شناسه خبر:41419
1400/3/10 10:28:06

سپهرغرب، گروه اندیشه: این آیات در ظاهر امر نشان می‌دهد که خداوند است که حاکم بر تمام امور بوده و اوست که گاهی باب عداوت دشمنان به روی مسلمانان را باز می‌کند تا طی آن، مؤمنان را خالص و دست منافقان را رو کند.

یکی از حوادث مهم صدر اسلام که در تاریخ 17 شوال سال پنجم هجری رخ داد، جنگی موسوم به خندق بود. این جنگ به احزاب نیز معروف است، زیرا یهودیان با یاری جستن از سایر متحدان خود و دیگر قبایل از جمله قبیله قریش، به نبرد با رسول الله صلی الله علیه و آله و لشکر اسلام برخاست. ابوسفیان که از بزرگان قریش بود و مترصد فرصتی برای تلافی شکست خود بود، به این دعوت پاسخ مثبت داد و با مسلمانان وارد نبرد شد.

این رویداد و درس‌های نهفته در آن به قدری گسترده بود که خداوند سوره‌ای از قرآن را به نام «احزاب» قرار داد و در بین 73 آیه از این سوره، 17 آیه یعنی آیات 9 تا 26 را به جنگ خندق اختصاص داد. آیه20 همان آیه‌ای است که نام سوره از آن گرفته شده است، آنجا که فرمود «یَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ یَذْهَبُوا ۖ وَإِنْ یَأْتِ الْأَحْزَابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِی الْأَعْرَابِ یَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِکُمْ ۖ وَلَوْ کَانُوا فِیکُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِیلًا؛ [این بزدلان منافق] می‌پندارند که گروه‌های دشمن نرفته‌اند و اگر بار دیگر گروه‌های دشمن بیایند، آنان دوست دارند که کاش در میان اعراب بادیه‌نشین بودند، و [همانجا] از خبرهای شما می‌پرسیدند و اگر در میان شما بودند جز اندکی جنگ نمی‌کردند». خداوند در این دست آیات، به نقش منافقان در تضعیف سپاه اسلام و همداستانی آنها با کافران و مشرکان و نیز ابتلای سخت مؤمنان و نزول امدادهای غیبی خود بر مسلمانان اشاره می‌کند.

در عظمت و گستردگی جنگ احزاب همین بس که رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله درباره آن فرمود «بَرزالایمان کلّهُ إلی الشّرک کلّه» یعنی تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت» و در نهایت با یاری خداوند،‌ توطئه دشمنان خنثی و شکست مفتضحانه‌ای نصیب آنان شد، همچنان که پیامبر (ص) پس از پایان این جنگ فرمود «ألآن نغْزُوهُم وَ لاَیَغزونَن» یعنی اکنون دیگر ما با آن‌ها می‌جنگیم و آن‌ها قدرت جنگ نخواهند داشت. (ابن اثیر، تاریخ کامل، ج 2، ص 184)

 اما ماجرای جنگ خندق را در آیات 9 به بعد این‌گونه آغاز می‌کند؛ ای اهل ایمان، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، هنگامی که سپاهیانی [به قصد نابود کردنتان] به سوی شما آمدند، پس بادی [کوبنده] و لشکریانی که آنها را نمی‌دیدید بر ضد آنان فرستادیم [تا آنان را در هم کوبیدند]؛ و خدا به آنچه انجام می‌دهید، بیناست. زمانی که از بالا و از پایین [لشکرگاه] تان به سویتان آمدند و آنگاه که دیده‌ها [از شدت ترس] خیره شد و جان‌ها به گلو رسید و به خدا آن گمان‌ها [ی ناروا] را [که خود می‌دانید] می‌بردید. آنجا بود که مؤمنان مورد آزمایش قرار گرفتند و به تزلزل و اضطرابی سخت دچار شدند.

بر اساس مضمون این سه آیه، خداوند مؤمنان عصر پیامبر (ص) را دعوت به ذکر ماجرای جنگ احزاب و نعمت جاری در آن ماجرا می‌کند که همان، ارسال امدادهای غیبی خداوند بر سپاهیان اسلام است. سپس آنها را به این ماجرا تنبّه می‌دهد که در آن هنگام از شدت ترس، دیده‌ها خیره شد و جان‌ها به گلو رسید و نسبت به خداوند گمان بد بردند و بعد تمام این جریان را عاملی برای ابتلای قلبی مؤمنان معرفی می‌کند.

این آیات در ظاهر امر نشان می‌دهد که خداوند است که حاکم بر تمام امور است و اوست که گاهی باب عداوت دشمنان به روی مسلمانان را باز می‌کند تا طیّ آن، مؤمنان را خالص و دست منافقان را رو کند. این آیات گویای آن است که بعضى مؤمنان، به هنگام بروز پیشامدهاى سخت به قدرت خداوند سوءظن مى‌برند؛ در نهایت اینکه جنگ، ترس، وحشت و شرایط سخت، وسیله آزمایش‌ هستند، لذا در صحنه‌های سخت نبرد با دشمن نباید به خداوند گمان بد برد.

از جهت دیگر می‌توان گفت عدم درک نسبت به برنامه‌های خداوند و یا عدم فهم نسبت به اینکه او صحنه‌پرداز عالم برای سنجش و تقویت ایمان مؤمنان است، انسان را به دست‌اندازهای اعتقادی مبتلا می‌کند. در هر صورت طبیعی است هنگامی که ما انسان‌ها گرفتار طوفان‌های فکری می‌شویم، جسم‌مان نیز از این طوفان بر کنار نمی‌ماند و در اضطراب و تزلزل فرو می‌رویم، اما پیروز این میدان، آن دسته از مؤمنان خاص هستند که ایمان‌شان از کوه استوارتر است.

شناسه خبر 41419