سپهرغرب، گروه شهر: در شماره قبل گفتیم معماری عرصه بروز روحیهها، حالتها، آرمانهای انسانها و نیز تلاقی فرهنگ، دین، هنر و فن است و به بیانی ساده، معماری تبلور فرهنگ و اندیشه انسان و تجلی عینی ارزشهای هر ملت است. روح هر ملت در ارزشهای دینی آن نمایان است و ارزشهای دینی، عمیقترین و لطیفترین بخش فرهنگ بهشمار میآید و اینک در ادامه
یکی دیگر از ارکان اصلی هر دانشگاه همانگونه که ذکر شد اساتید هستند که نقش زیادی در پرورش معماران جوان ایفا میکنند. خوشبختانه هم اینک در کشور تعداد قابل توجهی از اساتید و مهندسان معماری و شهرسازی وجود دارند که از لحاظ مبانی مهندسی شاخص هستند اما با این وجود باز هم کمبود مدرسانی که آگاهی و توان کافی جهت تدریس و تفهیم معماری و فرهنگ اسلامی را داشته باشند، وجود دارد و این باعث شده است که دانشجویان به تنها مرجع مطمئن یعنی مجلات و کتابهای اروپایی و آمریکایی متوسل شوند. استفاده از منابع هنری و علمی خارجی هرگز مذموم نبوده و بسیار مفید است، ولی اشکال کار در این جاست که بدون داشتن یک پایگاه تئوریک و وقوف کامل از چگونگی تحولات و مفاهیم معماری به تقلید سطحی از آن پرداخته میشود. (اعتصام1374: 1)
گام دیگر که توسط وزارت علوم، دانشگاهها و اساتید معماری باید برداشته شود بازنگری سرفصلهای دروس دانشگاهی رشتهی معماری است که باید تا حد ممکن و با همکاری و مساعدت بزرگان و اساتید معماری سرفصلهای آموزشی و واحدهای درسی با هدف کشورمان در پرورش معماران متعهد همگام و همنوا باشد. برای مثال جهت شناخت عمیقتر معماری اسلامی توسط دانشجویان در کنار دروسی همانند آشنایی با معماری اسلامی واحدهایی تحت عنوان فلسفهی هنر اسلامی و حکمت معماری اسلامی مورد توجه بیشتر قرار داده شود که معماران جوان از لحاظ تفکر با این مقولهها آشنا گردند و ژرفای مبانی نظری و فرهنگی، هنر اسلامی معماری اسلامی را درک کنند.
در این میان عوامل فوق برنامه نیز باید فرصتهایی را برای دانشجویان در جهت بازدید از شهرها و بافتهای تاریخی و معماری اسلامی کشورمان فراهم آورند تا دانشجوی معماری بتواند از نزدیک این آثار را لمس کرده و با بنمایههای فرهنگی و مذهبی آنها ارتباط برقرار کند. در صورتی که امروزه دانشجو به شناختی بسیار سطحی از معماری گذشتهی ما و ریشههای فرهنگی رسیده و تنها شکوه گرافیکی آنها را الگو میگیرد. (حبیب1389: 32)
برای تربیت معمار اسلامی که آثارش دارای مضمون باشد باید جدای از اصلاحات آموزشی و برنامهی آموزشی، فضای آموزشی و بخش اداری را نیز دستخوش تغییراتی کرد. زیرا معمار حداقل چهار سال از زندگی خود را در دانشگاه میگذارند و این مکان تا حد بسیار زیادی بر او تأثیر میگذارد، حال این فضای آموزشی حداقل در دانشکدههای هنر، خود باید دارای طراحی زیبا و منطبق با فرهنگ ایرانی اسلامیمان باشد. در صورت نبود این فضا در دانشگاهها، میتوان با انتقال دانشکدهی هنر و یا گروههای معماری و شهرسازی به بافتهای تاریخی این شرایط را فراهم آورد که این خود، هم پویایی مجدد بافت تاریخی را در بر دارد و هم گام مؤثری در ایجاد بستر مناسب برای پروش معمار جوان است. در صورت نبود این امکان نیز در صورت امکان سعی شود کلاسها در ابنیهی تاریخی و بافتهای تاریخی- فرهنگی برگزار گردد.
در کنار این مباحث، دانشگاه با انجام راهکارهای مبتنی بر آموزههای اسلامی میتواند در جهت حل چالشهای توسعهی مدیریت دانش گام بردارد. یکی از ویژگیهای تربیتی که در دانشگاه باید مورد توجه قرار گیرد، حاکم ساختن نگرش توحیدی و خداباورانه است. (میرزایی1388: 129)؛ بدین وسیله هنرمند و معمار ما وسیلهای باشد که با رشد معنوی و کسب فضایل اخلاقی میکوشد ابزار توسعهی فیض الهی را در کالبد جهان مادی ممکن سازد.
معمار مسلمان دست پروردهی این دانشگاه، میکوشد با کسب شناخت از جهان هستی به مرتبهی فناء فی الله رسیده، جریان حکمت الهی را در وجود خویش بازپروری کند و این زمانی است که حکمت معماری اسلامی به مدد او میآید و ساختهی او را به درجهای متعالی ارتقا میبخشد. در این روند تکاملی خواستهای مادی عین نیازهای ماورایی است، از این رو مفاهیم قدسی در سازمندترین بناها متبلور شده، زیباترین تناسبات با عمیقترین رهیافتهای معنوی همگذاری میشود. (مهدوینژاد1383: 65)
پس باید اصلیترین گام در جهت ارتقای معماری معاصر را رهنمون دانشجویان و معماران به سمت معماری اسلامی دانست، زیرا معماری اسلامی به مثابه کارآمدترین ابزار خلق فضا، نه تنها میتواند راهگشای معماران و دانشجویان معماری کشور باشد، بلکه به سبب تکیه بر اصول و باورهای معنوی، میتواند در تعریف ژرف ساختهای نظری یک معماری اسلامی پیشرو و مناسب برای نیازهای روزآمد، مورد توجه و بهرهبرداری قرار گیرد.
بدیهی است که ترسیم افقهای جدیدی برای معماری اسلامی ایران، تنها با تکیه بر اصل حکمت به مثابه پیشروترین اصل معماری اسلامی، امکانپذیر خواهد بود. اصل حکمت جوهرهی اصلی تعریف معماری اسلامی است و هر آیینه میتواند به عنوان محک و سنجش درستی مسیر و راهبردهای انتخاب شده برای معماری معاصر، به کار گرفته شود. نگاه معنوی، زبان مشترک معماری اسلامی در سرتاسر تاریخ معماری اسلامی است و آیندهی معماری اسلامی را نیز میتوان با تکیه بر آن دوباره سازی نمود. آیندهای که در آن چون دوران طلایی مکتب اصفهان، در میان خواستها و نیازهای مادی و معنوی، پلی از هنر شکل میگیرد و در بستر حکمتی متعالی، راه سعادت و افتخار را بر مردمان این سرزمین دوباره میگشاید. (مهدوینژاد1383: 65)
برای رسیدن به معماری اسلامی در کنار اقدامهایی که در دانشگاهها باید صورت گیرد، سایر مدیران و تصمیم گیرندگان نیز در این جهت باید همکاریها و برنامهریزیهای لازم را انجام دهند. برای مثال در جهت ترویج معماری اسلامی بعضی نهادها و وزارتخانهها همانند شهرداریها، وزارت مسکن و... تا حد ممکن باید به ملزم کردن شرکتها، پیمانکاران و مهندسان معماری به استفاده از مضامین اسلامی– ایرانی بپردازند. به این معنا که در ساخت مدارس، ادارهها و سایر نهادهای دولتی تا حد ممکن باید از الگوهای اسلامی و ملی استفاده گردد.
شهرداریها در طراحی شهری باید استفاده از نمادهای مذهبی و دینی را مورد توجه قرار دهند و سعی کنند با برقراری آشتی میان معماری سنتی و معماری معاصر، ابنیه و شهرهایی بسازند که متناسب برای زندگی یک مسلمان ایرانی باشد که هم نیازهای جسمانی او و هم نیازهای روحی وی را برآورده سازد، در این زمینه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز میتواند، مؤثر واقع شود و نقش مهمی را ایفا کند. دیگر سازمانها همانند صدا و سیما و رسانهها نیز در جهت آگاهی دادن و پژوهش در این عرصه باید وارد عمل شده و از تغییر بیشتر ذائقهی معماری شهروند مسلمان ایرانی جلوگیری کنند و بسترهای فرهنگی لازم را در جهت ترویج فرهنگ، تمدن و معماری اسلامی به وجود آورند.
منابع:
* بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار از طرح ماکتهای زائرسرای طلاب مشهد، 1375/7/19
* بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ مردم قم، 1389/7/27
* فنی، زهره، 1378،144، شهر و ارزشهای انسانی، مجلهی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی صص143-155.
* اعتصام، ایرج، 1374، بررسی تطبیقی معماری و شهرسازی معاصر ایران با اروپا، مجموعه مقالات اولین کنگرهی معماری و شهرسازی ایران، جلد سوم، تهران: انتشارات میراث فرهنگی.
* بهداروند، محمد مهدی، 1384، راهکارهای اسلامی شدن دانشگاهها، مجلهی دانشگاه اسلامی، شمارهی 27، صص 55 - 59.
* حبیب، فرح، 1389، تحلیلی از معماری معاصر ایران در رویارویی با پدیدهی جهانی شدن، نشریهی هویت شهر، سال چهارم، شمارهی 6، صص 30 - 45.
* حبیبی، محسن، 1385، شرح جریانهای فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
* خاکبان، سلیمان، 1377، رسالت حوزه و دانشگاه در تدوین الگوی توسعهی اسلامی، مجلهی دانشگاه اسلامی، شمارهی 7، صص 43-45.
* رضازاده، راضیه، 1383، بررسی نقش معماری در تداعی معانی و انتقال مفاهیم، نشریهی هنرهای زیبا، شمارهی 18، صص 37-38.
* فرهادی، مرتضی، 1377، چهرهی دانشگاه اسلامی مطلوب، فصلنامهی علمی ـ پژوهشی دانشگاه، سال اول، شمارهی چهارم، صص50 – 64.
* محمودی، محمدرضا، 1387، جهانی شدن و معماری معاصر ایران، مجلهی معماری و شهرسازی، شمارههای 88-89.
* مهدوینژاد، محمدجواد، 1383، حکمت معماری اسلامی جستجو در ژرف ساختهای معنوی معماری اسلامی ایران، نشریهی هنرهای زیبا، شمارهی 19، ص 65.
* میرزا محمدی، محمدحسن،1386، اهداف دانشگاه اسلامی، دانشگاه اسلامی سال یازدهم صفحهی 5
* میرزا محمدی و همکاران،1384، ارزشیابی کیفیت در آموزش عالی، تهران، انتشارت سازمان سنجش آموزش کشور41
* میرزایی، فرشته، 1388، نقش دانشگاه اسلامی در توسعهی مدیریت دانش، مجلهی دانشگاه اسلامی، شمارهی 41، صص 114تا 136.
* هاشم، روزنانی، 1381، اسلامی کردن برنامهی آموزشی و تحصیلی، مجلهی حوزه و دانشگاه، شمارهی 32، صص 88 - 110.
* ستار خالدیان؛ پژوهشگر و دانشجوی دکترای تاریخ باستان
شناسه خبر 11833