طبق تعاریف ارائهشده در علم روانشناسی، به فرآیندی پایدار که درخصوص پرورش مهارتهای فردی و تحقق اهداف، از توانمندیها بهره میجوید، توسعه فردی اطلاق میشود. در توسعه یا بهبود فردی سعی بر آن است تا با برنامهریزی، کلیه توانمندیهای شخص شکوفا شود. به عبارتی دیگر توسعه فردی یک روند مادامالعمر بهشمار میرود که به انسان کمک میکند تا اهداف زندگی و مهارتهای فردی را برای تحقق توانمندیهای خود ارزیابی کند، این امر در پذیرش مسئولیت اقدامات نقش بسزایی دارد. نکته این است که توسعه فردی شامل برخی فعالیتها و روشهای متنوع است که به شخص کمک میکند تا با خودش آشنا شود، مهارتها و استعدادهایش را شناسایی و آنها را تقویت کند، مهارتهای جدیدی را یاد بگیرد و به رشد و پیشرفت خود بپردازد. در دنیای امروزی، توسعه فردی به یکی از نیازهای اساسی بانوان تبدیل شده؛ اهمیت این مسئله نهتنها در دستیابی به اهداف شخصی و حرفهای، بلکه به ارتقای جایگاه اجتماعی و افزایش اعتماد بهنفس نیز کمک میکند. به واقع دختر جوان ما باید در مسیر توسعه فردی خود گام بردارد تا بتواند تأثیرات مثبت آن را در زندگی روزمرهاش احساس کند زیرا این امر برای بانوان به دلایل مختلفی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ رشد مهارتها و تواناییها، ایجاد استقلال فکری و عاطفی و توسعه فردی نهتنها به تغییر زندگی فرد کمک میکند، بلکه بهعنوان الگویی برای سایر افراد نیز تأثیرگذار خواهد بود. آنچه مسلم است اینکه این فرآیند ممکن است شامل خواندن کتابها، حضور در دورههای آموزشی، شرکت در کارگاهها و سمینارها، مشاورهگیری با مربی توسعه فردی یا متخصص، تمرینات عملی و تجربی، توسعه مهارتهای ارتباطی و همکاری، توسعه مهارتهای رهبری و مدیریت زمان، تمرینات روانشناختی و روانکاوی و سایر روشهای مشابه باشد. بر این اساس طی سالهای اخیر در سطح شهرها و در بستر اینترنت شاهد برگزاری کارگاههای مهارتافزایی در زمینه توسعه مهارتهای فردی بهویژه در حوزه بانوان با عناوین پر زرق و برق هستیم، از کارگاه فن بیان گرفته تا کارگاههایی با عناوینی همچون خودباوری و افزایش اعتماد بهنفس، حال این سؤال مطرح میشود که این کارگاهها به معنای واقعی میتوانند در توسعه مهارتهای فردی دختران تأثیرگذار باشند؟ چه معیاری برای ارزیابی کارآمدی این کارگاهها وجود دارد؟ بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در این خصوص با رفتارشناس و روانشناس اجتماعی گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید: دکتر محمدرضا ایمانی با اشاره به اینکه در خصوص توسعه مهارتهای فردی ما با چند مسئله مواجهیم گفت: نخستین و درواقع مهمترین مسئله این است که بدانیم نیاز فرد چیست و متناسب با آن نسبت به ارتقا و بهبود مهارتها اقدام کنیم، متأسفانه این اتفاق را در برگزاری کارگاهها شاهد نیستیم، آنچه در فرایند راهاندازی این کارگاهها اتفاق میافتد این است که برخی اساتید با عناوین مختلف دست به برگزاری برخی دورهها در عرصه مهارتافزایی میزنند. وی با ابراز اینکه سطح کیفیت آموزشی و دادههای مورد استفاده باید مورد توجه قرار گیرد عنوان کرد: مطالب آموزشی میبایست بر اساس یک شاخص و استانداردهای خاص تعریف شوند تا به توانمندیهای فکری و ذهنی افراد کمک کرده و متناسب با ویژگیها و خصوصیات فردی از نظر الگوی رفتاری، شخصیتی، بومی و فرهنگ قالب در منطقه، افراد را توانمند کرده تا قادر باشند زندگی باکیفیتتر و درستی را در پیش بگیرید. وی تأکید کرد: در این صورت است که فرد در سطح مناسب و با تحلیل درست و سیستمی قرار گرفته و از خود خلاقیت، ابتکار عمل و انگیزه نشان میدهد و در عین حال قادر خواهد بود خشم و هیجانات را کنترل کرده و تابآوری خود را نیز بالاتر ببرد. این رفتارشناس با اشاره به اینکه در برگزاری این کارگاهها باید به این مسئله توجه کرد که خصوصیات هر فردی از دیگری متفاوت بوده و به لحاظ گروههای سنی، اقلیم و فرهنگها خروجی متفاوتی از خود نشان میدهد عنوان کرد: متأسفانه در بیشتر موارد در نبود ارزیابی کارکرد این کارگاهها شاهد خروجی ملموسی از آنها نیستیم. ایمانی دورههایی را ارزشمند دانست که بتواند توانمندیهای لازم برای زندگی کردن در شرایط حال حاضر و خوب فکر کردن، خوب تصمیم گرفتن و مدیریت ذهن و رفتار را متناسب با موقعیتهای مختلف در افراد تنظیم کند، تشریح کرد: تنظیم تابآوری و بالا بردن سازگاری از دیگر توانمندیهایی است که باید در افراد در این دورهها تقویت شود. وی با بیان اینکه بهبود و ارتقای مهارتها بر حسب شناخت از خود از فردی به فردی دیگر متفاوت است، تشریح کرد: برای مثال برخی در داشتن استقلال و برخی دیگر در خلاقیت نیازمند بهبود مهارت هستند اما فرد دیگر در پی نداشتن خودباوری، تفکر خودکشی و خودآزاری دارد و در ارتباط نهتنها با دیگران بلکه با خود ضعیف است؛ بنابراین این تفاوت میبایست در روند آموزش مهارتها مورد توجه قرار گیرد. این روانشناس با اشاره به اینکه آموزش مهارتهای فردی باید بهعنوان یک فرایند جاری و مستمر و در عین حال با کیفیت در نظر گرفته شود، عنوان کرد: متأسفانه عدم کمبود این مهارتها خود را در سلامت روان و نتایج آن را در شرایط فعلی ازدواجها، خودکشی، نزاعها و غیره در جامعه میبینیم. ایمانی در پاسخ به اینکه این مهارتآموزی باید به شکلی انجام شود تا بتواند دختران جوان امروز را توانمند کرده و در شرایط فعلی چه مهارتهایی میبایست در اولویت قرار گیرد؟ خاطرنشان کرد: در پاسخ به این پرسش باید به دو مسئله توجه کرد؛ نخست اینکه جامعه با جامعه و فرد با فرد دیگر فرق دارد؛ بنابراین ممکن است نیازی که ما در تهران احساس میکنیم با نیاز همدان و خوزستان، متفاوت باشد. وی افزود: مسئله بعدی این است که افراد نسبت به استعدادها، تواناییها، ویژگیهای فردی و رفتاری خود چقدر شناخت دارند؟ زیرا مهمترین مسئله در توسعه مهارتهای فردی این است که در بدو امر ما خود را کامل شناخته و تواناییمان را بررسی کنیم. این رفتارشناس با بیان اینکه این خودشناسی دارای روش، فنون و آزمونهای خاص با در نظر گرفتن همه این استانداردها و شاخصهای بینالمللی و با کیفیت بالاست، عنوان کرد: درواقع بر اساس دادهها و اطلاعات حاصل از آزمونهای تخصصی است که میتوان به افراد راهکار ارائه کرد تا با شناخت از توانمندی در روابط، زندگی، شغل و سرمایهگذاریهایشان درست اقدام کنند. ایمانی ادامه داد: درواقع برحسب شناخت از خصوصیات فردی است که افراد در زندگی فردی و شغلی خود از یکدیگر متفاوت بوده و همین تفاوتهاست که از یک فرد تکنسین موتور جت و هواپیما و از دیگری یک بازیگر و هنرمند میسازد. وی با تأکید بر اینکه قبل از اینکه افراد بخواهند در کارگاههای مهارتآموزی حضور پیدا کنند، میبایست به خودشناسی رسیده باشند و بدانند در کدام ویژگی و خصوصیت نیازمند ارتقا و بهبود هستند، عنوان کرد: نکته حائز اهمیت اینکه هر فرد کاملاً منحصر بهفرد است؛ بنابراین وقتی خصوصیات یک فرد از طریق دادههای حاصل از فنون و آزمونهای خودشناسی مورد بررسی قرار میگیرد، میتوان گفت که چگونه در زمینههای مختلف تصمیمسازی و برای موقعیتهای متفاوت برنامهریزی کرده و درنهایت در مقطعی نیازمند کمک گرفتن از یک حمایتگر و راهنماست. وی مهمترین چالش دختران جوان در مسیر توسعه فردی امروز را عدم خودشناسی اعلام کرد و گفت: متأسفانه در بیشتر موارد شاهد آن هستیم که دختران به معنای واقعی نمیدانند از زندگی چه میخواهند. این رفتارشناس در واکنش به این مسئله که این چالش از کجا نشأت میگیرد؟ گفت: متأسفانه ما در نظام آموزشی برنامهها و روشی را به کار نگرفتهایم که این دختران دانش و شناخت عمیق نسبت به خود داشته باشند، برای مثال امروز با افرادی در جامعه مواجهیم که باوجود داشتن 40 سال سن بهتازگی در دورههای خودشناسی و شخصیتشناسی دیسک شرکت کرده و متوجه میشوند که الگوی رفتاری آنها نشأتگرفته از چیست؟ چرا در مواجهه با همسر و خویشاوندان این رفتار را از خود نشان میدهند؟ چرا در برخی از اوقات خوشحال نبوده و در بعضی از تصمیمات با شکست مواجه میشوند؟ این در حالی است که اگر زودتر به این خودشناسی میرسیدند تا این حد آسیب نمیدیدند. ایمانی نقش خانواده در حمایت از رشد فردی دختران را بسیار ارزشمند قلمداد کرد و افزود: در این زمینه به بیان یک مثال بسنده میکنم؛ دختری را در نظر بگیرید که بر اثر ارزیابی شناختی و خودشناسی، مشخص شده که دارای فشار فوقالعاده اضطرابی در مواجهه با تغییر مقاطع تحصیلی است؛ بنابراین وقتی خانواده آگاه به لزوم توجه به خودشناسی باشند در مواجهه با این دختر نقش حامی را ایفا کرده و برای حل مشکل، او را با یک مشاور آشنا میکنند اما در مقابل یک خانواده ناآگاه با دخالت در شخصیت این اضطراب را بیشتر کرده که نتیجه آن حتی ایجاد تفکر خودکشی است. وی ادامه داد: در واقع این تفاوت نگاه به توسعه فردی است که رفتار خانواده و نقش آن را پررنگ میکند، ما بهعنوان والدین میبایست تنها نقش حامی و پشتیبان را برای فرزندانمان ایفا کنیم تا در پس این نقشآفرینی بهترین خود را در مواجهه با مسائل از خود بروز دهند؛ بنابراین رویکرد مداخلهای و کنترلگر کارساز نیست و آنها را دچار تعارض شدید میکند به نحوی که در گام نخست خود واقعی را از دست میدهند و در گام بعدی ممکن است نوع رفتار را بروز دهند یعنی یا سر ناسازگاری با والدین بگذارند و یا اینکه در پی تأثیرپذیری و کنترل والدین، اعتماد بهنفس خود را از دست بدهند. این روانشناس درخصوص نقش جامعه نیز با لحن طعنهآمیز گفت: متأسفانه در این زمینه جامعه کاملاً رهاست در حالی که مهمترین نیاز دختران برای توسعه مهارت فردی، امنیت اجتماعی در نگاه، رفتار، ارتباطات و درنهایت صحبت کردن است. ایمانی، افزود: مسئله بعدی نوع نگاه به دختران است که در این بین ما با دو نوع نگاه به دختران مواجهیم نگاه جنسی و نگاه جنسیتی که در بیشتر موارد فرصتهای برابر شغلی را از افراد میگیرد. وی در خصوص آسیبهای وارده به این کارگاههای مهارتی، گفت: نکته این است که اصلاً نمیدانم نهادی وجود دارد که بخواهد نظارتی درخصوص صلاحیت این افراد و آموزش دادن به آنها داشته و آنها را کنترل کند یا خیر؟ معالوصف با توجه به آنچه گفته شد؛ اهمیت آموزش مهارتهای فردی موضوعی است که همه ما در مورد آن توافق داریم اما متأسفانه تجربه منفی از آموزش باعث شده بسیاری از افراد برای شرکت در دورههای آموزشی دچار تردید شوند. ترس از شرکت در سخنرانیهای خستهکننده، شنیدین مباحث تئوری و غیر عملیاتی، هدر رفتن زمان و هزینه باعث میشود بسیاری از افراد تمایلی به شرکت در دورههای اینچنینی نداشته باشند، این امر همانطور که پیشتر عنوان شد نشأتگرفته از رها بودن بستر آموزشهای اینچنینی در جامعه است.
|