صحبت از «جف بزوس»؛ مدیر آمازون و ثروتمندترین مرد جهان است که ثروتش حدود ١٢٨ میلیارد دلار است!
وی در اینباره میگوید: «ترجیح میدهم از یک خودروی ساده و قدیمی استفاده کنم و با همین راحتم و دلیلی برای خرید خودرویی گرانقیمت نمی بینم.» این توضیح یکی از پربازدیدترین پستهای شبکههای اجتماعی در چندروز اخیر است. در ادامه نگاهی روانشناختی به این ماجرا خواهیم داشت.
گرایش به زیبایی و هر آنچه کیفیت دارد، از ویژگیهای تکاملی انسان است. این ویژگی بهسبب کمک به بقای گونه بشری در طی نسلهای متمادی حفظ شده و در راستای همین گرایش، انسانها در تمام جوامع ترجیح میدهند که خانه، ماشین و وسایل مورداستفاده خود را از بهترین نوع آن انتخاب و تهیه کنند. اما سؤال اینجاست که این میل انسانی تا کجا بهعنوان یک گرایش طبیعی و بههنجار درنظر گرفته میشود؟
*تعریف هویت خود با استفاده از اشیا
انسان با هرآنچه در پیرامونش است، بهنوعی در تعامل قرار دارد. انسانها با یکدیگر و حتی با اشیای پیرامون خود در ارتباطند. یک انسان برخوردار از سلامت روانشناختی، اشیا را بهعنوان ابزارهایی که نیازهایش را برطرف میکنند، درنظر میگیرد. در واقع زمانی که ابزار برای یک انسان، کارکردی بهجز آنچه که برایش ساخته شده، پیدا کند، فرد از منحنی سلامت روان فاصله گرفته است. مشکل از آنجایی نشأت میگیرد که افراد با استفاده از اشیا سعی در تعریف هویت یا کیستی خود میکنند. در رشد هویت کودک، «تعریف خود با استفاده از داراییها» از ابتداییترین مراحل است. بهعبارت دیگر هرچه کودک بیشتر رشد میکند، کمتر هویت خود را بر مبنای آنچه متعلق به اوست مانند اسباببازیهایش و بیشتر بر مبنای ویژگیها و تواناییهای شخصیتش تعریف میکند. بنابر مراحل رشد انتظار میرود یک بزرگسال نیز قادر باشد، هویت خود را با استفاده از توانمندیها و ویژگیهای خود تعریف کند.
*افرادی فاقد احساس خودارزشمندی اصیل درونی
از آنجایی که توانمندیها و استعدادهای یک فرد میتواند در شرایطی نیز منافع اقتصادی مشهود بهبار آورد، گاه افرادی که خود را فاقد تواناییهای درونی میبینند، سعی میکنند با در اختیار گرفتن هرچه بیشتر کالاهای لوکس و گرانقیمت و تعدد آنان، برای خود هویتی قابلاعتنا خلق کنند. درواقع فرد با استفاده از یک راه میانبُر برای خود هویت میسازد. معمولاً چنین افرادی فاقد احساس خودارزشمندی اصیل درونی هستند. درخور ذکر است؛ چنین نتیجهگیریهایی در شرایطی برای افراد پیش میآید که فرد بهصورت افراطی و پیدرپی سعی در استفاده و تصاحب کالاهای لوکس و گرانقیمت دارد، بدون آنکه دلیل و توجیهی برای این رفتار خود داشته باشد. برای مثال فردی که در رشته کامپیوتر تحصیل کرده و در همین زمینه مشغول کار است، کاملاً طبیعی است که درصدد تهیه بهترین لپتاپهای موجود با بالاترین قابلیتها باشد.
*مصرفگرایی نباید ارزش اجتماعی شود
عامل دیگری که موجبات مصرفگرایی را فراهم میکند، ارزشهای پذیرفتهشده اجتماعی است. درواقع در جامعهای که ارزش افراد براساس داشتههای مادیشان سنجیده میشود، آنها هرچه بیشتر به سمت مصرفگرایی سوق مییابند. در حالیکه اگر در یک اجتماع، فرد براساس ویژگیها و استعدادهای درونیاش، دستاوردهای علمی، بارآوری اقتصادی و کارآفرینی و بهصورت کلی ویژگیهای اصیل انسانی سنجیده شود، در این صورت مصرفگرایی را بهعنوان ارزش درنظر نخواهد گرفت و به سمت کسب بیشتر آنچه جامعه بهعنوان ارزش میشناسد، پیش خواهد رفت.
منبع: تبیان
شناسه خبر 28574