سپهرغرب، گروه متن زندگی: خانمی میگفت: «شوهرم با کوچکترین حرفی که برخلاف میلش باشه عصبی میشه. همیشه طلبکاره. همش استرس دارم ناخودآگاه عصبیش نکنم. چون همش میگه تو منو عصبانی میکنی. اگه کوتاه بیام که هیچی، اما اگه ادامه بدم بددهنی میکنه. براش فرقی نمیکنه کسی اطرافش باشه یا نه. فقط به خاطر پسرم دارم تحملش میکنم. موندم باهاش چیکار کنم.» یا خانمی دیگر با شکایت از خودش میگفت: «من 25 سالمه. با مردی ازدواج کردم و حاصل ازدواجمون یه پسر دو ساله است. تنها مشکلی که تو زندگیم دارم بداخلاقی و بددهنی و پرخاشگری شدید خودم هست که باعث رنجش خودم و همسرم و اطرافیانم میشه. خیلی زود از کوره درمیرم و زود هم پشیمون میشم. بارها توبه کردم و بعد از 24 ساعت باز شروع به بدخلقی و نیش و کنایه و فحاشی کردم. الان جوری شدم که واقعاً از دست خودم دلگیر و رنجورم.
دلزدگی خانواده از آدم بداخلاق
از مهمترین عواملی که باعث میشود زندگی برای دیگران به تلخی سپری شود، وجود یک فرد بداخلاق در منزل و زندگی است. وقتی کسی بدخلق باشد اطرافیان او همیشه نگران و دلزده و خسته از زندگی با این فرد میشوند چراکه فرد بداخلاق به خاطر ظرفیت کمش نسبت به دیگران با تندی و خشونت در گفتار و رفتار عمل میکند و اطرافیان نمیتوانند با او راحت باشند. همین امر باعث سختی در زندگی میشود. هر کس بداخلاق باشد، خانوادهاش از او دلتنگ و خسته مىشود. از این جهت انسان بدخلق باید به خاطر رفع کدورت و دلزدگی افراد نسبت به اخلاق خود تجدیدنظر کرده و آرامش خود و دیگران را با خوشخلقی تأمین کند.
بیبرنامگی و بینظمی
یکی از عوامل بدخلقی بیبرنامگی و بینظمی در زندگی است. کسانی که در زندگی برنامه منظمی ندارند زمینه بدخلقی در آنان بیشتر است چراکه همیشه کارهای خود را نمیتوانند به موقع یا به خوبی انجام دهند و یا اطراف آنها یک قانون و برنامهریزی حاکم نیست. از این جهت ذهن و فکر آنان مشغول شده و همین امر باعث ناراحتی و نگرانیشان میشود.
منفیگرایی را کنار بگذاریم
یکی از عوامل مهم بدخلقی، برخورد غیرمنطقی با نواقص و مشکلاتی است که در وجود برخی افراد هست. چه زن و شوهر و چه دو رفیق و همکار، وقتی با هم معاشرت میکنند، طبیعتاً در رفتارهای آنها نسبت به یکدیگر روحیاتی مشاهد میشود که طرف مقابل برخورد با این اخلاقیات خیلی برایش خوشایند نیست و همیشه دنبال راهکاری برای نحوه برخورد با این خلقیات است. مثلاً زن نسبت به شوهر از تندخویی یا بیصبری او رنج میبرد یا برعکس. در این مواقع برخورد با این روحیه یا با یک حالت طلبکارانه و مقابله به مثل است یا سکوت و خودخوری و تحمل. اگر این دو راه باشد یقیناً بدخلقی در طرف مقابل درمان نمیشود بلکه با مقابله به مثل بدتر میشود یا با سکوت کردن بدون درمان این حالت به طور موقت درمان میشود. این دو راه به خاطر این است که شخص فقط فکرش مشغول همین صفت بد شده و از صفات دیگر طرف مقابل خود به طور طبیعی غافل میشود.
مثبتگرایی و توجه به صفات خوب
وقتی با اخلاق بدی مواجه میشویم قبل از مقابله به مثل و یا هر کاری باید بدانیم شخصی که با این اخلاق بد با ما روبهرو شده یقیناً در حالتی است که از خوبیهای خود غافل شده و نیاز است به او به عنوان یک بیمار کمک کنیم تا او را در موقعیت بهتری قرار دهیم. قبل از هر چیز باید سکوت کرد تا تعادلمان بههم نریزد. بعد با توجه به صفات مثبت او خوبیهایش را به او تلقین کنیم تا بداند ما او را در این حالت نیز قبول داریم و تنها با رفتار لحظهای او مخالفیم. با این کار توجه او را به خود جلب کردهایم.
وقتی این حالت را از ما دید آرامشی بر وجود او حاکم و متوجه میشود که رفتارش مناسب نیست. در این حالت است که میتوانیم در مورد رفتار او قضاوت منصفانهای داشته باشیم و حرفمان را بزنیم و بعد از آن دوباره او را تشویق و ترغیب کنیم. شیخ اسماعیل دولابی، این عارف بزرگ میگوید: «هیچ وقت وارد گذشته هیچ آدمی نشو و زیر و روش نکن حتی عزیزترینت. زیباترین باغچه را هم که بیل بزنی حداقل یه کرم توش پیدا میکنی.»
استاد بزرگوار اخلاق، آیتالله مهدوی میفرمود: هر عملی نیاز به سه مرحله دارد. یک مرحله قبل از انجام کار، یکی هنگام عمل و یکی بعد از عمل و در جایی دیگر میفرمود: وقتی خواستی عیب کسی را گوشزد کنی سه مرحله را طی کن. مرحله اول مقداری خوبیهای او را بگو بعد اشاره به نقص او کن بعد آن ایراد را با زبانی نرم بگو، بعد دوباره خوبی بگو. فلسفهاش این است که وقتی خوبی گفتی میداند شما او را پذیرفتهای. وقتی عیبش گفتی مقداری ناراحت میشود و وقتی دوباره خوبی گفتی آن کدورت هم از بین میرود. در واقع بدی را بین دو خوبی منتقل کردی.
خدای متعال هم در کتاب خود فرموده کار خوب خودتان را قبل و بعد از آن حفظ کنید و اگر کار بدی هم از دیگران دیدید بین خوبیهای آن قرار دهید. همانطور کار خوب خود را بین خوبیها حفظ کنید.
تقویت ایمان و خوشخلقی
از مهمترین عوامل خوشخلقی تقویت ایمان و باورهای اعتقادی است. کسانی که خدا در زندگی آنان نقش بیشتری دارد و در واقع با یاد خدا در زندگی نفس میکشند به یاد او هستند مواظبت بر رفتارهای خود بیشتر میکنند. به این آیه توجه کنید که میفرماید: «بگو عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى بینند! و به زودى، به سوى داناى نهان و آشکار، بازگردانده مىشوید و شما را به آنچه عمل مى کردید، خبر مىدهد.»
در این آیه به صراحت گفته ایمان به خدا و دیدن خدا در زندگی بهترین وسیله برای مدیریت اخلاق و رفتار در زندگی است چراکه انسانهایی که باورشان قوی است وقتی میبینند خدا به همه زندگی آنان نظارت دارد اخلاق خود را در همه حالات با همسر و فرزندان و اقوام و خویشان خود خوب کرده و از هرگونه بدخلقی دوری میکنند، اما کسانی که خدا را حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار خود نمیبینند در ظاهر مراعات میکنند، اما جایی که باید مراعات کنند، نمیکنند.
بعضی افراد با مردم خوشاخلاق هستند، اما وقتی در محیط زندگی شخصی وارد میشوند، چون دیگر در دید مردم نیستند رفتارشان رفتار شایستهای نیست چراکه فکر میکنند مردم که نیستند، پس هر کاری که خواستند میتوانند انجام دهند. درحالیکه اگر بدانند همانطور که برای آبروی خود در نزد مردم مواظب رفتار خود هستند باید آن را بدانند قبل از هر چیز باید خود را در محضر خدا ببینند و مواظب رفتار خود باشند. از این جهت در آیات و روایات متعدد برای مدیریت اعتقادی در محیط منزل همه ما را توصیه به رفع نواقص کرده است. از جمله آیات این است که میفرماید: «أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یرى»: آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مىبیند؟ بدخلقی با توجه و تقویت اعتقاد و باور به خدا قابل اصلاح است.
شناسه خبر 44223