شناسه خبر:51405
1400/10/30 09:55:47

سپهرغرب، گروه اندیشه - حامد محمدی متین: معمولاً آزمودن و امتحان افراد برای شناسایی استعدادها و لیاقت‌­های آنان است، کسانی که از قابلیت­‌های افراد بی‌­اطلاع‌­اند، با امتحان پی به قابلیتشان می­‌برند؛ اما می‌­دانیم که خداوند از ازل سرنوشت همه را می‌­داند، پس سؤال این است که هدفش از امتحان انسان چیست؟ امتحان الهی با علم خداوند چگونه سازگار است؟

معمولاً آزمودن و امتحان افراد برای شناسایی استعدادها و لیاقت‌­های آنان است، کسانی که از قابلیت‌­های افراد بی‌­اطلاع‌­اند، با امتحان پی به قابلیتشان می‌­برند؛ برای نمونه در روایات برای شناخت هرچه­ بهتر دوستان، توصیه به امتحان آن‌­ها در حین عصبانیت شده است. اما می‌­دانیم که خداوند از ازل، یعنی پیشاپیش سرنوشت همه را می‌­داند، پس سؤال اساسی این است که هدف خداوند از امتحان انسان چیست؟ به­ دیگر سخن امتحان الهی با علم خداوند چگونه سازگار است؟

در شماره‌­های سابق خاطرنشان کردیم که قرآن سه هدف عمده را به‌­عنوان هدف از آفرینش انسان مطرح می‌­کند؛ هدف نهایی رسیدن به رحمت الهی در جهان ابدی و راه نیل به آن انتخاب راه حق و حقیقت است. دراین ­مرحله به ­دنبال کشف رابطه میان سومین هدف یعنی امتحان با رحمت و انتخاب هستیم.

* امتحان، زمینه‌­ساز انتخاب

در فرهنگ اسلامی درصورتی که انسان در دوراهی‌­های زندگی راه خداپسندانه را انتخاب کند و عملش رنگ­‌وبوی الهی به ­خود بگیرد، این شخص درحقیقت «عبادت» کرده؛ ازاین‌­رو «عبادت» عنوان دیگری برای «انتخاب صحیح» است. سابقاً اشاره کردیم راه نیل به رحمت الهی، «انتخاب راه صحیح» بوده، بنابراین پس از مواجه ­شدن با تعبیر جدید، می‌توان گفت: «عبادت» راه نیل به رحمت الهی است. «وما خَلَقتُ الجِن و الإنسَ إلا لِیَعبُدُونِ» جن و انسان را نیافریدم، مگر برای عبادت (ذاریات، 56).

حال وقت آن فرا رسیده است که به تشریح سومین هدف آفرینش انسان از منظر قرآن یعنی «امتحان» بپردازیم. هدف خداوند از امتحان انسان این نیست که چیزی بر علم او افزوده شود؛ چراکه خداوند دانای آشکار و نهان است. «إنهُ یَعلَمُ الجَهرَ و ما یَخفَی» او هر آشکار و نهانی را می­‌داند (اعلی، 7). او به هرچه موجود است، علم دارد؛ حتی دایره معلوماتش به موجودات محدود نمی‌­گردد، او به هرآن­چه موجود نشده یا هرگز موجود نخواهد شد و یا امکان ندارد موجود شود نیز علم دارد، سرراست‌­ترین تعبیر این بوده که او از «هست و نیست» عالم مطلع است.

در این­جا می‌­توان از تشبیه معروفی سود جست. معلمی که شاگردانش را می‌­شناسد، نیازی به امتحان آن‌­ها ندارد. او می‌­داند کدام­یک از شاگردانش استحقاق این را دارد که در آینده رئیس دانشگاه شود و یا کدام­یک در تدریس موفقیت بیشتری کسب می‌­کند یا کدام­یک به بالاترین مراتب در ورزش یا هنر خواهد رسید. اما دانستن معلم کمکی به رشد و شکوفایی استعدادهای شاگردان نمی­‌کند؛ باید زمینه‌­ای فراهم شود تا افراد امتحان شده و با تحمل سختی‌­ها، گوهر وجودشان صیقل یافته و استحقاق شرکت در کلاس­‌های بالاتر را بیابند، مانند تکه آهنی که باید در کوره حرارت ببیند و متحمل ضربات سخت پُتک­ آهن­گری شود تا به شمشیر کاملی تبدیل شود. معلم می‌­تواند از همان ابتدا پاسخ معادلات ریاضی را در اختیار همه دانش‌­آموزان قرار دهد، اما در این ­صورت هیچ‌­یک از آن‌­ها رشد نخواهند کرد. رشد ذهنی آنان زمانی حاصل می­‌شود که خود در معادلات بیندیشند و برای این امر وقت صرف کنند. هرچه زحمت بیشتری در این ­زمینه بکشند، ذهنشان قوت بیشتری می­‌یابد؛ همان‌­گونه که هرچه از یک عضو کار کمتری بکشند، به‌­تدریج آن عضو ضعیف­‌تر شده و رو به نابودی و اضمحلال می‌­رود. کسانی که فلج هستند و نمی­‌توانند از پاهای خود استفاده کنند و در عوض از دستان خود استفاده دوچندانی می‌­برند، «شاهدمثال» بر مدعای ما هستند. پاهای چنین افرادی همانند کودکان کوچک و نحیف می­‌ماند، اما دستانشان همچون دستان ورزشکاران حرفه­‌ای به‌مرور زمان پُرقدرت و بزرگ می‌­شود.

خداوند نیز بارها در قرآن کریم تصریح می‌­کند که اگر بخواهد، می‌­تواند همه انسان‌­ها را هدایت کند «لَو یَشاءُ اللهُ لَهَدَی الناسَ جَمیعاً»، اگر می‌­خواست همه انسان‌­ها را هدایت می‌فرمود (رعد، 31)؛ اما انسان با این هدف آفریده شده است که خودش سرنوشت خویش را تعیین کند. سعادت یا شقاوت انسان­‌ها وابسته به خواست و اراده خودشان است؛ خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده و اجبار با حکمت آفرینش انسان منافات دارد.

بنابراین این­که خداوند امتحان را هدف از خلقت انسان معرفی می‌­کند، برای شناختن انسان‌­ها نیست؛ با آفرینش انسان هیچ تغییری در ذات الهی رخ نمی‌­دهد، زیرا اساساً تغییر مخصوص موجودات مادی است، درحالی ­که خداوند مادی نیست. هدف خداوند از خلقت عالم ماده یعنی عالم اجسام، ایجاد عالمی با قابلیت تغییر است؛ توضیح آن­که انسان می‌­بایست با تلاش اختیاری استعدادهای خدادادی را شکوفا کرده و خود را به کمال برساند، ازاین‌­رو لازم است وارد عالمی شود که تغییر در آن عالم ممکن باشد.

دنیا چنین عالمی است، تغییر و تغیر جزء ذات عالم دنیا است؛ یعنی همه اجسام همواره درحال تغییر هستند و هیچ آنی و لحظه‌­ای نیست که موجودات مادی به ­حال سابق خود ثابت و پابرجا بمانند، همیشه موجودات مادی درحال کهنه ­و فرسوده شدن هستند. این قاعده در میان موجودات مادی هیچ استثنایی ندارد، حتی انبیای الهی نیز مشمول این حکم هستند که پس از گذراندن دوران جوانی، آرام‌­آرام به ­سوی پیری و فرتوت ­شدن پیش می­‌روند و درنهایت عمر مادی­شان به اتمام می‌­رسد.

نتیجه­ آن­که امتحان انسان به‌­منظور شناخت خدا نیست، بلکه برای فراهم ­شدن زمینه تکامل انسان است. خداوند نیازی به امتحان انسان ندارد؛ این انسان است که نیازمند این بوده که در عالمی که عالم تغییرات است، به ­دنیا آمده و رشد کند تا استعدادهایش شکوفا شده، لیاقت دریافت نعمت­‌های ابدی را کسب کند. «امتحان انسان، زمینه انتخاب او را فراهم می‌­آورد (انتخاب صحیح همان عبادت است) و انتخاب نیز استحقاق دریافت رحمت ابدی را».

پس اهداف سه­‌گانه بیان‌­شده در قرآن در یک ­راستا قرار دارند. هدف نهایی رسیدن به «فوز و فلاح» و «رحمت و خوشبختی ابدی» است. راه رسیدن به چنین رحمتی «انتخاب صحیح» یا همان «عبادت» است و امتحان زمینه را برای عبادت فراهم می‌­کند؛ بنابراین، امتحان ابتدایی­‌ترین هدف آفرینش است. عبادت، هدف میانی خلقت بوده و نه هدف نهایی. انسان عبادت کند که چه بشود؟ عبادت خود مقدمه رسیدن به رحمت است. پس هدف نهایی از خلقت، رحمت است و عبادت وسیله‌­ای برای رسیدن به رحمت.

علامه مصباح به­ نقل از حضرت آیت‌­الله بهجت می‌­فرمودند: وقتی در نجف درس می‌خواندیم، شخص بلندقامتی را می‌­دیدیم که به حرم مشرف می­‌شد و بسیار با وقار راه می­‌رفت؛ درعین‌­حال من احساس می‌­کردم که سر دیگری دارد که پایین افتاده است. بعدها فهمیدم ایشان از خانواده قاجار بوده و در عراق مأموریتی داشته، اما استعفا می‌­دهد و مجاور حرم می‌­شود. او هنگام وفات مرحوم آیت‌الله خویی و میلانی را به منزل دعوت می­‌کند و هنگام حضور این بزرگواران می‌­گوید: «خدایا! تو شاهدی از آن وقتی که به تکلیف رسیدم تا به ­حال یک­بار هم عالماً و عامداً گناه نکرده‌­ام». ما قدر خود را نمی‌دانیم و برای رسیدن به رحمت الهی که برایش خلق شده‌­ایم، تلاشی نمی­‌کنیم، درحالی ­که شهدا قدر خود را دانستند و به برترین رحمت الهی دست ­یافتند: «إنَّ اللهَ اشتَرَی مِنَ المُؤمِنِینَ أنفُسَهُم وَ أموالَهُم بِأنَّ لَهُمُ الجَنَّة» خداوند جان‌­ها و اموال مؤمنین را خرید و در ازای آن بهشت را به آن‌­ها ارزانی داشت (توبه، 111).

شناسه خبر 51405