سپهرغرب، گروه خبر - سمیرا گمار: حسین صادقیان، مدرس دانشگاه و از مبارزان انقلابی، از ملازمان آیتالله فاضلیان که آشنایی او با مرحوم سیدرضا، استاد کمنظیر اخلاق و عرفان به قبل از انقلاب برمیگردد، درباره خصوصیات این عالم پارسا گفت: آشنایی من با مرحوم آیتالله فاضلیان دو بخش دارد؛ یکی بخش عام که همه او را در منابر و حین مواعظ قبل و بعد از انقلاب میدیدند و بخش دوم ارتباط ما در دادگاه انقلاب اسلامی و مُراوده خاص و نزدیک باهم بود که بنده در نبود حاکم شرع سؤالاتم را از ایشان میپرسیدم؛ همان روزها فهمیدم او با علمای دیگر متفاوت است، بهویژه در زهد و پارسایی، توجه به بیتالمال و قناعت. شاهد مثال این صحبت من برمیگردد به دستگیری فردی که به اذعان خود شراب نوشیده بود و تعداد ضربههای شلاق او بهعنوان حکم مجازات، مشخص بود؛ آن روز حاکم شرع در دادگاه نبود و ما 24 ساعت بیشتر نمیتوانستیم او را نگه داریم، من به آقای فاضلیان گفتم حکم این فرد را صادر کنید، اما او گفت چون من قاضی منصوب نیستم، حکم صادر نمیکنم؛ اینقدر مراقبه و دقت نظر داشت.
سپهرغرب، گروه - سمیرا گمار : یکی از خصوصیات بارز این عالم ربانی و پارسا، التزام عملی به ولایت فقیه و اطاعت محض از امام راحل بود، پیرو همین ویژگی، تشویق جوانان توسط ایشان برای حضور در جبههها بهعنوان یک تکلیف، محرز میشود. ضمن اینکه خود ایشان نیز با وجود کهولت سن در جبههها حضور پیدا میکرد؛ خاطرم هست یکبار ایشان را در جبهه دیدم، عملیات والفجر هشت بود که این عملیات طی چند مرحله انجام شد. آنقدر آتش دشمن در فاو پُرحجم بود که خیلیها بیشتر از 24 ساعت در خط مقدم دوام نمیآوردند؛ من هم در رأسالبیشه که نقطه پایانی خط بود، مستقر بودم، اما آیتالله فاضلیان چند روز در خط مقدم ماند، شخصیتی که با وجود سنوسال بالا، با شجاعت تمام خطرات را به جان خرید و برای حمایت از رزمندهها در آن موقعیت خطرناک، ماند. ایشان چند روز بعد برگشتند عقب؛ یک دستمال همراه خود داشتند که داخلش شیرینی، شکلات و تنقلات سبک بود، ظهرها وقتی نهار ما را میآوردند، ایشان بههیچوجه به آن غذا دست نزد و میگفت این غذای بسیجیها است، من نمیخورم. همان دستمالش را باز میکرد و چیزی از میان آن میخورد. روزی گفتم حاجآقا از غذای من بخورید، باهم بخوریم، نپذیرفت و گفت این سهم شما است، من به سهم شما دست نمیزنم.
یا خاطره دیگر مربوط به زمانی است که یکبار در جبهه برایمان گریپفورت آورده بودند، ما هنوز در همدان از این میوه نخورده بودیم. مرحوم آیتالله فاضلیان در سنگر ما بود، من گریپفروت را قارچ کردم و گفتم این سهم من است حاجآقا، بفرمایید میل کنید. همدان هم که از این میوه نیست بدانیم چه طعمی دارد، اما ایشان هرچه اصرار کردم، نخوردند، گفتند شما بخور و به من بگو چه طعمی دارد!
نکته قابل توجه برای من در مورد وجود ایشان، بیتکلف بودن و تواضع خاصشان بود؛ وقتی به جبهه آمده و در کنار رزمندگان بود، اصلاً ادعایی نداشت. اینکه شمایل خاصی داشته باشد یا رفتار ویژهای بکند و دور از رزمندهها باشد؛ اصلاً و ابداً، بسیار مردمی بود، چه در جبهه، چه در خانه خودشان، چه در سِمت امامجمعه موقت همدان. ایشان بسیار بیتکلف بود و با همه مشغلهها و سن بالا، در کنار اینکه برای حضور در جبهه دیگران را تشویق میکردند، خودشان هم در جبهه حضور داشتند، آنهم در سختترین موقعیتها؛ خداوند متعال با اجداد مطهرش محشورش کند.
شناسه خبر 80649