شناسه خبر:19198
1399/1/12 01:14:59
عیدانه با وجیهه سامانی

قلباً از قرنطینه اختیاری خوشحالم

سپهرغرب، گروه فرهنگی: وجیهه سامانی، نویسنده کتاب پرمخاطب «آن مرد با باران می‌آید» می‌گوید: مشکلی با قرنطینه اختیاری ندارم. اتفاقا از اینکه بیشتر در کنار خانواده هستیم، قلبا خوشحالم. مخصوصا پسرم دانشجوست و از اینکه هر روز کنارمان است، واقعا خوشحالم.

وجیهه سامانی نویسنده‌ای است که چندی پیش تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب او با نام « آن مرد با باران می‌آید» منتشر و رونمایی شد.

از سامانی تاکنون کتاب‌هایی چون خواب باران (رمان بزرگسال/ کتابستان)، آن مرد با باران می‌آید (رمان نوجوان)، بادبادک‌ها (داستان بلند نوجوان)، کجا بودی الیاس، مجموعه داستان مشترک با نویسندگان در مورد شهدای غواص، عروس آسمان، تو را من چشم در راهم و... منتشر شده است. به بهانه نوروز، گفت‌وگویی عیدانه با وی انجام شده که در ادامه می‌خوانید.

      این خانه ماندن‌های اجباری به هر دلیلی، برای بچه‌ها از همه سخت‌تر است

 

      خانم سامانی از خانه ماندن‌های این روزها بگویید؟

معمولا این خانه ماندن‌های اجباری به هر دلیلی، برای بچه‌ها از همه سخت‌تر است. من خودم مشکل چندانی، به غیر از دلتنگی برای عزیزانم ندارم. اتفاقا روزهایی که برای کارها و جلسات بیرون نمی‌رفتم، بازدهی بیشتری داشتم.

البته تا به حال تجربه حبس خودخواسته و این‌قدر طولانی را نداشتم و تا امروز که حدود یک‌ماه از آن گذشته، به توصیه پزشکان و به احترام رعایت قوانین شهروندی و حق‌الناس، در خانه مانده‌ایم. از این به بعدش را هم خدا بزرگ است. ولی اینکه نمی‌دانیم ته این ماجرا کجاست و تا کی و چه زمانی به فرجام می‌رسد، قدری کار را به لحاظ روانی سخت کرده است.

خودم مشکلی با این قرنطینه اختیاری ندارم. اتفاقا از این که بیشتر در کنار خانواده هستیم، قلبا خوشحالم. مخصوصا پسرم که دانشجوست و پیش از این، حضورش در خانه خیلی کمرنگ بود. از این که هر روز در کنارمان هست، واقعا خوشحالم. البته به شدت با درس‌ها و پروژه‌ها و آموزش مجازی دانشگاهش سرگرم است و برای تعطیلات پیش رو که قطعا برنامه‌ای برای دید و بازدید هم نداریم، کلی نقشه کشیده را که پروژه مهمی که دارد، تمام کند و زبانش را هم حسابی تقویت کند. تا این جای کار او هم چندان از این تعطیلات ناراضی نبوده و فکر کنم از این بابت حداقل، باید از کرونا تشکر کند.

 

      کتاب‌هایی که نیاز داشتم، اینترنتی خریدم و بعد از ضدعفونی در صف مطالعه گذاشتم

     چه برنامه‌هایی دارید؟

خودم هم برنامه زیاد دارم. کتاب‌هایی که نیاز داشتم، اینترنتی خریدم و بعد از کلی ضدعفونی در صف مطالعه گذاشتم. در حال حاضر دو یادداشت بهاری و چند معرفی کتاب برای ایام تعطیلات هم در دست نگارش دارم. یک سریال هم دانلود کرده‌ام که اگر برسم، می‌بینم که بعید می‌دانم. یک کار پژوهشی هم برای کاری در دست دارم که خیلی اشتیاقش را دارم. فقط خدا کند ترافیک کارهای خانه و خانواده، فرصتش را به هم بدهد.

 

     سرگرم کردن بچه‌ها سخت‌ترین کار است

سرگرم کردن بچه‌ها سخت‌ترین کار است. مخصوصا بچه‌هایی که خیلی اجتماعی و برونگرا هستند و به تنهایی عادت ندارند و مدام دلشان می‌خواهد در جمع باشند. دختر کوچکم این طور است و این ایام تمام انرژی من مصروف سرگرم کردن او شده است. البته این خصوصیتش به پدرش رفته و من در تعطیلات نوروز پیش‌ِرو، باید بیشتر تمرکز و تلاشم روی برنامه‌ریزی برای این پدر و دختر باشد. چون واقعا تعطیلاتی را به یاد ندارم که بیش از دو سه روز توی خانه بند شده باشند و مهمانی و سفر و گشت و گذار جزو واجباتشان است! برای همین چند پازل بزرگ، جعبه‌های کاردستی با چوب، همچنین بازی‌های فکری برایشان آماده کرده‌ام تا قدری باهم سرگرم باشند. چند تا انیمیشن خوب و کمدی هم دانلود کرده‌ام برای روز مبادایشان که حوصله‌شان خیلی سر می‌رود!

     چه تدارک‌های دیگری دیده‌اید تا بچه‌ها سرگرم شوند؟

برای دخترم تعدادی کتاب داستان، خمیربازی سبک و وسایل کاردستی هم تهیه کرده‌ام. خمیرهای بازی سبک فوق‌العاده بچه‌ها را سرگرم می‌کنند و خیلی از خمیربازی‌های معمولی و گِل‌بازی بهتر است. همه این‌ها را اینترنتی از فروشگاه‌ها خرید کردم و برای هیچ کدام از خانه خارج نشدم. قبلا دوستان کانون پرورشی هم لطف کرده بودند و پک سی‌دی‌های قصه صوتی‌شان را هدیه داده بودند که همه را برای دخترم روی تبلت ریختم. در کنار همه اینها تکالیف و آموزش‌های مجازی مدرسه‌اش را هم باید پیگیری کنم. همه این کارها و برنامه‌ریزی‌هایی را که نیاز به مدیریت دارد، بگذاریم کنار مسئولیت خانه و خانه‌داری و روشن نگه داشتن تنور آشپزخانه که قطعا در این ایام حجم فشار کارها چند برابر می‌شود. بنابراین خیلی بعید می‌دانم فرصت زیادی به خودم و دل‌مشغولی‌هایم برسد.

 

      بدون کلیشه و شعار و تظاهر، ما با دعا و نیایش و مناسبت‌های خاص هر سال زنده‌ایم

ما در ماه‌های دعا و نیایش قرار داریم و کم‌کم به ماه مبارک رمضان نزدیک می‌شویم. فکر می‌کنید تا چه میزان دعا تاثیرگذار خواهد بود؟

بدون تعارف و بدون کلیشه و شعار و تظاهر، ما با دعا و نیایش و مناسبت‌های خاص هر سال زنده‌ایم. سرتاسر سال به عشق محرم نفس می‌کشیم، بعد به امید اربعین روزشماری می‌کنیم. بعد ایام فاطمیه را داریم. با رسیدن ماه‌های رجب و شعبان، آماده حضور و ورود به شهرالله می‌شویم. رمضان را به شوق رسیدن شب‌های قدر زندگی می‌کنیم و بعد دوباره در انتظار مُحرمیم.

نمی‌دانم چند درصد مردم، سال‌ها و ماه‌های عمرشان را این طور سپری می‌کنند و برای رسیدن به هر مناسبتی چنین عاشقانه انتظار می‌کشند. حداقل در میان هم‌نسلان و دوستان خودم زیاد می‌بینم که لحظه شماری می‌کنند برای رسیدن به هرکدام از این موقعیت‌های ناب. مناسبت‌هایی که یقین دارم خداوند برای پیروان کامل‌ترین دین و شریعتش در نظر گرفته تا هر زمان که روزمرگی‌ها و مشغولیت‌های دنیوی ما را خسته و دلزده کرد، یکی از این ایام خوب الهی از راه برسد و عطر دعا و عبادت، روح‌مان را سیراب کند و دوباره جان و نفسی به ما ببخشد برای ادامه مسیر.

حالا و در این برهه حساس و سخت و پروحشت، قدم به ماه‌های رجب و شعبان گذاشته‌ایم و بعد از آن هم ماه مبارک رمضان را پیش رو داریم. قطعا با تجهیز روح‌مان به سلاح دعا، قدرت و توان جسمی‌مان هم بالاتر می‌رود و از بسیاری از آسیب‌های روحی و روانی در امان خواهیم بود. تعطیلات نوروز فرصت مغتنمی است برای کسانی که گرفتاری‌های روزمره و نبود فرصت، همیشه بهانه‌ای است برایشان که کمتر به تقویت و تجهیز بعد معنوی و روحانی‌شان بپردازند.

     سکون و یک جا مانی همیشه به معنای در خانه ماندن نیست

     برخی این روزها از خانه ‌ماندن گلایه دارند و آن را به گونه‌ای سکون تلقی کرده و فکر می‌کنند باید از خانه خارج شوند.

سکون و یک جا مانی همیشه به معنای در خانه ماندن نیست. به نظرم ما می‌توانیم در تحرک ظاهری و جنب و جوش هر روزه و تکرار مکررات روزمره از جنس گذران زندگی باشیم، اما در سکون و انجماد کامل باشیم؛ یعنی هیچ تغییر و تکامل و پیشرفتی نداشته باشیم. روزهایمان همه شبیه هم، بیاید و برود و ما همانی که بودیم باشیم.

از طرفی سفر و تحرک هم حتما به معنای جا به جایی مکانی نیست. رشد و تکامل و سلوک ما گاهی در رفتن است و گاهی در ماندن. همان اصطلاح سفر آفاقی و انفسی. سفر کردن تنها به معنای رفتن از شهری به شهر دیگر نیست. علما و عرفای ما گاه در سکون و خلوت و دوری از خلق، ره صد ساله را یک شبه طی کرده‌اند و به مدارج بالایی رسیده‌اند.

سفر و حرکت و جابه‌جایی گاهی از دمی به دمی است و از حالی به حالی و از مرتبه‌ای به مرتبه دیگر.

      خاطره‌ای از روزهای در خانه ماندن در ذهن دارید؟ چه در سال‌جاری و چه در دور دست‌ها.

فرودین 67 هم که تهران توسط رژیم بعث عراق مورد حمله موشکی قرار گرفته بود، تقریبا در شرایط خاص کمابیش مشابهی قرار گرفته بودیم. با اقوام خانواده پدری‌ام کوچ کرده بودیم به شهر پدربزرگم سامان؛ از توابع چهارمحال و بختیاری و در خانه ویلای نیمه کاره شوهرعمه‌ام مستقر شده بودیم. چندین خانواده که حدودا سی نفری می‌شدیم، حدود دو ماه با هم یکجا سر کردیم. الان فکرش را که می‌کنم اینکه 30 نفر آدم قد و نیم قد با علائق و سلایق مختلف زیستی، بتوانند دوماه دور هم زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشند و کارشان به قهر و دعوا و خشونت نکشد، فقط در تجربیات و خاطرات دهه 60 آدم‌ها پیدا می‌شود. وگرنه الان دیگر زندگی آرام و بی‌دغدغه سه، چهار نفر هم زیر یک سقف، رویای دور از ذهن است.آن یک‌ماه دورهمی، یک مثنوی خاطره خوب و فراموش نشدنی برای همه مان به جا گذاشت. مخصوصا به ما بچه‌ها که حسابی خوش گذشت. یادم هست کلاس پنجم بودم و درس‌هایمان را از تلوزیون تدریس می‌کردند‌. این روزهای کرونایی هم که دخترم پای درس‌های تلوزیون می‌نشیند، مرا به خاطرات آن روزها می‌برد. با این تفاوت که آن روزها، برخلاف دنیای پرترس و واهمه بزرگترها، ما بچه‌ها دور هم شاد و سرخوش بودیم و عشق دنیا را می‌کردیم. اما بچه‌ها در این قرنطینه آخرالزمانی، غمگین و تنهای تنهایند.

شناسه خبر 19198