محمد لسانی در تحلیل سریال «پایتخت» عنوان کرد:
پایتخت محصول امروز نیست؛ با سرمایه خاطرهها زنده است
کارشناس رسانه، در گفتوگویی تحلیلی درباره سریال پایتخت، به بررسی ابعاد موفقیت آن در فصول گذشته و دلایل افت آن در فصل جدید پرداخت. به گفته او، این سریال که روزی یکی از موفقترین تولیدات صداوسیما بود، حالا با بحران هویت و افول محتوایی مواجه شده و از سرمایه خاطرهانگیز خود ارتزاق میکند.

در روزگاری که تنوع رسانهها و سرعت زندگی، فرصت همنشینیهای خانوادگی را کاهش داده، هنوز هم یک سریال خوشساخت میتواند مأمنی برای جمع شدن اعضای خانواده دور یک قاب تلویزیون باشد. تجربه سریالهایی مانند پایتخت بهروشنی نشان داد که یک روایت ریشهدار، شخصیتهایی باورپذیر و طنزی برگرفته از بطن زندگی مردم، چگونه میتواند به بخشی از خاطره جمعی جامعه تبدیل شود و لحظاتی ناب را در دل روزمرگیها خلق کند. ساخت چنین آثاری، امروز نهفقط یک انتخاب هنری، بلکه ضرورتی فرهنگی و اجتماعی است؛ ضرورتی برای بازآفرینی اعتماد مخاطب و بازسازی پلهای ارتباطی میان نسلها.
در همین راستا، در گفتوگویی تحلیلی با کارشناس رسانه، به بررسی ابعاد مختلف سریال «پایتخت» پرداختیم؛ مجموعهای که سالها نماد همدلی و خنده در ایام نوروز بود، اما حالا بهگفته این تحلیلگر، با افت محتوایی، کشآمدن بیدلیل روایت و فاصله گرفتن از واقعیت، به سایهای از گذشته خود بدل شده. این گفتوگو، نگاهی دوباره است به جایگاه سریالهای مردمی و زنگ هشداری برای ضرورت بازاندیشی در مسیر تولیدات نمایشی صداوسیما.
*از شهابسنگ تا میمون شدن شخصیتها؛ فاصله با واقعیت
محمد لسانی در ابتدای سخنان خود با اشاره به ویژگیهای فصل نخست این مجموعه گفت: پایتخت از ابتدا با استفاده از مؤلفههای بومی و محلی و ادغام آن با طنز و خلاقیت، توانست مخاطب را جذب کند. طنز سریال مبتنی بر فرهنگ ملموس زندگی مردم بود. این نزدیکی به واقعیت، از همان فصل اول باعث شد تا سریال بتواند جای خود را در دل خانوادهها باز کند.
وی افزود: در فصول بعد، شوخیهای سیاسی و ارجاع به مسائل روز به پایتخت اضافه شد و در ادامه موضوعاتی مثل ورزش، کشتی، فوتبال و... وارد داستان شدند. این دست موضوعات باعث شد مؤلفههای جذابیت سریال هر بار تکمیلتر شود. اما فصل اخیر نشان میدهد که نویسنده و تولیدکننده از موضوعات میدانی، واقعی و ملموس تهی شدهاند و به سراغ فضاهای خیالی و نامأنوس رفتهاند.
این کارشناس رسانه تصریح کرد: فصل جدید پر از رخدادهای عجیب و غیرمنطقی است؛ مانند برخورد شهابسنگ، بیماریهای غیرقابل باور نظیر میمون شدن شخصیتها یا شخصیت داماد تاجیکی که بهطور طبیعی در خانوادههای ایرانی معمول نیست. این موارد نشان میدهد که سریال از جذابیتهای برگرفته از زندگی واقعی فاصله گرفته و به سمت خیالپردازیهای کممایه رفته است.
لسانی ادامه داد: پایتخت در فصول گذشته، با تکیه بر زندگی روزمره و مسائل قابل لمس، توانست یک حس نوستالژی و خاطره جمعی ایجاد کند. این سریال تبدیل به یک بخش شیرین از تقویم نوروزی مردم شد. نوروز، که یکی از خوشایندترین لحظات سال برای ایرانیان است، با پخش پایتخت شیرینتر میشد. اما فصل جدید با افت محتوا و فرم، ارزش آن ویژند را تهدید میکند.
*از نقی محبوب تا نقی گلدرشت و اگزجره
وی با نقد نقش پررنگ و اغراقآمیز نقی معمولی گفت: نقش نقی در این فصل بیش از حد پررنگ و گلدرشت شده است؛ گویی کل پروژه برای برجسته کردن یک نفر نوشته شده. این پرگویی، عکسهای زیاد و حضور دائم نقی در سکانسها، توازن کلی سریال را از بین برده. گفتوگوهای همدلانه که در گذشته بخش مهمی از سریال بودند، جای خود را به پرخاشگری و تعاملات آزاردهنده دادهاند. حتی اگر این پرخاشها در قالب طنز باشد، باز هم اثر مخرب فرهنگی دارد.
این کارشناس رسانه تأکید کرد: سریال به جای ایجاد گفتوگو، از تحقیر، توهین و شوخیهای سطحی برای خنداندن استفاده میکند. این روش، طنز را از عمق و تأثیرگذاری تهی و تنها خندههای سطحی تولید میکند که شبیه مسکنهای موقت است.
لسانی در پاسخ به اینکه آیا پایتخت را میتوان در دسته طنزهای فاخر قرار داد، با صراحت گفت: امروز این سریال در دسته طنز فاخر قرار نمیگیرد. چراکه اکنون صرفاً مبتنی بر جذابیتهای غیرمعمول، شوخیهای اغراقآمیز و عناصر غیرواقعی پیش میرود. این طنز، دیگر از آن ریشههای اصیل و انسانی که در فصول ابتدایی دیده میشد، فاصله گرفته و بیشتر دمدستی شده است.
*کشش سریال به پایان رسیده بود؛ اما ادامه دادند
وی در بخشی از تحلیل خود به ساختار کلی فصل جدید اشاره کرد و گفت: در فصول قبلی معمولاً تعداد قسمتها بین 10 تا 13 قسمت بود، اما فصل جدید با 27 قسمت، بهشدت کشدار شده و انسجام روایی آن به هم ریخته است. بهویژه در سه یا چهار قسمت پایانی، بهوضوح میتوان دید که به داستان آب بسته شده. این سریال دیگر آن کشش محتوایی را ندارد. کاش در اوج خداحافظی میکردند.
وی این را هم اضافه کرد که تولیدکننده ظاهراً تلاش کرده با خلق اتفاقات عجیب مثل تغییر رنگ موی نقی، یا از دست دادن شنوایی او، سریال را غافلگیر کند، اما این دست حرکات بیشتر آزاردهندهاند تا جذاب.
* «پایتخت» امروز، سایهای از گذشته است
این کارشناس رسانه در جمعبندی سخنان خود در این بخش اظهار کرد: من اعتقاد دارم که این فصل از پایتخت یکی از ضعیفترین فصلهاست. از نظر روایت، داستانپردازی، فراز و فرود، تعلیق و جذابیت، نتوانسته انتظارات را برآورده کند. امروز پایتخت دیگر با محصول تازهاش زندگی نمیکند، بلکه با سرمایهای که از خاطره مردم کسب کرده، همچنان دیده میشود. این اتفاق، اگرچه در کوتاهمدت شاید سریال را حفظ کند، اما در بلندمدت ضربهای جدی به اعتبار آن خواهد زد.
*احیای ویژندها با تنفس مصنوعی؛ فقدان چهرههای تازه
لسانی در ادامه به تبیین سیاستهای تولید در صداوسیما پرداخت و گفت: یکی از دلایل اصلی تکرار سریالهایی مانند پایتخت، ضعف در خلق ویژندهای (برند) جدید است. به جای اینکه در فضای رسانهای چهرهها و ایدههای تازه پرورش داده شود، به آثار قدیمی با اعمال جراحی و تنفس مصنوعی جان دوباره میدهند. وقتی نتوانیم ویژند جدیدی بسازیم، بهناچار به احیای برندهای قبلی متوسل میشویم، حتی اگر مخاطب دیگر از آن اشباع شده باشد.
وی ادامه داد: در سالهای اخیر شاید بیش از 100 سریال ساخته شده، اما تعداد انگشتشماری توانستهاند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. این یعنی ما با بحران در انتخاب، پرورش و حمایت از کارگردانان و فیلمسازان تازهنفس مواجهیم.
در خاتمه باید گفت؛ با وجود نقدهای جدی به فصل جدید سریال پایتخت _ ازجمله افت محسوس در روایت، کشآمدگی داستان، استفاده از عناصر غیرواقعی و فاصله گرفتن از ریشههای بومی و اجتماعی که در فصول پیشین مورد توجه مخاطب قرار گرفته بود_ نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که این سریال همچنان یکی از معدود تولیدات صداوسیماست که توانسته ارتباط خود را با بدنه جامعه و مردم حفظ کند.
پایتخت، باوجود کاستیهای محتوایی اخیر، هنوز هنگام پخش، مخاطب را پای تلویزیون مینشاند. مردم همچنان با آن میخندند، گاه اشک میریزند و با شخصیتهای آن همذاتپنداری میکنند. این همراهی، صرفاً نشانهای از علاقه مخاطب به یک سریال نیست، بلکه نوعی دلبستگی جمعی است که طی سالها و بر بستر خاطرات مشترک شکل گرفته است. این پدیده زمانی برجستهتر میشود که بدانیم در زمان پخش سریال، مصرف اینترنت در سطح کشور به شکل محسوسی کاهش مییابد؛ نشانهای آشکار از حضور زنده و مؤثر این مجموعه در سبد رسانهای خانوار ایرانی.
واقعیت این است که سریال، همچنان نقاط قوت بسیاری دارد. بازیهای باورپذیر، برخی موقعیتهای احساسی و طنزهای موقعیتمحور که بهدرستی طراحی شدهاند، همچنان مخاطب را جذب میکنند. شخصیتهایی چون نقی، هما، ارسطو و بهتاش، همچنان برای بینندگان زندهاند و قدرت ایجاد همدلی دارند. پایتخت توانسته در طول سالها به بخشی از حافظه فرهنگی جامعه تبدیل شود و این سرمایه، هرچند آسیبپذیر، اما بیبدیل است.
من با وجود همه انتقادها، نسبت به این سریال خوشبینم و معتقدم میتوان فصلهای بعدی این سریال را نیز تولید کرد؛ باور دارم با نگاه سازندگان آن به واقعیتهای ملموس، فرهنگ بومی و روابط انسانی میتوان همچنان شاهد فصلهایی پختهتر و غنیتر بود، اگرچه اکنون نیز این سریال با موفقیت بالایی در عرصه تولیدات رسانهای صدا و سیما توفیق بالایی کسب کرده است.
شناسه خبر 93759