قراییمقدم، جامعهشناس برجسته کشور:
امید به زندگی، مولود جامعه و شرایط حاکم بر آن است
جامعهشناس برجسته کشور گفت: امید به زندگی را جامعه بهوجود میآورد و جامعه هم میتواند آن را ضعیف کرده یا از بین ببرد؛ بنابراین هرچه شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، امنیت و آرامش روحی و روانی، بهبود وضع زندگی و چشمانداز آینده روشنتر باشد، امید به زندگی بیشتر خواهد شد.
سپهرغرب، گروه - سمیرا گمار :
پس امید فقط یک حس خوب نیست، بلکه یک عامل اثرگذار است که هرچه میزان آن در فرد و جامعه بیشتر باشد، زندگی درخشانتری در انتظار او و به تبع جامعه خواهد بود. حال باید دید آیا فرد بهتنهایی میتواند امید به زندگی خود را افزایش دهد یا جامعه نیز در این مهم نقش دارد؟ اگر پاسخ به هریک مثبت باشد، نقش و میزان تعیینکنندگی هریک چقدر است؟ آنچه در این مصاحبه میخوانید، گفتوگوی اختصاصی خبرنگار گروه خبری سپهر با دکتر امانالله قراییمقدم، از جامعهشناسان برجسته و مطرح کشور در این خصوص است.
قراییمقدم معتقد است امید به زندگی زاده جامعه و شرایطی بوده که حاکمیت ایجاد میکند و ارتباط مستقیمی با وضعیت زندگی هر فرد دارد؛ به این معنا که هر چقدر بروز آسیبهای اجتماعی و فرهنگی در یک جامعه زیاد باشد، زنگ خطر کاهش امید به زندگی بوده و هرچه افراد یک جامعه شادتر، موفقتر و به وطن خود دلبستهتر باشند، امید به زندگی آنان بالاتر است. در ادامه مشروح سخنان وی را میخوانید:
* امید به زندگی، یک سرمایه اجتماعی است
جامعهشناس برجسته کشور در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه امید به زندگی یک سرمایه اجتماعی است، عنوان کرد: این مقوله در دو بُعد تعریف میشود؛ نخست «سن و سال» که بین دختر و پسر متفاوت است و دیگری «تأمین اجتماعی» (Social Security).
* امید به زندگی در میان زنان ایرانی بالاتر است
امانالله قراییمقدم در ادامه متذکر شد: در ایران امید به زندگی ازنظر سن و سال (به این معنا که افراد امید دارند چند سال زنده باشند) در بین زنان 78 سال و در بین مردان حدود 75 سال بوده که این تقسیمبندی ازنظر جنسیتی است.
* تأمین اجتماعی تعیینکننده است
این جامعهشناس برجسته کشور گفت: امید به زندگی ازنظر تأمین اجتماعی (Social Security) نیز بسیار مهم است که شامل موفقیت، رفاه، امکانات آموزشی، پرورشی، بهداشتی، مسکن، وضعیت اقتصادی، آزادی بیان و عقیده، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره بوده که هرچه میزان آن در جوامع بالاتر باشد، امید به زندگی افزایش خواهد یافت.
* امید به زندگی یکی از دلایل مهم حیات انسان است
قراییمقدم سپس امید به زندگی را یکی از دلایل مهم حیات انسان خواند و تصریح کرد: جامعه بدون امید که در آن افزایش ناامیدی را ببینیم، یکی از عواملی بوده که در خودکشی فرد مؤثر است؛ وقتی که فرد نسبت به وضعیت موجودی که در آن قرار دارد ناامید میشود، دست به خودکشی میزند.
* آسیبهای اجتماعی زاده کمبود امید به زندگی
وی ادامه داد: امید به زندگی را شرایط و مقتضیات جامعه ایجاد میکند و این وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و بهداشتی است که امید به زندگی را بالا میبرد؛ حال اگر این مؤلفهها در جامعه پایین باشند، امید به زندگی کاهش پیدا میکند. وقتی امید به زندگی و آینده کاهش پیدا کند، منجر به بروز آسیبهایی میشود که بررسیها نشان میدهد در خودکشیهایی که در استانهای همدان، کرمانشاه، کردستان و ایلام رخ میدهد، کاهش امید به زندگی نقش مؤثری داشته است.
* فرار مغزها رخ میدهد چون امید به زندگی پایین است
این جامعهشناس مطرح کشور با تأکید بر اینکه فرار مغزها از دیگر آثار کاهش امید به زندگی است، اظهار کرد: کاهش میزان ازدواج، افزایش طلاق، بالا رفتن موارد خشونت و پرخاشگری، فاصله بین مردم و حاکمیت، ورود به انواع آسیبهای اجتماعی (مصرف سیگار، اعتیاد و غیره) و مواردی از این قبیل، همگی متأثر از امید به زندگی است؛ هر چقدر امید به زندگی کمتر باشد، این موارد افزایشی خواهد بود.
* هرچه شرایط اجتماعی برای زندگی بهتر باشد، امید به زندگی بالا میرود
قراییمقدم اذعان کرد: امید به زندگی را جامعه بهوجود میآورد و جامعه هم میتواند آن را ضعیف کرده یا از بین ببرد؛ بنابراین هرچه شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، امنیت و آرامش روحی و روانی، بهبود وضع زندگی و چشمانداز آینده روشنتر باشد، امید به زندگی بیشتر خواهد شد.
* کاهش فرزندآوری و تحدید نسل بهدلیل فقدان امید است
وی با این بیان که یکی از مسائل مهم در جامعه ما عدم تمایل زوجین به فرزندآوری است، ابراز کرد: یکی از مهمترین دلایل این است که جوانان چشمانداز آینده را بد میبینند، میگویند من بچه بیاورم که چه کند؟ با این وضعیت اقتصادی و تأمین معیشت اصلاً چرا باید ازدواج کنم؟ با چه امیدی؟ پس ببینید این مسائل مهم است و ریشه آن در امید به زندگی بوده؛ وقتی هم فرزندآوری در جامعه کم شود، بقای نسل به خطر میافتد.
این جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی اضافه کرد: اگر شرایط همینگونه پیش برود، رشد جمعیت منفی میشود؛ کما اینکه اکنون نیز منفی شده است. پس بنده مجدداً تأکید میکنم مهمترین سرمایه اجتماعی، امید به زندگی است.
* تلاش جوامع پیشرفته در جهت افزایش امید به زندگی
قراییمقدم در ادامه سخنانش امید به زندگی را یک اصل خواند که تمام جوامع بهویژه جوامع پیشرفته کوشش میکنند با فراهم کردن امکانات و ایجاد شادی و نشاط امید به زندگی کردن در آن جامعه را بالا ببرند، گفت: اکنون جامعهای موفق است که به این مسئله توجه بسیار ویژه کند.
وی با تأکید بر اینکه حسیگرایی و امکانات مادی همه معیارهای لازم برای امید به زندگی نیست، اظهار کرد: امید به زندگی تنها به مسائل اقتصادی وابسته نیست؛ مثلاً نبود شادی و نشاط و ایجاد یأس و ناامیدی بهشدت به کاهش امید به زندگی دامن میزند، به عبارت بهتر در جامعهای که شادی و نشاط نیست، هیچچیز نیست. اقتصاد اصل است، اما لزوماً به این معنا نیست که ثروتمندان خوشحال باشند. آنها در زندگی راحت هستند، درآمد دارند، پولدار هستند، اما نشاط ندارند.
* ثروتمندی لزوماً به معنای داشتن امید به زندگی نیست
این پژوهشگر مسائل اجتماعی با تأکید بر اینکه ثروتمندی لزوماً به معنای داشتن امید به زندگی نیست اما مسئله مهمی است، فقر را منشأ بسیاری از آسیبهای اجتماعی نظیر تنفروشی، زبالهگردی، فرار از خانه، اعتیاد، ناامنی و غیره توصیف و ابراز کرد: نهتنها این افراد امید به زندگی پایینی دارند که دست به این کارها زدهاند که افراد دیگر جامعه که آنها را میبینند نیز دچار ناامیدی میشوند. البته این مقوله در بخش اجتماعی سنجیده میشود؛ پس میتوان گفت امید به زندگی اجتماعی کاهشی بوده و در مقابل میتوان گفت در کشور ما امید به زندگی ازنظر بهداشت افزایش داشته است.
* چون جمع شد معانی، گوی بیان توان زد
قراییمقدم سپس به شعری از خواجه حافظ شیرازی اشاره کرد و گفت: چون جمع شد معانی، گوی بیان توان زد که خواجه فرموده به این معنا است که در مقولههای اجتماعی باید مجموع عوامل را درنظر گرفت. نمیتوان تکعلیتی به تبیین این مسائل پرداخت.
* امید به زندگی در هر جامعهای متفاوت است
وی ادامه داد: صدها عامل ما را به سمت امید به زندگی سوق میدهد؛ مثلاً یکی از عوامل دین است، وقتی شما امیدی به دنیا و آخرت ندارید، چطور میتوانید امیدوار باشید؟ یا عواملی نظیر خانواده، زندگی پدر و مادر، وضعیت حقوقی و قضائی، شرایط اقتصادی و اجتماعی و غیره، در تعیین میزان امید به زندگی مؤثر بوده و در هر جامعهای البته متفاوت است.
* نگاه فردی به امید مکانیسم دفاعی فرافکنی است
این جامعهشناس مطرح کشور سپس این را هم متذکر شد که برخی از مؤلفهها با نگاه فردی به امید مکانیسم دفاعی فرافکنی است؛ مثلاً اینکه ما بدون درست کردن شرایط اجتماعی مدام بگوییم به خودت توجه کن، با افراد مثبتاندیش تعامل کن، تفریح داشته باش و غیره، راه چاره نیست. در درون شما ازنظر ذهنی، غریزی و وراثتی همهچیز از جامعه است؛ ما از جامعه جدا نیستیم و امید به زندگی فردی نیست، اجتماعی است. حتی اگر از حیث روانشناسی هم به موضوع نگاه کنیم، روانشناسی اجتماعی دخیل است و نه فردی؛ روانشناسی اجتماعی کارش مطالعه تأثیر جامعه بر فرد است.
* اینکه بگوییم امید به زندگی درونی بوده، درست نیست
قراییمقدم افزود: جناب مولانا فرمود «نرمنرمک گفت شهر تو کجاست؟/ که علاج اهل هر شهری جداست/ واندر آن شهر از قرابت کیستت؟/ خویشی و پیوستگی با چیستت؟» پس مهم است که تو در چه جامعهای زندگی میکنی؛ اینکه بگوییم امید به زندگی درونی و ذاتی است، درست نیست. وقتی فعل فرد منجر به برخورد با او در جامعه میشود، ما حاکمیت حسیگرایی را قبول کنیم؟
* نباید با ندانمکاری امید به زندگی را کاهش داد
وی در پایان سخنانش با این بیان که در یک کلام امید به زندگی را جامعه بهوجود میآورد و جامعه از بین میبرد و ما باید عوامل مؤثر بر امید به زندگی در جامعه را افزایش داده و با ندانمکاریها و کارهای مخرب آن را به نابودی نکشانیم، سخنان خود را به پایان برد.
شناسه خبر 83061