
انسان یک موجود معناگرا است؛ حتی در کار با اشیا نیز وقتی با آنها به نوعی تعامل میرسد، ثمره کار و حتی میزان اثرگذاری، آن را دارای بار معنایی کرده و بدینترتیب این معنابخشی باعث میشود از کمترین و سطحیترین کارها و کنش و واکنشها موضوعی برای تسهیل و کیفیتبخشی به حیات خود و جامعه بسازد. یکی از ابزارهایی که انسانها برای معنابخشی به حیات خود و جامعه از آن استفاده میکنند، اِلمان است؛ اِلمانهای شهری نهتنها نقش زیباسازی محیط را ایفا میکنند، بلکه تأثیرات عمیقی بر روان شهروندان، میزان دلبستگی آنها به شهر و حس مسئولیتپذیری اجتماعی دارند.
فضای شهری چیزی فراتر از مجموعهای از خیابانها، ساختمانها و معابر است. هر شهری دارای هویت، معنا و روح خاص خود بوده که از طریق نشانههای بصری، تاریخ و فرهنگ متجلی میشود. اِلمانهای شهری ازجمله مجسمهها، دیوارنگارهها، آبنماها و سایر نشانههای هنری نهتنها در زیباسازی شهرها نقش دارند، بلکه بر ادراک شهروندان از محیط زندگی، احساس هویت و میزان مشارکت اجتماعی آنها نیز اثرگذار هستند.
امروزه مطالعات بسیاری در حوزه جامعهشناسی شهری و روانشناسی محیطی نشان دادهاند که ارتباط شهروندان با محیط پیرامونشان، عاملی کلیدی در شکلگیری حس تعلق و مشارکت آنها در توسعه و حفظ شهر است.
طبق مطالعات روانشناسی محیطی، فضاهای شهری که دارای اِلمانهای هنری و نمادهای فرهنگی هستند، به کاهش استرس و افزایش رضایت شهروندان کمک میکنند؛ نظریه «بیوفیلیا» تأکید دارد که انسانها ذاتاً به محیطهایی با نشانههای طبیعی و هنری گرایش دارند و این فضاها باعث افزایش حس آرامش میشوند. پروژه "Superkilen" در کپنهاگ، یک پارک شهری است که با استفاده از اِلمانهای هنری برگرفته از فرهنگهای مختلف، نهتنها جذابیت بصری دارد، بلکه باعث کاهش استرس، افزایش تعاملات اجتماعی و بهبود احساس رضایت شهروندان از زندگی شهری شده است.
یکی از مهمترین ابعاد اِلمانهای شهری، نقش آنها در تقویت هویت جمعی و حس دلبستگی شهروندان به محیط زندگی خود است؛ هویت شهری مجموعهای از عناصر بصری، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی است که باعث میشود شهروندان یک مکان را «خانه» خود بدانند.
تأثیر بر خاطره جمعی: نمادهای شهری به شهروندان امکان میدهند که با مکان زندگی خود ارتباط برقرار کنند؛ میدان نقش جهان در اصفهان، برج ایفل در پاریس یا مجسمه آزادی در نیویورک، نمونههایی از اِلمانهایی هستند که هویت شهری را تعریف کرده و خاطره جمعی مردم را شکل دادهاند.
ایجاد حس افتخار و اعتماد به شهر: مطالعات نشان دادهاند که وقتی شهروندان یک شهر را ازنظر بصری و هویتی منحصربهفرد بدانند، احساس افتخار و دلبستگی بیشتری به آن خواهند داشت.
تحقیقی که در سال 2018 در دانشگاه بارسلونا انجام شد، نشان داد در شهرهایی که دارای نمادهای شهری شاخص و تاریخی هستند، شهروندان حس هویت و تعلق بیشتری به شهر دارند و میزان مهاجرت کمتری در آنها مشاهده میشود.
وقتی شهروندان یک شهر را متعلق به خود بدانند، انگیزه بیشتری برای حفاظت، نگهداری و توسعه آن خواهند داشت. اِلمانهای شهری که حس تعلق را تقویت میکنند، بهطور غیر مستقیم باعث افزایش مشارکت در تصمیمگیریهای شهری، حفاظت از فضاهای عمومی و کاهش آسیبهای اجتماعی میشوند.
افزایش مشارکت در مدیریت شهری: شهروندانی که احساس هویت قویتری با محیط زندگی خود دارند، در رأیگیریهای شهری، جلسات مدیریت شهری و طرحهای توسعه بیشتر شرکت میکنند.
کاهش تخریب و وندالیسم: مطالعات جامعهشناختی نشان دادهاند در محیطهایی که دارای اِلمانهای هویتی و فرهنگی هستند، میزان تخریب اموال عمومی (وندالیسم) بهطور محسوسی کاهش مییابد.
یکی از مهمترین اصول در طراحی اِلمانهای شهری، توجه به هویت محلی و فرهنگی منطقه است. این امر به تقویت احساس تعلق شهروندان به محیط زندگی و ایجاد پیوستگی میان گذشته، حال و آینده شهر کمک میکند. هر شهر دارای پیشینه تاریخی و فرهنگی خاصی است که میتواند در طراحی اِلمانهای شهری بازتاب یابد. این عناصر ممکن است استفاده از الگوهای معماری سنتی در طراحی اِلمانها (مانند طرحهای کاشیکاری ایرانی در مجسمهها و دیوارنگارههای شهری) و یا خلق اِلمانهایی که به چهرههای شاخص علمی، ادبی، هنری و ملی اشاره دارند، باشند.
از دیگر اصولی که باید در اِلمانسازی مورد توجه قرار داد، روایتگری است. نمادها و اِلمانهای شهری باید دارای مفهوم و داستان باشند تا بتوانند با شهروندان ارتباط برقرار کنند؛ بهعنوان مثال در شهر سانتیاگو (شیلی)، مجسمههایی از بومیان منطقه طراحی شده که تاریخ و هویت فرهنگی آنها را روایت میکند و حس افتخار محلی را افزایش داده است. این رویکرد باعث افزایش حس تعلق به شهر و درک بهتر شهروندان از تاریخ محلی میشود.
با توجه به آنچه که در این نوشتار کوتاه به آن پرداختیم، باید گفت حوزه طراحی و نصب اِلمانها بهترین فرصت برای مدیریت شهری در جهت تقویت هویت و فرهنگ بومی شهروندان است؛ درواقع یک نقاشی، مجسمه، سازه شهری و غیره، میتواند پیام عمیقی به ذهن و روح شهروندان متبادر کند، بهنحوی که به بخشی از هویت مردم تبدیل شود.
این میزان اثرگذاری اِلمانها را در این فضا درنظر بگیرید که بخواهیم با برنامه و نگاه علمی مفهوم و پارادایم بزرگی مثل انتظار و مهدویت را در جان شهروندان تقویت کنیم؛ قطعاً ارائه هنرمندانه چنین مفهوم امیدآفرینی میتواند کیفیت زندگی مردم را ارتقا بخشد، اما متأسفانه آنچه که کمتر در مدیریت شهری بهویژه شهر همدان دیده میشود، نگاه علمی و هنری به شهر و شهروندان است. اگر گردشی در سطح شهر همدان داشته باشید، با وجود اینکه دهه فجر امسال با اعیاد شعبانیه همزمان بود و در آستانه نیمه شعبان نیز قرار داریم، آنچه که کمتر در شهر دیده میشود، نگاه فرهنگی به فضاسازی شهر است و نه شهرداری و نه نهادهای دیگر فرهنگی، در برابر هویت مردم بهویژه هویت دینی جامعه، احساس مسئولیت نمیکنند.
شناسه خبر 92061