شناسه خبر:94330
1404/2/28 13:17:00

در اندیشه اسلامی، «مردم‌داری» صرفاً یک خصلت اخلاقی نیست؛ بلکه سنگ‌بنای مشروعیت و دوام هر نظام حکمرانی است؛ مدیر در اندیشه اسلامی، «امین» و «خادم» مردم است، نه ارباب آن‌ها. مشروعیت حکومت در اسلام از رضایت مردم و پیوند آن‌ها با امام عادل نشأت می‌گیرد و راهبرد مدیریتی کارآمد، بدون مردم و خدمت به آنان، معنا نمی‌یابد.
قرآن کریم، پیامبر اسلام را با صفاتی چون «رئوف و رحیم» معرفی می‌کند «عزیزٌ علیه ما عنِتُّم؛ یعنی سختی مردم برای او دشوار و دردآور است» (توبه، 128). این آیه الگویی بی‌بدیل برای هر مدیر مسلمان ترسیم می‌کند؛ مدیری که قلبش برای مردم می‌تپد و تصمیماتش نه از دل گزارش‌های رسمی، بلکه از عمق درد مردم می‌جوشد.
امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در نامه به مالک اشتر، حکومت را به‌عنوان «وسیله‌ای برای برقراری عدالت، آبادانی زمین و رفاه مردم» تعریف می‌کند. از نظر ایشان، محبوب‌ترین کارگزاران خدا، کسانی‌اند که درد مردم را بشنوند، نه آنکه در برج‌های عاج تصمیم‌سازی کنند. در منظومه مدیریت اسلامی مردم نه صرفاً رأی‌دهنده‌ هستند و نه توده‌ای خاموش، آن‌ها ولی‌ نعمت هستند.
مدیری که مردم را تنها در موسم انتخابات به رسمیت بشناسد، نه‌تنها با مردم‌سالاری دینی بیگانه است، بلکه روح مدیریت اسلامی را نیز نفی کرده؛ «مردم‌داری» در اسلام یعنی دیدن انسان پیش از عدد، درد پیش از بودجه و کرامت پیش از سیاست.
* شهیدرئیسی، مردم‌داری در میدان عمل
در سده‌ای که سیاست‌ورزی در بسیاری از کشورها به ظاهرگرایی و وعده‌فروشی بدل شده، آیت‌الله شهید سیدابراهیم رئیسی، نماد بازگشت به معنای اصیل مردم‌داری در مدیریت اسلامی بود. او تنها یک رئیس‌جمهور نبود، بلکه تصویر عینی مدیری بود که خود را وقف مردم کرده بود، بی‌ آنکه به نمایش نیازی داشته باشد.
از نخستین روزهای مسئولیتش، سفرهای استانی‌اش نه‌تنها برای رسانه‌ها، بلکه برای شناسایی مستقیم مشکلات و دردهای مردم بود. او با رفتن به روستاها، مناطق محروم و گفت‌وگوی بی‌واسطه با مردم، سیاست‌گذاری را از اتاق‌های دربسته به بطن جامعه برد. برخلاف بسیاری از سیاستمداران که در حصار مشاوران و گزارش‌های گزینشی گرفتار می‌شوند، شهیدرئیسی مسیر «مردم‌محوری» را آگاهانه و مستمر پیمود.
حتی منتقدان او نیز به سخت‌کوشی، ساده‌زیستی و نیت پاکش اذعان دارند. طی حدود سه‌ سال شهیدرئیسی دوشادوش مردم ایستاد؛ چه در دل زلزله کرمانشاه، چه در صفوف کمک‌رسانی به سیل‌زدگان گلستان و چه در مناطق محروم سیستان و بلوچستان؛ حضور او همیشه زودتر از رسانه‌ها و جلوتر از مدیران اجرایی بود.
* مردم‌داری نه تاکتیک، بلکه منش
برخلاف آنچه در برخی سنت‌های مدیریتی مشاهده می‌شود که مردم‌داری صرفاً یک تاکتیک برای محبوبیت یا جلب رأی تلقی می‌شود، در اندیشه شهیدرئیسی مردم‌داری یک «منش» بود، نه یک «ابزار». این سیره را می‌توان در سبک زندگی شخصی‌اش نیز دید: ساده‌زیستی، حضور در بین مردم حتی بدون محافظ، نشستن بر فرش‌های ساده و خوردن غذای معمولی. این‌ها صرفاً رفتارهای نمادین نبود؛ بلکه جلوه‌هایی از عمق باور به «مردم‌بودگی» بودند.
در یکی از سفرهای استانی، وقتی گزارشگران از او پرسیدند چرا این‌قدر سفر می‌روید، پاسخ داد: «باید با درد مردم آشنا شویم و در کنار آن‌ها باشیم». این جمله، کلید فهم راهبرد مدیریتی اوست؛ فهم درد، نه از پشت میز، بلکه در میان خاک و عرق و فقر مردم.
* مردمی که محور حکمرانی‌اند
شهیدرئیسی نشان داد که در مدیریت اسلامی مردم نه‌تنها موضوع سیاست‌گذاری‌اند، بلکه محور آن‌ هستند. او بارها بر شفافیت، عدالت‌محوری و مقابله با فساد تأکید کرد. نه از سر شعار، بلکه از باور به اینکه فساد، نخستین عامل فاصله گرفتن حکومت از مردم است.
یکی از ویژگی‌های بارز سیره او، تلاش برای رفع تبعیض و شنیدن صدای «بی‌صداها» بود. آنانی که نه امکان دسترسی به رسانه دارند، نه تریبونی برای فریاد؛ او تلاش کرد مدیریت را از طبقه ممتاز به بطن مردم بازگرداند.
در همین مسیر بود که اقدامات او برای مردمی‌سازی اقتصاد، توجه به مناطق محروم، تحول در نظام سلامت و شفافیت در بودجه‌ریزی، از چارچوب شعار به عمل نزدیک شد؛ گرچه در مسیر این اقدامات موانع بسیاری نیز وجود داشت.
* شهادت، ختم مردم‌داری در اوج صداقت
شهادت، نقطه اوج یک زندگی است و برای کسی که زندگی‌اش را وقف مردم کرده بود، چه مرگی شایسته‌تر از شهادت در راه خدمت؟ سفری که شهیدرئیسی را به شمال غرب کشور برد، ادامه همان راهی بود که از نخستین روز مسئولیتش آغاز کرده بود: بودن در کنار مردم، شنیدن صدای آنان و تلاش برای گره‌گشایی از زندگیشان...

شناسه خبر 94330