رسپهرغرب، گروه متن زندگی: باید به «پسماند» به عنوان سبک زندگی نگاه شود، آن وقت به دنبال کاهش پسماند، سادهزیستی و عدممصرفگرایی نیز اتفاق میافتد. سرانه روزانه تولید زباله برای هر شهرنشین در ایران حدود 750گرم است، این در حالی است که هر فرد با یک مدیریت جزئی و بدون اینکه به خودش سختی بدهد، میتواند تولید زبالهاش را در روز به زیر 40گرم برساند. گاه دیده میشود که افراد نه تنها نسبت به تولید زباله دغدغهای ندارند بلکه آن را به راحتی رها میکنند و به آسیبی که با این کارشان به محیط زیست وارد کردهاند، توجهی ندارند، بنابراین خوب است در این خصوص آموزشها و تذکرهای بیشتری انجام شود.
جای پسماند «تر» در سطلهای زباله نیست، اما کمتر کسی به آن توجه میکند، بنابراین باید به شهروندان آموزش داده شود که پسماند «تر» را در خانه و آپارتمان به کمپوست و خاک غنی تبدیل کنند یا آن را «آبگیری» و «خشک» کنند تا تبدیل به غذای غنی برای دام شود چراکه اگر زبالهها خشک شود، میزان قابل توجهی از آن قابلیت بازمصرفی دارد.
در حالی که برخی از دستگاهها و سازمانها تلاش میکنند اهمیت کاهش تولید زباله و همچنین ضرورت تفکیک آن را آموزش دهند، اما اثر چندانی نداشته است چراکه «آموزش» از همان دوران کودکی و عمدتاً در سیستم آموزش و پرورش و در سطح مدارس میتواند مؤثر باشد، البته نه آموزشی که یک نفر از یک سازمان بیاید در مدرسه و نکته بگوید و برود، بلکه خود معلمان باید نسبت به حفاظت از محیط زیست دغدغه داشته باشند و این تفکر را در دانشآموزان ایجاد کنند.
چقدر خوب میشد که پسماند برای جامعه هنری و فیلمسازان نیز یک دغدغه جدی بود و اصلاً کارشناس پسماند را جزئی از عوامل فیلمشان در نظر میگرفتند چراکه در اغلب اوقات در یک فیلم سینمایی ایرادات پسماندی وجود دارد که اگر فیلمساز نسبت به این ایرادات آگاه بود، میتوانست در جهت آموزش کاهش تولید پسماند اثرگذار باشد. همین مسئله حتی در پیامهای بازرگانی صداوسیما نیز اتفاق میافتد. اینکه هر روز چندین بار یک پیام بازرگانی تکرار میشود که در آن مخلوط کردن زبالههای «تر» و «خشک» در داخل یک کیسه، فقط برای نشان دادن مقاومت آن نمایش داده میشود. این یعنی نسبت به فرهنگسازی در زمینه پسماند بسیار عقب ماندهایم.
عدماطلاعرسانی و عدمآگاهیبخشی به مردم از ضعفهای موجود در زمینه تفکیک زباله است. حقیقتاً تا امروز هیچ فیلم خوب و عمیقی در خصوص تفکیک زباله ساخته نشده و عمده فیلمها در این زمینه، سطحی و در حد آموزش شهروندی بوده است، بنابراین اگر فیلمی برای آموزش مدیریت پسماند ساخته نمیشود و دغدغهای برای آن نیز وجود ندارد، اجازه نمایش فیلمهای فاجعهبار که به فرهنگ مدیریت پسماند آسیب میزند نیز داده نشود.
متأسفانه برای تفکیک زباله مشوقهای کافی برای شهروندان وجود ندارد، با این اوصاف برخی از افراد برای حفاظت از محیط زیست، تفکیک زباله را به خوبی انجام میدهند. به عقیده من آن شخصی که زباله «خشک» و «تر» را تفکیک میکند تا آن بخش قابل بازیافت را به غرفههای بازیافت زباله بدهد، برای یک بسته نمک یک اسکاچ این کار را نمیکند، بلکه مسئله را به خوبی درک میکند و میخواهد سهم خودش را برای حفاظت از محیط زیست به خوبی ادا کند.
کشورهای موفق در زمینه تفکیک و بازیافت زباله با توجه به زیرساختها و شرایطی که دارند، اقدامات مناسبی انجام دادهاند. شاید در کشور ما برگزاری تور بازدید از مراکز دفن پسماند برای نشان دادن عمق فاجعه مناسب باشد؛ اینکه نوجوانان و جوانان و همه علاقهمندان به مباحث محیط زیستی را برای بازدید از مراکز دپو و کارخانههای بازیافت ببرند تا از نزدیک فاجعه را لمس کنند و بدانند که در این فاجعه سهمی دارند. بهطور حتم اگر آنها با چشم خود ببینند که پسماندهای تفکیکنشده توسط آنها، چه تأثیر مخربی روی محیطزیست دارد، احساس مسئولیت بیشتری خواهند کرد.
شناسه خبر 67437