در گفتوگو با یک جامعهشناس اجتماعی مشخص شد ولگردی مقدمه بسیاری از بزهکاریها است که در آینده امکان ازدواج و زندگی موفق را از دختران نوجوان سلب میکند.
سپهرغرب، گروه ریحانه آفرینش - طاهره ترابی مهوش : اگر این روزها چند ساعتی را در کوچه و پسکوچه شهر، وقت بگذرانی با تعداد بسیاری از دختران بهصورت فردی و گروهی مواجه میشوی که به قول خودشان، کاری جز ولگردی نداشته و تمام روز خود را در کوچه و خیابان با دوستانشان سپری میکنند. تأسفبارتر اینکه خسته میشوند، به خانه برمیگردند، کمی استراحت کرده و دوباره کار خود را از سر گرفته، با دوستانی متفاوت از گروه قبلی هماهنگ میکنند و مجدداً طبق قرار همیشگی همدیگر را در مکانی مشخص میبینند. نکته حائز اهمت اینکه اگر پای صحبتشان بنشینی میگویند با گروههای مختلفی در ارتباط هستند و هرکدام از این گروهها نیز در مکان خاصی پاتوق دارند.
درواقع این دختران نوجوان با هم تفریح میکنند، قدم میزنند، خوراکی میخورند (بیشتر تخمه و بستنی، چای و قلیان) و میخندند. سیگار میکشند، رهگذران را به سخره میگیرند و باز هم میخندند. در برخی موارد هم مزاحم رهگذران شده و با الفاظ بد متلک میپرانند. تأسفبارتر اینکه به همین ترتیب، این رفتار همچنان ادامه دارد تا آخر شب و هر وقت هم که پول لازم شدند سراغ والدینشان رفته و به معنای واقعی از آنها زورگیری میکنند.
این تمام اتفاقات یک روز دختران نوجوان ولگرد از زبان خودشان است. بیکاری، مزاحمت برای دیگران، خرید و استعمال دخانیات و غیره. درواقع اینها تنها بخشی از آسیبهای مرتبط با پدیده ولگردی است که جوانان را در معرض خطر قرار میدهد.
این روزها در بین آسیبهای اجتماعی، ولگردی به شکل معناداری بیشتر از دیگر بزهها بوده و در میان گروه سنی نیز نوجوانان بیشترین گروه سنی را در میان دیگران دارند. در میان دو جنس هم، گرچه تا چند سال پیش پسران بیشتر از دختران به این پدیده گرایش داشتند اما امروز اگر تعداد دختران ولگرد از پسران بیشتر نباشد کمتر نیست در حالی که ولگردی در جامعه ما از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار است و امروزه همانطور که شاهدیم پیامدهای نامطلوب آن، بیش از پیش محرز شده و نهتنها خود فرد ولگرد، بلکه خانواده وی و در سطح وسیع، اجتماع را نیز درگیر این پدیده کرده است.
بدین ترتیب اگرچه این معضل، پدیدهای جدید نیست اما آمار و ارقام و شدتی که این پدیده در بین دختران نوجوان در جامعه دارد، آن را تبدیل به یک آسیب اجتماعی مهم و جدی کرده؛ چراکه این مسئله، علاوه بر عوارض جسمی و روانی برای فرد، سلامت جامعه را از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز مورد تهدید قرار داده و گرایش و اعتیاد به آن، در خیابانهای شهر، زمینه و مقدمه بزرگی در روی آوردن دختران به انواع بزهکاریها و اعتیادهای دیگر شده است.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا با روانشناس اجتماعی گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
علیرضا شریفی یزدی با بیان اینکه دوران نوجوانی در بین هشت مرحله زندگی انسان خطرناکترین، عجیبترین و دشوارترین دوران زندگی بهحساب میآید نکته بعد اینکه طبق مطالعات نوروسایکلوژیک در هر فرد عقلانیت شکل گرفته و تا اوایل نوجوانی ادامه پیدا میکند اما در این دوره بهدلیل تغییرات هورمونی این روند تکاملی متوقف شده و فرو میریزد و از نو شروع به چیدمان میکند، افزود: بر این اساس متأسفانه یا خوشبختانه در سیستم رشدی انسان، آخرین قسمت مغزی (کورتکس و نئوکورتکس) که وظیفه رفتارهای عقلانی را بر عهده دارد، شروع به تکامل میکند. در دختران بین سنین 23 و 24 و در پسرها 25 تا 26 سال این اتفاق میافتد.
وی با اشاره به اینکه با این تفاسیر در اوایل نوجوانی یعنی بین 14 تا 16 سالگی آن بخش از مغز که بیشتر وظیفه احساسات و هیجانات را در واکنشهای آنی بر عهده دارد (آمیگدال) فرمان مغز نوجوان را بهدست میگیرد، به همین دلیل است که آنها رفتارهای تکانشی، هیجانانگیز و از دید ما بزرگترها غیرعقلانی زیادی از خود بروز میدهند.
وی با بیان اینکه با رشد جامعه انسانی طی چند دهه اخیر، در پی بروز و ظهور آسیبهای اجتماعی در جامعه و رفاه در جامعه ایرانی، بهشدت شاهد کش آمدن دوره نوجوانی هستیم گفت: البته نوجوانی از دو منظر قابل بحث است؛ نخست بهلحاظ تغییرات فیزلوژیکی که شامل سنین خاصی شده و بهموقع اتفاق میافتد، اما جنبه اجتماعی شامل شرایط اجتماعی، اقتصادی، استقلال و بودن یا عدم وجود است که باعث میشود این دوران کوتاه شده و یا بهصورت طولانی سپری شود؛ بنابراین در جامعه کنونی که با رفاه مواجه بوده و خانواده به فرزندان خود توجه بیشتری میکند خود به خود شاهد آن هستیم که به لحاظ اجتماعی دوره نوجوانی افزایش مییابد.
این جامعهشناس اجتماعی، ادامه داد: البته از سوی دیگر وقتی جامعه آمادگی کافی برای مستقل شدن فرزندان در ابعاد مختلف همچون اشتغال، مسکن و اقتصاد را ندارد بازهم این طولانی شدن دوران نوجوانی در چنین جامعهای دور از ذهن نیست.
شریفییزدی با بیان اینکه این امر در خصوص دختران بهدلیل اینکه زودتر وارد دوره نوجوانی میشوند بروز و ظهور بیشتری مییابد اذعان کرد: آنچه مسلم است اینکه ویژگی بارز نوجوانی جمعگریزی، نصیحتگریزی و همراهی با گروه همسالان است یعنی گروه همسال که در دورههای قبل (کودکی) بهعنوان والد درجه سه مطرح میشد در دوره نوجوانی جای خود را با والد درجه یک یعنی والدین و خویشاوندان درجه یک عوض میکند این بدان معنا است که نوجوان ما گروه همسال و دوستانش را بهعنوان والد درجه یک خود میپذیرد پس مابقی افراد تأثیرگذار در درجات بعدی قرار میگیرند.
وی افزود: این بدان معنا است که دختر نوجوان ما تمام زندگیش را با همسالان و دوستانش تعریف میکند از شیوه سخن گفتن گرفته تا راه رفتن، لباس پوشیدن، سبک زندگی، آرزوها، تفریحات، گردش و غیره.
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه وقتی این اتفاق میافتد نوجوان ترجیح میدهد به جای رفت و آمد با خویشاوندان وقت خود را با دوستان و همسالان بگذراند پس مخالف نظر والدین عمل میکند، گفت: مشکل وقتی آغاز میشود که والدین تنها شیوه تربیتی که بهکار میبرند نصیحت کردن است در حالی که ویژگی بارز دوره نوجوانی جمعگریزی و نصیحتگریزی است.
شریفی یزدی، افزود: حال سؤال این است که این ساعات را در کجا بگذراند؟ چراکه ما در کشورمان زیرساختهای لازم را نداریم مثلاً اگر مقایسهای نسبت به کشورهای اروپایی داشته باشیم مشخص میشود سرانه فضای ورزشی در این کشورها برای مردم بهویژه نوجوانان 16 متر است که متأسفانه این سرانه در کشور ما یک و نیم سانتیمتر است.
وی عنوان کرد: نتیجه این مقایسه این است که اگر بخواهیم در دوران نوجوانی فرزندانمان را از هرزهگردی و ولگردی نجات دهیم و از بروز چنین پدیدهای در جامعه جلوگیری کنیم در گام نخست میبایست زیرساختهایی را فراهم کنیم که به خواست نوجوان که همان وقتگذرانی با همسالان است پاسخ داده باشیم و هم این نیاز در یک مکان کاملاً امن پاسخ داده شود مثل اماکن ورزشی که نسبتاً امن محسوب میشوند.
وی ادامه داد: یعنی اگر ما این امکان را داشته باشیم که فرزندانمان را به مکانهای ورزشی هدایت کنیم این بستر فراهم میشود که انرژی او در مسیر مثبت تخلیه شود که به نفع خود و جامعه است اما متأسفانه ما این زیرساخت را به اندازه نیاز در کشور نداریم و در عین حال خانوادهها به لحاظ اقتصادی امکان پرداخت چند میلیون تومان در ماه برای رفتن فرزندشان به باشگاههای خصوصی را ندارند.
این روانشناس ابراز کرد: دومین مکان امن، مراکز فرهنگی است که من اطلاع دقیقی از تعداد مراکز فرهنگی استاندارد در کشور ندارم اما میتوان طبق مشاهدات عنوان کرد که در این زمینه نیز با فقر شدید دست و پنجه نرم میکنیم. مراکز فرهنگی عمومی که به خواسته نوجوان مثلاً کلاسهای نقاشی، عکاسی، موسیقی و تئاتر و غیره پاسخ دهد بر حسب نیاز در شهرها وجود ندارد این در حالی است که پرداخت هزینه برای رفتن به کلاسهای خصوصی نیز برای همگان فراهم نیست،
شریفی یزدی اذعان کرد: مجموع آنچه گفته شد مشخص میشود ما نتوانستیم زیرساختهای کلان را در جامعه برای نوجوان فراهم کنیم و خانواده هم برای تفریح تنها پیشنهاد رفت و آمد با خویشاوندان را مطرح میکند حال آنکه یکی از ویژگیهای بارز نوجوان جمعگریزی است.
وی با تأکید بر آنکه در این شرایط تنها چند گزینه مطرح میشود نخست اینکه نوجوان ما به خانه و منزل دوستانشان برود که در این خصوص والدین ممکن است تا حدودی او را همراهی کرده و دست از مخالفت برداشته و از مواضع خود کوتاه بیاییند، ابراز کرد: در بسیاری از موارد نوجوانان، خانوادهها را دست به سر کرده و به جای دیگری همچون پارک میروند که متأسفانه وضعیت پارکهای ما به لحاظ مصرف دخانیات و فروش مواد مخدر مناسب نیست، یا اینکه به مراکز مثلاً فرهنگی مثل سینما میروند که ساختار آن مناسب نوجوان نبوده و در عین حال امکان کنترل آن وجود ندارد.
وی با بیان اینکه تعدادی از نوجوانان هم به سفرهخانهها و قهوهخانهها میروند که این رفتن مساوی است با کشیدن قلیان و سیگار و امثالهم که خود مقدمهای است برای مسائل دیگر مثل برگزاری جشنهای خاص که هیچ سنخیتی با فرهنگ و اعتقادات ما نداشته و بستر را برای کارهایی فراهم میکند که حتی از پرداختن به آن حیا میکنم، اذعان کرد: البته علاوه بر نبود زیرساخت و روشهای صفر و صدی تربیت خانوادهها این نظام تعلیم و تربیت است که به وظیفه آماده کردن فرزندان در دوره دوم کودکی که آن آشنا کردن آنها نسبت به خطرات در کمین نوجوان است عمل نمیکند.
وی با تأکید بر اینکه پیامدهای این روند در دختران نوجوان چیزی جز سردرگمی در زندگی آینده و مباحثی همچون گرفتار شدن در مسائل اخلاقی همچون فرار از خانه، انجام تتو، پرسینگ (سوراخکاری بدن)، همجنسگرایی و حتی عدم امکان ازدواج و تشکیل خانواده نیست.
معالوصف با توجه به آنچه گفته شد در عصر جدید، با پیشرفت فناوری شاهد آن هستیم که توجه به ارزشهای مادی و بیتوجهی نسبت به امور معنوی، اخلاقی، اعتقادی و اختلاف بین دو نسل (والدین و فرزندان) بیشتر شده حال آنکه در این بین پرورش در محیط نامساعد، به بیکاری و ولگردی افراد بهویژه دختران نوجوان کمک کرده و ولگردی نیز به نوبه خود به ازدیاد ارتکاب جرایم منجر میشود.
به دیگر سخن دوران نوجوانی، دوره بحرانی است که فرد با غلیان احساسات و تغییر حالتهای آنی روبهروست، معمولاً دارای خلقی سرکش است، در زمینه تغییر عقاید و ایدئولوژی کنجکاوی به خرج میدهد و انتظاراتش از زندگی بیشتر میشود پس نوجوان معمولاً بهدنبال استقلال فکری است و سعی میکند خود را با معیارهای جدید و دلخواهش هماهنگ سازد و به همین خاطر با اولیاء مدرسه و والدین خودش، اختلاف عقیده پیدا میکند.
معمولاً والدین خواستار ارزشهای سنتی هستند ولی نوجوانان این ارزشها را نمیپذیرند و معیارهای جدید فرهنگی را بیشتر میپسندند به طوری که نوجوان استقلال فکری و استقلال در تصمیمگیری را حق مسلم خود میداند، در حالی که والدین فرزندان و نوجوانان خود را بهعنوان کودکانی فرض میکنند که قدرت تصمیمگیری درست ندارند و با عمیق شدن این اختلافات رابطه عاطفی نیز تحت تأثیر قرار میگیرد و نوجوان احساس خلأ و تهی بودن میکند و فضای منزل و مدرسه را برای خود غیر قابل تحمل دانسته و چون در این دوره قدرت خطرپذیری فرد (متوقف شدن رشد عقلی و غلبه احساسات) فوقالعاده بالاست، ممکن است برای اثبات حقانیت خود، دست به کارهای مخاطرهآمیز بزند که نتایج آن چنانکه پیشتر عنوان شد غیر قابل جبران است.
شناسه خبر 79512