چرا نوجوان به سمت تجربه کارهای خطرناک میروند؟
احساس خوب خطر کردن؟!
سپهرغرب، گروه اجتماعی: «همه روزام شبیه همه، هیچ چیزی نیست که حالم رو خوب کنه، چقد همهچی کسل کننده ست.»
پای درددل نوجوانها که بنشینید از این دست جملات زیاد میشنوید. این که برنامه همه روزهایشان خلاصه شده در مدرسه رفتن و برگشتن و درس خواندن، بدون هیچ پس و پیشی. گاهی هم اگر برنامههای بیرون از مدرسه با دوستان، در چهارچوب خانواده تعریف شده باشد یک برنامه دورهمی و گشت و گزار مختصر به داد روزهایشان میرسد. روزمرگی یکی از دردهایی است که آدمها در سن نوجوانی بیشتر به آن مبتلا میشوند. سردرگمی در علایق و اهداف آینده، تنوعخواهی در تمام ابعاد زندگی خصوصاً تفریح و عدم داشتن خلاقیت در برنامهریزیهای روزانه ازجمله دلایلی است که باعث میشود نوجوان بالأخره آنقدر از روزهای تکراریاش خسته شود که به هر راه حلی چنگ بزند.
او در مقطعی است که دوست دارد تجربیات متفاوتی نسبت به کودکی داشته باشد؛ حالا دیگر با خرید عروسک و دیدن انیمیشن سر ذوق نمیآید و برای داشتن هیجان در زندگی نیازمند به انجام کارهای خارق عادتی است که او را شگفتزده کند.
به گفته دکتر سیما فردوسی روانشناس حوزه خانواده، اگر تا دیروز برای نوجوان دهه 60 و 70 رفتن به خانه یکی از اقوام یا مسافرت فامیلی و قرار گرفتن در بین هم سن و سالان فامیل اصطلاحاً یک خوشگذرانی هیجانانگیز محسوب میشد، نسل امروز آنقدر دیر به وجد میآید که شاید رفتن به یک کشور خارجی بتواند برای او تحول و شگفت زدگی ایجاد کند. حالا او برای فرار از این حجم از کسلکنندگی بین ساعات مدرسه و خانه باید به چه چیز پناه ببرد تا به قول معروف حالش جا بیاید؟
گای کلّکستُن دانشمند علوم شناختی، در سال2013 مقالهای را درباره اینکه چرا نوجوان دوست دارد کارهای عجیب و خطرناک کند منتشر کرده و با یک مثال شروع میکند: او میگوید در بریتانیا نوجوانان بین 11 تا 15 سال از روی دیوار دریایی با ارتفاع 20 متر بهصورت عمودی داخل دریا میپرند و اصطلاحا به این کار میگویند: «سنگ قبر شدن». این کار طی نه سال گذشته باعث شده 20 نوجوان جان خود را از دست بدهند، 70 نفر فلج بشوند و مابقی عمرشان را اسیر صندلی چرخ دار باشند. اما دلیل اصلی این ریسک بزرگ چیزی نیست جز فشار دوستان!
اساساً در سن نوجوانی ترغیب در انجام یک کار توسط همنسلان و همراهی با دایره دوستان و انجام کارهای مورد علاقه جمعی و در مقابل ترس از طرد شدن بخاطر اجتناب از این کارهای مشترک، بسیار پررنگ است. چیزی که کلکستن هم در مقالهاش اشاره میکند این است که این نوجوانان وقتی روی دیوار 20 متری صف میبندند و توسط باقی دوستانشان برای پریدن تشویق میشوند اصلاً نمیتوانند از این امر سرپیچی کنند.
کلکستن هیجان پریدن در آب و احساس زندگی کردن واقعی حین چنین تجربهای را دلیل دوم این خطر کردن میداند. حسی که این چند ثانیه فاصله، از دیوار تا دریا تجربه میکنند چیزی شبیه به در لحظه زندگی کردن و خالی شدن ذهن است که این نوجوانان پس از سؤال و جوابهای پژوهشگر به آن اشاره کردهاند. دقیقاً مشابه حسی که در استفاده از مواد مخدر هم تجربه میشود. ملالآور بودن مدارس و پناه بردن به هیجان باچاشنی ترغیب در دایره دوستان نهتنها در خطر کردن پریدن در آب از فاصله 20 متری، بلکه در رو آوردن به مصرف مواد مخدر و تجربه متفاوت جدا شدن از روزمرگیهای مدرسه، خانه و خانه، مدرسه هم تعریف میشود.
«مگ جرارد» روانشناس و استاد دانشگاه در پژوهش میدانی روی 10هزار نوجوان آمریکایی میگوید: نوجوان اساساً برای انجام یک کار دلیل منطقی ندارد و تحت تأثیر محرکهای هیجانی و آنی است. یعنی در حقیقت او با برنامهریزی و قصد قبلی به سمت یک تجربه پرریسک نمیرود. استفاده از یک ماده مخدر یا انجام یک کار عجیب را هم از همین موارد است که به گفته این پژوهشگر اگر از نوجوان سؤال شود که برای انجام این کار چه فکری کرده است میگوید: نمیدانم!
جرارد میگوید: «نخستین تجربه پذیرش خطر، اراده نوجوان را تحت تأثیر قرار میدهد تا این رفتار را در آینده هم تکرار کند. او از وجدان خود درباره رفتارهای پرخطر کمک میگیرد، اما نه همیشه به روش خیر در برابر شر. وقتی از زاویه دید یک کودک، با روش منطقی و موجه به مسئله نگاه میکنید، حضور فرشته و شیطان را بر شانههای خود احساس کرده، اما وقتی به روش تجربی و هیجانی رفتار میکنید، توجهی به فرشته و شیطان ندارید. تنها یک صدا در شما فریاد میزند: «کار جالبی به نظر میرسد».
پژوهشها نشان میدهد تنها این صدا نیز تعیینکننده نیست، هنگامی که دچار حالت هیجانی میشوید، تصور دیگران درباره شما از همهچیز برایتان مهمتر است بهویژه این تصویر اجتماعی خاص که شما نوجوانی با رفتارهای پرخطر هستید پس احتمالاً آدم جالبی خواهید بود.» این صدا و عواطف از جمله حس تأیید شدن و مورد توجه واقع شدن اساساً جز افکاری است که نوجوان در طول روز مدام با آن سر و کله میزند و طبیعی است اگر در دایره دوستانی که یکی از کارهای مشترکشان استفاده از مخدر است فارغ از دلایل ذکرشده مثل تجربه هیجان انگیز و ساعات خستهکننده مدرسه، قرار بگیرد احتمالاً همرنگ آنها شود.
شناسه خبر 70509