سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: با تغییرات و خانهتکانیهای نسبی صورتگرفته اخیر در کادر مدیریتی استان و شهر همدان، حالا این سؤال اساسی ذهن شهر و شهروندان را به خود معطوف کرده که آیا بازهم ما وارد یک چرخه تکرار و دور باطل مغایرت حرف و عمل خواهیم شد یا میتوان امیدوار بود تا با یک خیز مسئولانه و مجاهدانه از سوی مدیران و تصمیمگیران جدید، کهنشهر و استان تاریخی ما از این دور باطل و سکون سوء مدیریت خارج و هرچند دیرهنگام، اما درنهایت به عرصه توسعه و پیشرفت وارد شود؟
صاحبنظران معتقدند که توسعه فرآیند گذار از وضع موجود به وضع مطلوب در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و غیره است؛ البته مبحث توسعه موضوع جدیدی نیست و بهبود شرایط زندگی انسان و استفاده بهینه از منابع و امکانات مادی و معنوی در طول تاریخ از دغدغههای اصلی جوامع انسانی و بهطور خاص متفکران، صاحبان نظر و برنامهریزان بوده است.
البته برخی نیز در یک نگاه کلی توسعه را پیشرفت به سوی اهداف رفاهی تعریف میکنند، اما بهطور خاص در این نوشتار منظور ما توجه به بحث توسعه شهری بهعنوان ملموسترین جلوه این موضوع است؛ زیرا از منظر بسیاری کارشناسان در چند دهه اخیر یکی از ارکان اساسی توسعه پایدار، دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده است.
موضوع این است که امروزه شهرها بهعنوان مصرفکننده و توزیعکننده اصلی کالاها و خدمات، کانون توجه بحث توسعه و بهطور خاص (توسعه پایدار) شدهاند که صدالبته تحقق این موضوع هم نیازمند یک تفکر و خرد جمعی و مدیریت بهینه جهت کاهش مشکلات فرهنگی، اجتماعی، خدماتی، ایجاد آرامش و آسایش، ایجاد عدالت به نحو مؤثر و تقویت روحیه مشارکت شهروندان است..
درواقع مسائل عمده و پیچیدهای که امروزه شهرها با آن روبهرو هستند، علاوهبر بسیج عمومی نیروها، فعالیتها، تجمیع و جذب سرمایه، نیازمند تقویت دانش فنی و روشهای اجرایی مدیران تصمیمساز و مجریان با یک وحدت رویه متأثر از خرد جمعی جهت بهبود شرایط شهرها است که در این راستا مؤثرترین روش اطلاع از آخرین تجربیات داخلی و خارجی و انتخاب روشهای اصلح و متعاقباً هماهنگی آن با شرایط و امکانات داخلی هر شهر است.
مضاف بر اینکه برای تشخیص شهر توسعهیافته ابتدا باید مفهوم روشن و قابل درک و بعضاً الگویی نیز از آن وجود داشته باشد. در واقع آن شهری توسعه یافته است که متأثر از حاکمیت یک مجموعه خردمندِ تصمیمگیر، برنامهساز و مجری متخصص و متعهد با فراهم آمدن شرایط مطلوب، فراگیر و همکاری بین بخشی محیطی را فراهم میکند تا ضمن ایجاد آرامش روانی و رضایت عمومی شهروندان، فضا را بیشتر و بهتر از روز قبل برای بروز خلاقیتها و قابلیتها و تبلور اندیشههای توسعهمحور در بالاترین حد ممکن مهیا کند.
حالا البته جدا از بحث سهم و کم و کیف مشارکت مردم در تبلور این موضوع، اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان موفقیت و شکست هر شهر و جامعه در دستیابی به اهداف توسعه در وهله نخست و زیربنایی متکی بر مدیریت کارآمد و توانمندی است که دراینبین یکی از مهمترین نقشها را برعهده دارد. درواقع مهمترین هدف مدیریت هر استان و شهر ارتقای شرایط کار و زندگی جمعیت ساکن در قالب اقشار و گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و حفاظت از حقوق شهروندان، تشویق به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار و حفاظت از محیط کالبدی شهر است.
بنابراین باید هریک از عناصر وابسته و همبند و دخیل در مدیریت نسبت به انجام وظایف و عملکردهای جایگاهی خویش آنچنان مسئولانه، متعهدانه و متخصصانه عمل کنند تا درنهایت مجموعه مدیریتی بتواند به وظایفی که برعهدهاش قرار داده شده و یا برنامههایی که تدوین کرده، جامعه عمل بپوشاند، زیرا عناصر شهری بهمثابه دانههای زنجیر و گرههای یک تور ماهیگری به هم متصل بوده و باید هر کدام سهم و وظیفه خود را درست انجام دهد تا این چرخه و فرآیند در هر سطح و موضوع به موفقیت دست یابد.
جایی نه بهتر از قعر فهرست توسعه
و اما اگرچه مقوله توسعه شهری پایدار در سالهای اخیر بهعنوان یک ضرورت حتمی در کلیه کشورها مطرح بوده و بخش وسیعی از ادبیات توسعه را به خود اختصاص داده، درعینحال تحقق اهداف توسعه در پروژهها و برنامههای آن نیز مستلزم آشنایی و بینش جامع طراحان، مهندسین و بهویژه مدیران تصمیمگیر و مجری به زوایا، بایستگیها و پیشنیازها و مقدورات موجود است تا بتوانند با درایت و آگاهی لازم زمینه اجرای این اصول را در شهر فراهم کنند. بااینحال این یک واقعیت غیر قابل انکار بوده که به دلایل مختلف سالها است این بحث در مدیریت شهری استان و شهر همدان کمتر مورد توجه قرار گرفته و همین نقیصه منجر به افول و ناپایداری شهری در بسیاری از حوزهها شده است.
البته مدیریت استان و شهر همدان در این سالها اقدام به انجام برخی کارها و فعالیتهای عمرانی و زیرساختی و غیره نیز کرده که قطعاً قابل ذکر و اشاره هستند، اما موضوع این است که بیشتر آنها نیز اساساً در حیطه انجام وظایف جاری و برحسب نیاز ضروری شهر بوده و نه اقدامی فوق برنامه و مازاد بر وظیفه که بهخاطر برآیندهای مثبت و چشمگیر و یا آورده قابل تأمل برای استان بتوان به آنها افتخار و یا مباهات کرد.
و البته تلخترین قسمت ماجرا نیز این است که طی همین سالها عمده مسئولان، مدیران و تصمیمگیران با نگرشی برونگرا علت اصلی این کُندی و توقف و حتی حرکت معکوس توسعه را متأثر از عوامل و موانعی غیر مدیریتی نظیر فرهنگ سنتی استان، عدم مشارکت و همکاری مردم، فقدان سرمایه و اعتبار و یا زمان کوتاه تصدی شغلی عنوان و با انداختن توپ مشکلات به گردن این و آن و فرافکنی نهفقط خود را از زیر بار وظایف و کارهای زمینمانده خلاص کردهاند، بلکه حتی نسبت به خسارات و ضرر و زیانهای مالی و معنوی ناشی از اینگونه سوء مدیریتها و ضعف در عملکردها نیز کاملاً بیتفاوت بودهاند.
و این درحالی است که شواهد موجود با شفافیت تمام مبین آن است که در اصل این فقدان انگیزه و اراده برای پیشرفت در شاکله مدیریتهای ناکارآمد، بیتجربگی، بیبرنامگی، کمتخصصی، طریقه استبدادی و سلیقهای گرفتار در زدوبندهای بینتیجه سیاسی و حزبی، لابیگری، حاشیهسازی و بهصورت خاص تلاش در جهت حفظ خود در سِِمتهای دولتی و تصمیمگیری و تصمیمسازی بوده که طی این سالها باعث شده تا آهنگ توسعه در استان و شهر همدان و در مقام مقایسه با بسیاری از شهرهای کشور ناکوک شده و جز آهنگی ناموزون و ناخوشایند از آن، نصیب شهروندان نشود.
متأسفانه اینهمه اهمال و بیتفاوتی درحالی در بدنه مدیریت استان و شهر همدان جاری شده که لازم بود طی سالهای اخیر و در قالب یک رقابت سراسری کشوری در توسعهگرایی، شاکله مدیریتی استان و شهر همدان نیز بهعنوان یک نهاد مدیریتی متخصص و کارآمد به خود آمده و با خروج از لاک حفظ میز و صندلی، کمی مسئولانه تر و همانند دیگر مدیران استانها و شهرها که کوششهای با ارزشی را در جهت ساخت شهرهای مدرن، توسعهیافته در زمینههای زیرساختی، خدماتی، رفاهی، بهداشتی، درمانی، آموزشی و غیره به انجام رساندهاند، ضمن ارائه برنامههای مدون کوتاه، میان و بلندمدت در راستای فائق آمدن بر مشکلات و متعاقباً سرعت بخشیدن به آهنگ توسعه همراه با جلب مشارکتهای مردمی و دولتی، یک حرکت و پویش توسعهمحور همهجانبه را مبتنی بر فرصتها و توانشها درپیش گیرد.
موقعیتها و فرصتهای طلایی که طی این سالها یک به یک و پشت سر هم آمدند، اما با توجه به تصاحب برخی مناصب تصمیمگیر و مجری توسط کوتهبینان و کوتولههای فکری و اجرایی و کودکخصلت، متأسفانه یا مجالی برای ظهور رشد و نمو و آوردهسازی برای استان پیدا نکردند و یا در فاجعهبارترین حالت ضایع شده و به دست همسایگان افتاد تا دیگران از آنها بهرهمند شوند.
جای تأسف است که در این سالها و درحالی که بسیاری از مدیران استانهای مجاور ما در قالب کارگروهای تخصصی و فکری شبانهروز به دنبال برنامهریزی برای توسعه، جذب سرمایههای داخلی و خارجی و یا رایزنی برای دریافت و افزایش اعتبارات و اجرای طرحهای زیرساختی کلان در کوتاهمدت برای حوزه استحفاظی خود بوده و یا در جهت زمینهسازی برای ایجاد زیرساختهای صنعتی کلان و ویترینسازی داخلی و خارجی برای استان و شهر خود پاشنه در بسیاری از وزارتخانهها را از جا درآوردند، اما ما عقب هستیم.
حالا اما با گذشت چندیندهه از نواخته شدن آهنگ توسعه در کشور و درحالی که در مقام مقایسه بسیاری از استانهای همجوار حرفهای زیادی برای گفتن در پشت تریبون داخلی و خارجی دارند و نیز مستند به مفاهیم و تعاریف ارائهشده از توسعه و شاخصهای توسعهیافتگی و تأکید بر این حقیقت که مردم استان و شهر همدان هم استحقاق داشتن شرایط، امکانات و فرصتهای بهمراتب بیشتر و بهتری را نسبت به گذشته و دیگران داشته و دارند، حالا این پرسشها مطرح است که بهراستی:
- شهر و استان ما در این رابطه جایگاهش در مقایسه با همترازان خود کجاست و فاصله ما از آنان در برخی وجوه علمی، فنی، اقتصادی، اجتماعی و یا رفاهی چقدر است؟
- علل اصلی توسعهیافتگی آنها و عقبماندگیهای ما چیست؟ چه برنامههای عملی باید انجام داد و چه اهتمامهایی باید کرد و چه کارگروهی در جهت بهبود تولید و بهرهوری باید تشکیل داد تا این فاصلهها کم شده و شکافها پُر شود؟
- در راستای شناسایی عوامل مؤثر در بهبود ساختار مدیریت شهری و تأثیر آن در توسعه فرهنگ شهر و شهرنشینی همدان چه تلاشهایی و یا چه دکترین و هدفگذاری مشخص ونزدیک به واقعیتی تعریف و تعیین شده؟
- چه کسی و یا افرادی باید پاسخگوی این عقبافتادگیها باشند؟ کدام مرجع باید به این موضوع رسیدگی کند؟
-آیا اساساً خسارت ضررها و زیانهای مادی و معنوی وارده به استان و شهر ما در طی این سالها جبرانپذیر است؟
- راهکار برونرفت از این گرداب سوء مدیریت که سالها است به آن مبتلا شدهایم، چیست؟
زیرا جدای آن دست معدود و انگشتشمار مدیران و مسئولانی که طی این سالها به حد توان خود متعهدانه و دلسوزانه در خدمت مردم استان بوده و تلاش کردهاند تا قدمی به جلو بگذارند، اما واقع امر این است که دستاورهای ملموس و مشهود ما از توسعهیافتگی استان همدان در مقایسه با دیگران نهفقط توجیهپذیر و دلخوشکننده نیست، بلکه حتی بعضاً ناامیدکننده و فاجعهبار هم هست.
مواریث تاریخی که هنوز نتوانسته ثبت جهانی شود، ویترین فرهنگی که نداریم، گردشگری که رسماً فراموش شده، معادنی که نصیب دیگران میشود، خامفروشی که سرمایههای استان را به باد داده و صدها و صدها مورد از ایندست موارد صرفاً به این دلیل که ساختار مدیریتی ما طی دههها مبتلا به امراض لاعلاجی چون حاکمیت مدیریت چندگانه بر ساختار راهبردی شهر و استان، فقدان برنامهریزی و وحدت رویه در تصمیمگیری و اجرا، عدم درک نیازها، قالب شدن نگاه سیاسی و حزبی به هر موضوع بهخصوص بحث توسعه، فقدان تخصص و علم و آگاهی از موضوعات، سلیقهپردازی و تکثر در آرا، بیتوجهی به نظرات کارشناسان و صاحبنظران، اصرار به حفظ موقعیت شغلی و تلاشهای بلندمدت برای انتخاب مجدد، دارا بودن حس پدرخواندگی برای استان و شهر، غلبه منفعتطلبی حزبی و فردی بر تعهدات اخلاقی و قانونی، فقدان انگیزه برای توسعه و پیشرفت، عدم خطرپذیری و شجاعت در انجام امورات محوله، مماشات و تساهل با تخلفات و کجرویها، سکوت در مقابل فشارهای غیر منطقی، عدم درک اهم و مهم موضوعات، نگاه ضعیف به موضوعات کلان، فقدان هدفگذاری صحیح و برنامهریزی واقعی مبتنی بر تحقیق و پژوهش واقعی، فقدان تخصصهای کاربردی در مناصب اشغالی، تعریف حاشیه امن برای خود و اطرافیان، حاشیهسازی و غفلت از متن مسئولیت، فقدان جسارت در تابوشکنی و ابتلای شدید به روزمرگی، نگاه و توجه محدود به میز ریاست خود و نه جایی دورتر از آن، شعارزدگی مزمن و حضورهای نمایشی، نگاه غنیمتی به موقعیت بهجای فرصت برای خدمت، بیتوجهی و حتی مشارکت در ریختوپاش و هدر دادن بیتالمال و غیره بوده است.
حالا اما با تغییرات و خانهتکانیهای نسبی صورتگرفته در کادر مدیریتی استان و شهر همدان، این سؤال مجدد ذهن شهر و شهروندان را به خود معطوف کرده که آیا بازهم ما وارد یک چرخه تکرار و دور باطل مغایرت حرف و عمل خواهیم شد و یا با یک خیز مسئولانه و مجاهدانه از سوی مدیران و تصمیمگیران استان از این سکون خارج و هرچند دیرهنگام، اما درنهایت به عرصه توسعه و پیشرفت وارد خواهیم شد؟
شناسه خبر 49599