گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:95732

روایت زنانه مقاومت از میدان جنگ تا لحظه خداحافظی

نویسنده‌ای که تصویر واقعی ایران را به جهان عرب ترجمه می‌کند
روایت زنانه مقاومت از میدان جنگ تا لحظه خداحافظی

در روزگارِ روایت‌سازی‌های جهانی که تصویر ایران و مقاومت اسلامی اغلب در قاب‌هایی تحریف‌شده یا ناقص به مخاطبان جهان عرب منتقل می‌شود، نویسندگانی هستند که مأموریت خود را نه در تکرار کلیشه‌ها، بلکه در خلق روایت‌های اصیل و انسانی می‌بینند. رقیه کریمی یکی از برجسته‌ترین چهره‌های این جریان است؛ زنی نویسنده، مترجم و فعال در عرصه ادبیات مقاومت که با اتکا به زبان عربی و شناخت عمیق از فرهنگ و رسانه‌های عرب‌زبان، روایتی از ایران و مقاومت ارائه می‌دهد که در عین حقیقت‌محوری، از عاطفه، ظرافت و انسانیت نیز تهی نیست.

رقیه کریمی که بیش از 20 سال است به زبان عربی می‌نویسد، تجربه‌ای کم‌نظیر از پیوند میان زبان، ادبیات و باور را در کارنامه خود دارد. او نه‌تنها راوی جنگ‌ها و محاصره‌هاست، بلکه راویِ زندگی در دل ویرانی، راویِ خداحافظی‌ها پیش از میدان جنگ و راوی نقش مغفول خانواده‌ها در پایداری و مقاومت است؛ نگاهی که در جهان عرب کمتر تجربه شده و همین مسئله آثارش را به الگویی تازه در داستان‌نویسی عربی تبدیل کرده است.

از نگارش دو زبانه کتاب «آخرین روز جنگ» گرفته تا ترجمه آثاری نظیر «پانصد صندلی خالی»، از داستان طنز نوجوانانه درباره کودکان جنگ‌زده تا دریافت جوایز بین‌المللی از عراق، لبنان و سوریه، همه و همه بخشی از کارنامه‌ای هستند که هدف آن، نه صرفاً موفقیت ادبی، بلکه ایفای یک نقش فرهنگی خودخواسته در مقابله با جهل رسانه‌ای و سانسور روایت‌های انسانی است.

در گفت‌وگویی مفصل با او، از ریشه‌های علاقه‌اش به نوشتن و دغدغه‌هایش در روایت زنانه جنگ، تا پروژه‌های در دست انجام و ترجمه‌های مهمش سخن گفتیم؛ روایتی از زنی که در دل جنگ، به‌دنبال کلمات زندگی می‌گردد.

کریمی که دارای مدرک کارشناسی ارشد مترجمی زبان و ادبیات عرب است، می‌گوید: به‌طور طبیعی شناخت زبان عربی منجر به شناخت عمیق‌تر از واقعیت‌های موجود در جوامع اسلامی شده و بهتر توانسته‌ام از منابع عربی برای فهم واقعی واقعیت‌های موجود استفاده کنم. یعنی نگاه به ادبیات مقاومت یک نگاه تئوری نیست، بلکه نتیجه مواجهه روزانه در این مورد است.

او از 20 ‌سالگی نوشتن را به‌صورت حرفه‌ای آغاز کرده، هرچند پیش از آن نیز تجربه نوشتن داشته و با این دنیا بیگانه نبوده؛ این مترجم زبان و ادبیات عرب می‌گوید: به‌دلیل تفاوت زبان در جهان اسلام نگاه واقعی به ایران وجود نداشته، از همان 20 سالگی به‌طور جدی و حرفه‌ای به نوشتن ادامه دادم و تمام تلاشم در این سال‌ها بر ایجاد تصویری واقعی از ایران، به‌ویژه دوران جنگ تحمیلی، متمرکز بوده است. به همین دلیل، به‌تدریج تمرکزم بر داستان‌نویسی به زبان عربی بیشتر از فارسی شد که این را نقطه عطف کار خود می‌دانم.

یکی از آثار شاخص او، کتاب «آخرین روز جنگ» است که به دو زبان فارسی و عربی نوشته شده و به جنگ 33 روزه لبنان می‌پردازد. کریمی درباره زاویه دید خاص این اثر می‌گوید؛ نبود روایتی زنانه از جنگ 33 روزه و اکتفا به مقالات علمی و پایان‌نامه‌های دانشگاهی، باعث شد این زاویه دید را انتخاب کنم. چون در مورد جنگ 33 روزه خاطراتی از متن زندگی وجود نداشت. از طرفی به دلایل امنیتی امکان پرداخت مستقیم به خاطرات نظامی رزمنده‌ها نبود و این زاویه دید مناسب‌ترین روش برای پرداختن داستانی به این جنگ به‌حساب می‌آمد.

او تأکید می‌کند که روایت زنانه از جنگ، تنها بازتاب احساسات نیست، بلکه شناختی عمیق از لایه‌های پنهان جنگ به دست می‌دهد؛ این نوع روایت منجر به شناخت لایه‌های جدیدی از جنگ می‌شود. این فضا تا حد زیادی در ایران ایجاد شده اما هنوز در کشورهای عربی محور مقاومت خیلی پررنگ نیست یعنی در کشورهای عربی محور مقاومت، همچنان غالبِ نگاه، متمرکز بر میدان نبرد است و به نقش خانواده شهید و زنان مقاوم کمتر توجه می‌شود در حالی که همیشه گفته‌ام که جنگ، از میدان نبرد آغاز نمی‌شود؛ بلکه از همان لحظه خداحافظی رزمنده با خانواده‌اش آغاز می‌شود. جنگ، خداحافظی است؛ جنگ، احساس مسئولیت است… و همین لزوم توجه به روایت زنانه در حوزه جنگ را دوچندان می‌سازد.

کریمی، در ترجمه کتاب «پانصد صندلی خالی» که روزنوشت‌های محاصره فوعه در سوریه است، با مفهومی بنیادین از بقا روبه‌رو شده: تلاش برای زنده ماندن در سخت‌ترین شرایط. سه سال محاصره کامل توسط نیروهای تکفیری‌، شرایط ساده‌ای نبود اما در اوج سختی‌ها قهرمان کتاب با امید و اراده، برای ادامه زندگی می‌کوشد و لحظه‌ای از تلاش بازنمی‌ایستد.

او با نگارش داستان طنز نوجوانانه «المشاقبون» که روایتگر زندگی نوجوانان جنگ‌زده است، به مرحله نهایی جایزه بین‌المللی شهید سلیمانی رسیده است. درباره این تجربه می‌گوید: این نخستین تجربه داستان نوجوان من بود و به‌عمد زبان طنز را انتخاب کردم، چراکه این سبک برای نوجوانان جذابیت بیشتری دارد. جالب آنکه قهرمانان اصلی این داستان نیز چند نوجوان هستند.

این نویسنده همدانی تاکنون سه جایزه بین‌المللی از عراق، مقام سوم جشنواره مقاومت لبنان و جایزه جشنواره سیده خوله را کسب کرده، اما او این موفقیت‌ها را صرفاً نشانه‌هایی در مسیر می‌داند و می‌گوید: «به لطف خدا جوایز بین‌المللی بسیاری نصیبم شده، اما از ابتدا هدف من کسب جایزه نبوده. هدف اصلی‌ام نوشتن داستان‌هایی است که به مسیری که به آن ایمان دارم، خدمت کند. این جوایز صرفاً بخشی طبیعی از این مسیر بوده‌اند.»

در کنار نویسندگی، او ترجمه آثار فارسی به عربی در حوزه دفاع مقدس را نیز با وسواس دنبال می‌کند. او می‌گوید: به ترجمه کمتر می‌پردازم مگر اینکه کاری بسیار باکیفیت نظرم را جلب کند. در حال حاضر مشغول ترجمه کتاب «آن شش روز» هستم که یک رمان فلسطینی است و به زبان فارسی نوشته شده است.

برخلاف برخی تصورات، فعالیت‌های او در حوزه ترویج زبان عربی و مقاومت صرفاً برخاسته از تعهد شخصی است: کسی از من درخواست خاصی نداشته. اصلاً من منتظر درخواست هیچ‌کس، در استان و خارج از استان نبوده و نیستم. هدفی را برای خود ترسیم کرده‌ام و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنم. حتی ممکن است بی‌مهری‌هایی هم دیده باشم اما این‌ها مانع ادامه کار نیست.

او سبک خاص خود را در داستان‌نویسی عربی چنین توصیف می‌کند: از ویژگی‌های اصلی کارهای من به زبان عربی، تلفیق ناخودآگاه سبک داستان‌نویسی فارسی با داستان عربی است. این موضوع برای جهان عرب تازگی دارد و جذابیت ایجاد کرده. به‌طوری‌که متوجه شده‌ام این سبک تا حدی مورد تقلید هم قرار گرفته است.

وی در بخش پایانی این گفت‌وگو گفت که در حال حاضر، پروژه‌ای متفاوت در دست دارد: در حال ترجمه رمان «آن 66 روز» هستم که حوادث آن از آینده، یعنی فردای بعد از آزادی فلسطین شروع می‌شود و سپس گذشته و دوران اشغال را بررسی می‌کند. برای کار درباره غزه هم خیلی وقت است به این فکر می‌کنم که خاطرات روزانه یک پزشک از یکی از بیمارستان‌های غزه را کار کنم. این ایده فعلاً در حد یک طرح خام است و نیاز به کار و برنامه‌ریزی بسیاری دارد.

ادبیات؛ زبانِ مقاومت، ابزارِ روایت و پلی برای صدور فرهنگ

ادبیات، بیش از آن‌که ابزاری برای روایت داستان باشد، زبان روح ملت‌هاست؛ زبانی که می‌تواند مقاومت را از میدان نبرد به دل خانواده‌ها، از آمارهای خشک به خاطرات ملموس و از کلیشه‌های رسانه‌ای به درک انسانی و عمیق منتقل کند. برای من، زبان عربی نه صرفاً یک ابزار ارتباط، بلکه رشته‌ای حیاتی برای اتصال فرهنگی با ملت‌هایی است که در میدان‌های مشترکِ تاریخ، خون، ایمان و آرمان، با ما هم‌نفس بوده‌اند.

در جهانی که تصویر ایران و مقاومت اغلب از دریچه رسانه‌هایی نمایش داده می‌شود که فهم روشنی از واقعیت ندارند، ناچار به روایتگری و بازگو کردن حقیقت هستیم. این وظیفه، صرفاً بر دوش رسانه‌های رسمی نیست، بلکه رسالتی است که نویسندگان، مترجمان و هنرمندان متعهد باید بر عهده بگیرند. ادبیات، بهترین بستر برای صدور فرهنگ است؛ فرهنگی که از دل مردم برخاسته، بر پایه باور و تجربه زیسته شکل گرفته و با زبان مشترک انسانی، حتی در سخت‌ترین مرزهای جغرافیا و سیاست نفوذ می‌کند.

امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمندیم به روایت‌هایی که از «خود» ما نوشته شده باشد. روایت‌هایی که نه از بیرون، بلکه از درون خانه‌های محاصره‌شده، از بیمارستان‌های نیمه‌ویران، از دل مادران شهید و از چشم‌های نگران رزمندگان شکل گرفته باشد. زبان عربی، به‌واسطه گستره جغرافیایی و ظرفیت تمدنی‌اش، می‌تواند حامل این پیام باشد؛ مشروط به آن‌که ما، صاحبان تجربه و فرهنگ مقاومت، جسارت روایت‌گری به زبان مخاطب را داشته باشیم.

کار رقیه کریمی و امثال او در تمام این سال‌ها چیزی جز این نبوده؛ تبدیل تجربه به روایت، و روایت به پل ارتباطی فرهنگی با جهان عرب. این مسیر، شاید در ظاهر ادبی باشد، اما در عمق، مسیری است فرهنگی، انسانی و حتی سیاسی. راهی که باید ادامه یابد؛ بی‌توقع، بی‌ادعا، اما با آگاهی از اثرش در بیداری و همبستگی میان ملت‌هایی که با هم، ایستاده‌اند.

ارسال نظر

سوال: بلندترین کوه جهان؟ Everest

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار