شناسه خبر:75118
1402/8/4 12:18:26

سپهرغرب-گروه اندیشه:سلامت و سعادت خانواده و پس از آن سلامت و سعادت جامعه در گرو وجود روابط صمیمانه، سالم و سازنده بین همسران است و تا زمانی که خانواده، بنیان سالم و محکمی نداشته باشد، عاقبت آن فضایی منفی، محیطی تاریک و افراد مستعد ابتلا به انبوهی از مشکلات جسمی و روحی خواهند بود.

ازدواج و تشکیل خانواده از پیچیده‌ترین مراحل زندگی انسان است. ازدواج یک رابطه انسانی پیچیده و پویا با جنبه‌های منحصر به فرد است که حاصل آن خانواده به عنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی است. فداکاری، فضای سالم و سازنده و روابط بین‌فردی گرم و صمیمی در خانواده می‌تواند به رشد و رضایت فردی کمک کند. خانواده سالم، پایه و اساس جامعه سالم است.
محققان در زمینه‌های روان‌شناسی، روان‌پزشکی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و آموزش، همگی بر این عقیده‌اند که عشق یک پدیده عاطفی آموخته‌شده است. عشق ما به دیگران و عشق دیگران به ما، می‌تواند ما را تشویق کند تا بدترین شرایط زندگی را تحمل کنیم. در مفهوم عشق سه ضلع صمیمیت، تعهد و اشتیاق وجود دارد.
 
اشتیاق به انگیزه‌هایی اشاره دارد که به عشق، جاذبه فیزیکی و کمال جنسی منجر می‌شود. همچنین به نیازهایی مانند عزت نفس، نزدیکی و خودشکوفایی اشاره دارد. اشتیاق شامل احساساتی مانند امید، شرم، آسیب پذیری، میل و تحسین است. پس شور و شوق شامل جنبه‌های عاطفی و انگیزشی عشق است. صمیمیت به رفتارهایی اشاره دارد که نزدیکی عاطفی را افزایش می‌دهد که شامل حمایت، همدلی، ارتباط و به اشتراک گذاری است. بنابر این در محدوده خود شامل احساساتی می‌شود که باعث تجربه گرما در یک رابطه عاشقانه می‌شود.
 
تعهد در کوتاه مدت به تصمیم برای دوست داشتن یک فرد خاص و در درازمدت به تصمیم برای حفظ آن عشق به سمت آینده ای قابل پیش بینی اشاره دارد. تعهد در خدمت یک عملکرد شناختی و نه احساسی است و شامل قصد عمدی و عمدی است.
 
به طور کلی می‌توان شور، صمیمیت و تعهد را به ترتیب جنبه عاطفی، رفتاری و شناختی عشق در نظر گرفت. سه جزء عشق با یکدیگر تعامل دارند. اشتیاق منجر به مشارکت در یک رابطه صمیمی می‌شود. صمیمیت همراه با اشتیاق باعث ایجاد اعتماد و کاهش احساس تنهایی می‌شود. در نهایت، تعهد، که به عنصر دلبستگی اشاره دارد، اهمیت ویژه ای پیدا می‌کند. اینجا جایی است که «همسر» به وجود می‌آید. بنابراین، عشق را نمی توان تجربه کرد، مگر اینکه اشتیاق ایجاد شود، سپس با صمیمیت ترکیب شود و در نهایت، احساس دلبستگی همراه با تعهد حاصل شود. شاید بتوان گفت اینجاست که انسان به بالندگی می‌رسد.
 
سلامت و سعادت خانواده و پس از آن سلامت و سعادت جامعه در گرو وجود روابط صمیمانه، سالم و سازنده بین همسران است و تا زمانی که خانواده، بنیان سالم و محکمی نداشته باشد، عاقبت آن فضایی منفی، محیطی تاریک و افراد مستعد ابتلا به انبوهی از مشکلات جسمی و روحی خواهند بود. تحقیقات نشان می‌دهد که فقدان روابط صمیمانه می‌تواند افراد را آماده ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی کند که یکی از دلایل عمده مراجعه به مراکز روانپزشکی است و عاملی برای ایجاد اختلال در یک جامعه.
 
پس از آنچه ذکر شد، خانواده به عنوان نهاد سازنده جامعه باید از سلامت کامل برخوردار باشد تا جامعه نیز سلامت بماند. اگر زوجین بتوانند رابطه عاشقانه سالمی را با حفظ هر سه بعد تشکیل داده و نیز مهمتر از آن حفظ کنند، نه تنها خود را حفظ نموده، همین الگوی عشق ورزی و رشد و بالندگی را به فرزندان خود نیز آموزش خواهند داد اما متاسفانه در بسیاری از خانواده‌ها این الگوی سالم وجود نداشته و فرزندان نیز آن را فرانخواهند گرفت.
 
اینجاست که نهادهای آموزشی مثل مدارس و رسانه‌های رسمی باید برای تبیین یک رابطه سالم تلاش کنند و در این الگوی رفتاری آنان را به بالندگی و رشد رسانند. ابتدا باید این امر را در زوجین ترمیم کرد و بعد از آن باید الگوی سالم را در نوجوانان، درونی ساخت تا از چالش‌های متعدد برای فرد، خانواده و جامعه جلوگیری کرد. متاسفانه آموزش یک رابطه سالم بین زوجین، امروزه از هیج نهاد سنتی و تخصصی حاکمیتی آموزش داده نمی‌شود.
 
 

شناسه خبر 75118