کتاب "فرهنگ عامیانهی همدان" روایتی خواندنی و خلاقانه از زندگی مردمان دیار هگمتانه است که هنرمندانه دادههای فولکوریک این منطقه و شیوه تاریخ شفاهی را به یکدیگر پیوند داده است.
قهوه خانه ها تقسیم بندی دقیقی داشت، گویی چند کارشناس قهوه خانه ها را تقسیم کرده بودند. هر گروه و صنفی قهوه خانه مخصوص خود را داشت.
گچ برها، شاطرها، راننده ها، خمیرگیرها، سنگ تراشها، حلاجی ها، چاقو تیزکنها و سایر مشاغل هر کدام قهوه خانه مخصوص خود را داشتند.
افراد در این قهوه خانه ها به دنبال همفکری بودند و قهوه خانه در عین حال نوعی دانشگاه هم محسوب می شدند و مردم فقط به خاطر چای خوردن و و وقت گذرانی به آنجا نمی آمدند بلکه تبادل نظر هم می کردند.
قهوه خانهی بنّاها در ابتدای خیابان بوعلی قرار داشت که به قهوه خانه علی وکیل شهرت داشت و پاطوق جماعت بنا، گچ کار، موزاییک کار و عمله و کارگر بود.
این افراد به شاگردهای خود تعلیم می داند و راز و حرفه خود را به شاگردان خود را در کنار آموزش اخلاق مداری و حرمت شناسی و چشم دل پاکی را آموزش می دادند.
قهوه خانه نَعل بندها نیز در میدان مال در راسته آهن فروشهای خیابان اکباتان بود که فقط یک قهوه خانه نبود، در واقع شهرفرنگی بود برای خودش چرا که خزی ها(جاهل)، معتاد، قمارباز، کفترباز، مطرب و رقاص به آنجا رفت و آمد می کردند.
ورود افراد به قهوه خانه منطبق با شان آنها بود، اگر مرشد، پهلوان یا سید وارد می شد به پای ایشان بلند می شدند و صلوات می فرستادند و حرمت او را نگاه می داشتند؛ چای این اشخاص را در سینی های بیضی شکل ورشابی تک نفره با قندان یک نفره می آوردند.
پای بساط که همان پای چای بود سه نفر باید کار می کردند یکی از این افراد فقط قندشکن بود و در یک گوشه نشسته و چرم بزرگی روی سنگی انداخته بود و با یک تیشه قند می شکست و آنقدر این قندها را هم اندازه می شکست که گویی قندها با دستگاه شکسته شده اند.
زنده یاد علیاکبر محمودی وثاق هنرمند فقید همدانی
یکی دیگر از این افراد هم فقط وظیفه جمع کردن و چای دادن را داشت و دیگری هم فقط چای دم می کرد و صاحب قهوه خانه هم پای دخل می نشست.
قهوه خانه هایی که شلوغ بودند به مشتریان خود مُهر می دادند، مهرهای حلبی شکلی که به اندازه ده شاهی بودند.
برخی از قهوه خانه ها مانند قهوه خانه حسینسیاه محل اطراق و پاتوق کمک راننده های بیابانی بود.
راننده هایی که ماشین نداشتند اما راننده پایه یک بودند به این قهوه خانه می آمدند و برای اینکه سرگرم شوند تختهنرد بازی میکردند به همین خاطر این قهوه خانه پاتوق تختهبازها بود.
شخصی که کامیوندار بود و به راننده احتیاج داشت به قهوه خانه حسینسیاه می آمد و از میان رانندگان بیکار یکی را انتخاب میکرد.
چون راننده ها فرصت نداشتند که برای خوردن غذا به خانه بروند به همین علت در قهوه خانه دیزی می خوردند . دیزی ها به صورت فصلی بود، فصل بهار سیب کال، قوره، گوجه و فلفل در داخل دیزی می ریختند.
خلاصه اینکه قهوه خانه ها و فرهنگ خاص آن جزوی از تاریخ شهر همدان هستند؛ برای آشنایی بیشتر با ادبیات محلی، بازی ها،باورها و اعتقادهای عامیانه و آیین های مردمان این دیار کتاب " فرهنگ عامیانه همدان" به روایت میرزا علی اکبر را بخوانید.
علی اکبر محمودی وثاق هنرمندی از دیار هگمتانه بود که سال ۱۳۲۰ در محله "چشمه خانم دراز" به دنیا آمد و در عرصه های بازیگری، گویندگی رادیو، مجری گری و نقالی با گویش همدانی فعالیت کرد و در سال ۱۳۹۳ دیده از جهان فروبست.
کار مصاحبه با این هنرمند فقید را محمد حسین یزدانی راد انجام داده و پس از تدوین و تحقیق توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران چاپ شده است.
منبع: خبرگزاری ایرنا
شناسه خبر 17089