مهدی گلشنی:
علمآموزی در تفکر دینی عبادت است
سپهرغرب، گروه اندیشه: گلشنی با بیان اینکه از مشکلات عمده ما از دست دادن هویت دینی است، گفت: فرهنگ اسلامی خود را فراموش کردهایم، درحالی که در این فرهنگ علم، نوعی عبادت است.
آیین نکوداشت «مهدی گلشنی»، استاد فلسفه علم به همت قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بعد از ظهر دوشنبه پنجم اسفندماه جاری برگزار شد.
مهدی گلشنی طی این مراسم در ابتدای سخنان خود با اشاره به پنجم اسفندماه که در تقویم رسمی بهعنوان روز بزرگداشت خواجهنصیرالدین طوسی نامگذاری شده است، گفت: خواجهنصیر برای من الگوی همهچیز است. کتابی در مورد تاریخ علوم در تمدن اسلامی در عربستان سعودی نوشته بود که شامل فیزیک، شیمی، داروسازی و سایر علوم میشد، تعجب کردم که در یکی از جلدهای این اثر نوشته بود خواجهنصیر باید برای جوانان ما الگو باشد. نکته این است که کتاب در عربستان سعودی چاپ شده بود.
وی ادامه داد: اکنون زمان حساسی برای کشور ما محسوب میشود. اگر بیدار نباشیم، لطمه میخوریم. من 9 سال در آمریکا بودم، بیشتر کشورهای مهم اروپایی را دیدهام، در بسیاری از کشورهای مهم آسیا نیز بودهام، کمتر کشوری ظرفیت بالایی مانند ایران دارد. تلاش غرب در این راستا بوده که فرهنگ آشفتهای را در این کشور حاکم کند و نتیجهاش این شده که ما فرهنگ اسلامی خود را فراموش کردهایم، غرب اشکالات فراوانی دارد و درحال کشاندن جهان به سوی نابودی است.
گلشنی گفت: در راستای چنین وضعیتی است که یک فیلسوف علم غربی کتابی بهنام «از دانش به حکمت» مینویسد و حرفش آن است که باید انقلابی در برنامه دانشگاهها ایجاد شود تا از این وضعیت نجات یابیم. او میگوید چرا آمریکا 50 درصد از بودجه خود را صرف کارهای نظامی که نیازی ندارد، میکند؟
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه در فرهنگ اسلامی و تفکر دینی مطالعه علمی را نوعی عبادت میدانستند، افزود: در قرون وسطا نیز اینگونه بود، کسانی چون «نیوتن» و «لایب نیتس» چنین تفکری داشتند تا اینکه افکار تجربهگرا به مفهوم پوزیتیویستی ایجاد شد. «هیوم» آمد و بعد از او «آگوست کنت» و دیگران، ما در قرن نوزدهم بهندرت میبینیم که دین در غرب مطرح باشد. البته در همین قرن نوزدهم نیز برخی از مهمترین عالمان متدین تمامعیار داشتهایم، اما اکثریت آنها بیاعتنا به دین و فلسفه بودهاند تا نیمه دوم قرن بیستم که قضیه تغییر کرد و مکاتب مختلف فلسفه علم آمدند و برای مثال حتی یکی از مهمترین فیزیکدانان زمان ما مقاله ضد پوزیتیویستی مینویسد و ادعا میکند که این تفکر پیشرفت علم را عقب میاندازد.
بنیانگذار گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف افزود: از سوی دیگر اکنون تفکر پوزیتیویستی بر دانشکدههای علوم ما حاکم است؛ این درحالی بوده که در غرب عدهای گفتند این تفکر اشکال دارد و بر علوم اصولی حاکم است. گرچه برخی این مهم را متوجه هستند و عده دیگری از آن درکی ندارند، اما اکنون متوجه شدند که یکسری اصول عام حاکم است و تجارب موجود هیچ تئوری را قطعی نمیکند، بنابراین هیچ حرفی را بهصورت قطعی نمیتوان در مورد علم بیان کرد؛ یعنی تجربه هیچ نظریهای را قطعی نمیکند، این همان چیزی بود که انیشتین گفته بود.
گلشنی تصریح کرد: از آنجایی که علم نمیتواند ارزشهای اخلاقی را توضیح دهد و همچنین نمیتواند برخی سؤالات بنیادی ما را پاسخ دهد، درنتیجه دیدگاه «کلنگر» مطرح شد. این دیدگاه هم اخلاق و هم دغدغههای بنیادین ما را توضیح میدهد و اصول عام که بر خود علم حاکم نیست. یک فیزیکدان روسی عنوان کرد اینکه ما میگوییم در فیزیک دنبال وحدت نیروها میگردیم، از وحدت ابراهیمی گرفتهایم؛ بنابراین چنین مسائلی اکنون واضح است و فیزیکدانان فهمیدند که احتیاج به فلسفه داریم، درحالی که دانشگاه صنعتی شریف اجازه نمیدهد مثلاً یک درس مبانی فلسفی فیزیک داده شود، اما فیزیکدان تراز اول غرب میگوید: «فلسفه به فیزیک نیاز دارد و فیزیک به فلسفه».
این استاد دانشگاه افزود: مجامع مهمی در غرب تشکیل شده که فیزیک و فلسفه را باهم مخلوط کردند، به این معنی که اساتید هر دو رشته ارگانی را تشکیل داده و با یکدیگر تبادل نظر میکنند، اگر به کانال آکسفورد نگاه کنید و در مورد کیهانشناسی جستوجویی داشته باشیم، میبینیم که چهقدر کنفرانس در مورد عالَم تشکیل دادند و دراینبین تا چه اندازه فیلسوف و فیزیکدان با یکدیگر تعامل داشتند.
وی ادامه داد: در اروپا و آمریکا انجمن علم و الهیئت راهاندازی شد که من یک دوره به انجمن اروپایی مقاله دادم، بسیار لذت بردم که میدیدم فیزیکدان، فیلسوف و زیستشناس به یکدیگر کمک میکنند. اگر در کشور ما جنبههای مثبت علم جدید منتقل شده بود، بسیار وضعیت متفاوتی داشتیم. حرفهایی که فیزیکدانان امروزی در مورد معجزه میزنند، همان حرف علامه طباطبایی است، اما حوزههای ما به این بحثها توجهی نداشتهاند. فلسفه اسلامی اگر به موازات نیازهای روز پیش رود، بسیار کاربردی خواهد بود، اما در مملکت ما فلسفه قارهای ترویج میشود و نفوذ خارجی هم پشت آن هست. صاف و صریح نتیجهاش این میشود که علوم شناختی را در کشور ما درس میدهند، بدون توجه به تحولاتی که در غرب اتفاق افتاده است.
گلشنی گفت: من 25 سال قبل خدمت مقام معظم رهبری گفتم که این تحولات در غرب وجود دارد و میان کلیسا و دانشمندان تعامل است. یک عده از کشیشها به درجه دکترای فیزیک و زیستشناسی رسیدهاند و برخی فیزیکدانان درجه فلسفه گرفتهاند و این مهم سبب وسیع شدن بینشها شد، بنابراین تعامل نیاز است، نتیجه نبودن این تعامل در کشور ما آن شده که بسیاری موارد در کشور ترجمه شده که نیاز نیستند، اما آثار مفید که در غرب تألیف شده و در جهت تفکر سینوی و صدرایی بوده، اصلاً ترجمه نشده است.
وی تصریح کرد: غفلت عمومی در سطح وزارتخانهها و غیره وجود دارد، اما من انتظار دارم که حضرات حوزوی نظارت بیشتری بر جریانی که ازنظر فرهنگی در کشور ما وجود دارد، داشته باشند. یکی دیگر از مشکلات عمده ما از دست دادن هویت ملی دینی است، جوانان ما هویت خود را از دست دادهاند. دانشآموزان دبیرستان تیزهوشان میگویند خدا یعنی چه؟ یکی از استادان که در یکی از دبیرستانهای تیزهوشان درس میدهد تعریف میکرد که آنها از دوره دبیرستان به فکر رفتن به خارج از کشور هستند. بسیاری از دانشجویان نخبه پس از فارغالتحصیلی به دنبال رفتن هستند. چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی این مسائل دغدغهاش نیست؟ وقتی نخبگان را از دست دادید آیا میتوانیم سرآمد شویم؟ اینقدر مقام معظم رهبری تأکید بر رفع نیازهای داخلی و نوآوری در علم کردند. آیا با معیارهای قلابی که در ارزیابی هیئتعلمی حاکم است، میشود نوآوری داشت؟ چرا هیچ مرجعی نیست که رسیدگی کند؟ نیاز است که ارزیابی دقیقی مستقل از ارگانهای رایج شکل بگیرد، چراکه به نظر من آنها تشریفاتی هستند.
گلشنی گفت: نفوذ خارجی در دانشگاهها وجود دارد. آدم مشکوک آمده و بلافاصله جذب شده و اساتیدی با سابقه هفتساله و دهساله و متدین معطل ماندهاند؛ بارها پیشنهاد کردم به وزارت علوم که جایی باشد و رسیدگی شود. معتقدم باید به فکر این باشیم که ناهنجاریها از بین رود و تا وقتی که رصد نکنیم، فکر میکنیم همهچیز در مدارس و دانشگاهها سر جایش است، اما نیست؛ باید احساس مسئولیت تقویت شود.
شناسه خبر 18017