال شدن گروههای تروریستی در سوریه. این اقدامات با صحنهگردانی آمریکا برای به حاشیه بردن مقاومت و کاهش فشار بر رژیم اسرائیل، دنبال میشود. پس از خروج آمریکا از مذاکرات هستهای، اروپا متعهد به انجام مفاد موافقتهای 11 گانه شد، اما هیچیک اجرایی نشد و بهجای آنکه ایران از آنان مطالبه و ادعای خسارت کند، قطعنامه جدید صادر و درخواست بازرسی مجدد از طرف اروپایی میشود! از سوی دیگر تروریستهای تکفیری سوریه که در توافق آستانه، ترکیه برای آنان اماننامه گرفت، در اقدامی خیانتبار از سوی ترکیه پس از پنج سال، تجهیز و فعال شدند؛ البته نمدی که ترکیه میخواهد برای خود بسازد، جز انزوای بیشتر برای او، چیزی نخواهد داشت. همچنین اهل تسنن با وجود حمایت مقاومت شیعه از فلسطین، جایگاهی برای گروههای تکفیری برخوردار نیستند و انشاءالله فتنههای هدایتشده آمریکای متجاوز، ناکام خواهد ماند.
|