در حالی که دولت دوازدهم در هفتههای پایانی خود قرار دارد، برخی تلاش دارند بگویند که بدون برجام و تصویب لوایح (FATF) راهی برای خروج اقتصاد از وضعیت رکود تورمی کنونی وجود ندارد؛ با همین منطق هم یک دهه اقتصاد در فصل بلاتکلیفی قرار داشت و منتقدان این تصور، میگویند حتی با توافق هستهای ایران میتوان از لیست تحریمهای غیر هستهای خارج شد.
بلاتکلیف نگهداشتن یک کشور شاید یکی از اهداف اصلی تحریمهای اقتصادی امریکا علیه ایران بود، به همین دلیل به جرئت میتوان اظهار کرد که اگر از ابتدا گفته میشد که ایران ١٠ سال در تحریم قرار میگیرد خسارتش از بلاتکلیفیهای تحمیل شده بهشدت کمتر بود.
رفاه گره خورده به نفت، سالهای سال است که آرامش و توسعه را از مردم ایران سلب کردهاست، زیرا با تحریم یا نوسان نرخ نفت، رفاه و ارزهای نفتی به باد میرود. وقتی تحریم هستیم به یک شکل تورم و رکود اقتصادی در کشور داریم و وقتی خبری از تحریم نیست، به دلیل ابتلای اقتصاد به بیماری هلندی و کاهش تورم با واردات ارزانقیمت به شکل دیگر بهویژه در حوزههایی، چون زمین و مسکن (حوزههای غیروارداتی) تورم دامنگیر اقتصاد میشود.
دهه ٩٠ به دلیل وضع تحریم نفتی زمان خوبی برای رهایی از رفاه نفتی بود که استراتژی ایجاد بدهی و استقراض و بلاتکلیفی مدام برای دستیابی به ارز نفتی زمان را برای اصلاحات اقتصادی از کشور گرفت، البته یک جناح و حزب سیاسی اقتصاد را ابزار نزدیکی به سیاستهای ناقص لیبرالی قرار دادهاست و نتیجه بیبندو باری در حوزه توزیع ثروت و رونق فعالیتهای غیر مولد شدهاست، در عین حال دولت با مشکلات سنگین مالی روبهرو شده و راهحل مشکلات به جای اصلاحات اقتصادی مذاکره و برقراری ارتباطات اقتصادی با غرب انعکاس دادهمیشود.
اقتصاد ایران از اوایل دهه ٩٠ همزمان با وضع تحریمهای اقتصادی، سرمایهگذاری چندانی به خود ندیده است، به همین دلیل قدرت خرید مردم در سال١٤٠٠ تنها یک چندم سال ٩٠ است. در طول یک دهه تحریم علاوه بر اقتصاد کلان، اقتصاد میلیونها خانوار نیز دچار آسیب شد و این روند تا جایی ادامه یافته که دولت با استقراض ادامه کار میدهد؛ استقراض از ارزش پول حال و آیندگان.
حال که در آستانه تشکیل دولت سیزدهم قرار داریم و کاندیداهای منتسب به دولت روحانی و دارای مواضع برجامی از گردونه رقابت باز ماندهاند، به شکل دیگری مذاکرات احیای برجام و (FATF) برای مردم چنان بزرگنمایی شده که آن را به مطالبه عمومی تبدیل کنند.
گفته میشود بدون آزادسازی ارزهای بلوکه شده ایران و تحریم صادرات نفت پرداخت بدهیهای ایجاد شده در سالهای اخیر، تأمین هزینه جاری دستگاههای بودجه بگیر و افزایش سرمایهگذاری عمرانی دولتی و جبران هزینه بانکها و بیمههای ورشکسته وجود ندارد و دولت آتی باید مسیر دولت فعلی را در برجام دنبال کنند.
با توجه به چاپ پول در هشت سال اخیر اگر به هر دلیلی برجام احیا نشود، شاید ارز قیمتهای شوکآوری را به خود ببیند، اما سؤال اینجاست که تا چه زمانی رفاه مردم و رشد و توسعه عمومی اقتصاد باید گروگان و بلاتکیف عواملی انعکاس دادهشود که خروج از این وضعیت منوط به ارائه امتیاز به سایر کشورها یا چشمپوشی از حقوق کشور باشد.
بسیاری از کشورهایی که با وضعیت امروز ایران روبهرو بودند، وقتی توان داخلی و عمومی کشور را برای رشد و توسعه به کار گرفتهاند، تحریمکنندگان را در موقعیتی قرار دادند که تصمیم به کاهش دامنه تحریمها و حتی لغو آنها بگیرند، بنابراین تا وقتی وابستگی و ضعف وجود داشته باشد، سایه تحریم به هر بهانه بر سر کشور خواهد بود.
اگر در حوزههای مختلف قدرتمند شویم و واقعاً زمینه را برای حضور عامه مردم در اقتصاد فراهم کنیم، آن وقت خواهیم دید که تحریم خود به خود با بلااثر شدن، برداشته خواهد شد، بنابراین اشکالی ندارد اگر حق رفع تحریم همانند هشت سال گذشته از طریق مذاکرات و گفتگو دنبال شود، اما به موازات آن باید برنامه حل مسائل موجود با پیش فرض تداوم تحریم عملیاتی شود، در چنین شرایطی حداقل در پایان دهه منتهی ١٤١٠ همانند دهه منتهی به ١٤٠٠ رشد اقتصاد و توزیع ارزش افزودههای رشد به شکل نامناسب نمود نخواهد کرد و رفاهی حاصل میشود که وابسته نفت نیست و تحریمپذیر هم نخواهد بود.
*ملیحه مرادی
شناسه خبر 43650