شناسه خبر:52957
1400/12/9 09:58:57

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: طنزپرداز بهاری گفت: در طنز با یک روکش شیرین، دوست‌داشتنی و عامه‌پسند مشکلات را مطرح می‌کنیم؛ به‌واقع اصلاح کژی‌ها و ناراستی‌های جامعه به یک شیوه هنری در قالب «طنز» ممکن می‌شود.

سپهرغرب، گروه - فاطمه فراقیان : جواد نوری، شاعر طنزپرداز و منتقد شهرستان بهار همدان و متولد سال 1356 و دانشجوی مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی‌‌سینا همدان است که آثاری همچون شاهنامه مدرن، گردآوری و تصحیح اشعار رضا بهاری، تاریخ فرهنگ عمومی و مشاهیر بهار، مجموعه اشعار ترکی عاشورایی، زندگینامه سردار شهید عیوضی، گزیده شعر آزاد همدان از دهه چهل تا امروز، مجموعه شعر طنز واترپولو با ماهی، مجموعه شعر طنز بی‌ادبیات و شیرین سوزلر (گردآوری و ترجمه ضرب‌المثل‌های رایج در بهار) را در کارنامه خود دارد.

سوابق کاری این هنرمند کارشناس واحد شعر و ادبیات حوزه هنری همدان به مدت 10 سال، رئیس انجمن ادبی بهار به مدت هفت سال، رئیس انجمن حافظ‌شناسی به مدت دو سال، عضو هیئت‌مدیره خانه شعر و ادب استان همدان، سردبیر ماهنامه نشاط بهار، برگزیده و داور چندین مورد جشنواره ملی و استانی استان همدان، برگزیده دو دوره مسابقه ملی و طنز قندپهلو و دبیر بخش شعر فصلنامه فرهنگی ادبی پرنیان حوزه هنری استان همدان (12 شماره) بوده است.

در پی معرفی هنرمندان به‌ویژه شاعران و نویسندگان سرزمین ادب و فرهنگ‌پرورمان، با جواد نوری مصاحبه‌ای برای این شماره از درهای دری روزنامه سپهرغرب ترتیب دادیم که نتیجه را در ادامه می‌خوانید:

  جناب نوری لطفاً آثار خودتان را برای مخاطبان روزنامه ما معرفی بفرمایید.

با عرض سلام خدمت شما، مخاطبانتان و همکاران روزنامه سپهرغرب، البته خودم را لایق آنکه بگویم آثاری دارم، نمی‌دانم؛ مجموعه‌هایی را چاپ کرده‌ام که بخشی از آن شامل سروده‌هایم بوده و به‌واقع فعالیت‌های ادبی بنده است. مجموعه‌های شعری دارم که غالباً طنز هستند، برای نمونه «شاهنامه مدرن» که سال 80 چاپ شده و «واترپلو با ماهی» که دربردارنده برخی اشعار طنزم بوده و نیز مجموعه شعر طنز «بی‌ادبیات» که نشر نیماژ چاپ کرده و یکی دو مجموعه شعر و داستانک طنز هم زیر چاپ است که راهی بازار خواهد شد.

به‌جز این‌ فعالیت‌های ادبی و سروده‌ها، یک‌سری مجموعه پژوهشی نیز دارم که مربوط به فرهنگ و تاریخ است.

  در کارهای پژوهشی شما اسمی از «رضا بهاری» شاعر قرن 12 به چشم می‌خورد، از این شاعر برایمان بگویید.

در تاریخ شهرستان بهار و نیز همدان شاعران و نویسندگان بسیاری بوده‌اند که بنا به الزام شرایط، همچون سایر هنرمندان دیگر شهرهای کشور به هند مهاجرت کرده‌ بودند؛ به‌واقع زمانی که سبک هندی بروز پیدا می‌کند، سفر و اقامت در هند رواج می‌یابد. اما رضا بهاری ازجمله شاعران قرن 12 است که در بهار ساکن بوده، وی در منطقه یکی از ارکان فرهنگ و ادب عامه شناخته می‌شود. البته غالب اشعارش ترکی است و به عاشیق معروف بوده؛ عاشیق‌ها خنیاگرانی بوده‌اند که سروده‌هایشان را با سازهای خود می‌نواخته‌اند (به‌اصطلاح ترکی با بش‌بند). دایره اشعار رضا بهاری گسترده است، تمام نسل‌های گذشته ما این اشعار را حفظ بوده‌اند که سینه‌به‌سینه به مردم امروز رسانده‌اند و جایگاه رفیعی در میان توده مردم داشته و دارد و قابل احترام است. آن اصول اخلاقی و تربیتی مردمان گذشته، آبشخورش همین اشعار رضا بهاری بوده که متأسفانه مدفنش پیدا نیست، مانند بسیاری از بزرگانی که محل آرامگاه آن‌ها را نمی‌دانیم.

ما مجموعه اشعار این شاعر را از سینه مردم و راویان و کسانی که اشعار وی را حفظ بودند، جمع‌آوری کرده و در سال 85 چاپ کردیم که استقبال خوبی از آن شد و هنوز هم اشعار زیادی مانده که قصد داریم در جلد دوم مابقی اشعار را نیز جمع‌آوری کرده و چاپ کنیم، انشاالله.

    جناب نوری فرمودید «بش‌بند»، توضیحی در رابطه با این واژه ترکی بدهید.

قالب شعری است که رایج در زبان ترکی و مختص این زبان بوده و شاعری که در این قالب طبع‌آزمایی می‌کند، با ساز آن را می‌خواند و درون‌مایه تربیتی و اصول اخلاقی دارد. شاعری شعری را بداهه می‌سروده و شاعر دیگری با همان وزن، قافیه و قالب جواب آن را می‌داده که فرهنگ جالبی بوده است.

 چیزی شبیه به قالب ترانه که یک موسیقی درونی دارد؟

می‌توان گفت به آن قالب به‌واسطه ربطش به موسیقی شبیه است، با این تفاوت که قالب بش‌بند مضمون تربیتی دارد.

  کار ارزشمندی را صورت دادید و درواقع به ادبیات شفاهی پرداختید.

بله، کار در حوزه ادبیات شفاهی بود؛ متأسفانه نسل امروز با سابقه فرهنگی خودش آشنایی نداشته و با آن بیگانه بوده، بنابراین ما به این کار اقدام کردیم و نشر مکنون دیوان اشعار رضا بهاری را چاپ کرد.

  لطفاً خلاصه‌ای هم از کتاب «تاریخ فرهنگ عمومی و مشاهیر بهار» که تألیف کرده‌اید برای مخاطبان ما ارائه بدهید.

منطقه بهار دارای تاریخ غنی است، اما مجموعه و کتابی که جامع سیر تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی این شهرستان باشد، وجود نداشت (جز چند مقاله) که بنده سعی کردم به سهم و وسع خودم این نقص را جبران کنم که وقتی یک هم‌شهری من بخواهد تاریخ خودش را بداند و بازگو کند، کتاب و منبعی باشد که بتواند به آن مراجعه کند؛ اقوال معروف در مورد بهار، ایل بهارلو ساکن در منطقه، پیشینه تاریخی و نوع فرهنگ مردم در این کتاب آورده شده و یک بخش هم مربوط به فرهنگ عمومی است، یعنی آداب و رسوم رایج در منطقه؛ همچنین زندگینامه چهره‌ها، مشاهیر و نوابغ فکری و فرهنگی این شهرستان که در تراز ملی و بین‌المللی هستند و به‌واقع چهره‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به‌شمار می‌آیند و در تولید علم و دانش سهمی داشته‌اند و مظهر خدمات گوناگونی برای مردم بوده‌اند نیز در این کتاب آمده است.

   گویا این کتاب شما در دانشنامه همدان هم به‌کار گرفته شده؟

بله، متولی دانشنامه همدان حوزه هنری است که استانداری و چند دستگاه دیگر هم از آن حمایت می‌کنند که مجموعه عظیمی است و شامل سه دوره قبل اسلام، بعد از اسلام و معاصر (انقلاب اسلامی به بعد) هست که تمام شئون فرهنگی و تاریخی استان را گردآوری می‌کنند و بسیار ارزشمند بوده و اساتید بزرگ و نامداران تراز نخست استان همچون اذکایی و ذکاوتی قراگوزلو و خیلی از چهره‌های فرهنگی و علمی دیگر پای کار بوده و در آن مجموعه کتاب چاپ کرده‌اند و 60 الی 70 جلد از آن تاکنون چاپ شده است.

یکی دو مورد از این مجموعه را به بنده سپرده‌اند که یکی از آن فرهنگ عامیانه مردم بهار بوده و دربردارنده جمیع آداب و رسومی است که مردم بهار دارند که بخشی از آن فرهنگ از بین رفته و بخش دیگر باقی است؛ یک فرد بهاری از لحظه تولد تا لحظه مرگ با آنچه از جنس آداب و رسوم و فرهنگ روبه‌رو بوده، در این کتاب آمده است.

  شما در رابطه با فرهنگ عامیانه بهار نیز قلم زده‌اید، لطفاً کمی از محتوای آن را هم با ما به اشتراک بگذارید و بفرمایید با کتاب قبلی شما چه فرقی دارد؟

درواقع کتاب «تاریخ فرهنگ عمومی و مشاهیر بهار» مجموعه ناقصی بود و بخش اندک و خلاصه‌ای از فرهنگ مردم بهار در آن بازتاب داده شده بود، اما کتاب «فرهنگ عامیانه بهار» دربردارنده فرهنگ کامل مردم بهار است و شاید بتوان گفت غالب فرهنگ مردم بهار را در آن آورده‌ام.

  جناب نوری عزاداری مردم بهار را نیز که در این رابطه هم کتاب دارید، به مخاطبان ما معرفی کنید.

شهرستان بهار مثل غالب مناطق ترک‌نشین عزاداری‌های باشکوه برای امام حسین (ع) دارد که ریشه در باورها و فرهنگ آن دارد؛ بنده به‌عنوان یک پژوهشگر لازم دانستم که این مراسم‌های خاص را در کتابی بازتاب دهم، برای مثال مراسم حلیم «حضرت ابالفضل» را داریم که اکنون با یک نوآوری خوب به‌صورت تجمیعی درآمده و دیگر پراکندگی ندارد که مردم نذورات خود را به یک مجموعه می‌دهند و آن گروه مسئول پخت و توزیع هستند و پُر از شور و شعف و جذابیت بوده که همه مراحل کاملاً مردمی و خودجوش است.

  از آنجا که فرهنگ و ادبیات درهم تنیده، مطالبی که گفتید بسیار مفید هستند؛ اما حیطه اصلی کار شما طنز است، از این عرصه با ما بگویید و اینکه نیاز امروز جامعه ما به طنز تا چه اندازه است؟

طنز با وجود اینکه در دو سه دهه اخیر بسیار گسترده شده و در مورد مبانی نظری و ادبی آن مطالب زیادی نوشته‌اند، اما باز جای کار دارد؛ طنز قبل از آنکه یک ژانر ادبی باشد، نوعی نگرش به جهان هستی است و تراژدی در مقابل آن قرار می‌گیرد. افرادی تراژیک به جهان نگاه می‌کنند و افراد دیگری کمدی به جهان می‌نگرند. از قدیم این ژانر بوده و بزرگان ادبیات ما در آن طبع‌آزمایی کرده‌اند که به‌واقع غالباً برای اصلاح کژی‌ها و ناراستی‌های جامعه است؛ وقتی نمی‌توان یک موضوع را مستقیماً مطرح کرد یا شنونده و خواننده از رویارویی مستقیم با حقیقت گریزان است، شیوه‌هایی ابداع می‌شود برای بیان آن موضوع که مخاطب را با شیوه غیر مستقیم متوجه معضل کند.

   به همین علت طنز ممکن است گاهی از تراژدی هم تلخ‌تر باشد؟

بله، دقیقاً همین‌طور است؛ عمده مسئله این بوده که در طنز با یک روکش شیرین، دوست‌داشتنی و عامه‌پسند مطلب و مشکل را مطرح می‌کنیم. به‌واقع اصلاح کژی‌ها و ناراستی‌های جامعه به یک شیوه هنری در قالب طنز ممکن می‌شود؛ در غیر این صورت با تحکم و قانون‌گذاری شاید اصلاح معضلات امکان‌پذیر باشد، اما اگر از حیطه هنر وارد کار شویم که روشی بس مؤثر است، با شعر طنز انتقادی می‌توانیم در کمال آرامش، نوع‌دوستی و تساهل این مهم را محقق کنیم که مخاطب ما تلخ می‌خندد، اما می‌پذیرد. بنابراین طنز راهکاری است برای بیان حقیقت‌های تلخ در پوششی شیرین و هنری.

  صحبت از طنز شد یاد یک برنامه طنز کردیم؛ شما در برنامه قندپهلو دو دوره برگزیده شدید، برنامه‌های این‌چنینی را چگونه ارزیابی می‌کنید و آیا ساخت این‌گونه برنامه‌ها در همدان می‌تواند به پیشرفت ادبیات استان کمک کند؟

«قندپهلو» برنامه رسانه‌ای بود که در زمان خودش گُل کرد، چراکه برای نخستین‌بار اجرا می‌شد و به جهت اینکه از چهره‌ شاعران طنزپرداز رونمایی می‌کرد و افراد شرکت‌کننده بداهه شعر طنز می‌گفتند، دارای جذابیت‌های بصری بود؛ اما اگر طنز بخواهد از رسالت اصلی خود که همانا آگاه کردن مردم و عریان کردن پلشتی‌ها بوده منحرف شود، اشتباه است. یعنی اگر طنز در رسانه جا بگیرد و دچار سانسور شده و صرف خنداندن و لودگی شود، از مسیر اصلی و درست خودش خارج شده است. اما در این مورد که برنامه‌های این‌چنینی در استان همدان ساخته شود، باید بگویم بسیار پیشنهاد خوبی است، اما به شرط آنکه متولی آن کاردان باشد که با کمال تأسف باید بگویم در استان مدیران توانمند در این زمینه نداریم. همدان خلأ مدیریتی در حوزه فرهنگ دارد؛ به‌واقع در استان آشفته‌بازاری در زمینه ادب و فرهنگ را شاهد هستیم و یک‌دستگی و اتحادی که منجر به شکوفایی و معرفی همدان بشود، نداریم.

  انشاالله که مدیران کاردان بر سر کار می‌آیند، جناب نوری آیا کار و اثری در آینده حرفه‌ای خود برای ارائه به بازار هنر دارید؟

دوره ما دوره شتاب و سرعت است؛ می‌گویند «از دل برود هر آنکه از دیده برفت»، بنابراین هر هنرمندی برای بقای خود دائماً باید در تکاپو باشد و نباید به‌اصطلاح غیبش بزند، گرچه این مهم به آن معنا نیست که آثار بی‌محتوا تولید کند. بنده هم این تلاش را دارم و امیدوارم که در این زمینه موفق باشم.

   بنابراین ما مشخصاً منتظر چه اثری از شما در آینده نزدیک باشیم؟

بنده برای مخاطب نوجوان کتابی در دست چاپ دارم که دربردارنده طنزهایی از مشکلات اجتماعی بوده و نقیضه‌ای بر سفرنامه ناصرخسرو است که در قالب سفرنامه فردی استان به استان سفر می‌کند و کاستی‌هایی را که می‌بیند، به طنز بیان می‌کند که احتمالاً تا قبل از عید نوروز به بازار می‌آید. همچنین مجموعه‌ای را دانشنامه همدان با عنوان «هزار سال طنز همدان» در دست چاپ دارد که از قرن سوم هجری تا دوره معاصر جمیع کسانی که شاعر بوده‌اند و طنز هم گفته‌اند، نمونه طنزشان جمع‌آوری شده که به فضل خداوند فکر می‌کنم تا دو الی سه ماه آینده به بازار عرضه می‌شود.

  به سهم خودم و همکارانم در روزنامه سپهرغرب سپاسگزارم از زحمتی که برای ادبیات استان، به‌ویژه فرهنگ و ادب شهرستان پُرافتخار بهار کشیده‌اید.

بنده هم از ترتیب دادن این مصاحبه سپاسگزارم و شما را به خدا می‌سپارم.

شناسه خبر 52957