سپهرغرب، گروه شهر: امروزه شهرها به محلهایی برای انجام فعالیتهای تکراری و زندگی ماشینی شهروندان تبدیلشدهاند. با مدرن شدن زندگی و شهرنشین شدن بیشتر اقشار جامعه، نیاز به تغییر و تحول در فضای شهری بیشازپیش احساس میشود. در همین راستا طراحان شهری و مسئولین زیباییهای شهری، در جهت بهبود فضاهای شهری راهکارهایی را ارائه کردند که یکی از آنها طراحی و نصب مجسمهها و المانهایی متناسب با فضای شهری بود.
نمادها و المانهای شهری ازجمله بناهای مهم در طراحی معماری و طراحی شهری محسوب میشوند. بهنحویکه گاه حتی از خود شهر پراهمیتتر جلوه مینمایند؛ چراکه بیانگر هویت، شخصیت و عصاره شهر در یک ساختارِ نمایان هستند.
بررسی و مطالعه در خصوص این نمادها نشان میدهد که بنیان این نوع بناها بر پایه مفاهیم، سنتها، فرهنگ، هویت و تاریخ شهر استوارشده است. از المانهای شهری مهم میتوان به «طاق نصرت» در فرانسه اشاره نمود که برآمده از متن تاریخ بوده و یا «برج ایفل» که یادگار عصر صنعت و آهن در فرانسه است. این بنیانها به دلیل دارا بودن ساختاری استوار بر بینشها و مفاهیم عمیق، هنوز هم باشکوه و ارزشمند بوده و گذر سالیان چیزی از ارزش آنها نکاسته است. همینطور در دهههای اخیر، پس از فروپاشی دیوار برلین غربی- شرقی، نمادی از آن بهصورت نوار موبیوس با مفاهیم خاص خود و با فضاهای فعالیتی و عملکردی چندمنظوره سر به فلک کشید تا یادگاری از سالهای دوری و نفاق باشد. «برج آزادی» در ایران، نمونهای از این ساختارها به طراحی و اجرای حسین امانت است که معماری شاخص آن تلفیق طاقهای معماری قبل و بعد از اسلام و تبدیل آن به نمادی زیبا به لحاظ معماری میباشد. در این طرح معمار حتی به جزئیات اجرای بنا و نحوه چیدمان سنگهای نماد، دقت وافری مبذول داشته تا درنهایت جزء جزء اجزا بهکل واحدی بدل گردند. باید قبول کنیم که شهرهای امروزی، پوشیده از المانها و آرایههای نامناسب و آشفتهای شده و شهروندان بهنوعی غرق در اینهمه آشفتگی، نیازمند مواجهه با فضاهایی مناسب، زیبا و هماهنگ با محیط خود هستند. بیشک در چند سال اخیر، ورود هنر و بهویژه «مبلمان شهری» به عرصه فضاهای شهری، یکی از مناسبترین راهحلها، جهت زیباسازی فضاهای محیطی و ساختن فضاهایی جهت تمرکز و تعامل شهروندان در شهرهای بزرگ و کوچک است.
اگر این آثار، هماهنگ و متناسب با فضای محیطی خود باشند، المان طراحیشده در فضای شهریِ موردنظر به شیوهای هماهنگ قرار میگیرد و البته شهروندان هم میتوانند بهخوبی با آن ارتباط برقرار نمایند و بهنوعی درک و سلیقه زیبا شناسانه این مخاطبین نیز ارتقا مییابد. در این راستا، علاوه بر مهارت هنرمند در خلق یک اثر حجمی زیبا و متناسب، شناخت فضاهای شهری موردبحث و تسلط هنرمند به آن نیز میتواند به توفیق هر چه بیشتر اثر بیانجامد. اگر نیک بنگریم خیابانها و میادین، انباشته از هرج و مرج و عوامل و عناصر مزاحم بصری، شنیداری و رفتاری گوناگونی هستند که شهروندان را بهنوعی دچار آشفتگی روحی و جسمی حاد کردهاند. گذشته از مسائل شهرسازانه، راهحل دیگری که میتواند تا حدود زیادی به جامعه خشک و پر هرجومرج کنونی روح و نشاط ببخشد، ورود هنر به فضاهای شهری است؛ شهروند خسته از تمامی آشفتگیهای بصری -که در تمام مدت شبانهروز، بیآنکه خود بخواهد بر او دیکته میشوند- ناخودآگاه در شهر و فضاهای اطراف خود، به دنبال عناصر و پدیدههایی برای رفع خستگی بصری و روحی خویش است. اینجاست که هنر میتواند چارهساز باشد؛ وجود هنر در فضاهای شهری، بیگمان به تلطیف و زیباسازی محیط خواهد انجامید و شهر بیمار و خسته را تسکین میبخشد. هنرهای بسیاری را میتوان ذکر کرد که در شهرها و محیطهای مختلف قابلاجرا و دارای ارزشهای کارکردی زیبا شناسانه هستند؛ مانند انواع هنرهای تجسمی، نقاشی دیواری و... اما یکی از مهمترین و مؤثرترین انواع هنر که میتواند در فضاهای شهری، کارکرد مناسب و ارزشمندی داشته باشد، هنر مجسمه و المانسازی در محیطهای شهری است. مجسمههای شهری با ویژگیهایی ازجمله قابلیت اجرا در ابعاد و اندازههای بسیار بزرگ و متناسب با فضاهای محیطی و نیز قابلیت دیده شدن از زوایای گوناگون، از سایر هنرهای قابلاجرا در شهرها، متمایزند. طراحی و ساخت فضاهایی عاطفه انگیز و حاوی عناصر و آرایهها و آثار هنری، بهویژه مجسمههای شهری، به دلیل قابلیتهای زیباشناسانه و تأثیرگذاری آن، میتواند در تسکین آشفتگی شهر و خستگی بصری شهروندان، مفید و درعینحال باعث ارتقای سلیقه و درک هنری و بصری آنان، بهعنوان مهمترین مخاطبین این آثار شود. ویژگی مهم مجسمهسازی شهری، تأثیری است که در قیاس با سایر انواع مجسمهسازی ازجمله مجسمهسازی فردی یک هنرمند دارد. در حقیقت، مجسمه شهری در یک نمایشگاه هنری دائمی با مخاطبین بیشمار به نمایش درمیآید و به همین دلیل در ارتقای دانش تجسمی جامعه بهمراتب مؤثرتر از سایر مجسمههاست. مجسمههای شهری، نهتنها به غنای بصری شهر و فضای زیست اجتماعی ما کمک میکنند، بلکه بهعنوان نمادها و نشانههایی از فرهنگ و هویت جمعی ما قابل استناد هستند. از این بابت است که باید رویکردی تازهتر و جدیتر به آنها داشت. این نوع مجسمهها باید در منظر زیباییشناختی یک اثر هنری کامل باشند. به این معنی که در خلق آنها نباید تنها به کارکردشان توجه داشت. مجسمههای شهری در ارتباط مستقیم با مردم هستند و باید بتوانند با روحیات جمعی و واقعیتهای اجتماعی آنان ارتباط برقرار کنند. هر فضا فرهنگ خاص خودش را دارد و مجسمهای که در آن فضا قرار میگیرد، باید با موقعیت و فرهنگ مردمی که از مقابلش میگذرند سنخیت داشته باشد. این مجسمهها باید بتوانند بهسرعت تأثیر زیباییشناختی بر مخاطب خود بگذارند؛ چراکه مخاطب این آثار، تنها برای دیدن آنها به شهر نمیآیند و درنهایت این مجسمهها باید بتوانند پیام و مفهومشان را بهسرعت به مخاطبان خود انتقال دهند.
المان، نماد شهری یا ترکیبی است پیکرهوار که در ساخت آن از ویژگیهای درونی احجام و اشکال هندسی، صفحات قائم یا منحنی، اجزای سازهای، کابلها، فریمها و بهطورکلی هر آنچه میتواند جنبهی تزئینی و ساختمانی داشته باشد بهصورت یک کلیت یکپارچه و تلفیقی از موارد فوق استفاده میشود. قبل از هر چیز این ترکیب دارای یک نظام هندسی و تعادلی پایدار و زیباست، بهگونهای که پس از خودنمایی در سطح شهر افراد را بهگونهای جذب خود کرده و ذهنشان را درگیر مینماید که تا مدتها در آن منطقه از شهر بهصورت سمبلیک مشخصهای برای شناخت شهر در منطقهی موردنظر بدل و جزو شاخصههای شهری میگردد. بهگونهای که ذهن با برده شدن نام منطقهی مذبور ناخودآگاه به دنبال شاخصهها و ویژگیهای خاص آن منطقه المان موردنظر را در خود تصویرسازی خواهد کرد.
این خصوصیت بهویژه برای توریستها و کسانیکه کمتر به منطقهی موردنظر رفتوآمد میکنند اهمیت دارد؛ چراکه در مسیریابی و آدرسدهی صحیح برای پیدا نمودن یک منطقهی خاص شهری مشخصه و نماد خاص آن و حتی شناخت منطقه اهمیت دارد و چهبسا برگرفته از اتفاق یا تاریخچهای خاص در محل موردنظر باشد و به نکتهای خاص در آن محل اشاره کند. یکی از اهداف المانها میتواند اطلاعرسانی و معرفی منطقهای خاص به لحاظ تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و ویژگیهای خاص مردم آن منطقه بوده و یا بهاتفاق یا رویداد خاصی در ناحیه مزبور اشاره کند که همهی اینها در برقراری ارتباط بهتر مخاطبین و کسانیکه به محل رفتوآمد دارند مؤثر است.
چهبسا خود همین نماد، پس از مدتی به یک اثر تاریخی و ماندگار تبدیل گردد و آوازهی آن در شهرهای دیگر بپیچد. نمونههای بسیاری از این نوع المانها وجود دارد که به اینگونه سازهها بنای یادبود نیز گفته میشود.
اما ویژگی دیگر اینگونه نمادها ایجاد فضای زیبا و یک اتمسفر هنری در سطح شهرها میباشد که قسمتهای مختلف شهرها را از حالت یکنواختی و تکراری شدن خارج کرده و به هر بخش از آن یک هویت و ویژگی خاص میبخشد. در کالبد شهر، روح زندگی دمیده و مهمتر از همه اینها به محیطهای شهری مقیاس زیستی و انسانی میبخشد و در فضایی که با هنر عجین شده انسان راحتتر نفس میکشد؛ چراکه هنر در خون هر انسان نهادینه است و ناخودآگاه او را جذب عظمت و زیبایی میکند.
شناسه خبر 21634