شناسه خبر:65556
1401/11/10 10:22:24

سپهرغرب، گروه ریحانه‌آفرینش - طاهره ترابی‌مهوش: روان‌شناس و مشاور خانواده با بیان اینکه زنان تنها باید در زندگی برای خود معنایی تعریف و درعین‌حال روی حس ارزشمندی و تقویت آن در خود کار کنند و با حس حقارت به خود نگاه نکنند، گفت: تقویت عزت نفس اصلی‌ترین شاخصه ارزشمندی است.

زنان تنها ازجمله گروه‌های آسیب‌پذیری هستند که گاه عواملی چون طلاق، فوت، اعتیاد و یا ازکارافتادگی همسر و رها شدن توسط مردان، موجب آسیب‌پذیری این طیف وسیع از جامعه می‌شود. زنانی که به دلایل مختلف همسرشان را از دست می‌دهند و یا از آنان جدا می‌شوند، به‌یک‌باره با جهان دیگری روبه‌رو خواهند شد؛ دنیایی که بسیاری از مختصات آن ناآشنا است، دشواری‌هایی که این زنان تاب می‌آورند، عمدتاً به دغدغه‌های معیشتی، عاطفی، وسواس‌های فکری، حاشیه‌های ناخواسته از برخورد نامناسب اطرافیان و غیره مربوط می‌شود. به‌هرحال این گروه از زنان به‌عنوان زنان مطلقه یا بیوه در جامعه شناخته می‌شوند که با مسائل، مشکلات و موانع زیادی در زندگی مواجه هستند که دراین‌بین یکی از اصلی‌ترین تنگناها، مشکل سرپناه است؛ به‌طوری که متأسفانه در جامعه کنونی وجود نگاه مردسالارانه و تبعیض و تنگ‌نظری به زنان موجب شده که اغلب آنان در پیدا کردن مسکن و اجاره آن با مشکل مواجه شوند، این درحالی است که اغلب این زنان در وهله نخست با مشکلات اقتصادی تهیه مسکن دست به گریبان هستند.
از طرفی این قشر از زنان با محدودیت‌های اجتماعی مواجه هستند؛ به‌طوری که در مورد درصد بالایی از زنان تنها، مطلقه، مجرد و بیوه، باورهای غلط و قضاوت‌های تنگ‌نظرانه وجود دارد که باعث احساس بیگانگی، ناامنی و ناراحتی آنان در روابط با دیگران شده و موجب می‌شود از حضور در جمع فامیلی معذب باشند. همچنین اغب این زنان از طعنه‌ها و متلک‌های اهالی محل معذب بوده و در معرض انواع سوء نیت‌ها و آزارهای دیگران واقع شده و صدمه دیده‌اند. این موارد بازگوکننده میزان ناامنی عاطفی و تضییع حقوق فردی و اجتماعی زنان مطلقه و بیوه است؛ به‌گونه‌ای که اکثر این زنان میزان امنیت اجتماعی خود را کم و یا هیچ می‌دانند.
نکته این است که بسیاری از زنان مطلقه برای بازیافتن آزادی‌های ازدست‌رفته خود اقدام به گرفتن طلاق می‌کنند، اما بازهم اکثریت آنان از ایجاد محدودیت‌ها و مزاحمت‌های اعضای خانواده خود و یا خانواده همسرشان، شاکی هستند. نگاه سنتی که حاکم بر جامعه ما است، به خانواده‌ها این اجازه را نمی‌دهد که پس از بازگشت دخترشان از زندگی متأهلی دوباره به او به چشم دختری مجرد و آزاد بنگرند و محدودیت‌های بیشتری را در رفت‌وآمد و اشتغال برای او قائل می‌شوند.
از طرفی فارغ از نگاه سوء و آزاردهنده برخی از مردان به این‌گونه زنان، بسیاری از آنان به‌واسطه ناتوانی در برخورد با مشکلات متعددشان و یا فشار اطرافیان، مجبور به ازدواج مجدد می‌‌شوند؛ حال آنکه این زنان اغلب خواستگارانی بسیار بالاتر از سن خود و دارای چند فرزند دارند، مشکل مهم‌تر رضایت فرزندان است که اجازه ازدواج را به مادرشان بدهند.
مشکلات اقتصادی زنان مطلقه، مسائل ناشی از برگشت بر سر سفره پدر، طعنه‌های افراد فامیل، برخوردهای ناشایست مردم و از همه مهم‌تر بحران تنهایی و نداشتن تکیه‌گاه، ازجمله مسائلی هستند که دست به دست یکدیگر می‌دهند و موجب می‌شوند آنان در درون خود شکسته و با مشکلات روانی بسیاری مواجه شوند.
علاوه‌بر تمام مشکلات ذکرشده، از دست دادن همسر به‌خصوص در دوران جوانی و پیامدهای ناگوار طلاق، منجر به بروز مشکلات روحی متعدد ازجمله افسردگی و بدبینی در این زنان می‌شود. همچنین احساس نگرانی زیاد نسبت به آینده و تنهایی خود بعد از ترک فرزندان، بسیار آزاردهنده بوده و مشکلات روحی را افزایش می‌دهد و سرزنش این قشر ارمغانی جز احساس یأس، سرخوردگی و از دست رفتن اعتماد به نفس آن‌ها نخواهد داشت و نهایتاً این حجم از سرخوردگی و از دست دادن عزت نفس باعث گوشه‌گیری و کنار رفتن از فعالیت‌های اجتماعی خواهد شد.
بنابراین این یک واقعیت است که زنان تنها در جامعه ما فشارهای زیادی تحمل می‌کنند، این فشارها برکارکرد اجتماعی آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد؛ بنابراین با اُفت کیفیت زندگی و رضایت از آن مواجهه می‌شوند. بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع و چگونگی برخورد با این قبیل افراد و نیز چگونگی بازیابی روانی، شخصیتی و هویتی این قبیل زنان، بر آن شدیم تا گفت‌وگویی را با سعیده کبیری، روان‌شناس و مشاور خانواده، زوج‌درمان، مشاور قبل از ازدواج و مشاور قبل از طلاق ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:
روان‌شناس و مشاور خانواده با بیان از دیدگاه معنادرمانی زندگی و رشد شخصیت هدف هر انسانی بوده که ازدواج یک بخش از آن است، گفت: بنابراین هریک از ما با توجه به کوچک بودن این بخش از زندگی (زوجیت)، می‌بایست برای کل زندگیمان معنایی تعریف کنیم.
سعیده کبیری با اشاره به اینکه هریک از ما طبق تعریفی معنایی برای زندگی قرار است به خودشکوفایی برسیم، اظهار کرد: نکته این است که این مسیر خودشکوفایی برای هریک از ما باز بوده، اما راه‌های رسیدن به آن متعدد است.
وی با بیان اینکه ازدواج در مسیر خودشکوفایی یکی از راه‌هایی است که به‌شدت کوتاه و درعین‌حال به‌شدت امن و جذاب به حساب می‌آید، افزود: نکته این است که دراین‌بین برای افرادی که به هر دلیل تنها شده‌اند، بازهم مسیر رشد باز است؛ اما از آنجا که ما دارای زندگی اجتماعی بوده و در مسیر خودشکوفایی همراهی با دیگران کار را آسان‌تر می‌کند، تمایل به ازداوج به‌عنوان یک بستر برای همراه داشتن، داریم که البته این مهم هم برای مردان و هم برای زنان مصداق پیدا می‌کند.
کبیری با بیان اینکه طبق دیدگاه روان‌شناسی معنوی ما قرار است در مسیر رشد و تجلی از اسماء خدا شویم، اظهار کرد: درواقع هدف از خلقت ما شبیه خدا شدن است؛ بنابراین وقتی می‌بینی که خداوند متعال دارای 100 اسم و صفات جمالیه و جلالیه بوده، بنابراین بروز و ظهور این صفات و اسما در مردان و زنان متفاوت است.
وی ادامه داد: اسماء جمالیه در وجود زنان لطافت، زیبایی، رشدونمو، مهربانی و غیره است که به‌صورت بالفعل در آنان هست و اسماء جلالیه در مردان به‌صورت بالقوه وجود دارد؛ بنابراین وقتی ازدواج صورت می‌پذیرد، در بستر خانواده این اسماء به‌راحتی از طریق در معرض قرار گرفتن، محبت کردن و توجه، بالفعل می‌شود. حتی طبق نظریه‌های روان‌شناسی، یکی از پُرچالش‌ترین مسائلی که بشر در میان‌سالی با آن مواجه می‌شود، بحث روبه‌رو شدن با موضوع مردانگی و زنانگی است؛ بنابراین اگر زن و مردی کنار همدیگر به‌خوبی رشد کنند، از میان‌سالی به بعد مرد ویژگی‌های زنانه و زن ویژگی‌های همسر خود را پیدا می‌کند و این همان تجلی اسماء جلالیه و جمالیه است که در روان‌شناسی معنوی از آن نام بردیم.
این زوج‌درمانگر با اشاره به اینکه هم‌پوشانی شخصیتی زوجین انکارناپذیر است اما یقیناً هریک از زوجین دارای هویتی شخصی نیز خواهند بود، خاطرنشان کرد: براساس آنچه گفته شد، اگر کسی در این راه تنها باشد، طی مسیر خودشکوفایی با سختی بسیار همراه خواهد بود؛ زیرا همان‌طورکه پیش‌تر عنوان شد، اجتماعی بودن ما باعث می‌شود که از دارا بودن حمایت جامعه، خرسند شویم.
این روان‌شناس با بیان اینکه یک‌سری از صفات همچون انفاق، مهربانی، صبروگذشت و غیره در بستر اجتماع و به‌ویژه خانواده معنا و مفهوم می‌یابد، اظهار کرد: البته دراین‌بین ما با بانوانی مواجه هستیم که به‌هرحال تنها زندگی می‌کنند؛ بنابراین برای بازتعریف هویت شخصیتی آن‌ها ذکر این نکته ضروری است که اگر هریک از ما در زندگی برای خود معنایی تعریف و درعین‌حال روی حس ارزشمندی و تقویت آن در خود کار کنیم و با حس حقارت به خود نگاه نکنیم و با تنها شدن خود را شکست‌خورده نبینیم (نباید همه رشد خود را در ازدواج خلاصه کرد)، قطعاً در بستر زندگی در مواجه با چالش‌ها، دچار تزلزل شخصیتی نخواهیم شد.
وی با تأکید بر اینکه تقویت عزت نفس اصلی‌ترین شاخصه ارزشمندی است، اذعان کرد: ذکر این نکته ضروری است که وقتی من برای خودم ارزش قائل می‌شوم، این پیام را به دیگران نیز مخابره می‌کنم که من فردی محترم هستم؛ بنابراین احترام به خود مترادف با جلب احترام دیگران است.
کبیری با بیان اینکه وقتی من خودم را بعد از دست دادن همسر به هر طریق فردی بدبخت و ناامید بدانم نباید انتظار احترام و ارزشمندی از دیگران داشته باشم، اظهار کرد: در قرن جدید دیگر نیاز به صحبت کردن نیست، بلکه در قرن دریافت پیام‌ها با نگاه، زبان بدن و غیره هستیم.
این روان‌شناس با اشاره به اینکه دنیای جدید دنیای انرژی‌ها است، ابراز کرد: باید به این موضوع توجه کنید که زنان نقش مهمی در تربیت نسل فردای جامعه ما دارند؛ هر کودکی که پا به این دنیا می‌گذارد، در دامن یک زن بزرگ می‌شود و روزگار کودکی، نوجوانی، جوانی و درنهایت استقلال را تجربه می‌کند. پس چه بهتر که در جامعه خانم‌هایی داشته باشیم که با اعتماد به نفس بالا، به خودباوری رسیده و توانایی‌ها و مهارت‌های خود را به‌خوبی بشناسند تا بتوانند فرزندانی با اعتماد به نفس تربیت کنند.
وی با اشاره به اینکه مسئله مذکور به این معنی است که خانم‌ها نیز می‌توانند با خودباوری و اعتماد به نفس بالا به جایگاه دلخواه خود دست پیدا کنند، اظهار کرد: این به آن معنا نیست که مادران خود را به‌صورت صددرصدی وقف کودکانشان کنند.
کبیری افزود: مادرانی که این نگرش را داشته‌اند که بایستی خود را به‌صورت کامل وقف کودکانشان کنند و این سبک زندگی را اجرا کرده‌اند، در طول دوره زندگی والدگری به خود و فرزندانشان آسیب زده‌اند؛ البته کماکان در جامعه ما نگرش غالب و پذیرفته‌شده، دیدگاه مادر کامل است، درحالی که نگرش درستی که یک مادر بایستی نسبت به والدگری خود داشته باشد، مادر کافی بودن است؛ یعنی برای فضای شخصی خود نیز ارزش قائل بوده و هدف تعریف کند.
وی با بیان اینکه در این نگرش مادر هیچ‌وقت احساس آرامش ندارد و عملاً فشار زیادی برای مراقبت از کودک و ایده‌آل بودن روی او وجود دارد و به‌مراتب زحمتش چندبرابر می‌شود و بازدهی او به‌شدت پایین می‌آید، اظهار کرد: یک مادر این‌چنینی باید کاملاً خودش را نادیده بگیرد و از تمام سرگرمی‌ها، علایق و رشد شخصی خود بگذرد.
این روان‌شناس ادامه داد: بنابراین به مادران توصیه می‌شود که حتماً در طول روز زمانی را به خود اختصاص دهند و در این ساعت به کار مورد علاقه خود که از آن لذت می‌برند، بپردازند؛ زیرا یک مادر سرزنده که برای زندگی‌اش هدف دارد و به فکر رشد فردی خود است، می‌تواند یک الگوی تمام‌عیار برای فرزندان درجه یک و موفقش باشد. مادری که خود را وقف بچه‌ها می‌کند و ازخودگذشتگی بیش از حد دارد و خود را قربانی می‌کند هم یک الگوی تمام‌عیار است، اما قطعاً الگویی که فرزندان از این مادر دارند، در آینده به آن‌ها آسیب می‌زند.

شناسه خبر 65556