شناسه خبر:43489
1400/4/27 10:14:28
مدیر پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه:

اختصاص یک روز به ادبیات کودک و نوجوان در حد نام‌گذاری، کافی نیست

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: مدیر پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه و مدرس این دانشگاه گفت: تنها اختصاص یک روز به ادبیات کودک و نوجوان و صرف نام‌گذاری آن، اگر در حد یک یادکرد و لاغیر متوقف شود، نمی‌تواند مفید باشد (حال چه دوم آوریل و روزجهانی کتاب کودک و چه 18 تیرماه)؛ اما زمانی که منشأ آگاه‌سازی و هوشیاری جامعه، منشأ خیر و منشأ تغییر باشد، مهم می‌شود چراکه وقتی صحبت از ادبیات کودک می‌کنیم، اهدافی دارد و درواقع رسانه، ابزار و هنری است که به‌وسیله آن می‌توانیم کودک را برای دوست داشتن، دوست داشته شدن، شناختن و ساختن دنیا آماده کنیم و به‌واسطه آن می‌توانیم به کودکان خود یاد دهیم چگونه به اصالت انسانی احترام بگذارند و چگونه انسان بودن را تجربه بکنند.

چندی پیش روز 18 تیرماه را پشت سر گذاشتیم که در ایران به نام روز ادبیات کودک و نوجوان نام‌گذاری شده است؛ بنابراین در این شماره درهای دری روزنامه سپهرغرب برای آشنایی با چند و چون این نوع از ادبیات که توجه به آن و پژوهش‌ها پیرامونش در کشور ما نوپا بوده، به سراغ دکتر محمود فیروزی‌مقدم، دکترای فیلولوژی (لغت‌شناسی) و دکترای زبان و ادبیات فارسی که در رساله هردو دکترای خود به‌نوعی به ادبیات کودک و نوجوان پرداخته‌اند، رفتیم تا با ما از این ادبیات ناآشنا و جذاب بگویند؛ در ادامه متن گفت‌وگو با این استاد دانشگاه و پژوهشگر را می‌خوانید:

1. لطفاً به‌عنوان نخستین پرسش ادبیات کودک و نوجوان را برای خوانندگان ما تشریح کنید.

ابتدا بگویم که در ادبیات جهانی ما از عبارت Children’s Literature استفاده می‌کنیم که ادبیات نوجوان نیز در آن نهفته است، بنابراین وقتی می‌گوییم ادبیات کودکان، ادبیات نوجوان نیز مدنظرمان هست. حال در وهله نخست و قبل از آنکه ادبیات کودک و نوجوان را معرفی کنیم، می‌بایست از خود ادبیات یک تعریف داد که البته نسبی است؛ برخی آن را آثار نوشتاری درنظر گرفته‌اند و بعضی آثار شفاهی را ادبیات می‌دانند، در اظهار نظرهای تخصصی‌تر ادبیات را از ریشه ادب به حساب آورده و آن را مساوی اخلاق به حساب می‌آورند و در این نظریه باید بگوییم هر اثری که به آموزه‌های اخلاقی اشاره کرده است، در زمره ادبیات به‌شمار می‌رود و یا اینکه از ریشه ادبیه بوده و علم لغت است و یا از آداب می‌آید و به رسوم مردم اشاره دارد و یا تظاهرات هنری یک قوم یا ملت است که در غالب کلام درمی‌آید و غیره؛ اما در نگاه عامه این نوع ادبیات شامل آثاری است که مرتبط با کودک و نوجوان باشند؛ حال یا توسط این گروه به نگارش درآمده‌اند، یا در مورد کودک و نوجوان هستند و یا مخاطبان آن‌ها قشر مذکور هستند.

این تعریف فارغ از آن است که آثار مورد نظر مؤلفه‌های هنری داشته باشند یا خیر، چراکه ما در حوزه کودک و نوجوان می‌توانیم اطلس‌های جغرافیایی، کتاب‌های علمی، داستانی، شعر و غیره داشته باشیم و همه آن‌ها در زمره این نوع از ادبیات قرار گیرد، زیرا وقتی در این حوزه کار می‌کنیم، از زبان ویژه‌ای بهره می‌بریم که در آن مخاطب مورد توجه است که به همین دلیل می‌تواند آثار غیر ادبی را هم در خود جای دهد و این یکی از تفاوت‌های آن با ادبیات بزرگ‌سال است.

حتی زمانی که یک نویسنده بزرگ‌سال برای کودک و نوجوان می‌نویسد، در ذهن خود تبدیل به کودکی می‌شود که تلاش دارد با زبان مخاطب صحبت کند. بنابراین آن چیزی که اساس ادبیات کودک و نوجوان است، همان بحث مخاطب و شخصیت کودک و نوجوان بوده که مورد توجه قرار گرفته و این نوع از ادبیات را تشکیل داده است.

البته دسته‌بندی ادبیات باید کاملاً تبیین شود و متأسفانه آن‌گونه که در دیگر کشورها این موضوع مهم است، در ایران دارای اهمیت نیست؛ ادبیات کودک و نوجوان در معنای آکادمیک خود برای نخستین‌بار در دانشگاه شیراز سال 89 شکل گرفت، البته ابتدا اشکالاتی داشت، چراکه از منظر علوم تربیتی و روان‌شناسانه به ادبیات پرداخته شد و می‌خواستند ادبیات مختص این رده سنی را محدود به آثار آموزشی کنند که بعدها در سرفصل‌های آن بازبینی صورت گرفت و خوشبختانه اکنون دانشگاه‌های بیشتری ادبیات کودک و نوجوان را تدریس می‌کنند و همین باعث شده نگرش‌ها نسبت به این نوع از ادبیات روزبه‌روز قوی‌تر شود و انشاالله در آینده نزدیک در مقطع دکتری نیز در ادبیات کودک و نوجوان پذیرش دانشجو داشته باشیم و از این رهگذر اجزای ادبیات کودک و نوجوان را تعریف کنیم و به یک جامعیتی در نظریه‌های این نوع از ادبیات برسیم؛ البته ادبیات بنا به ماهیت سیالی خود متناسب با شرایط زندگی بشر درحال تغییر، تکامل و تحول بوده و این موضوع در ذات هنر است.

در اینجا ذکر نکته‌ای لازم است، منظور از تعریفی که دادیم نه اینکه برای مثال اگر کتابی در زمینه پزشکی اطفال نیز نوشته شد در زمره ادبیات کودک و نوجوان به‌شمار می‌آید! بلکه زبان آثار باید مختص این گروه سنی بوده و وجه تمایز باشد.

ادبیات کودک و نوجوان می‌تواند دسته‌بندی‌های مختلف همچون آثار منظوم و منثور، داستانی و غیر داستانی، شعر و لالایی‌ها و چیستان‌ها و غیره داشته باشد که البته بنا به نسبیت تعریف ادبیات و سیالی آن، در دسته‌بندی‌ها اختلاف نظرهایی وجود دارد و در کشور ما کاملاً تعریف و تبیین نشده است.

2. اختصاص یک روز به این نوع از ادبیات چقدر اهمیت دارد؟

در کشور ما روز 18 تیرماه را روز ادبیات کودک و نوجوان معرفی کرده‌اند؛ پیش از آنکه به این روزبپردازیم، باید بگویم روز جهانی کتاب کودک نیز داریم که دوم آوریل بوده و زادروز هانس کریستین آندرسن است و دفتر بین‌المللی کتاب کودکان و یا نسل جوان هرساله در مراسمی را در کشورهای بزرگ دنیا برگزار می‌کند و این روز را جشن می‌گیرد و شعار جهانی نیز برای آن درنظر گرفته می‌شود؛ در ایران نیز از سال 1349 این روز به رسمیت شناخته شده است.

در ایران بحث ادبیات کودک از سال 42 مطرح می‌شود و سال 44 رسمیت می‌یابد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل می‌گیرد. 18 تیرماه مهدی آذریزدی، به‌عنوان یکی از نویسندگان مشهور داستان‌های کودک و نوجوان دار فانی را وداع گفت و با توجه به اینکه وی نویسنده قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب بود و توانسته بود ارتباط عمیقی بین ادبیات کلاسیک ما با بچه‌های امروز برقرار کند و کتاب‌های ارزشمندی را از ادبیات کلاسیک اقتباس و بازنویسی و برای کودکان و نوجوانان عرضه کند، روز وداع وی با دنیای خاکی را روز ادبیات کودک و نوجوان نامیدند.

البته تنها اختصاص یک روز به این نوع از ادبیات و صرف نام‌گذاری آن، اگر در حد یک یادکرد و لاغیر متوقف شود، نمی‌تواند مفید باشد (حال چه دوم آوریل و چه 18 تیرماه)؛ اما زمانی که منشأ آگاه‌سازی و هوشیاری جامعه، منشأ خیر و منشأ تغییر باشد، مهم می‌شود چراکه وقتی صحبت از ادبیات کودک می‌کنیم، اهدافی دارد و درواقع رسانه، ابزار و هنری است که به‌وسیله آن می‌توانیم کودک را برای دوست داشتن، دوست داشته شدن، شناختن و ساختن دنیا آماده کنیم و به‌واسطه آن می‌توانیم به کودکان خود یاد دهیم چگونه به اصالت انسانی احترام بگذارند و چگونه انسان بودن را تجربه بکنند، ضمن اینکه از طریق همین ادبیات به بچه‌های خود یاد می‌دهیم کتاب بخوانند و اوقات فراغت خود را با کتاب، این زیباترین شگفتی‌ بشری سپری کنند و لذت ببرند و یاد می‌گیرند دنیا محدود به خانه آن‌ها، شهر آن‌ها، کشور آن‌ها و غیره نیست و می‌آموزند در دنیا همانندان خود را بهتر بشناسند و کمک می‌شود در جهان جنگ نباشد؛ چراکه یکی از اهداف ادبیات کودک ترویج صلح در جهان است، چون ادبیات کودک به‌مراتب از ادبیات بزرگ‌سال جهان‌شمول‌تر بوده، زیرا کودکان و نوجوانان به‌واسطه ماهیت این نوع ادبیات که مخاطبان آن مشترکات بسیاری باهم فارغ از زبان، زمان، مکان، نژاد و غیره دارند و به‌دلیل فقدان اثرپذیری از محیط اجتماعی که بزرگ‌سالان به آن گرفتار هستند، راحت‌تر می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

این روز باعث می‌شود ادبیات را بهتر، دقیق‌تر و کامل تر بشناسیم و بتوانیم اهدافی که در ادبیات پنهان هست را برای دیگران آشکار کنیم. یک نکته که در پاسخ این پرسش لازم است به آن پرداخته شود اینکه روز ادبیات کودک و نوجوان می‌تواند مجال توجه به استقلال کودکان و نوجوانان باشد و باید این روز به این ارزش‌ها کمک کرده و بتوانیم فرزندان خود و آمال و آرزوهای آن‌ها را بهتر بشناسیم.

3. کیفیت و کمیت آثار در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما در ادبیات کودک سه رویکرد متفاوت را در دنیا شاهد هستیم؛ یک رویکرد به علمی و ملموس بودن این نوع ادبیات اعتقاد دارد که توسط صاحب‌نظر معروف حوزه ادبیات کودک پیتر هانت مطرح می‌شود، دیگری رویکرد مخاطب‌محور است و توسط پری نودلمن مطرح است و دیگری رویکرد فرهنگی اجتماعی ادبیات کودک بوده که نظر امر او سولیوان است و می‌تواند ابزاری باشد برای پرداختن به آثار ادبیات کودک و نوجوان در ایران؛ اما ما هنوز نتوانسته‌ایم این سه رویکرد را به‌درستی در مبانی نقد ادبیات کودک در ایران تبییین بکنیم و به همین خاطر گاهی اوقات در ارزیابی‌های کمی و کیفی خیلی موفق نبوده‌ایم.

اکنون آثار ادبیات کودک را می‌بینیم که با تیراژ بالا منتشر می‌شوند، اما خیلی آن کیفیت لازم را ندارند و ارزیابی درستی از آن‌ها نمی‌شود؛ کتاب‌هایی با کاغذها و طراحی‌های خوب منتشر می‌شود که ازنظر محتوا خیلی آثار خوبی نیستند، اما ازنظر کمیت بالاترین تیراژ را دارند و متأسفانه چون پول‌ساز هستند، اتفاقات ناخوشایند نیز در آن‌ها می‌افتد و ضرورت دارد شورای کتاب کودک در ایران توجه ویژه‌ای به محتوای آثاری داشته باشد که برای کودکان منتشر می‌شود و مانع انتشار آثاری باشد که تأثیرات نامطلوبی دارند.

4. به نظر جنابعالی رمز ماندگاری یک اثر خوب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان چیست؟

در یک اثر خوب می‌توان علمی و ملموس بودن، توجه به مخاطب و ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی که باید در آثار ادبیات کودک وجود داشته باشد را دید و این اثر می‌تواند ماندگار باشد. اما اگر قرار باشد آثار ادبیات کودک را محدود به یک حوزه اعتقادی، ملی یا غیره بکنیم، شاید خیلی موفق نباشیم؛ کودکان چون تجارب بزر‌گ‎سالان را ندارند، پس محل اختلافی نیز ندارند، بنابراین ادبیات آن‌ها نیز به نگاه عام‌تری نیاز دارد و باید فارغ از نگاه ایدئولوژیک، ملی، اعتقادی و غیره باشد.

ممکن است ما بتوانیم یک‌سری اعتقادات و باورهایی که در کشورها و فرهنگ‌های مختلف مورد توجه باشند را در ادبیات کودک مطرح کرده و به آن‌ها رنگ و بوی جهانی بدهیم، اما اگر به‌طور خاص بخواهیم بر آن‌ها تأکید کنیم، موفق نخواهیم بود و اگر پرداختن به موارد عام‌تر همچون صلح و دوستی، شناخت کودک از خود، سرگرم کردن، لذت‌بخش بودن، اصالت انسانی و غیره مورد توجه قرار گیرد، اثر ماندگاری می‌شود که البته ارزش‌های هنری نیز باید در آن مورد نظر قرار گیرد و نیز تناسب زبان و مخاطب و تناسب تصویر و زبان نوشتار و غیره.

5. آیا نویسندگان این حوزه در آثار تولیدی خود به استفاده از آیات و روایات اسلامی و درواقع تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان توجه دارند؟

بیان مسائل دینی به شکل مستقیم در ادبیات کودک درست نیست؛ چراکه کودکان از تفکر انتزاعی فارغ هستند و با توجه به مراحل رشد کودک (مرحله نخست محدود به محیط است و دوره حسی حرکتی بوده، مرحله دوم دوره خیال‌پردازی است که از دو الی سه سالگی شروع شده و تا هفت الی هشت سالگی ادامه دارد و مرحله سوم دوره ماجراجویی و قهرمانی بوده که ازنظر روان‌شناسی دوره عملکردهای عینی بوده و مرحله بعدی بلوغ است و تفکر انتزاعی) به‌نظر می‌آید تا آدمی به مرحله آخر نرسیده، صحبت مستقیم از ایدئولوژی و توصیه‌های دینی نمی‌تواند نتیجه موفقی داشته باشد. ما می‌توانیم باورها و ارزش‌های دینی و اعتقادی خود را با زبان کودکانه و به شکل غیر مستقیم بیان کنیم تا وقتی کودکان به مرحله تفکر انتزاعی رسیدند، خود به نتیجه برسند و حتی این حالت بیان غیر مستقیم می‌تواند مخاطب جهانی پیدا بکند.

6. متأسفانه روزبه‌روز شاهد فاصله گرفتن عموم مردم با املای صحیح لغات فارسی هستیم، بی‌شک مطالعه آزاد از بدو سواددار شدن (که همان دوران کودکی و نوجوانی است) این معضل را کاهش می‌دهد، تأیید می‌فرمایید؟

بله، تأسف‌بار است که املای صحیح لغات فارسی مورد توجه قرار نمی‌گیرد و این معضل روزبه‌روز بیشتر جلوه می‌کند و چند علت دارد؛ نخست اینکه کودکان ما و حتی بزرگ‌سالان از کتاب خواندن دور مانده‌اند، چراکه هرچه بیشتر بخوانیم، بهتر می‌توانیم بنویسیم، درحقیقت خواندن دریافت زبان نوشتاری است و نوشتن تولید آن است، مواد اولیه اگر خوب نباشد، طبیعتاً تولید خوبی نخواهیم داشت. همان‌طور که وقتی خوب می‌شنویم، بهتر می‌توانیم حرف بزنیم و وقتی زیاد می‌شنویم، می‌توانیم از واژگان بیشتر و گستره زبانی فراوان و از گنجینه زبانی غنی‌تری بهره‌مند شویم؛ شنیدن و خواندن، ارکان دریافتی زبان و نوشتن و گفتن ارکان تولیدی زبان هستند.

ما باید در آثار کودکان به املای لغات توجه کنیم و یک املای واحد که توسط فرهنگستان زبان باید به آن توجه شود، کار را پیش ببریم. باید دستورالمعل فرهنگستان زبان در کتاب‌های کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار گیرد تا همه بچه‌ها بتوانند به یک نوشتار واحد برسند و این‌گونه نباشد که در کتاب‌های داستانی با یک املا روبه‌رو باشیم، در کتاب‌های مدرسه‌ای زبان نوشتاری دیگری داشته باشیم و در فضای مجازی به املا و زبان نوشتاری دیگری توجه کنیم که این موضوع باعث نوعی به‌هم‌ریختگی و بلاتکلیفی در زبان نوشتاری می‌شود و نیازمند توجه ویژه و ورود فرهنگستان زبان به این موضوع است؛ نکته‌ای که در اینجا لازم به ذکر آن است اینکه برخی از اشکالاتی که در زبان فارسی وجود دارد، به این علت است که الفبایی که ما برای نوشتارمان استفاده می‌کنیم، متناسب با زبان فارسی نیست، چراکه زبان فارسی یک زبان پیوندی است و از وندها کمک می‌گیرد، اما ما از الفبای نوشتاری یک زبان صرفی که عربی است، استفاده می‌کنیم.

موضوع تغییر زبان نوشتاری می‌تواند به‌عنوان یکی از بحث‌های اساسی مورد توجه قرار بگیرد؛ چه‌بسا لازم باشد این مسئله را از کودکانمان شروع کنیم و کتاب‌هایی را برای آنان بنویسیم که در آن‌ها از الفبای جدید استفاده شده باشد. ما در زبان‌های نوشتاری گذشته خودمان زبان‌های آوانگار و فونتیک و قوی داریم که می‌توانند مورد توجه و الگویی باشند برای اینکه یک الفبای جدید تعریف کنیم. اگر هم قرار است از همین الفبای عربی استفاده کنیم، باید با ورود فرهنگستان زبان به موضوع، همه از یک رسم‌الخط استفاده کنند و با موضوع چندگونه‌نویسی روبه‌رو نباشیم.

7. حمایت مسئولان از حوزه ادبیات کودک و نوجوان را چگونه می‌بینید؟

دو حوزه از ادبیات کودک تاحدودی حمایت می‌کنند؛ یکی آموزش‌وپرورش و به‌طور خاص کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده و دیگری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی است. اما متأسفانه تا آنجا که بنده اطلاع دارم، آنقدر ازنظر پشتوانه مالی و بودجه قدرتمند نیستند که بتوانند در زمینه ادبیات کودک کارهای ارزشمند انجام دهند. با وجود آنکه تمام تلاش خود را می‌کنند و بنده به‌دلیل حضور در برخی از این فعالیت‌ها، از نزدیک می‌بینم که چقدر دلسوزانه به دنبال گسترش ادبیات کودک، بارور کردن و قوی کردن آن هستند، اما متأسفانه آن حمایت مطلوب مالی صورت نمی‌گیرد و تا زمانی که پشتیبانی مالی نباشد، کار ارزشمند انجام نمی‌شود و نمی‌توانند به اهدافی که دنبال می‌کنند، برسند.

باشگاه‌های کتاب‌خوانی که چندسال است اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی راه انداخته، روستاهای حامی کتاب و طرح‌های کتاب‌خوانی که توسط سازمان کتابخانه‌های عمومی دنبال می‌شوند، تلاش‌هایی است که صورت می‌گیرد، اما به‌دلیل فقدان حمایت مالی، به نتیجه مطلوب نمی‌رسند و عقیم می‌مانند و نمی‌توانند به اهداف اصلی و عالی خود برسند و اگر حمایت‌ها بیشتر شود، دلسوزان زیادی در کشور ما هستند که بخواهند در این زمینه کار کنند.

8. گویا رساله دکتری شما نیز در رابطه با ادبیات این رده سنی بوده است، لطفاً کمی از آن برایمان بگویید.

بنده دو مدرک دکتری دارم که هردوی این دو حوزه‌ها به‌نوعی مرتبط به ادبیات کودک بوده است. من در ایران در دانشگاه حکیم سبزواری توانستم بررسی تطبیقی ادبیات کودکان انگلیسی آمریکایی در سده‌های 19 و 18 میلادی با ادبیات کودک ایران در دوره معاصر را انجام دهم. استادان عالم، فرزانه و پُرتلاشی همچون دکتر علوی‌مقدم و دکتر مریم جلالی به بنده در این راه کمک کردند و باعث شدند با دنیای وسیعی از ادبیات کودکان آشنا شوم؛ خانم دکتر جلالی بعد از رساله بنده کتاب ادبیات تطبیقی کودکان را ترجمه و منتشر کردند، بحث ادبیات تطبیقی کودک بسیار گسترده است. از طرفی خود ادبیات تطبیقی در کشور ما حوزه نویی بوده، دکتر انوشیروانی تلاش‌های بسیاری برای آن کرده‌اند که عمر 30 الی 40 ساله دارد، اما تلاش‌ها برای شناساندن آن به یک دهه می‌رسد، از طرفی ادبیات کودک هم حوزه نویی بوده و من خوشحالم که این افتخار را داشتم با راهنمایی‌های دکتر علوی‌مقدم و مشورت‌هایی که از دکتر مریم جلالی و حسن دلبری گرفتم، رساله خود را در این دو حوزه به سرانجام برسانم.

بنده کارهای هوشنگ مرادی‌کرمانی را به‌طور خاص با آثار مارک تواین تطبیق دادم و جالب بود که آنقدر مشترکات آثار این دو با وجود اینکه متعلق به دو قرن متفاوت است و آن‌ها از وجود یکدیگر خبر نداشتند، زیاد بود که آن بحث جهان‌شمول بودن ادبیات کودکان را به اثبات می‌رساند و به همین دلیل است که نمی‌توان این ادبیات را به عقاید خاص و کشوری محدود کرد. در دکتری دیگری نیز که گرفتم و فیلولوژی (لغت‌شناسی) است، در آنجا هم به بحث‌های زبان‌شناختی ادبیات کودک پرداخته‌ام؛ یعنی ارزش‌های زبانی را در آثار ادبی کودکان در ادبیات فارسی و انگلیسی مورد توجه قرار داده‌ام.

شناسه خبر 43489