شناسه خبر:72207
1402/5/16 09:00:33

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: یک شاعر آیینی با بیان اینکه «شعر و ادبیات آیینی» موضوع‌مند نیست بلکه موضع‌مند است، گفت: هر مدحی الزاماً جزء شعر آیینی محسوب نمی‌شود. آیا یک شعر آیینی که موضعی نسبت به اهل بیت ندارد، در زمره ادبیات آیینی قرار می‌گیرد؟ آیا قصیده بلند عمروعاص که در مدح حضرت امیر است، اما موضع اطاعت و ولایت‌مداری ندارد را می‌بایست ادبیات آیینی شمرد؟ خیر، تمام اشعاری که در مورد حضرات معصومین است، در حیطه ادبیات آیینی قرار نمی‌گیرند.

راضیه جبه‌داری با اشاره به 28 تیرماه روز بزرگداشت محتشم کاشانی که به‌عنوان «شعر و ادبیات آیینی» نام‌گذاری شده است، ابراز کرد: احتمالاً ترکیب‌بند 12 بندی مشهور محتشم در رثای امام حسین (ع) که با بیت «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»، شروع می‌شود و قوی و ماندگار بوده، باعث نام‌گذاری روز بزرگداشت وی به‌عنوان روز ادبیات آیینی شده است. غالب اشعار محتشم در رثای حضرات اهل بیت بوده؛ به‌علت مبهمی حد و حدود ادبیات آیینی است که می‌گویم اشعار وی در رثای حضرات معصومین بوده و مشخصاً نمی‌گویم ایشان شاعر آیینی است. چراکه اکنون ما نمی‌دانیم «ادبیات آیینی» اسم خاص است، اصطلاح بوده و یا ماهوی است؟!

وی اذعان کرد: اینکه روز بزرگداشت محتشم کاشانی را روز «ادبیات آیینی» نام‌گذاری کرده‌اند، کار شیرینی است، اما وقتی نتیجه‌بخش خواهد بود که ابتدا این نوع از ادبیات را معرفی کنیم، نه‌اینکه آن را تعریف‌شده بدانیم و ساده از کنارش بگذریم؛ این ساده گذشتن‌ها، کار را خراب می‌کند. در روز ادبیات آیینی نخستین کاری که می‌شود برای این نوع از ادبیات انجام داد، تعریف چارچوب‌ها و مرزهای آن است.

این شاعر آیینی با بیان اینکه «شعر و ادبیات آیینی» موضوع‌مند نیست بلکه موضع‌مند است، گفت: یعنی هر مدحی الزاماً جزء شعر آیینی محسوب نمی‌شود. آیا یک شعر آیینی که موضعی نسبت به اهل بیت ندارد، در زمره ادبیات آیینی قرار می‌گیرد؟ آیا قصیده بلند عمروعاص که در مدح حضرت امیر است، اما موضع اطاعت و ولایت‌مداری ندارد و یا اشعاری که در مورد امام زمان (عج) سروده می‌شوند، اما موضعی نسبت به ظهور ندارند را می‌بایست ادبیات آیینی شمرد؟ خیر، تمام اشعاری که در مورد حضرات معصومین است، الزاماً در حیطه ادبیات آیینی قرار نمی‌گیرند.

جبه‌داری با اشاره به اینکه ادبیات آیینی مقوله بااهمیتی است که بسیار ساده از کنار آن گذشته‌ایم، اظهار کرد: باید بدانیم که وقتی موضوعی شناخته‌شده نباشد و در مورد آن به‌صورت دقیق گفت‌وگو نشده باشد، رشدی هم نخواهد داشت؛ چراکه حدود و ثغور آن مشخص نشده است که بخواهد رشد کند یا درجا بزند.

وی با بیان اینکه قطعاً اگر اساتید با یکدیگر مباحثه داشته باشند و در باب این مهم سخن بگویند و تبادل نظر کنند به نتایج خوبی خواهیم رسید، افزود: بنده با یک‌سری از اندیشه‌ها، این‌گونه فکر می‌کنم و نظر دادم، بدیهی است که اگر اهل فن با افکار مختلف به بحث در این رابطه بنشینند، به نتایج بهتر و همه‌جانبه‌تری می‌رسیم که چه اشعاری در دایره ادبیات آیینی قرار می‌گیرند و چه اشعاری از این دایره خارج هستند، حتی اگر موضوعات این نوع از ادبیات را مشمول باشند.

این شاعر آیینی با اشاره به اینکه مطالبه‌گری صحیح در همه زمینه‌ها همیشه به پیشرفت انجامیده است، از نقش رسانه‌ها در این رابطه گفت و اظهار کرد: زمانی که مطالبه‌گری اتفاق بیفتد مؤسسات، مسئولان و کسانی که مکلف جریانی هستند، پاسخگو خواهند بود؛ بنابراین به نظر بنده اگر رسانه‌ها به‌عنوان نخستین کار حدود و ثغور شعر و ادبیات آیینی را مطالبه کنند و آن را بدیهی ندانند، کارساز خواهد بود. تعریف خودِ واژه و مفهوم دین و آیین در منابع ما به نتیجه قطعی نرسیده و هر متکلم و فیلسوفی شرحی برای آن دارد، بنابراین واضح است که این نوع از ادبیات هم شاخص‌ها و مؤلفه‌ها و شناساندن چارچوب‌های خاص خود را می‌طلبد.

جبه‌داری با بیان اینکه دومین کار رسانه‌ها می‌تواند انتشار معنای ادبیات آیینی و حد و مرز آن جهت آگاه‌سازی جامعه باشد، اظهار کرد: ورطه سومی که رسانه‌ها می‌توانند به آن وارد شوند، انتشار اشعار آیینی و هنرهایی است که در دایره آن قرار دارد.

وی با بیان اینکه اگر محدوده شعر آیینی مشخص و اسم خاص نشود به شکست می‌انجامد، اذعان کرد: توجه نکردن به چارچوب این نوع از ادبیات، از اهمیت آن می‌کاهد. قطعاً چند وقت دیگر با اشعار عجیب و غریبی مواجه خواهیم شد که موضوع آن‌ها آیینی است، اما موضع آن‌ها خیر (اکنون هم چنین اشعاری داریم) و به‌واقع تکلیفمان با آن‌ها روشن نیست؛ بنابراین هرچه زودتر می‌بایست این مهم تعریف و اطلاع‌رسانی شود.

این شاعر آیینی با اشاره به اوضاع شعر و ادبیات آیینی در کشور، تصریح کرد: به نظر بنده حقیقتاً اقدام‌های خوبی انجام شده است؛ بسیاری از بزرگان کار می‌کنند، شاگرد پرورش می‌دهند و برنامه‌های خوبی در این زمینه در قالب کلاس، نشست و آموزش اجرا می‌شود که بوی بهبود از اوضاع ادبیات آیینی به مشام می‌رسد.

جبه‌داری با بیان اینکه جای کار بهتر در حوزه ادبیات آیینی هست، گفت: برخی از شعرا می‌بایست زبان و اندیشه خود را پیدا کنند، دست از تقلید بردارند و خود را در جهات‌ مختلف رشد دهند که لازمه‌اش این است که به منابع مراجعه کنند؛ چراکه اندیشه گرفتن از شعر دیگری است که ما را به تقلید وامی‌‎دارد و اگر نباشد این تقلید و برای یافتن مفهوم به‌جای شعر دیگری به منابع مراجعه کنیم، مشکل حل می‌شود و این نوع از ادبیات ارتقا می‎‌یابد.

    تقلید باعث آسیب دیدن شعر آیینی می‌شود

وی با اشاره به اینکه گاهی مراجعه ما به منابع و ادعیه ضعیف است، افزود: به این علت که اندیشه را به‌جای منابع دست اول، از شعر هم می‌گیریم، شعرهایمان به یکدیگر شبیه شده است. باید اندیشه را از منابع دست اول، دوم، پژوهشی و غیره بگیریم، چراکه تقلید باعث آسیب دیدن شعر آیینی می‌شود.

این شاعر آیینی در بخش دوم مصاحبه درخصوص شعر آیینی و مداحی با بیان اینکه شعر وقتی کارکرد دارد که در افواه مردم جای بگیرد، ابراز کرد: از طرفی مداحی که تلفیقی از شعر و موسیقی است، مانند مرکبی عمل می‌کند که شعر را رواج می‌دهد؛ به‌واقع هنر مداحی برای شعر، به‌ویژه از نوع آیینی، مکمل است و باعث شنیده شدن آن شعر می‌شود. هر هنری برای پیشرفت، نیازمند وسیله‌ای است که آن را رشد می‌دهد؛ از همین رو شعر نیز به تصنیف، نوحه و سرود نیاز دارد تا ارتقا یابد.

جبه‌داری در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برگزاری جلسات شعر در حضور رهبر، اذعان کرد: این کار بسیار جالب و هنرمندانه است؛ به نظر بنده دلیل برگزاری چنین جلساتی این است که شاعران چشمان بیدار جامعه هستند و رهبر ما می‌خواهند از این مهم بهره ببرند و البته واضح است که از اشعار نیز لذت می‌برند. این موضوع چند بُعد دارد؛ ابتدا اینکه ما رهبری هنرشناس و موقعیت‌شناس داریم که جای افتخار دارد، این جلسات همچنین انگیزه‌دهی نیز دارند و البته در مواردی دلزدگی! به این صورت که برخی انتظارات بی‌جا دارند، برای مثال افرادی هستند که در شاعری به جایگاهی نرسیده‌اند و شعر آن‌ها سطح مناسبی ندارد و نسبت به قبل خود پیشرفتی نداشته‌اند، اما آرزو ندارند، بلکه توقع دارند در محضر حضرت آقا شعرخوانی داشته باشند!

وی در پایان مخاطبان سپهرغرب را میهمان یک شعر کوتاه خود در مورد حضرت رباب کرد:

«چه پیکری است که بر خاک مانده بی‌آداب

تویی که کشته شدی تشنه‌کام بر لب آب

سلام یادم رفت و ببخش محبوبم

اگرچه بین‌الاحباب تَسقط الْآدَاب

پناه من همه‌ی عمر شانه‌های تو بود

عجیب نیست که بعد از تو اینچنین بی‌تاب...

دلم برای تو و هرچه از تو تنگ شده

برای سجده‌ی طولانی تو در محراب

برای خنده‌ی تو روزِ دور هم بودن

برای گریه‌ی تو وقت خلوت مهتاب

به سایه سر نسپردم! تو سایه‌ی سرمی

«که دل به کس ندهم! کُل مُدعٍ کذاب»

خدا کند که فراقی به عاشقی نرسد

خدا کند که نفهمی چه می‌کشید رباب».

شناسه خبر 72207