سپهرغرب، گروه شهر: با گسترش شهرها، معضلات و مشکلات شهری نیز گسترش یافت و به موازات کارکردهای مثبت شهرنشینی، صور منفی زندگی جمعی و اجتماعات بزرگ و شهرنشینی چهره نشان داد و عامل پدیدآمدن نهادهای نو و یا تکامل نهادهای قبلی در کنترل و حل معضلات شهری شد. به هر حال آنچه میتواند تضمینکننده موفقیت در بهبود وضعیت یا حل معضلات روزافزون جامعه شهری باشد، هماهنگی و تلاش همگون همه نهادهای موجود در شهر اعم از دولتی و مردمی است.
انسان، موجود یا به عبارت دیگر پدیدهای است چند بعدی که یکی از مهمترین وجوهش بُعد اجتماعی بودن اوست. حضور در اجتماعات مختلف و رفع نیازهای مشترک جسمانی و روانی از طریق زندگی جمعی منجر به تکامل انسان است، چنانکه بررسی سیر تکاملی زندگی اجتماعی انسان، مسیری از کوچنشینی تا حضور در شهر را نشان میدهد.
نخستین اجتماعات انسانی، اجتماعات کوچنشین و همیشه در حال حرکت بوده که اکتشاف کشاورزی یا به عبارت بهتر با به وجود آمدن زمینههای معیشت متکی بر کشاورزی و استفاده از دامهای اهلی بهطور توأم منجر به یکجانشینی و ایجاد روستا بهعنوان نخستین اجتماعات و کانونهای پیشرفته بشری شدهاست.
دو عامل تجارت و امنیت سرآغاز ایجاد شهرها و بازار و دژ، هستههای اولیه پدیدآورنده شهرهای بزرگ شدند و سرانجام با به وقوع پیوستن انقلاب صنعتی در غرب و تمرکز عامل صنعت در شهرها (گردآمدن جماعات به دور کانونهای صنعتی) گسترش شهرها و تغییر در سیمای شهرها پدیدار شد. اکنون عامل اصلی تعریف شهر یعنی معیشت منحصر به صنعت و خدمات، آن را از روستا مجزا میکند. شهرنشینی فرآیندی است که در آن تغییراتی در سازمان اجتماعی سکونتگاههای انسانی به وجود میآید که حاصل افزایش، تمرکز و تراکم جمعیت است.
رشد شهرنشینی و صنعتی شدن جوامع شهری، فرهنگ جامعه را به سرعت از اعتقادها وآداب و سنن دور کرد و تمایل به زندگی امروزی و استفاده از رفاه و ارزشهای مادی، به نوعی ارزش اجتماعی تبدیلشده چنانکه جامعهها را از پایبندی به یکدیگر و مناسبات خانوادگی وخویشاوندی دور کرد.
در جوامع سنتی روابط اجتماعی به هم پیوسته بود و باورهای مشترک و مشخصی وجود داشت، افراد همدیگر را میشناختند و اعتماد میان آنها بیشتر بود و روابط اجتماعی بر اساس آشناییهای درازمدت و دوستی و مناسبات فامیلی و خانوادگی استوار و پایدار بود؛ اما جوامع بزرگ شهری امروز به خاطر وجود شرایطی خاص، فرصتی برای شناختن افراد نگذاشتهاست.
افراد به جای خانه و محیط زندگی در محیط کار با دیگران روابط برقرار میکنند و به دلیل شغلها و موقعیت اجتماعی متفاوت افراد، روابط با شکل سنتی متفاوت شده که در این ارتباط بیشتر به جای وجود علایق و احساسات، غلبه با موقعیت اجتماعی افراد است. درنتیجه یکی از معیارهای جامعهشناختی در تفاوت میان شهر و روستا، پدیده گمنامی است؛ پدیدهای که خود در عین مورد توجه شهرنشینان بودن، میتواند از عوامل اصلی افزونی مسائل و ناهنجاریهای اجتماعی همچون جرم و جنایت، اعتیاد، طلاق و دیگر معضلات در شهرها نسبت به روستاها باشد.
با گسترش شهرنشینی، هر روز شاهد افرادی هستیم که بهنوعی خود را از روستاها و شهرها جدا کرده و به شهرستان نزدیک میشوند. در نگاه نخست، واژه شهرنشین برای عده زیادی از شهروندان نوعی شخصیت اجتماعی بهشمار میآید، اما اینکه تا چه حد توانستهایم شهروندان را با قوانین و حقوق متقابل افراد در قبال یکدیگر در یک زندگی شهری آشنا کنیم جای سؤال و تأمل دارد.
در جوامع در حال گذر از سنتی به صنعتی، هنور برخی از ارزشهای گذشته جای خود را به ارزشهای جدید که با هنجارهای تازه همخوانی بیشتری دارند، ندادهاند و عدهای از مردم با در نظر گرفتن همان رفتارهای گذشته درصدد دستیابی به موفقیت یا وفق دادن خود با هنجارهای کنونی هستند.
وجود معضلات در شهر علاوه بر گسترش زمینههای بیاعتمادی میان انسانها، این احساس را در شهرنشینان ایجاد میکند که شاید مسؤولان شهری قادر به اداره شهر نیستند و این امر در پارهای مواقع میل به قانونگریزی و درنهایت سلب آرامش، امنیت و تهدید سلامت جامعه دامن میزند.
یکی از مهمترین این ارزشها پذیرش نظم است که در روابط اجتماعی افراد بروز پیدا میکند و عاملی است برای اینکه افراد جامعه بهطور منطقی و قانونمند زندگی کنند که به دنبال آن میبایست قانون، دولت و گسترش روابط اجتماعی شکل بگیرد و افرادی که از این قوانین سرپیچی کنند از سوی مراجع قانونی، تعقیب و مجازات شوند که این عمل خود باعث بروز بسیاری از مشکلات شهری میشود، چراکه در تمام این مسائل، جای خالی موضوعی که خود را در پس واژه فرهنگ شهرنشینی پنهان کرده بهخوبی احساس میشود.
فرهنگ در هر نوع از جامعه، نشاندهنده شخصیت، هویت، رفتار و کردار، آداب و رفتار و مجموعه اخلاقیات اهالی آن است که در لوای اجرا و رعایت قوانین و مقررات وضعشده در قانون، نمود پیدا میکند.
شهرنشین
یعنی درحالیکه مشکلات شهرهای کوچک، متوسط، بزرگ و خیلی بزرگ حل نشده تعداد روستاهایی که تازه تبدیل به شهر شدهاند در حال افزایش است و ساکنان این شهرهای تازه تأسیس باید عوارض شهرنشینی را نیز بپردازند و مسائلی همچون حملونقل شهری، ترافیک معابر، بیکاری، کمبود یا گرانی مسکن، گسترش جرم و جنایت، آلودگیهای زیستمحیطی و فرهنگی، معابری از قبل و بدون ضابطه ایجاد شدهاند، کمبود امکانات ورزشی و فرهنگی و روی آوردن به آپارتماننشینی را تجربه کنند.
به بیانی دیگر، توسعه شهرنشینی و بزرگ شدن شهرها اگرچه تا حدودی در جهت امنیت و رفاه شهروندان نقش داشته، اما نارسائیهایی در زندگی شهروندان بهخصوص ازنظر اقتصادی و اجتماعی بهوجود آورده که در بسیاری از موارد این نارساییها بهصورت مسائل حاد جلوهگر و همچنین باعث مخاطره محیط زیست انسانی نیز شدهاند. برای مثال زیبایی شهرها، هماهنگی اجزای تشکیلدهنده آن، کارایی مناسب آنها، امکان استفاده شهروندان از عناصر شهری مانند رفاه و کارایی که از مهمترین عوامل شهری است درنتیجه رشد و نمو در مسیر ناموزون و بدون توجه به روابط منطقی بین اجزا، خطرات ایجادشده در آن بیش از امنیت آن است و به همین علت، راحتی و آسایش شهروندان در شهر میسر نمیشود.
در زیر مهمترین عواملی که زندگی شهری و طبیعت شهرنشینی را با مشکل مواجه کردهاند را به طور مختصر معرفی میکنیم:
فقر و عدم تساوی، بیکاری، از هم گسیختگی قوام خانواده، آلودگی صوتی، آلودگی هوا، تراکم بیش از حد جمعیت، کمبود مسکن، مشکلات اجتماعی (جرم و جنایت و...)، آلودگی زیستمحیطی، کمبود امکانات تفریحی، مشکلات مدیریتی، پراکندگی نااندیشیده شهرها. زاغهنشینی و حاشیهنشینی. کلانشهرها. وابستگی شهروندان به دلیل مصرف گرا بودن صرف.
همچنین کمبود مسیرهای پیاده، کمبود عرض ناهمواری کلی معابر( سواره و پیاده)، عدم روشنایی مسیرها...، معلولان و سالمندانی که نمیدانیم به کدامین گناه نکرده جزء کلمات نادیده یا بهتر بگوییم فراموش شده واژه شهر هستند و هزاران مساله دیگر نگفته ازجمله این مسائل است،
هرکدام از عوامل فوق بهنوعی از معضلات شهرنشینی بوده و کموبیش میتوان آنها را در شهرهای مختلف ایران مشاهده کرد. اکنون شهرنشینی گرایش غالب در مسکنگزینی انسان امروز است و سالهاست که مسائل و مشکلات شهر و شهرنشینی از دغدغههای اساسی مدیریت شهری، کارشناسان بوده و همچنان نیز از محورهای اساسی طراحی شهری برطرف کردن این معضلات است.
مسائلی که نیازمند مشارکت و تلاش همگانی در رفع آنهاست و به همین سبب نیز هر روز نهادهایی نو از دل جوامع شهرنشین برای حل معضلات زندگی شهرنشینی سر بر میآورند؛ همچنین وجود معضلات در شهر علاوه بر گسترش زمینههای بیاعتمادی میان انسانها این احساس را در شهرنشینان ایجاد میکند که شاید مسؤولان شهری قادر به اداره شهر نیستند و این امر در پارهای مواقع میل به قانونگریزی و درنهایت سلب آرامش، امنیت و تهدید سلامت جامعه دامن میزند که جلوگیری از این کار، نیازمند برنامهریزیهای فرهنگی و ایجاد بستر فعالیتهای سالم و سازگار از سوی مدیران و مسؤولان است.
* فاطمه برادران
شناسه خبر 3909