کد خبر : 89810 تاریخ : 1403/9/24 گروه خبری : ایران و جهان |
|
حسن شمشادی، خبرنگار جبهه مقاومت در گفتوگوی اختصاصی با سپهرغرب مطرح کرد: حضور ایران در سوریه برای تأمین امنیت منطقه و منافع ملی بود |
ضعف سرمایه اجتماعی در سوریه، عامل اصلی سقوط بشار اسد/ در جنگ رسانهای نابرابر فعلی، باید با مردم صادق بود |
در ساعات اولیه بامداد یکشنبه، همزمان با هجوم نیروهای تحریرالشام به پایتخت سوریه، نیروهای مخالف اعلام کردند سوریه از حکومت بشار اسد، رئیسجمهور این کشور آزاد شده است؛ آنها پیشتر در عرض سه روز بر حلب، دومین شهر بزرگ سوریه مسلط شده بودند و حوادث بهسرعت درحال طی شدن بود. نهایتاً حکومت بشار اسد ساقط و خود او به روسیه پناهنده شد و هنوز خبری از آنکه این کشور با چه سیستمی و چگونه اداره خواهد شد و روابط او با مردم و همسایگان خود چگونه پیش خواهد رفت، نیست. باید زمان سپری شود، اما آنچه در این گزارش به آن میپردازیم، چرایی سقوط دولت اسد در سوریه و حوادثی است که پیش آمد. آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگوی مشروح خبرنگار گروه خبری سپهر با حسن شمشادی، کارشناس مسائل غرب آسیا، کارشناس مسائل منطقه، خبرنگار جبهه مقاومت و خبرنگار ویژه جنگ دراینباره است؛ او که تجربه سالها حضور و زندگی در سوریه را دارد، به بررسی نظام سیاسی و اقتصادی این کشور پرداخته و سرمایه اجتماعی را مهمترین عامل حفظ یا سقوط یک حکومت توصیف میکند. شمشادی در ادامه از ضعف رسانهای ایران درخصوص تبیین چرایی حضور مستشاری و نظامی در سوریه انتقاد کرد و راه پیروزی را صداقت داشتن و با شفافیت برخورد کردن با مردم دانست. مشروح گفتوگو با وی را در ادامه از نظر میگذرانید: مشکلات زیرساختی بیشمار، محبوبیت و مقبولیت اسد را نشانه گرفت کارشناس مسائل غرب آسیا در ابتدای سخنان خود با تأکید بر اینکه قبل از پرداختن به تحولات روزهای اخیر سوریه که منجر به سقوط نظام سوریه و فرار بشار اسد از دمشق شد باید بهعنوان مقدمه بحث به برخی مسائل پرداخت، توضیح داد: سوریه تا قبل از سال 2011 میلادی که دچار بحران شد، کشوری بود که از زمان مرحوم حافظ اسد و بعد در زمان پسر او یعنی بشار اسد، حدود 40 سال تقریباً در امنیت مطلق قرار داشت. حسن شمشادی سپس افزود: از طرفی سوریه از سال 1967 تا زمانی که ناآرامیها در این کشور شروع شود یا تا همین الان که بشار اسد سقوط کرده، با رژیم صهیونیستی در جنگ بوده و هست؛ مناطق مهمی از جولان اشغال شده بود و در خط مقدم عربی، سوریه جبهه جنگ با اسرائیل به حساب میآمد. این خبرنگار جنگ تأکید کرد: مسئله مهم بعدی این است که بهدلیل نبود انتخابات آزاد در این کشور در یک دوره 30 ساله و انتخاباتی که نتیجه آن از قبل مشخص بوده و عملاً انتقال قدرت صورت نمیگرفت، نارضایتیهای عمومی در سوریه جدی بود؛ همه این موارد باعث شد بشار اسد با وجود مخالفتهای حزب بعث سوریه، از سال 2000 که روی کار آمد، تقریباً یک سال اصلاحات سیاسی انجام دهد. شمشادی با این بیان که اصلاحات سیاسی و اقتصادی سوریه با شکلگیری بهار عربی یا سیاسی مقارن شد، افزود: در این مدت برخی احزاب مخالف شکل گرفته، روزنامههای مخالف منتشر شدند، نشستها و میتینگهای مخالفان برگزار بودند و برخی از زندانیان سیاسی آزاد شدند. از طرفی حزب بعثیهای مخالف اصلاحات بشار اسد که خودشان هم در قدرت بودند، موجی از ترورها را در سوریه شکل دادند تا عملاً بشار اسد را از اصلاحاتی که میخواست انجام دهد، منصرف کنند. وی با این بیان که اقدامات بشار اسد بهنوعی عقبنشینی در برابر مخالفان بود، تصریح کرد: در سال 2001 که آمریکا به افغانستان و بعد به عراق حمله کرد، میلیونها عراقی در کنار دوونیم میلیون فلسطینی که سالها مقیم سوریه بودند، قرار گرفتند و جو سیاسی موجود و ناآرامیها، منجر به فشار آمدن به سوریه شد. رئیسجمهور آمریکا بعد از حمله به عراق، سوریه را جزء محور شرارت معرفی کرد و اینطور که شواهد نشان میداد، سوریه هدف حمله بعدی آمریکا بود. کارشناس مسائل غرب آسیا سپس ادامه داد: در آن سال کلاً منطقه درگیر بود، سپس جنگ 33 روزه (باز در همسایگی سوریه) بین رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان اتفاق افتاد و تمام تحولات نظامی و امنیتی که اطراف سوریه درحال رخ دادن بود، اصلاحات سیاسی را به تعویق انداخت. شمشادی با اشاره به اینکه بشار اسد در کنار اصلاحات سیاسی روند رو به رشد و توسعه اقتصادی در زمینههای صنعتی را نیز دنبال میکرد و زندگی سنتی طبقه عامه کشاورز و دامدار سطح پایین سوریه دچار تحول شده بود، اظهار کرد: از طرفی کشورهای عربی از تونس، مصر، لیبی و بحرین تا یمن، درگیر بهار عربی شده و برخی از سرکردگان آنها سقوط کرده یا عوض شدند. این موارد نیز هشدارهایی برای سوریه بود که اتفاق مذکور بهزودی در این کشور نیز شکل خواهد گرفت و همینطور هم شد. یعنی در اسفندماه 89 و فروردینماه 90 بود که ناآرامیها در سوریه آغاز شد و اعتراضها به کف خیابان رسید. وی عنوان کرد: اعتراضها ابتدا مسلحانه نبود، اما پیشبینی میشد که بسیار سریع روند خشونتآمیز بگیرد و گرفت؛ علت هم این بود که گروههایی از قبل خودشان را برای درگیری نظامی با ارتش و پلیس سوریه آماده کرده بودند، اما در خود سوریه چیزی بهنام پلیس یا پلیس ضد شورش وجود نداشت؛ از طرف دیگر افراد نفوذی در ارتش سوریه دستور بگیروببند، ضربوشتم و شکنجه معترضین را میدادند که این روند باعث شد آتشی که روشن شده بود، گسترش پیدا کند و شعلهورتر شود. کارشناس مسائل منطقه سپس خاطرنشان کرد: در آن مقطع زمانی نخستین گروهی که اعلام کرد ما گروه مسلح ضد بشار هستیم، جیشالحر یا همان ارتش آزاد سوریه بود که در ابتدا متشکل از افسران و نیروهایی بودند که از ارتش سوریه جدا شدند و بعد از آن بهسرعت گروههای مسلح دیگری شکل گرفتند که تعدادشان زیاد بود. شمشادی گفت: در این وضعیت جمهوری اسلامی ایران با نقش مستشاری در ابتدای سال 90 در قالب نظامی، سیاسی، امنیتی، اطلاعرسانی، فرهنگی و اقتصادی، به دولت سوریه مشاوره میداد و زمانی که گروههای مسلح اشغال مناطق مختلف سوریه را آغاز و اعلام موجودیت کردند، طبیعتاً حاکمیت سوریه از جمهوری اسلامی درخواست رسمی کمک داشت، چون کار به جایی رسید که در تابستان 91 عملاً دمشق به محاصره کامل درآمد و هر گروه مسلح با توجه به توان خود، مناطق مختلفی را میگرفت و جلو میآمد. وی با اشاره به نقش شبکههای الجزیره و العربیه طی روزهای ناآرام سوریه در تهییج مردم علیه بشار اسد که مستندات آن نیز موجود است، بیان کرد: نقش مستشاری جمهوری اسلامی ایران بر پایه توافقنامههای نظامی- امنیتی امضاشده بود که البته همکاری این دو کشور محدود به زمان حال نبود؛ بهواقع سوریه نخستین و تنها کشور عربی بود که در هشت سال دفاع مقدس برخلاف تمام کشورهای عربی که پشت صدام بودند، پشت جمهوری اسلامی ایران ایستاد و به ما کمک تسلیحاتی و نظامی کرد. حافظ اسد نیز در تمام نشستهای اتحادیه عرب، از ایران حمایت میکرد؛ برای همین هم مورد بغض کشورهای عربی قرار گرفته بود. بنابراین ما ضمن ادای دِین خود به سوریه، اوضاع را نیز رصد میکردیم. این خبرنگار جنگ اضافه کرد: اتفاقات و حوادث نشان میداد ناآرامیها از سوریه و عراق به ایران کشیده خواهد شد، درنتیجه برای تأمین امنیت خودمان نیز با دوراندیشی، در سوریه حاضر شدیم که وقتی داعش و جبههالنصره شکل گرفت، مشخص شد این پیشبینی درست و بهموقع بود. شمشادی با این بیان که امنیت کل منطقه و محور مقاومت مسئله مهم دیگر برای جمهوری اسلامی ایران بود، اظهار کرد: سوریه سالها حامی گروههای مقاومت فلسطینی و عقبه تسلیحاتی، پشتیبانی و لجستیک حزبالله لبنان بود و حزبالله لبنان بهواسطه این عقبه بود که در سال 2006 میلادی جلوی ارتش اسرائیل ایستاد و شکستشان داد؛ بنابراین سران استکبار و صهیونیست به این نتیجه رسیدند سر حمایت از حزبالله لبنان را بزنند و نابودش کنند و تحولات اخیر هم ادامه همان قصه است. وی سپس به موضوع دفاع از حرم در مختصات حمایت از سوریه پرداخت و متذکر شد: این مسئله که یک بحث کاملاً مذهبی بود، در رسانههای ما به دلایل مختلف، برجستهتر شد؛ نخست هم گروههای تروریست، تکفیری و مسلح این موضوع را مطرح کرده و رسماً بیانیه دادند که ما اگر بر سوریه مسلط شویم، حرم حضرت زینب و حضرت رقیه را با خاک یکسان میکنیم! بنابراین احساسات جریحهدارشده شیعیان و مردم ایران بهعنوان یک عامل مهم، باعث شد که بحثی بهنام دفاع از حرم و حریم اهل بیت (ع) را مطرح کنیم و این اشتباه است که کسی فکر کند ما صرفاً برای دفاع از حرم آنجا بودیم، چون اگر اینطور بود، نیروهای ما در حلب، حمص، حما، لاذقیه، دیرالزور و بوکمال حضور نمییافتند. حرم در دمشق بود و میتوانستیم فقط در همانجا باشیم، اما نیروهای ایرانی اساساً یک نگاه بلندمدتتری داشتند. خبرنگار جبهه مقاومت در جمعبندی این بخش از سخنان خود با تأکید بر آنکه درخواست رسمی دولت سوریه و تأمین امنیت منطقه ما را به این جمعبندی رساند که حتماً در سوریه حضور داشته باشیم، ابراز کرد: نقشی که حاجقاسم سلیمانی بهعنوان فرمانده نیروی قدس سپاه در سوریه ایفا کرد نیز ادامه شکلگیری محور مقاومت، تثبیت محور مقاومت، نگه داشتن محور مقاومت و عقبه محور مقاومت بود که برگرفته از نگاه استراتژیک و بلندمدت دفاع از امنیت ایران و منطقه بود. شمشادی با این بیان که در سال 91 و با ورود رسمی ایران به سوریه عملیات پاکسازی مناطق اشغالشده شکل گرفت، افزود: با حضور مدافعان حرم و نیروهای مستشاری و نظامی در قالب فاطمیون، زینبیون، حیدریون، نبویون، حسینیون و غیره در کنار بچههای ایران (از نیروهای بسیجی و پاسدار تا رسمی و ارتشی) عملیات تثبیت آزادسازی پایتخت سوریه و برخورد با گروههای مسلح تروریستی و تکفیری در سایر شهرها، انجام شد و این نیروها منطقه به منطقه خون دادند تا سوریه پاکسازی شود. وی اذعان کرد: در سال 96 عملیات بیشتر شد و سال 98 حاجقاسم سلیمانی پایان داعش را در نامهای به مقام معظم رهبری، اعلام کرد؛ سردار شهید وعده صادقش را در هر منطقهای به یک شکل، از تسلیم و محاصره تا درگیری و مصالحه وطنی، محقق کرد، اگرچه تفکر داعش باقی ماند و بخشهایی از ادلب پاکسازی نشد. خبرنگار جبهه مقاومت با این بیان که توافق روسیه و ترکیه باعث این امر شد و البته خود سوریها اجازه پاکسازی کامل ادلب را ندادند، تشریح کرد: البته سوریه دلش میخواست پاکسازی کند، اما توانش را نداشت، از آنطرف روسها با ترکها سر این قسمت بسته بودند، چون روسها باید به نیروهایی که کف زمین داشتیم، پشتیبانی هوایی میدادند که به هر دلیلی ندادند؛ این منطقه خار در گلوی مقاومت شد و با سیاست چماق و هویج بالای سر دولت سوریه، محور مقاومت، جمهوری اسلامی ایران و بعد روسها قرار گرفت و از 98 تا 1403 ادامه داشت که تحریرالشام طی 10 الی 12 روز به دمشق رسید و در آنجا مستقر شد. شمشادی یادآور شد: نیروهای حزبالله مستقر در حلب که با ادلب هممرز است، با حمله رژیم صهیونیستی برای دفاع از کشور خود، به لبنان رفتند و جبههالنصره یا همان تحریرالشام که ریشه القاعدهای دارند، با چراغ سبز بعضی نیروها و کشورهای خارجی و پشتیبانی آمریکا و صهیونیستها، سوریه را در اختیار گرفتند. وی بیان کرد: اینکه در فضای مجازی میگویند فشار روسیه و ترکیه باعث شد ایران بشار اسد را رها کند، تعبیر دقیقی نیست؛ ما 13 سال با همه وجود در آنجا بودیم، حالا چطور میتوانیم محور مقاومت را رها کنیم؟ البته ما هم در سوریه اشتباهاتی داشتیم، به معنای اینکه نیروها را به حداقل رساندیم، برخی فرماندهها را جابهجا کردیم، بعضی استراتژیها و راهبردهایمان را تغییر دادیم و درگیر مشکلاتی در کشور شدیم که تمرکزمان بر سوریه کم شد، اما وضعیت امروز سوریه حاصل آن اشتباهات نیست؛ سوریه کشوری است که 13 سال در جنگ بوده، تعداد توریستهایش به حداقل رسیده، چاههای نفتش در دست آمریکا است، میلیاردها دلار خسارت زیرساختی دیده، نیروگاههایش نابود شده، اقتصادش متلاشی شده و در تمام این سالها اصلاحات سیاسی اتفاق نیفتاده که سرمایه اجتماعی مردم حفظ شود، بنابراین این موارد باعث شد اتفاقات کنونی رخ دهد. کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به عدم مقاومت مردم و ارتش، توضیح داد: چیزی که طی سال 1403 در سوریه در طول 10 الی 11 روز اتفاق افتاد، با چیزی که ما سال 90 و 91 در سوریه شاهد آن بودیم، متفاوت است؛ آنموقع هم ارتش سوریه ایستاد و مقاومت کرد و هم دفاع وطنی و بسیج مردمی شکل گرفت. حالا درخصوص حضور و حمایت ایران باید به این نکته توجه کرد که کدام عقل سلیمی به این نتیجه میرسد که وقتی بسیج مردمی یا ارتشی وجود ندارد یا نمیخواهند جلوی یک گروه مسلح را بگیرند، کشور دیگری به آنجا لشکرکشی و از آنان حمایت کند؟ همه این موارد دست به دست هم داد که آقای بشار اسد سوار هواپیما شده و برخلاف سال 91 که تروریستها وقتی به چند صد متری دفترش رسیدند هنوز هم در دفتر کارش بود، از سوریه خارج شود. شمشادی با تأکید بر اینکه فهم شرایط سوریه امروز نیاز به فهم مقدماتی دارد که شرح آن گذشت، اعلام کرد: مواردی از شادی مردم گرفته تا آزادی زندانیان در سوریه که اینروزها در فضای مجازی بهوفور دیده میشود، حسابشده است. اصلاً پیوست رسانهای در جنگ سوریه از سال 90 تاکنون، حسابشده و دقیق است؛ یعنی تحریرالشام تنها نیست و این پیوست رسانهای توسط الجزیره عربی کار را پیش میبرد. در مورد داعش و جبههالنصره هم اینگونه بود. مسئله بعد آنکه در این پیوست، طبیعتاً مواردی که آنها میخواهند، باید برجسته و دیده شود. وی ادامه داد: مسئله مهم بعدی اینکه همانطور که گفتم، شما کشوری را میبینید که 13 سال در جنگ بوده، زیرساختها و اقتصادش نابود شده و مردم برای یک بسته نان باید ساعتها سر صف بایستید، یعنی سهمیه محدود است و اگر کسی بخواهد نان بیشتری برای خانواده که قوت لایموت بوده، ببرد، باید آن را آزاد بخرد، اما با کدام درآمد؟ با کدام معیشت؟ وقتی افسران ارتش سوریه (افسران متوسط به بالا) ماهیانه 25 تا 30 دلار حقوق میگیرند، اما ماهانه بهواسطه شرایط بد اقتصادی در سوریه باید 500 تا 700 دلار هزینه کنند، معلوم است که نارضایتی ایجاد میشود و با رشوه گرفتن و دزدی، این خلأ را پُر میکنند. این مسئله منحصر به ارتش نیست، دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی، وزارتخانهها، سازمان شهرداری و غیره، همه رشوه میگیرند و این کاملاً مشخص بود که نارضایتی عمومی بالا است و بسیاری که سال 91 ایستادند، سال 1403 توانی برای ایستادگی ندارند. کارشناس مسائل منطقه با بیان اینکه امروز در کنار تصاویر شادی و هلهله یا فرار و آوارگی سوریها باید حقایق دیگری را هم دید، تأکید کرد: چیزی که من بهعنوان یک فعال رسانهای که سالها در سوریه بودهام، میتوانم حدس بزنم، این است که وقتی خبر آزادی بسیاری از زندانیان از زمان حافظ یا خود بشار اسد که جرایم آنها مختلف است (از قتل و سرقت تا ترور و شرارت) و سوری، لبنانی و یا غیره هستند را بهعنوان یک شاخص بدون اینکه پرونده آنها خوانده شود، مخابره میکنند، علت دارد که در راستای همان مخالفت با بشار است؛ در کشور خود ما و همه کشورها این مرسوم بوده که برخی زندانیان حبس ابد یا طویلالمدت دارند. پس تمرکز کردن روی شادی مردم بدون دیدن همه زوایا، بازی رسانهای است؛ بههرحال مردم سوری که من دیدم (طی سالهایی که در سوریه زندگی کردم) چند دسته بودند، مثل همهجای دنیا. همان سالهای 90 و 91 عدهای از مخالفان مردمی بشار اسد، به کف خیابان آمده بودند، عدهای جذب گروههای مسلح شدند و گروههای تروریستی شکل گرفتند، عدهای هم در تظاهرات میلیونی عکس بشار اسد را بالا برده و شعار بالروح بالدم یا بشار، سر میدادند. آیا آنها مردم سوریه نبودند؟ بودند، اما باید همه مردم را کنار هم دید. شمشادی یادآوری کرد: بشار اسد ابتدا حمایت مردمی زیادی داشت، اما وقتی اعتراضات شکل گرفت، گروههای مسلح آمدند، درگیریها شدت یافت و تبلیغات «بشار دیکتاتور است» پُررنگ شد، از این حمایتها کاسته شد؛ اگرچه بعد از دیدن جنایتهای داعش و جبههالنصره برخی (نهفقط علویها، حتی جمعیت کثیری از اهل سنت) دوباره به سمت بشار اسد برگشتند، خصوصاً وقتی او توانست با کمک متحدانش یعنی ایران و حزبالله، مناطق تحت سیطره داعش را در سوریه پاکسازی کند. یعنی در آن مقطع حمایتها از بشار اوج گرفت و بهنوعی امنیت برگشته بود، اما چون زیرساختها نابود شده بود، فساد پابرجا بود، معیشت و شغل و درآمد نبود و برق 22 ساعت قطع میشد و مشکلات بیشمار دیگر؛ درآوردن کشور از فلاکت به معنای واقعی با تحرکاتی که وجود داشت، دشوار بود. وی با این بیان که نگاه سوریها به ایران هم در مقاطع مختلف متفاوت بود، ابراز کرد: ابتدا باید بر این استدلال خط بطلان کشید که ایران اسد را نگه داشته بود و رهایش کرد! مسئله مهمتر این است که اگر ما در میدان حاضر شدیم، به ارتش و دولت سوریه کمک کردیم، مناطقشان را آزاد کردیم، داعش را نابود کردیم، جبههالنصره، جیشالمجاهدین، اعراب، شام و غیره را عقب زدیم و امنیت به آنجا برگشت، دلیلش حفظ محور مقاومت و تأمین امنیت منطقه و ایران بود؛ اما نتوانستیم بهلحاظ رسانهای مردم خود را قانع کنیم که چرا آنجا بودیم و چه کردیم. از دیگر سو نیز نتوانستیم به مردم سوریه ازنظر فرهنگی و رسانهای نشان بدهیم که ما دوستان و حامیان شما هستیم و دشمن شما نیستیم. خبرنگار جبهه مقاومت ادامه داد: در مقابل ما رسانههایی وجود دارند که آنطرف قصه هستند و در تمام 12 الی 13 سال گذشته اینطور تبلیغ کردهاند که آی مردم شما اگر برق ندارید مشکل ایران است، اگر نان ندارید مشکل ایران است، اگر کار ندارید مشکل ایران است، اگر بچههایتان کشته شدهاند مشکل ایران است! اگر زیرساختهایتان نابود شده و فساد وجود دارد مشکل ایران است! چون اگر ایران نبود، بشار میرفت و فساد و ناامنی تمام میشد. همه مشکلات سوریه را به ما مرتبط کردند و این تبلیغات هرروز مسلسلوار با تولید محتواهای متفاوت در بسترهای مختلف، تأثیر خودش را گذاشت؛ بنابراین اکنون میتوان گفت درصد زیادی از مردم سوریه بهواسطه این تبلیغات، نگاه خوبی به ایران و ایرانیها ندارند. شمشادی عنوان کرد: زمانی من میگفتم باید بترسیم از اینکه روزی حتی نتوانیم وارد سوریه شویم، بسیاری میخندیدند، اما امروز همان روز است که به ما اجازه ورود به سوریه را نمیدهند، تا دولت انتقالی شکل بگیرد، رئیسجمهور انتخاب شود، ببینیم احزاب چه نگاهی پیدا میکنند و غیره؛ فعلاً که پرچم ایران را از سفارتخانه پایین آورده و اجازه ورود به ما را هم نمیدهند. حالا به قول آقای عراقچی باید ببینیم روند رو به جلو چه میشود، برخورد آنها با شیعیان، اقلیتها و اماکن مذهبی چطور خواهد بود و چگونه میخواهند با کشورهای همسایه ازجمله ایران، تعامل کنند. وی سپس این را هم مطرح کرد که بله آقای بشار اسد فرار کرده و کنار مردمش نایستاده، اما بشار اسدی که من دیدم و شنیدم، برای تحلیل رفتارش باید جامعنگر بود؛ چه عواملی او را به اینجا رساندند؟ آقای تونی بلر نخستوزیر اسبق انگلیس در کتاب خاطراتش میگوید: اصلاحطلبترین فرد در تمام کشورهای عربی، بشار اسده بوده؛ او یک چشمپزشک بود که اروپا تحصیل کرد، پدرش گفت برگرد، آمد، آموزشش داد و رئیسجمهور شد. او اصلاً در سیاست نبود، براساس چینش پدرش، واصل اسد بنا بود رئیسجمهور شود که تصادف کرد و مجبور شد بشار را از اروپا فرا بخواند، حالا همین آدم زمانی که هنوز بحران سیاسی سوریه شروع نشده بود، بسیاری از اوقات خودش سوار ماشین میشد، از دمشق تا لاذقیه که حدود 400 کیلومتر بود، رانندگی میکرد و میرفت کنار مردم در رستورانها با خانوادهاش مینشست، پیادهروی و خرید میکرد و با اقشار مردم رفتوآمد داشت. اساساً عرض کردم یکی از علتهای ایستادگی مردم سوریه در سالهای اول، خودِ شخص بشار اسد بود، نه به این معنا که معصوم بوده و اشتباهی نداشته، بلکه درصد زیادی از مردم بشار اسد را دوست داشتند، درصد زیادی از همین مردم حزب بعث را تأیید نمیکردند و رفتارشان را نمیپسندیدند و بشار گفته بود حزب کارهایش را ادامه بدهد، از آنها جدا خواهم شد. مواقعی هم بشار در بحران افتاد، برای مثال همان وقتی که به احزاب آزادی داد و اپوزیسیون شکل گرفت و بنا به دلایلی که مطرح شد، این محبوبیت و مقبولیت با کاهش مواجه شد. کارشناس مسائل غرب آسیا تصریح کرد: تحریرالشام همان داعش و القاعده است (یک زمانی آنها باهم عملیات مشترک انجام میدادند)، اما شما مصاحبههای آقای جولانی را ببینید، یک مصاحبه از چند سال قبل و یک مصاحبه اخیر از او؛ تمام تاکتیکهایشان را تغییر داده و بهاصطلاح ریبرند کرده، علتش هم این است که اگر با راهبرد قبلی میآمدند، مردم آنها را باور نمیکردند و پیروزیشان به این سرعت اتفاق نمیافتاد. شمشادی افزود: اینکه آیا بر سر حرفهای جدیدشان خواهند ماند و امنیت کشورهای منطقه را حفظ میکنند، با عراق، لبنان، اردن و غیره رفیق خواهند بود، احترام گروههای اقلیت را در سوریه ازجمله علویها که طایفه بشار اسد هستند یا شیعیانی که نهایتاً یک درصد سوریه را شامل میشوند و مسیحیها و غیره را نگه خواهند داشت یا خیر را زمان نشان خواهد داد و اکنون مجهول است؛ باید دید در روند انتقالیشان چه اتفاقی میافتد و چه کسانی به قدرت میرسند. وی گفت: به این نکته هم توجه کنید که تحریرالشام مدام بیانیه میدهد و انتساب گروههای خودسر به خود را تکذیب میکند؛ این حرف هم میتواند درست باشد و هم اشتباه، درست بهواسطه اینکه زیرمجموعه تحریرالشام شاید دهها گروه هستند با ملیتهای مختلف که همه سوری نیستند و از جولانی فرمان نمیگیرند و میتواند اشتباه باشد چون ممکن است خودشان اجازه این کار را به نیروهایشان داده باشند، اما از منظر رسانهای گردن نمیگیرند، مثل حملهای که به سفارت ایران در دمشق زینبیه شد؛ بههرحال باید منتظر گذر زمان بود. کارشناس مسائل منطقه با تأکید بر اهمیت فضای رسانهای و لزوم توجه به آن، افزود: شواهد نشان میداد این نیروها زود بر سوریه مسلط خواهند شد، یعنی حتی بنده بهعنوان یک خبرنگار بدون داشتن ادوات نظامی، میدانستم این اتفاق میافتد، بهلحاظ دیپلماتیک هم که قرائن گویای این موضوع بود، اما کارشناسهای رسمی صداوسیما 10 الی 12 ساعت قبل از فرار بشار اسد، میگویند دولت سوریه هست و سقوط نمیکند! درحالی که تحریرالشام دمشق را گرفته و به سمت کاخ ریاست جمهوری میرود. این اظهار نظرها به حیثیت رسانه، خودِ آن کارشناس و دستگاه سیاست خارجی ما ضربه میزند و از آنها اعتبارزدایی میکند؛ بنابراین نمیتوانید در حوادثی که رخ میدهد، توقع داشته باشید مخاطب به شما اطمینان کند. این موارد، مسائلی است که ما باید رعایت میکردیم که متأسفانه مثل همیشه رعایت نکردیم. شمشادی با ابراز انتقاد از فضای رسانهای موجود، تأکید کرد: ما در این 13 سال کمترین اطلاعرسانی را به مردم داشتیم و منِ نوعی در اندازه خودم از همان سال 91 در سخنرانیها، مصاحبهها، جلسات کار عمومی و خصوصی، این موارد را گفتهام، اما سیستم اطلاعرسانی رسانهای و کارشناسان که تصمیمگیرندگان و تصمیمسازان هستند، در این زمینهها کم و ناقص اطلاعرسانی کردند. باید توجه داشت که حضور 13 ساله ما در سوریه هزینههای زیادی داشته، اما در کنارش مزایا و منافع زیادی هم داشته است؛ بهویژه در بحث امنیت ملی، چارچوب استراتژیک و راهبردی که جمهوری اسلامی ایران در 45 سال اخیر داشته که بارها و بارها گفتهایم و نباید فراموش شود. وی با بیان اینکه در جنگ رسانهای نابرابر فعلی باید با مردم حرف بزنیم، صادق و شفاف باشیم و حتی نواقص و اشتباهات محاسباتی خودمان را نیز بگوییم و بپذیریم، متذکر شد: چرا اسرائیلیها به سیدحسن نصرالله عزیز میگفتند این دشمن راستگو است؟ چون هیچوقت دروغ نمیگفت و پردهپوشی نمیکرد، بعد از ماجرای پیجرها هم شهید نصرالله گفت: بله ما ضربه بسیار سختی خوردیم، اما نابود نشدیم. ما هم الان در این قصه باید صادق باشیم، رسانهها شفاف باشند، مسئولانمان، سیاست خارجی و غیره باید صادق باشند؛ بله، ما اشتباهات زیادی در برآوردها و محاسباتمان داشتیم. درست است که در برنامهریزیهایمان اهداف درستی داشتیم، اما بعضی جاها از راهبرد، عملکرد و تاکتیک گرفته تا تکنیک، رسانه، فضای سیاسی، نظامی و فرهنگی، خطای استراتژیک کردیم، اکنون در سوریه میگویند خوب شد که بشار رفت و ایرانیها دیگر اینجا نیستند، چون همانها مسبب بدبختی ما بودند! این پیوستها را خوب است که رعایت کنیم و حواسمان به آموزههای قرآنی باشد تا عبرت بگیریم. خبرنگار جبهه مقاومت در پایان سخنان خود با تأکید بر اینکه ضعف سرمایه اجتماعی در سوریه عامل اصلی سقوط بشار اسد بود، اظهار کرد: بسیار عجیب است که یک نفر برای دفاع نایستاد و وقتی تحریرالشام به وزارت دفاع سوریه رسید، دید در وزارت دفاع هیچکس نیست! وزارت دفاعی که سال 91 در وسط دمشق در برابر حمله چند ده تروریست برای تصرف و به آتش کشیدن ساختمان، مقاومت کرد؛ در این موارد درسهایی است برای همه تا پند بگیریم. |
لینک | |
https://sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/89810 |