در دل محلههای ناامن، کودکانی زندگی میکنند که دنیایشان در برابر واقعیتهای سخت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گم شده است.
دکتر شهلا کاظمیپور، جامعهشناس، درباره این شرایط میگوید: «کودکان این محلهها در سایه فقر و بیعدالتی اجتماعی رشد میکنند، جایی که فرصتهای آموزشی و حمایتهای اجتماعی به شدت محدود است و آنها به ناچار درگیر مشکلات بزرگتری میشوند که حتی یک کودک نباید با آنها روبهرو شود.»
در کوچهپسکوچههای محلههای ناامن شهر، کودکانی زندگی میکنند که کودکیشان پشت دیوارهای بلند فقر، خشونت و نابرابری پنهان شده است. این کودکان هر روز با خطراتی همچون اعتیاد، خشونت، کار اجباری و حتی سوءاستفادههای گوناگون مواجه هستند. چهرههای معصومشان در میان زبالهگردی یا کارهای طاقتفرسا، فریادی خاموش از بیعدالتی اجتماعی است که کمتر کسی آن را میشنود.
کودکانی که در محلههای ناامن زندگی میکنند، سرنوشتی مشابه دارند. در این محلهها، کودکی دیگر به معنی بازی، شادی و تحصیل نیست. اینجا کودکان به جای آنکه در آغوش خانوادههای خود احساس امنیت کنند، در آغوش فقر و خطرات متعدد، زندگی میکنند. آنها باید زودتر از آنچه که باید، بزرگ شوند و مسئولیتهایی را به دوش بکشند که هیچ کودک دیگری در دنیای به ظاهر آرام و امن نمیتواند تصور کند.
از گاریهای زبالهگردی گرفته تا شستن ظروف در رستورانها و گاه حتی کار در کارگاهها یا خیابانها، اینها همه بخشهایی از زندگی روزمره کودکانی است که به جای داشتن یک دوران شیرین کودکانه، به اجبار درگیر دنیای سخت و بیرحم بزرگترها میشوند.
در میان این کودکان، برخی مجبورند شبها در کنار خانوادههایشان در اتاقهای کوچک و تاریک بخوابند، جایی که هیچ امیدی به آیندهای بهتر ندارند. در این محلهها، مدارس به مکانی دور از دسترس تبدیل میشوند، چراکه مشکلات اقتصادی و فشارهای زندگی، کودکان را از تحصیل باز میدارد. در اینجا، تحصیل به یک آرزوی دستنیافتنی تبدیل میشود و جای آن را کارهای طاقتفرسا و گاه خطرناک میگیرد.
اما آنچه که بیشتر از همه در زندگی این کودکان جلب توجه میکند، نداشتن فرصت برای بچه بودن است. آنها به جای اینکه در خیابانها با دوستانشان بازی کنند یا در کلاسها درس بخوانند، باید با مشکلات بزرگتری روبهرو شوند. این مشکلات میتواند شامل خشونتهای خانگی، اعتیاد در خانواده، فشارهای روانی ناشی از فقر یا حتی سوءاستفادههای اجتماعی باشد. در این شرایط، بازیها و دوستیهای کودکانه به چالش کشیده میشود و این کودکان، برای زنده ماندن، در دنیای واقعی به سرعت رشد میکنند.
سرنوشت این کودکان هیچگاه خودخواسته نیست. آنها محصول شرایطی هستند که به واسطه فقر، بیعدالتی و بیتوجهی به حقوق اولیه انسانی شکل گرفته است. این کودکان نهتنها از امکانات آموزشی، بلکه از حمایتهای اجتماعی و حتی حمایتهای عاطفی والدین نیز محرومند. بسیاری از آنها، با وجود داشتن آرزوهای بزرگ، هر روز مجبورند در دنیای سخت واقعیت دست و پنجه نرم کنند.
آمارها نشان میدهد که در بسیاری از محلههای ناامن، کودکان قربانی اصلی چرخهای از آسیبهای اجتماعی هستند. خانوادههایی که در این مناطق زندگی میکنند، اغلب تحت فشار فقر شدید، بیکاری، و نبود امکانات اساسی قرار دارند. کودکان این خانوادهها بهدلیل فقدان حمایتهای اجتماعی و نبود نظارت، بهراحتی وارد مسیرهایی میشوند که آیندهشان را تباه میکند.
*اما آیا راهی برای شکستن این چرخه وجود دارد؟
برای یافتن پاسخ این پرسش، به سراغ جامعهشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، رفتیم. او در این خصوص تحلیل مهمی ارائه کرد: موضوع کودکان در محلههای ناامن بسیار حیاتی است. اما من معتقدم که هر راهکاری برای بهبود وضع این بچهها یا نقش آموزش و پرورش در کمک به آنها، اگر به اصل عوامل بروز این مسئله نپردازد، صرفاً یک مُسکن موقتی است.
دکتر شهلا کاظمیپور، درخصوص علل بروز این عوامل توضیح داد: عوامل اصلی بروز این مشکل، فقر گسترده، مهاجرتهای بیرویه از مناطق محروم و عدم نظارت کافی بر ساختارهای شهری است. محلههای ناامن بهدلیل نبود امکانات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بیشتر از هر چیز تحت تأثیر این عوامل قرار دارند. زمانی که فقر و بیکاری در این مناطق ریشه میدواند، خانوادهها نمیتوانند از عهده نیازهای اولیه خود برآیند، بنابراین کودکان به سرعت وارد چرخهای از آسیبهای اجتماعی میشوند.
وی تأکید کرد که باید به ریشههای بروز این محلهها توجه کرد: تا زمانی که عوامل بروز این مسئله از بین نرود، هر راهکاری که ارائه بدهیم، فقط وضعیت تعداد محدودی از کودکان را بهبود میبخشد. مثلاً ممکن است بتوانیم 50 کودک را به خوابگاههای دانشآموزی انتقال دهیم یا حمایتهایی از آنها انجام دهیم، اما هفته بعد 50 کودک دیگر جایگزین آنها میشوند.
*راهکاری برای پیشگیری
وی بر اهمیت شناسایی و پیشگیری از عوامل اصلی ایجاد محلههای ناامن تأکید کرد و افزود: نخستین گام حیاتی، پیشگیری از شکلگیری این محلهها است. باید علل اقتصادی، اجتماعی و ساختاری که بهوجود آوردن چنین مناطقی را تسهیل میکنند شناسایی و اصلاح کنیم. در عین حال، علاوه بر مقابله با این مشکلات ریشهای، نباید از اقدامات کوتاهمدت غافل شویم. تقویت حمایتهای اجتماعی، ایجاد فضاهای امن برای کودکان و فراهم کردن فرصتهای آموزشی در مناطق آسیبدیده میتواند به کاهش آسیبها کمک کند، اما این اقدامات نباید جایگزین اقدامات بنیادین شوند.
این جامعهشناس در پایان تأکید کرد: لازم است به این نکته توجه کنیم که چرخه آسیبهای اجتماعی در محلههای ناامن تنها با اقدامات کوتاهمدت شکسته نخواهد شد. ما نیاز به برنامههای جامع و ملی داریم که علاوه بر پاسخ به نیازهای فوری کودکان، به رفع ریشههای فقر، نابرابری و محرومیت نیز پرداخته شود. ایجاد فضاهای امن اجتماعی، حمایت از خانوادهها و اصلاح ساختارهای شهری، گامهایی هستند که میتوانند شرایط این محلهها را تغییر دهند. آینده روشن برای این کودکان تنها با مسئولیتپذیری و همکاری همگانی امکانپذیر است.
شناسه خبر 91015