صهیونیستها از محیط رسانهای رایگان و مختلفی که برای اکثر کشورهای غربی و بعضاً عربی آشناست، سود و بهره میبرند.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه میخوانیم؛
صهیونیستها اهمیت رسانه و تأثیر آن بر افکار عمومی جهان و شکل گیری یک قدرت نامرئی جهان را بسیار زود دریافتند، لذا در صدد برآمدند تا با سیطره بر رسانههای جمعی و این فناوری جدید، قدرتی افزونتر از قدرت یک دولت در جهان به دست آورند.
صهیونیستها از محیط رسانهای رایگان و مختلفی که برای اکثر کشورهای غربی و بعضاً عربی آشناست، سود و بهره میبرند. به گفته گزارش گران بدون مرز، رسانههای رژیم صهیونیستی آزادند که صریح صحبت کنند و این موضوع امری نادر در ادبیات سیاسی و حتی نظامی آنها در خاورمیانه و فراتر از آن است. شبکه خبری بیبیسی برای دفاع از رسانههای رژیم صهیونیستی، چشمانداز رسانههای این رژیم را «بسیار و متنوع، منعکسکننده تفاوتها در زبان، دیدگاه سیاسی و دیدگاه مذهبی» توصیف میکند.
قبل از هر چیز نباید فراموش کنیم که مسیر ارتزاق این رسانهها از صهیونیسم است و پشت تفکر صهیونیسم کارتلهای بزرگ اقتصادی هستند که گاهاً ردپای آنان در تغییر و تحولات حتی کشوری مانند آمریکا نیز نقش دارد. اگر شبکههای من و تو، اینترنشنال و بی بی سی و سایر شبکههای خارجی امروز حرفی برای گفتن ندارند و در این بستر سکوت خبری پیشه کردند به این دلیل است که مسیر ارتزاق آنان شبکه بزرگ اقتصادی یهودیت و صهیونیسم است و طبیعیست که هیچ گاه حاضر نمیشوند که روزی خود را از دست بدهند.
بیش از ده زبان مختلف در رسانههای رژیم صهیونیستی برای نشر و تبلیغ وجود دارد که زبان عبری به عنوان زبان غالب است. مطبوعات به زبان عربی برای شهروندان عرب اسرائیل، با خوانندگانی از مناطقی از جمله مناطقی که توسط حکومت خودگردان ملی فلسطین اداره میشوند، آن را پوشش میدهد.
در سال 1776 میلادی یک یهودی به نام آدم وایزهاپ استاد علم لاهوت و حقوق بین الملل دانشگاه نکولدشتات آلمان، انجمن پنهانی برای یهودیان تأسیس کرد و آن را انجمن نورانیان نامید و برای تحقق هدف این تشکیلات که سیطره بر جهان بود اساسنامهای قرار داد.
در اولین کنگره صهیونیسم که به ریاست تئودور هرتزل تشکیل شد، وی درباره اهمیت تبلیغ و نقش آن در تبادل اندیشه و ارتباط یهودیان پراکنده در نقاط مختلف جهان مطالبی را بیان داشت. این کنگره، زمینه خطرناکی را به وجود آورد تا سیاست یهودیان بر تبلیغات و جهت دهی و اعمال سانسور بر رسانههای گروهی جهان عملی شود. زیرا کسانی که در این کنگره گرد آمده بودند بر این نظر اتفاق داشتند که نقشه برپایی دولت اسرائیل و تشکیل حکومت جهانی یهود، جز با تسلط بر سازمانهای خبری جهان، به ویژه مطبوعات و روزنامه نگاری میسر نخواهد شد.
از این رو کنگره قطعنامهای صادر کرد که به عنوان پروتکل رهبران صهیونیست معروف شد. بر اساس آن، صهیونیستها اصول و شیوههای تبلیغی، اهداف، روشها، ابزار و نیز راهبرد تبلیغاتی خود را در چهارچوب عقاید دینی و سیاسی خود مشخص کردند. این کنگره در ماده سوم مورد تصویب خود، بر تبلیغات و آموزش برای ایجاد میهن ملی یهود در فلسطین تأکید ورزیده است.
پروتکل پنجم از پروتکلهای رهبران صهیونیست تصریح دارد: «باید افکار عمومی را با تغییرات در تمامی نواحی به سوی خود جلب کنیم.» در پروتکل دوازدهم نیز چگونگی سیطره بر رسانههای فراگیر به ویژه مطبوعات تشریح شده است که عبارتند از:
• تمام رسانهها که بازگوکننده اندیشه هاست باید به طور کلی در دست ما باشد.
• هر گونه چاپ و انتشار باید از آن ما باشد.
• ادبیات و مطبوعات، مهمترین و قدرتمندترین کانالهای تبلیغاتی و آموزشی است و باید زیر سیطره ما باشد.
• دشمنان ما نباید رسانهای در اختیار داشته باشند که به وسیله آن اندیشههای خود را بروز دهند. در غیر این صورت باید عرصه را چنان بر آنان تنگ کنیم که نتوانند از طریق این رسانه به ما حمله کنند.
• هیچ خبری به هیچ کجا درز پیدا نمیکند مگر اینکه ما اجازه داده باشیم. برای دستیابی به این خواسته باید بر رسانههای خبری - که تعدادشان در جهان کم است - سیطره داشته باشیم. در آن صورت تنها خبرهایی که ما انتخاب میکنیم، به گوش جهانیان میرسد.
• باید تمام مطبوعات را در قبضه داشته باشیم تا هر وقت بخواهیم، احساسات مردم را پیرامون مسأله ای برانگیزیم و هر زمان اراده کنیم، جدلهایی را که در خدمت منافع ما باشد به راه بیندازیم و از این طریق بر اذهان سیطره پیدا کنیم.
• ما مطبوعات مختلف با گرایشهای متفاوت خواهیم داشت. هر کدام از این نشریات طرفدار طایفهای خواهند بود، از سلطنت طلب گرفته تا جمهوری خواه و انقلابی و حتی هرج و مرج طلب. این مطبوعات مانند «ویشنو» خدای هندوها صدها دست خواهد داشت و هر دستی نبض دگرگون شونده انظار عمومی جهان را برای ما اندازه خواهد گرفت.
اما آزادی مطبوعات در رسانههای اسرائیل مشمول برخی محدودیتهای تحمیلی توسط دولت است. اخبار مربوط به امور نظامی و امنیتی توسط اداره سانسور نظامی رژیم صهیونیستی (Freedom House)مورد بررسی و بازنگری قرار میگیرد. سانسور اخبار در سرزمینهای اشغالی به شدت محدود و مورد پالایش قرار میگیرد. به ویژه در زمان اعتراضات یا تظاهرات شهروندان اسرائیلی با توجه به محدودیتهای آزادی مدنی که بر اساس قوانین نظامی اسرائیل بر فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی اعمال شده است، روزنامهنگاران فلسطینی میتوانند از جمله افرادی باشند که به طور نامحدود بدون محاکمه بازداشت میشوند. مطبوعات خارجی همچنین در صورت حمایت از تحریم رژیم صهیونیستی یا نهادهای اسرائیلی یا صرفاً «تهدید امنیتی» توسط مقامات اداره سانسور رژیم صهیونیستی مشمول محدودیت و ممنوعیت بالقوه قرار میگیرند.
بر اساس گزارش جدید سازمان دیده بان حقوق بشر، دخالت شخصیتهای سیاسی بلندپایه در امور داخلی رسانهها، پرسشهای اساسی درباره عدم مشروعیت و عدم یکپارچگی روزنامهنگاری حرفهای در مطبوعات رژیم صهیونیستی را ایجاد کرده است.
گزارشها در مورد وضعیت مطبوعات در رژیم صهیونیستی نشان میدهد که اسرائیل چارچوب قانونی سختی در رسانههای داخلی خو ایجاد کرده است که هنوز به طور کامل با ادعای دموکراسی بودن اسرائیل سازگار نیست. مقررات ایجابی در این رژیم برای رسانهها یا نابهنگام (غیرمنتظره) است یا دقیق به موردی اشاره نمیکند که دنبل چه موضوع و کنشی است.
اکثر مؤسسات رسانهای رژیم صهیونیستی توسط گروه کوچکی از مالکان یهودی متمول، کنترل و اداره میشوند، تأمین مالی روزنامهها، رسانهها و روزنامه نگاران در رژیم صهیونیستی یک حوزه مبهم است که چگونه این رسانهها حقوق و منابع مالی خود را تأمین میکنند.و یا با چه هدفی رسانهها را کنترل و اهداف و سمت و سوی آنها را هدایت میکنند.
آنچه در مورد رسانههای رژیم صهیونیستی شناخته شده است؛ این است که بیشتر مؤسسات رسانهای این رژیم جریانی زیان ده هستند چون اهداف سیاسی و اجتماعی را مطابق خواستههای اربابان خود به پیش میبرند و دنبال جذب تبلیغات و جذب آگهیهای اقتصادی و تجاری پر سود نیستند. تحقیقات نشان میدهد که آنها عمدتاً مانند مشاغل انتفاعی اداره نمیشوند، بلکه به عنوان وسیلهای برای ارتقا منافع بازیگران قدرتمند مختلف، سیاستمداران و همچنین مشاغل استفاده میشوند.
منابع مالی در بازار رسانههای رژیم صهیونیستی از روندهای بینالمللی پیروی میکنند. بیشترین بخش درآمد از منابع مالی تجاری، بودجه دولتی و کمکهای مالی به دست میآید. رسانههای دیجیتال شاهد رشد شدید درآمد تبلیغاتی خود هستند در حالی که رسانههای مکتوب چاپی به دلیل معطوف شدن به کارزارهای سیاسی و اجتماعی درآمدی از فروش و انتشار روزنامهها ندارند.
در سالهای اخیر رسانههای رژیم صهیونیستی به دلیل عدم تأمین منابع مالی از سوی دولت و مالکان خصوصی زیان ده شده اند. در چندماه اخیر نرخ رشد فن آوریهای اینترنتی در رژیم صهیونیستی منفی بوده است.، این رژیم در عرصه رقابت با سایر کشورها در منطقه موفقیت و زیر ساخت مناسبی را نداشته است. جنگ غزه و انهدام زیرساختهای اینترنتی رژیم صهیونیستی توسط حماس و حزبالله سبب شده این رژیم از زیرساختهای جهانی عقب بماند. اگرچه ضریب نفوذ اینترنت در میان جمعیت اسرائیل 88 درصد است، اما سرعت اینترنت در رژیم صهیونیستی در مقایسه با کشورهای اروپایی و بعضاً عربی همسایه کاهش یافته است.
با پیروی از روندهای جهانی، صهیونیستها از ابزارهای تکنولوژیک مختلف برای استفادههای مختلف از اینترنت استفاده میکنند. در حالی که تقاضای تلفن ثابت رو به کاهش است، گوشیهای هوشمند با 88 درصد مالکیت گوشیهای هوشمند بازار را در اختیار گرفتند. با این حال، رژیم صهیونیستی شکاف دیجیتالی خاصی را بین گروههایی مانند جمعیت عرب و یهودیان ارتدکس ایجاد و به وجود آورده است. در جنگ غزه افول و کاهش سرعت اینترنت را برای مؤسسات رسانهای با محدودیت جدی روبرو ساخته است.
اسرائیلیها بیشتر اطلاعات خود را در مورد مسائل سیاسی از سایتهای خبری آنلاین به دست میآورند. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی پیشرو یوتیوب، فیس بوک و توئیتر هستند که منبع مرکزی اطلاعات سیاسی هستند و قدرت قابل توجهی در شکل دادن به افکار عمومی دارند. با این وجود، "اخبار جعلی" نیز به سرعت در این پلتفرمها در حال پخش است و اطلاعات نادرست را به پدیدهای نگران کننده برای جامعه صهیونیستی تبدیل میکند.
دخالت چهرههای سیاسی بلندپایه در کار درونی رسانهها پرسشهای اساسی در مورد مشروعیت و یکپارچگی روزنامهنگاری حرفهای را در اسرائیل امروز ایجاد میکند. تحقیقات پلیس در مورد این اشکال مداخله، دادستان کل رژیم صهیونیستی را بر آن داشت تا اتهامات کلاهبرداری و رشوه خواری را علیه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم، در سه تحقیق فساد جنایی توصیه کند. این روند همراه با وضعیت پیچیده و بی ثبات سیاسی، دو دولت انتقالی و پنج وزیر مختلف که در عرض چهار سال در وزارت ارتباطات خدمت کردند، رسانههای رژیم صهیونیستی را به حوزهای شکننده و آسیب پذیر تبدیل کرده است.
تئودور هرتزل، روزنامه نگار اتریشی-صهیونیست بود که نخستین کنگره صهیونیستی را در بازل سوئیس در اوت 1897 میلادی سازماندهی کرد. با تلاش وی هفته نامهای برای جنبش صهیونیستی «دی والت» تأسیس شد. هرتزل در سرمقاله نخستین شماره مجله در 3 ژوئن 1897 میلادی نوشت: این نشریه باید به سپر محافظ یهودیان و سلاحی در برابر دشمنانش تبدیل شود.
هرتزل به دلیل توانایی رسانهای خود توانست جوامع یهودی را از چندین کشور برای برگزاری نخستین کنفرانس صهیونیستی گرد هم آورد و هدفش را تشویق صهیونیستها به تأسیس کشوری برای یهودیان فلسطین عنوان کرد.
مهاجرت یهودیان به فلسطین، سازماندهی و پیوند آنها با جنبش صهیونیستی، تلاش برای کسب مشروعیت بینالمللی برای این رژیم، تشکیل آژانس صهیونیستی برای جمع آوری کمکهای مالی و تشکیل سازمان صهیونیستی به رهبری شخص هرتزل ازجمله اقدامات در این راستا بود.
جنبش صهیونیسم با درک نقش و نفوذ رسانهها، برای جلب نظر افکار عمومی صهیونیستها و جوامع بینالمللی به اهداف خود هزینههایی صرف تأسیس مؤسسات رسانهای برای ترویج اندیشه صهیونیسم و ایستگاههای رادیویی و روزنامههای عبری زبان تأسیس کرد که این روند تا امروز ادامه دارد.
گرچه رسانههای صهیونیستی بخشی از نبردها را علیه فلسطینیان و اعراب انجام میدهند و چیزی منتشر نمیکنند که به امنیت داخلی این رژیم آسیب بزند، اما در چارچوب داخلی توانسته است کنترل کننده عملکرد سیاسی و آشکارساز کنشهای فساد گونه آن باشد. اوج این موضوع را میتوان در تلاش برای مهار پیامدهای داخلی و سیاسی افشای پروندههای فساد بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی دریافت.
نتانیاهو مانند دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از رسانهها و ارتباطات مدرن برای حمایت از برنامههایش، مبارزه و حمله به مخالفانش و حمایت از دستور کار جناح راست رژیم صهیونیستی استفاده کرد. صهیونیستها (به ویژه جناح راست) از این ابزارها برای گسترش نفرت و تحریک خشونت علیه اعراب در وهله نخست و علیه مخالفان رژیم صهیونیستی در وهله بعد استفاده کردند.
شیب ایدئولوژیک رسانههای رژیم صهیونیستی در واقع به قبل از هرتزل هم میرسد. با تأسیس روزنامههای مذهبی، Ha-Levanon و Ha-Havatzelet، که در سال 1863 برای خدمت به دو جامعه متفاوت از مهاجران مذهبی تأسیس شدند، آغاز شد. این روزنامهها و روزنامههای دیگر برنامههای روشنی داشتند و اغلب به یک حزب یا فلسفه سیاسی یا مذهبی مرتبط بودند و در واقع مسیر موفقیت سیاسی احزاب و فعالان اصلی آنها بودند.
بن گوریون و دستیارانش (عمدتاً تدی کولک، که بعداً شهردار اورشلیم شد) مراقبت شدیدی از مطبوعات رژیم صهیونیستی داشتند تا الگوی رسانههای عربی در آنها وجود نداشته باشد. منظور از الگو در رسانههای عربی، یعنی انتقاد از سیاستهای تبعض نژادی رژیم صهیونیستی و صریح بودن خط رسانهای دردفاع از فلسطینیان بود. بن گوریون و رقیب اصلی او مناخیم بگین از حزب راست گرای هروت (بعداً لیکود) به خواندن هر صفحه تقریباً هر روزنامه اسرائیلی معروف بودند. بن گوریون، که در اروپای شرقی بزرگ شده بود، نسبت به آنچه که بهعنوان سطحینگری برخی از جنبههای جامعه غربی، از جمله داستانها و رویدادهای مدرن اروپا در روزنامهها و تلویزیونی میدید، تنفر شدیدی داشت، که تا زمانی که مقام خود را ترک کرد، تلاش کرد همبستگی رسانهای با روزنامههای اروپایی در بررسی وضعیت مردم فلسطین و اتفاقات روزمره آنها نداشته باشد و در نتیجه رسانههای اسرائیلی را از اروپاییها دور نگه داشت. در واقع، بن گوریون حتی از اجازه برگزاری کنسرت بیتلز در اسرائیل در اوایل دهه 1960 را هم نداد زیرا معتقد بود رسانههای اروپایی عامل بی بندو باری رسانهای در دنیا هستند.
در طول سالها، رسانههای مطرح و مهم در سرزمینهای اشغالی مانند هاآرتص خانه بسیاری از روزنامهنگاران و نویسندگان بزرگ اسرائیلی مانند Shabtai Teveth، مورخ و زندگینامهنویس مشهور بن گوریون بوده است. این روزنامه خود را به عنوان «ها-ایتون له-آناشیم هوشویم» (روزنامه افرادی که فکر میکنند) میبالد و معمولاً اولین روزنامهای است که توسط سردبیران و تهیه کنندگان تلویزیون و رادیو خوانده میشود. بنابراین، برای یک سیاستمدار اسرائیلی، قرار گرفتن در صفحه اول هاآرتص برای تثبیت خود در جایگاه بالا در سایر بخشهای دنیای رسانهای اسرائیل بسیار مفید است. علاوه بر این، انتشار در هاآرتص همچنین میتواند پیام فرد را به مخاطبان بینالمللی برساند، زیرا نسخه انگلیسی زبان و نسخههای اینترنتی به زبانهای انگلیسی و عبری در دسترس هستند.
طبقه بندی خبری مهمترین رسانههای مکتوب رژیم صهیونیستی
طبقه بندی مطبوعات رژیم صهیونیستی را میتوان به رسانههای خبری پخش شده توسط اسرائیل، رسانههای خبری اسرائیل-اینترنتی، رسانههای خبری مجله اسرائیل و رسانههای خبری روزنامه اسرائیلی تقسیم کرد. در میان بسیاری از رسانههای چاپی اسرائیل میتوان به هاآرتص، جروزالم پست و یدیعوت آحارونوت اشاره کرد.
روزنامههای اسرائیلی پنج روزنامه ملی هستند که به زبانهای عبری، انگلیسی و فرانسوی نوشته میشوند و به موضوعاتی درباره منافع عمومی و تجارت میپردازند. به غیر از Maariv که به زبان عبری نوشته میشود، تقریباً همه روزنامهها به دو زبان متوسل میشوند: عبری که زبان مادری آن است و انگلیسی یا فرانسوی به عنوان زبانهای خارجی. Jerusalem Post از زبانهای انگلیسی و فرانسوی پیروی میکند و به عنوان روزنامههای باقی مانده یک روزنامه ملی است.
هاآرتص اولین بار در سال 1918 منتشر شد و از آن به عنوان قدیمی ترین روزنامه اسرائیلی یاد میشود. به نظر میرسد که نفوذ قابل توجهی در میان رهبران دولت دارد. با هدایت سردبیر آن هانوچ مارماری، تیراژ آن در روزهای هفته به 50000 و در آخر هفتهها به 60000 میرسد و افتخار آن در صفحه نوشته آن است که تصمیم گیرندگان اسرائیل (کتابخانه مجازی یهودی) از نزدیک دنبال میکنند. نتیجه اصلی هاآرتص این است که این روزنامه «لیبرال در زمینه امنیت، حقوق شهروندی و اقتصاد، حامی دیوان عالی، بسیار منتقد دولت نتانیاهو» است.
جروزالم پست (The Jerusalem Post)به معنی اورشلیم پست نام روزنامه انگلیسی زبان در رژیم صهیونیستی است که در اسرائیل و سراسر جهان خوانندگانی دارد. این روزنامه توسط یک یهودی-آمریکایی به نام گرشان آگرون در اول دسامبر 1932 در شهر اورشلیم با نام اولیه "فلسطین پست" پایهگذاری شد که چندی پس از تأسیس رژیم صهیونیستی به نام کنونی آن تغییر نام داد.
جروزالم پست، بزرگترین روزنامه انگلیسی زبان در سرزمینهای اشغالی است. این روزنامه درستون یادداشتها و تحلیل محتوای خود افکار عمومی مردم و جوانان یهودی و عرب را هدف شست وشوهای ذهنی قرار میدهد. این رونامه در رده نشر جانبداری و به عنوان نمونهای از رسانه، دوست دار یهودیت و طرفدار جریانهای سیاسی آمریکا طبقه بندی شده است. تیراژ آن در روزهای هفته 25000 و در تعطیلات آخر هفته 55000 است و به طور گسترده توسط روزنامه نگاران و یهودیان خارج از کشور، دیپلماتها و گردشگران خوانده میشود، بنابراین درجهای از اهمیت در به تصویر کشیدن اسرائیل در جهان است.
روزنامه جروزالم پست در دوران تلاشهای یهودیان برای تأسیس رژیم صهیونیستی بهطور علنی از این اقدام، حمایت میکرد. پس از تشکیل کشور اسرائیل خطی مشی روزنامه بیشتر به سوی حزب کارگر رژیم صهیونیستی متمایل بود، اما با فروش روزنامه در سال 1989 به سرمایه دار محافظه کار کانادایی به نام کنراد بلک و کناره گیری بسیاری از نویسندگان چپگرا از روزنامه، جروزالم پست به سوی سیاستهای محافظه کارانه حزب لیکود متمایل شد. هماکنون جروزالم پست به داشتن سیاستهای میانه و تا حدودی متمایل به راست شهرت دارد. گفتنی است که در ستونهای سردبیری روزنامه، نویسندگانی از دو سوی چپ و راست سیاست اسرائیل مقالاتی را مینویسند و جروزالم پست سعی دارد تا با تکثر مقالات خود بخش وسیعی از جامعه چندصدایی رژیم صهیونیستی را نمایندگی کند.
هماکنون روزنامه جروزالم پست تحت مالکیت بزرگترین شرکت رسانهای کانادا به نام ارتباطات کنوست گلوبال قرار دارد. با این حال، در مورد استراتژیهای گزارشدهی رسانههای چاپی رژیم صهیونیستی از زاویه عملگرایانه، مطالعات کمی وجود دارد که این یادداشت به دنبال بررسی آن هستیم.
به دلایل ممکن، تعداد گزارشهای خبری دراین روزنامه محدود است و اخبار کمی در مورد سیاستهای فعلی و آتی سیاستمداران رژیم صهیونیستی منتشر میشود. انتخاب گزارشهای سیاسی با وضعیت موجود رژیم صهیونیستی بهعنوان رقیب اصلی همسایگانش، عمدتاً لبنان، فلسطین و ایران توجیه میشود، زیرا اخبار و یادداشتهای منتشره در این روزنامه و در این دوره درمورد جنگهای رژیم صهیونیستی با حزبالله، حماس و غزه و فعالیتهایی هستهای ایران بوده است. اگرچه رویدادهای کنونی درباره جنگ غزه و روابط متزلزل رژیم صهیونیستی با همسایگانش است.
رژیم صهیونیستی از فعالیتهای رسانهای هراس زیادی دارد. در این شرایط، وظیفه کاربران فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در آشکار شدن ظلم صهیونیستها بسیار روشن و تأثیرگذار است.
ما به عنوان مسلمان و مدافع آزادی فلسطین باید بتوانیم راهبردهای جدی برای آشکار شدن دروغهای صهیونیستها و رو شدن ابعاد پنهان جنایات آنها داشته باشیم. در گذشته شاهد بوده ایم هرجایی یک متفکر آزاده پیدا شده و بخشی از جنایات صهیونیستها را بر ملأ کرده یا ترور یا با او برخورد شده است. بنابراین همیشه رسانه، عاملی برای ترس صهیونیست هاست و ما باید بر آن تمرکز کنیم.
منبع: خبرگزاری ایسنا
شناسه خبر 82991