زنان در کنار نقشهای مختلفشان یک عنصر جریانیار هم هستند ولی برای این اثرگذاری نیاز به اولویتبندی نقشهایشان دارند و باید بدانند که در کدام موقعیت کدام نقش مهم است و کدام باید پررنگ باشد.

یک روانشناس درباره اینکه چرا گاهی نشاط و احساس خوب نسبت به خودمان نداریم گفت: برای تغییر حالمان و اینکه احساس نشاط داشته باشیم اول باید تیپ شخصیتی خودمان را بشناسیم. مثلا تیپ شخصیتی کمالگرا زودتر از بقیه افراد خسته میشوند. کمالگراها سه نشانه دارند: 1. هدف باید عالیترین و بالاترین باشد 2. دقت در جزئیات زیاد دارند تا جایی که دچار وسواس میشوند 3. دائم به نتیجه فکر میکند تا حدی که حتی از شروع کار هم میترسند.
دکتر سعید عزیزی افزود: نقطه مقابل کمالگرا، واقعگرایی است. اینها سه نشانه دارند 1. در هدف به حداقل قائلند 2. سازگار با همه و منعطفاند 3. بدون استرساند. اما خانمها اگر میخواهند تأثیرگذار باشند باید به سمت تعادل بروند. اکثر مادرهایی که به اعتدال رسیدند بهترین مادرها هستند.
وی با بیان اینکه رسیدن به اعتدال نیاز به کسب مهارت دارد، گفت: تجربه شکست انسان را تعدیل میکند باید چندین بار شکست بخوریم و بفهمیم دنیا دنیای پیروزیها و بسیار خوبها نیست بالا و پایین دارد. از شکست نباید ترسید.
این روانشناس با اشاره به علل افسردگی و خستگی برخی بانوان افزود: خیلی از خانمها خودشان را فدای زندگی میکنند تا جایی که همه اعضا کارها را وظیفه او میدانند و همین عامل باعث فروپاشی روحی او میشود. فدایی بودن ارزش نیست یک خانم باید اول به خودش برسد و بعد به بچههایش. زن بانوی خانه است نه کلفت. زن خانهدار نباید فقط به فکر شستن و سابیدن باشد باید به فکر خودش، روحش و اهدافش هم باشد.
عزیزی گفت: دومین راه رسیدن به حال خوب، شناخت اختلالات رفتاری است. گاهی تایپ ما کمالگرا و واقعگرا نیست. اختلال داریم که باید آنها را بشناسیم و با کمک یک روانشناس آنها را درمان کنیم. سومین مسئله بعد از شناخت خودمان، باید تفاوتها را بپذیریم. تفاوت جنسیتی، نسلی و… مثلاً آقایون سیستم مغزشان کتبی و زنان شفاهی یعنی مرد تک بعدی و زن همزمان چند کار را انجام میدهد که این توانمندی خانم است.
به گفته وی، وقتی این شناختها کسب شد دلیل خلقت مشخص میشود و بعد از آن زن جریان ساز باید اولویت بندی کند که کدام نقش در زندگیاش اهمیت دارد. مثلاً گاهی حتی لازم است برای وطن جان بدهید. هرکسی خودش باید نقشش را تشخیص دهد و انتخاب کند.
*خانمی که توانمندی، تو تعیین کنندهای!
این روانشناس در ادمه به برخی از نقشهای یک خانم اشاره کرد و گفت: اولین نقش شاغل بودن است که بعضی از بانوان بخاطر معیشت مجبورند کار کنند. شغل دوم نیاز جامعه است مثل جراح زنان که اجتماع به وجودش نیاز دارد و جامعه باید منت او را بکشند. شغل بعدی نه جامعه نیاز دارد نه معیشت اما با آن کار حال خانم خوب است و نقشهای دیگرش را بهتر ایفا میکنید. شغل بعدی نه جامعه نیاز دارد، نه کمکی به معیشت میکند و نه حال خوب است این شغل را باید رها کنید.
عزیزی افزود: نقش بعدی، نقش مادری است که مهارت است و باید یاد گرفت. باید 20 سال قبل از به دنیا آمدن فرزند به فکر تربیتش بود. مادر بودن فقط بارداری و شیردهی نیست. ای کاش برای آقایان هم کلاس و دورههای بارداری برگزار شود. نقش مهم بعدی نقش همسرداری است نباید با فانتزیهایمان ازدواج کنیم. دخترها باید یاد بگیرند شوهر بابا نیست ممکن است خیلی چیزها را الآن نداشته باشد باید در کنار هم تلاش کنند و بهدست بیاورند.
وی به نقش بعدی یک خانم که مهارت دختر بودن اشاره کرد و گفت: این نقش به شدت میتوانند جریانساز باشد مثل فاطمه زهرا (س) که از او دختری به نام زینب (س) متولد شد و شیعه بخاطر او استوار است.
*باید نقشها را اولویتبندی کرد
این روانشناس در پایان اشاره کرد: مهم است که این نقشها را اولویتبندی کنیم و بدانیم در کدام موقعیت کدام نقش مهم است و کدام باید پررنگ باشد. ممکن امسال یک نقش مهم باشد و سال بعد نقش دیگر و حتی شاید نقشهای جدیدتری به وجود بیاید.
شناسه خبر 91189