استاد آموزش و ترویج دانشگاه بوعلی سینا؛
محتوای نظام آموزش کشاورزی، نیازمند بومیسازی در هر منطقه
سازگاری با کمآبی سرفصل آموزشها قرار گیرد
استاد آموزش و ترویج دانشگاه بوعلی سینا گفت: محتوای آموزشی باید با نیازهای بازار و کشاورزان در هر منطقه متناسب باشد؛ ازجمله راهکارها این است که وزارت علوم بهطور منظم تغییراتی در محتوای آموزشی ایجاد کند؛ همچنین دانشگاهها را بهگونهای طراحی کنیم که بتوانند بهصورت مستقل و با رعایت چارچوبها، محتوای مورد نیاز منطقه خود را تولید کنند اما مسئله این است که در حال حاضر محتوای آموزشی در مرکز تهیه شده و بهصورت یکسان در اختیار دانشگاه و دانشجو قرار میگیرد، همین امر یکی از چالشها جدی ما در بعد کارآمدی آموزشها بهشمار میرود.

نظام آموزش و ترویج کشاورزی، بهعنوان یکی از زیرنظامهای کشاورزی، دارای ماهیتی خدماتی- آموزشی است که سعی دارد از طریق بهبود روشها و فنون کشاورزی، در تولید و درآمد، ارتقای سطح زندگی و بالا بردن استانداردهای اجتماعی و آموزشی جوامع روستایی تأثیرگذار باشد. در حالی که طی چند دهه گذشته، بهدلیل عدم اتخاذ رهیافتها و راهبردهای توسعه خودجوش و درونزای مبتنی بر تحولات روز و نیازهای جامعه روستایی، با چالشهای متعددی مواجه شدهاند، زیرا پایدارسازی ترویج؛ حرکت در راستای فرصتهای بازار، بهرهگیری از منابع دانش بومی و ارتقای قابلیتهای ارائهدهندگان خدمات ترویجی در حوزه فناوری نوین است.
بر این اساس بهنظر میرسد که نظام ترویج کشاورزی ایران بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی توسعه کشاورزی در کشور به اهداف خود در زمینههای مختلف توسعه منابع انسانی، انتقال فناوری، امنیت غذایی، فقرزدایی، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست و نظایر آن، آنچنان که میبایست دست نیافته. وضعیت ترویج کشاورزی بنا به نتایج آن نمایانگر چالشها و مسائل پیچیده و ضعف در نظام ترویج حاکم بر کشور است.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در خصوص آسیبشناسی نظام آموزش و ترویج کشاورزی با دکتر رضا موحدی؛ استاد آموزش کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه بهصورت پرسش و پاسخ میخوانید:
*پرسش نخست اینکه آموزش کشاورزی در گذشته بیشتر مبتنی بر انتقال تجربیات بود. بهنظر شما کدام بخشهای این آموزش سنتی نیاز به بازنگری و احیا دارد و چه کاستیهایی در آن دیده میشود که نیازمند اصلاح است؟
مشکل اصلی ما در کشاورزی سنتی، نبود فناوریهای نوین است. اگر بتوانیم از فناوریهای جدید به همراه آموزش سنتی استفاده کنیم، به نتایج بهتری خواهیم رسید؛ البته نباید آموزش سنتی را کنار بگذاریم، بلکه باید از وسایل و روشهای جدید همراه با این نگرش بنا به تجربیات موفق موجود بهره بگیریم.
*در حال حاضر برخی از دانشآموختگان کشاورزی حتی حاضر نیستند یک روز روی زمین کار کنند. بهنظر شما ریشه این گسست بین دانش و علم با تجربه عملی چیست؟
این مشکل به ضعف نظام آموزش کشاورزی در دانشگاهها برمیگردد. یکی از اشکالات اساسی ما در حوزه آموزش به این مسئله مرتبط است که جنبه تجربهآموزی و کارهای عملی در بین دروس آموزشی بسیار ضعیف است و باید به این موضوع توجه کنیم. ما در بخش کشاورزی برای جبران این نقصان نیازمند نگاهی همچون آموزش در رشته پزشکی در قالب گذراندن طرح عملی هستیم تا فرد بهصورت عملیاتی در مزرعه حاضر شده و از نزدیک با شرایط کار مواجه شود، بنابراین نباید فقط دانشجویان را مقصر دانست؛ زیرا لازم است آنها تجربههای لازم در کار کشاورزی را کسب کنند.
در واقع، ما نمونههای موفقی داریم که تعاونیهایی تشکیل دادهاند و به کار عملی روی زمین پرداختهاند. این افراد از کار خود رضایت دارند و محصولاتشان را نیز به فروش میرسانند؛ بنابراین، درست نیست که بهطور کامل بگویم که دانشجویان این رشته حاضر نیستند یک روز روی زمین کار کنند؛ زیرا مشکل اصلی به دانشگاهها و ضعف ارتباط آنها با مسائل واقعی کشاورزی برمیگردد.
*بهنظر شما، محتوای آموزشی ما باید به چه سمتی حرکت کند تا نیازهای واقعی مزرعه و بازار را برآورده کند؟
محتوای آموزشی باید با نیازهای بازار و کشاورزان در هر منطقه متناسب باشد؛ ازجمله راهکارها این است که وزارت علوم بهطور منظم تغییراتی در محتوای آموزشی ایجاد کند؛ همچنین دانشگاهها را بهگونهای طراحی کنیم که بتوانند بهصورت مستقل و با رعایت چارچوبها، محتوای مورد نیاز منطقه خود را تولید کنند اما مسئله این است که در حال حاضر محتوای آموزشی در مرکز تهیه شده و بهصورت یکسان در اختیار دانشگاهها و دانشجویان قرار میگیرد، این امر یکی از چالشهای جدی ما در بعد کارآمدی آموزشها بهشمار میرود.
برای مثال در حال حاضر یکی از دروس سهواحدی ارائهشده به دانشجویان شناخت میوههای گرمسیری است در حالی که این درس برای دانشجوی کشاورزی استانی همچون همدان یا دیگر استانهای غربی، کاربرد ندارد؛ بنابراین اگر اختیار محتوای آموزش در چارچوبی مشخص به دانشگاه در نقاط مختلف کشور سپرده شود؛ یقیناً میتوان برای این درس سهواحدی گزینههای بهتری بهویژه در بعد آموزش عملی پیشنهاد داد.
*بخشی از انتقال اطلاعات، در سازمان کشاورزی و از طریق نیروهای ترویجی انجام میشود بهنظر شما مهمترین نقطه قوت و ضعف این فرایند ترویج کجاست و چرا اثرگذاری کامل را ندارد؟
در حال حاضر، بخش بسیاری از اطلاعات کشاورزی از طریق نیروهای ترویجی منتقل میشود و در صورتی اثربخشی دارد که از لحاظ مالی حمایت شده و بودجه کافی در اختیار داشته باشد. یکی از مشکلات اصلی ما کمبود حمایتهای مالی است که باعث میشود کلاسها و برنامههای آموزشی کمرنگ شوند؛ البته اگرچه ما نیاز به آموزشهای منظم و مداوم داریم، اما وقتی بودجه کافی برای اجرای این آموزشها وجود ندارد، انتظار زیادی نمیتوان داشت.
*با توجه به شرایط کنونی، بهنظر شما چه شیوههای آموزشی باید در ترویج کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد؟
باید از شیوههای آموزشی متناسب با شرایط کشاورزان بهره گرفت، بهویژه در مناطقی که کشاورزان سواد کافی ندارند. نباید فقط به نشریات و مجلات اتکا کرد، برنامههای رادیویی و تلویزیونی نیز میتوانند کمککننده باشند چراکه این رسانهها آموزشهای لازم را بدون نیاز به سواد بالا به کشاورزان ارائه میکنند.
*چه پیشنهادی برای ایجاد علاقه در کشاورزان روستای به پذیرش آموزشهای کشاورزی دارید؟
ما باید از مشوقهایی مانند مدارک آموزشی و تسهیلات مالی استفاده کنیم. بهعنوان مثال، اگر کشاورز در یک دوره آموزشی شرکت و مدرکی دریافت کند، میتواند برای دریافت تسهیلات بانکی یا دیگر مزایا از آن بهره ببرد، همچنین، در قالب مشوقها میتوان بهعنوان یک راهکار کارآمد روی اعطای نهادههای یارانهدار حساب باز کرد.
* با توجه به تغییر سبک زندگی مردم در روستاها، برای ادامه نسل کشاورزان در برخی کشورها، آموزش کشاورزی از سنین پایین و در قالب بازی، پروژههای باغبانی یا مزرعههای مدرسهای ارائه میشود. چرا ما هنوز چنین رویکردی را در نظام آموزشی رسمی خود نداریم؟
تربیت نسل آینده بسیار مهم است، ما نیز باید از سنین پایین به آموزش کشاورزی اقدام کنیم. موفقیت این امر به نگرش جامعه به کشاورزی بستگی دارد چراکه امروز به بخش کشاورزی در مقایسه با دو بخش خدمات و صنعت، کمتر توجه میشود، بنابراین وقتی میتوان به آموزش و علاقهمند کردن نسل آینده امید بست که در گام نخست بهویژه در مدارس، اهمیت کشاورزی را به دانشآموزان آموزش دهیم تا در آینده انگیزه لازم برای انتخاب این رشته را داشته باشند.
*چه راهکارهایی برای پیوند میان دانش بومی کشاورزان سنتی و دانش تخصصی دانشگاهی پیشنهاد میدهید؟ آیا گفتوگو بین این دو جهان ممکن است یا همیشه تنشزا خواهد بود؟
قطعاً میتوان از دانش بومی در کنار دانش علمی بهره برد، این دو باید در کنار هم قرار گیرند تا از تجربیات عملی کشاورزان استفاده کنیم، ارتباط میان کشاورزان موفق و محیطهای دانشگاهی نیز تأثیرگذار خواهد بود. بر این اساس افرادی که موفق بودهاند، باید به دانشگاهها آمده و نظرات خود را به اشتراک بگذارند و در عین حال دانشجویان نیز در قالب بازدید از مزارع، با بهرهبرداران موفق از نزدیک تعامل برقرار کنند، این ارتباط میتواند به تقویت ادراک کشاورزی و استفاده از دانش بومی کمک کند.
* با توجه به بحرانهای زیستمحیطی و تغییر اقلیم، بهروزرسانی آموزش کشاورزی در چه حوزههایی ضروریتر بهنظر میرسد؟
بحران آب یکی از چالشهای اصلی است که باید به آن پرداخته شود؛ بنابراین در این راستا، آموزشهای مرتبط با شیوههای آبیاری و استفاده از محصولات کمآببر بسیار حائز اهمیت است. به عبارت بهتر ما باید به کشاورزان آموزش دهیم که چگونه میتوانند با شرایط کنونی سازگاری یافته و محصولات خود را با حداقل آب کشت کنند.
بدان معنا که ما در این راستا چیزی به نام حذف محصولات آببر همچون هندوانه و سیبزمینی در استان همدان نداریم بلکه در راستای ارائه الگوی درست باید بهدنبال ارائه گونههای کمآببر از این محصولات باشیم. البته، باید بر این نکته تأکید کنم که همکاری بین نهادها و حمایت مالی از پروژههای آموزشی و ترویجی کشاورزی بسیار مهم است چراکه با وجود این حمایتها، شاهد نتایج بهتری در زمینه توسعه کشاورزی و کارایی آن خواهیم بود.
معالوصف با توجه به آنچه گفته شد؛ شرایط اقلیمی و جغرافیایی هر منطقه منحصر بهفرد است و این ویژگیها نقش بسزایی در توسعه و رونق کشاورزی ایفا میکنند بنابراین بومیسازی تحقیقات با تطبیق محتوا و رویکردهای تحقیقاتی با شرایط محلی، نهتنها به حصول راهحلهای متناسب با نیازها و مشکلات هر منطقه کمک میکند بلکه توجه به این نکته در حوزه آموزش بهخصوص آموزش کشاورزان، فرآیند ارتباطی بسیار حائز اهمیت است و چون در کشاورزی باید یک روش خاص و یا یک ایده جدید بهصورت عملی به کشاورز آموزش داده شود، رعایت الگوی ارتباطی در آموزش مفید، از اولویت برخوردار است.
بنابراین تمامی این روشها نیز باید با توجه به مخاطب و چگونگی تولید در بخش کشاورزی، سطح سواد، میزان معلومات، تجربیات اندوختهشده و توان مالی بهکار رود یعنی پیامی که برای کشاورزان و بهطور کلی افرادی که مخاطب آموزش کشاورزی محسوب میشوند، در نظر گرفته شده، باید متناسب با نیازها باشد.
شناسه خبر 94375