«میثم و شهر ترسهای ممنوعه»؛
داستان زندگی میثم و خانوادهاش در کوفه و آموختن درس زندگی از امیرالمؤمنین (ع)
سپهرغرب، گروه کافه کتاب: داستان نوجوان «میثم و شهر ترسهای ممنوعه» اثر جدید نشر مهرستان است که با موضوع امام علی (ع) و غدیر بهتازگی منتشر شده است.

احمدرضا امیریسامانی، نویسنده اثر درباره این کتاب گفت: داستان از وسط مهاجرت میثم و خانوادهاش از بصره به کوفه و با یک اتفاق غافلگیرکننده شروع میشود و نوجوان قصه، درگیر حوادثی میشود که هم برای خواننده جذاب است و هم در مسیر رفع نواقص شخصیتی خودش قرار میگیرد.
امیریسامانی درباره قصه جدیدترین کتاب خود که یک اثر غدیری است ابراز کرد: میثم، پسر نوجوانی است که با خانوادهاش در بصره زندگی میکردند. شروع داستان در بصره و در بازه تاریخی بعد از جنگ جمل است؛ شخصیت اصلی داستان با توجه به خصوصیاتی که در داستان برملا میشود، با پدر و مادرش به کوفه سفر میکنند تا آنجا ساکن شوند. داستان از وسط مهاجرت و با یک اتفاق غافلگیرکننده شروع میشود. آن زمان، کوفه یک شهر نظامی و با اهداف نظامی این شهر تشکیل شده بود. آنجا افراد زیادی بودند که خصوصیات نظامی داشتند؛ این پسر وارد کوفهای با آن ویژگیها شده و درگیر حوادثی میشود که هم برای خواننده جذاب است و هم در مسیر رفع نواقص شخصیتی آن پسر است. بعد هم جنگ صفین پیش میآید که در آن جنگ هم این پسر با توجه به اتفاقاتی که برایش رقم میخورد، حضور مییابد و اتفاقاتی را از سر میگذراند.
وی راجعبه مسئله ترس و شجاعت و ارتباط آن با دنیای نوجوان داستان عنوان کرد: در این بازه سنی بچهها یعنی دوره نوجوانی، ترس یا شجاعت صفتهای خیلی پُررنگی هستند و واقعیتش من هیچوقت نخواستم که چند صفت را کنار هم بگذارم و آنها را غربال کنم و از بینشان صفت ترس را انتخاب کنم. موضوع اینجا بود که از همان اول ترسو بودن شخصیت اصلی داستان در ذهن ما برجسته بود؛ یعنی به سراغ صفتهای دیگر مثل ریاکار بودن، دروغگویی و چیزهای دیگر نرفتیم و این نوع احساس آدمی خودش را نشان داد. ما فهمیدیم مسئله ترس به بافت داستان بیشتر میخورد و انتخابش درستتر است.
این نویسنده حضور امام علی (ع) در زندگی میثم را اینطور توصیف کرد: امام علی (ع) وارد زندگی میثم نشد؛ بهنوعی این خانواده میثم و خیلی از مردم دیگر بودند که در اطراف زندگی امیرالمؤمنین واقع شدند و شروع کردند به درس گرفتن و آموختن.
وی درباره تجربه نویسندگی مشترک برای تألیف این داستان نوجوان بیان کرد: واقعاً از این کار لذت بردم. نویسندگی مشترک میتواند کار قشنگی باشد؛ اگر دوستانی که انتخاب میکنید برای نوشتن واقعاً همراهان خوبی باشند و تا آخر کار ادامه دهند، نتیجه قشنگ میشود؛ مثلاً در نوشتن طرح تکروی نکنند و به همدیگر کمک کنند. نوشتن این داستان کار سنگینی بود و با توجه به فرصتی هم که داشتیم و اینکه تخصص هرکدام از ما در یک قسمت از کار بیشتر بود، تصمیم گرفتیم کار را اشتراکی انجام دهیم. من از کمک خانم مرضیه مولوی و خانم دکتر رسولیان در این کار واقعاً بهره بردم.
امیریسامانی در پاسخ به این سؤال که «چرا این کتاب مصور شد؟» گفت: اینطور نبود که داستان اول نوشته شود و بعد مصور شود؛ در همان اوایل کار بود که مصور کردن داستان در فکر ما افتاد.
وی همچنین در پاسخ به این سؤال که «امروزه ژانرهای مختلفی در ادبیات داستانی وجود دارد که نوجوانان هم طرفداران پروپاقرص آنها هستند، آیا میتوانیم میثم و شهر ترسهای ممنوعه را هم بهنوعی داستانی ژانری بدانیم؟» توضیح داد: همیشه درباره دوستانی که میخواهند یک کار را در یک ژانر بگنجانند، این صحبت را داریم که آیا این اثر صرفاً در یک ژانر قرار میگیرد؟ آیا نباید انعطافپذیر باشیم؟ چون ممکن است ژانرهای دیگری در کار بیاید. در پاسخ به این سؤال باید بگویم که این داستان، بنمایههای مذهبی، حماسی و تاریخی دارد؛ یعنی میتواند هم یک اثر تاریخی محسوب شود، هم کاری مذهبی و هم در ژانر حماسی قلمداد شود.
امیریسامانی این رمان نوجوان را دارای پشتوانه تاریخی و مستند دانست و گفت: باید پشتوانه تاریخی و مستند داشته باشد. اگه نمیداشت، نمیتوانستیم بنویسیم. ما با بخشی از تاریخ و زندگی بزرگان دینمان سروکار داریم که باید با استناد نوشته میشد؛ زیرا در غیر این صورت کار از اعتبار میافتاد.
نویسنده کتاب «میثم و شهر ترسهای ممنوعه» نظر خود را درباره اینکه «چطور میتوانیم ادبیات نوجوان تاریخی و مذهبی جذاب تألیف و تولید کنیم؟» اینطور ارائه داد: در مرحله نخست باید به سطح فکر کودک و نوجوان امروزی احترام بگذاریم و او را دست کم نگیریم؛ چون اگر اثر خوبی تولید نکنیم، چیز خوشایندی برای آنها قلمداد نمیشود. دوم اینکه نیاز فکری و روحی امروز کودک و نوجوان را بسنجیم و ببینیم چه چیزی احتیاج دارند و آن را با کودکی و نوجوانی خودمان یکسان نبینیم. ما باید این نیازسنجی را با مطالعه زیاد انجام دهیم و کاری بنویسیم که آن نیازها را تا حدی برطرف کند؛ نمیخواهم بگویم بهطور کامل، چون چنین چیزی افسانهای و خیالی است.
شناسه خبر 71184