سپهرغرب، گروه جوانی: زندگی هر انسانی به بخشهای مختلفی تقسیم میشود، بعد از دوران کودکی که تأثیر عمدهای در شخصیت هر فرد دارد، شاید مهمترین بخش بعدی دوران جوانی باشد؛ دورانی کوتاه اما اثرگذار.
کوتاه از این جهت که نسبت به تمام سالهایی که فرد بهطور میانگین فرصت زندگی دارد. دهه بیست تا سی سالگی و یکی دو سال پیش و پس از این سنین در واقع مهمترین فرصتی است که شما میتوانید زندگی خود را بسازید. در همین سالهاست که مدارج تحصیلات عالی را میگذرانید، صاحب شغل میشوید، ازدواج میکنید و صاحب فرزند میشوید و چمدان زندگی خود را کموبیش از آنچه لازم است پر میکنید. شاید از ذهن شما هم گذشته باشد که آیا این مواردی که نام برده شد به همین سادگی اتفاق میافتد؟! پاسخ قطعاً چنین نیست و این همان نکتهای است که آگاهی به آن برای داشتن یک زندگی مطلوب تعیینکننده است.
اولین نکته همین است که شما درک کنید؛ آنچه همه سالهای پیش روی شما را شکل خواهد داد فقط گذشت زمان نیست، بنابراین با منتظر نشستن هیچکدام از این موارد بهخودیخود اتفاق نخواهد افتاد یا بهتر بگوییم به انتخاب شما اتفاق نخواهد افتاد. شاید اگر خودتان را صرفاً به دست زندگی بسپارید مجبور باشید با شرایطی سر کنید که انتخاب شما نیست و دیگران برای شما انتخاب کردهاند؛ خوب یا بد!
اگر شما هم اینطور فکر میکنید قطعاً مایلید خودتان برای زندگیتان تصمیم بگیرید و دهه بیست تا سی را به بهترین شکل طی کنید؛ آنطور که برای همه سالهای پیشرو و انتخابهای در راه آمادگی لازم را داشته باشید؛ اما چگونه؟ برای روشنتر شدن موضوع از یک مثال استفاده میکنیم: فرض کنید که شما ماشینی در اختیار دارید و مقصدی برای سفر، حالا چه کارهایی لازم است انجام دهید؟
راننده و مهارتهای لازم
گاهی شما مقصد را تعیین کردهاید، اما نمیدانید چهطور و از کدام مسیر به بهترین شکل میتوان سفر کرد و به سلامت به مقصد رسید.
شما در حکم راننده ماشین قبل از هر چیز باید مهارت لازم برای راندن را کسب کرده باشید. در غیر این صورت برای طی کردن مسیر به شخص دیگری وابسته خواهید بود و این آزادی عمل و قدرت تصمیمگیری شما را از بسیاری جهات محدود خواهد کرد؛ بنابراین برای تعیین سبک زندگی شخصی خود لازم است مهارتهای مورد نیازتان را کسب کنید. از همین فرصت استفاده کنید و مهارتهایی را که فکر میکنید به آن نیاز دارید و کمک میکند به سمتوسوی مورد نظرتان حرکت کنید را فهرست کنید.
تعیین مقصد
البته شاید شما هم دچار سردرگمی شوید و اصلاً ندانید که به چه مهارتهایی نیاز دارید. دلیل این امر این است که برای تعیین مهارتها شما نیازمند تعیین مقصد نیز هستید. شما باید بدانید که عازم چه منطقه و مکانی هستید، به چه منظوری به آنجا سفر میکنید؟ به چه چیزهایی نیازهایی دارید؟ چه مدت و... اگر علاوه بر تعیین مهارتها در تعیین مقصد هم دچار سردرگمی هستید، لازم است ابتدا چشماندازها را برای خودتان فهرست کنید. زندگی مطلوب شما چگونه است؟ ده سال بعد شما میخواهید در کدام نقطه ایستاده باشید؟ برای این منظور آنچه را برای شما ارزشمند هست و بهسختی از آن صرفنظر میکنید روی کاغذ بیاورید. سعی کنید در مرحله اول 10 مورد را بنویسید. نوشتن بسیار مهم است و دقیقه کارکرد نقشه راه را برای شما دارد.
نقشه راه
گاهی شما مقصد را تعیین کردهاید، اما نمیدانید چهطور و از کدام مسیر به بهترین شکل میتوان سفر کرد و بهسلامت به مقصد رسید. تعیین ارزشها درواقع مسیر شما را تعیین میکند. فرض کنید که ثروت برای شما یک ارزش هست، اما مهمتر از آن اخلاق و آزادی را در فهرستتان قرار دادید یا سلامتی؛ این ارزشها موجب میشود شما مسیری را برای رسیدن به ثروت انتخاب کنید که سلامت، آزادی و ارزشهای اخلاقی شما را زیر سؤال نبرد. حالا دوباره کمی وقت بگذارید و نگاهی به فهرست خود بیندازید؛ اینبار ارزشها را در پنج مورد خلاصه کنید. البته قرار نیست هیچ موردی را حذف کنید، بلکه فقط میخواهیم نقشه جمعوجوری داشته باشید که بهراحتی قابلخواندن باشد و به محتوای آن اطمینان کافی داشته باشید.
توشه راه
شما در حکم راننده ماشین قبل از هر چیز باید مهارت لازم برای راندن را کسب کرده باشید. در غیر این صورت برای طی کردن مسیر به شخص دیگری وابسته خواهید بود و این آزادی عمل و قدرت تصمیمگیری شما را از بسیاری جهات محدود خواهد کرد.
شما بهعنوان راننده و ماشین هر دو به سوخت نیاز دارید. لازم است فهرستی هم از چیزها یا افرادی که میتوانند در حکم سوخت شما را برای حرکت آماده و تجهیز کنند، تهیه کنید. همچنین باید شناخت دقیقی از نقصها، کاستیها و امکانات خودرو و همینطور خودتان داشته باشید. برای رفع موارد منفی بهسرعت اقدام کنید و امکانات را در حد توان ارتقا بدهید. این شناخت به شما کمک میکند که برای طی کردن مسیر تا مقصد واقعبینانه هدفگذاری کنید. البته قرار نیست واقعبینی شما را محدود کند. فراموش نکنید که شما در همان ابتدا قرار بود راجع به اینکه 10 سال دیگر قصد دارید کجا باشید تصمیم بگیرید. قطعاً برای شکل دادن به این تصویر شما نیازمند مقدار زیادی خیالپردازی هستید و این به شما انگیزه و امید برای رفتن میدهد. تصویرسازی برای رسیدن به مقصد دلخواه نیز یکی از همان مواردی ست که میتواند نقش نیروی محرکه را برای شما بازی کند.
مسیر
شما مقصد را تعیین کردهاید، یک نقشه برای راه آماده کردهاید، با خیالپردازی درباره اینکه در مقصد چه چیزهایی انتظارتان را میکشد به خودتان انگیزه برای حرکت دادهاید و از سلامت و آمادگی خودرو و خودتان بهعنوان راننده مطمئن شدهاید. حالا مهمترین کار این است که هرچه زودتر در مسیر قرار بگیرید. برای این کار لازم است روی مسیر متمرکز شوید. شما باید بدانید که در طول راه هرچند ساعت یکبار استراحت میکنید یا اینکه تا رسیدن به مقصد کجا اقامتی کوتاه خواهید داشت. این مکانها درواقع همان اهداف کوتاهمدت شما هستند. شما باید اهداف سه سال آینده و همینطور یک سال آینده را نیز برای خودتان فهرست کنید. حتی میتوانید کمی بیشتر وقت بگذارید و اهداف یک سال آیندهتان را به بازههای زمانی سه تا شش ماه نیز تقسیم کنید. برای درک ضرورت این تقسیمبندی به این فکر کنید که آیا مایلید مسیری طولانی را بدون توقف و در یک مسیر مستقیم طی کنید یا اینکه جادهای با پیچوخم و توقفهای گاهبهگاه را ترجیح میدهید؟ این تقسیمبندی در حکم استراحتگاههای بین راه خواهد بود که با رسیدن به هرکدام و علامت زدن روی کاغذ میبینید که به مقصد نزدیکتر شدهاید و انگیزهی بیشتری برای ادامهی مسیر پیدا خواهید کرد.
حالا شما کموبیش با اهمیت سفر در دهه بیست تا سی سالگی آشنا شدهاید. میتوانید بازهم درباره این سفر فکر کنید و بقیه ملزومات آن را خودتان کشف کنید. حتی میتوانید این کشف را با یک سفر شروع کنید؛ سفری درونی یا بیرونی. انتخاب با شماست. سفر خوبی را برایتان آرزو میکنیم.
الهام فخرایی
شناسه خبر 39619