نویسنده و روزنامهنگار ایلامی در گفتوگوی اختصاصی با سپهرغرب مطرح کرد:
نبض بازار ادبیات کودک و نوجوان در دست کتابهای بازاری و کارتونی
سپهرغرب، گروه خبر - سمیرا گمار: نویسنده و روزنامهنگار ایلامی در خصوص فرصتها و چالشهای پیش روی جامعه و ادبیات کودک و نوجوان، گفت: بخش محتوا که خیلی وضعیت قابل قبول و مناسبی ندارد زیرا همچنان کتابهای بازاری و کارتونی نبض بازار را در دست دارند، اما اگر ازنظر کمیت به بررسی آن بپردازیم خوشبختانه آمار عنوانها بسیار بالاست؛ هرچند متأسفانه ازنظر تعداد تا 500 جلد افت پیداکرده و ازنظر فرهنگسازی نیز هنوز دولت و سایر عوامل نتوانستهاند این کالای فرهنگی را در سبد خانوار قرار دهند.
اگر با دنیای ادبیات کودک و نوجوان مأنوس باشید حتماً آوازه مرتضی حاتمی را شنیدهاید؛ نویسنده و روزنامهنگار ادبی پرکار ایلامی که بهسادگی بیان و گیرایی قلمش شهره است. در اول بهمنماه سال 1355 در صحنه (استان کرمانشاه) به دنیا آمده، نخستین داستان/ خاطرهاش را در سن هفتسالگی نوشتهاست و از سال 1368 تاکنون مینویسد. از سال 1371 با انتشار داستانی کوتاه در هفتهنامه محلی (صفیرغرب) کرمانشاه تاکنون در دنیای نوشتن فعالیت کرده و حضور رسمی و جدی داشتهاست.
آثارش در قالبهای متداول ادبی و فرهنگی در نشریات کاغذی، الکترونیکی و پایگاههای مجازی منتشر میشود. نخستین اثر وی که مجموعه داستانی در ادبیات بزرگسال است را در سال 1382 منتشر کرد. در دو زمینه ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال فعالیت میکند. از این نویسنده تاکنون بیش از 50 عنوان کتاب در زمینههای بازنویسی، بازآفرینی، بازسرایی و تألیف در دو ادبیات یادشده و 12 عنوان در قالب ویرایش ادبی منتشرشده و حدود 15 عنوان دیگر نیز زیر چاپ دارد. خبرنگار سپهرغرب به مناسبت روز رسمی «ادبیات کودک و نوجوان» میزبان گفتوگو با این هنرمند خوشذوق کشورمان شدهاست که با وجود مشغله بسیار با تواضع و صبوری به سؤالات نگارنده پاسخ داد؛ آنچه در ادامه میخوانید متن همکلامی با وی است:
سلام و احترام؛ جناب حاتمی چطور وارد دنیای نویسندگی شدید و اساتید شما چه کسانی بودند؟
در ادبیات کودک و نوجوان استادی نداشتهام. خودآموزی، تجربه، مطالعه و نوشتن، بهترین اساتید من در ادبیات کودک و نوجوان بودهاند. البته من در هر دو بخش ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال بهصورت جدی و حرفهای حضور و فعالیت دارم.
سادگی و روانی، نقطه عطف قلم شماست، درباره آثار، اهداف و اندیشههایتان در ادبیات کودک و نوجوان، انتشار کتاب و کتابخوانی برایمان بگویید.
زبان نوشتاری برای جامعه هدف (کودک و نوجوان) میبایست ساده، صمیمی و روان باشد؛ زیرا توان ذهنی و درک مخاطب محدود است. بهشدت معتقدم که ترویج، نهادینه کردن، توسعه و تثبیت فرهنگ کتابخوانی و کتاب از قبل از تولد جریان دارد. همانطور که عرض کردم بنده در دو حوزه ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال بهصورت حرفهای و جدی مینویسم. نوشتن در ادبیات کودک و نوجوان برایم یک ارزش غایی و فضیلت بزرگ است که بتوانم اندیشههای انسانی و اخلاقی را در قالبهای معمول (رمان، داستان، بازنویسی، بازآفرینی و...) به جامعه هدف انتقال دهم و در بالندگی روحی، رفتاری و تعالیبخشی به آنان نقش داشته باشم. ضمن اینکه تلاش میکنم با تولید، آفرینش و انتشار آثار فاخر در این بخش از ادبیات، آنان را برای حضور در دنیای ادبیات بزرگسال آینده و خوانش و مطالعه این نوع ادبیات آماده کنم.
جهان کودکان دنیایی بهروز، متحرک و پویاست. دنیایی لبریز از تلاش و تحرک است. در تمام ادوار و سدهها همینگونه بودهاست. ادبیات کودک، بازتابی از اندیشهها و جهان پرجنبوجوش و پویای کودکان است. گاه تصور میشود که چون مخاطب این نوع ادبیات، کودک است پس دنیایی کوچک با سقفی کوتاه دارد، اما واقعاً اینگونه نیست. دنیای کودکان بسیار بزرگتر و بلندتر از تصوراتی است که ما داریم. برای شناختن دنیای کودک میبایست بااحتیاط، دقت و زیرکی وارد دنیایشان شد. به قول مولوی: «چونکه با کودک سروکارت فتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد».
خوشبختانه ادبیات کودک و نوجوان به رشد و اعتلای خوبی از دنیای مخاطبش رسیده، پدیدآورندگان و مؤلفان آثار این نوع از ادبیات، به یافتههایی رسیدهاند که میتواند بهنوعی به نیازهای مخاطبان پاسخ دهد. پاسخ به نیاز مخاطب مستلزم شناخت عمیق، دقیق و علمی از دنیا و درون مخاطب است.
مؤلفان آموختهاند که کودکان به چنان بلوغ اندیشهای و فکری رسیدهاند که نمیتوان آنان را دست کم گرفت. کودکان دارای هویتی مستقل و اندیشههایی متعالی و منحصر به خود در ادبیات هستند. کودکان این سده، متفاوت، حساس، دانا، معترض و مطالبهگرند. (با قید بسیار) اهالی قلم میبایست با آشنایی از نوع نیازها و خواستههای آنان، نوک قلمشان را به سمت خواستههای آنان تنظیم کنند و نکته آخر آنکه کودکان این سده، بسیار از والدین، مؤلفان، نویسندگان، شاعران و اولیای تربیتی جلوتر و باهوشترند چنانکه ما باید سرعت قدمهای خود را با گامهای ریز و تندوتیزشان تنظیم کنیم.
بچهها دنیایی متفاوت دارند و از زاویه و پنجره مخصوص خود به دنیا نگاه میکنند. بررسی این دنیا با رعایت زمان و توجه به گذشته و حال آنان میسر است. دنیای بچهها در گذشته از تعریفی خاص برخوردار بوده و دنیای امروزی بچهها کاملاً با گذشته تفاوت دارد. دنیای بچههای امروز پر است از هوش و دانایی؛ تقویت حس زیبایی میتواند یکی از بهترین عناصر در نوشتن برای بچهها باشد ضمن آنکه انتقال پیامهای انسانی و اخلاقی در متن اثر به زبانی ساده و متناسب توان ذهنی جامعه هدف، تلاش در راستای تقویت زبان معیار در مخاطب و بالا بردن میزان دانش مطالعاتی در مخاطب و افزایش معلومات نیز از عناصر بعدی است.
لطفاً در خصوص ادبیات کلاسیک و ضرورت بازنویسی و بازآفرینی از آن توضیحی کامل ارائه دهید.
کتابهای شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان سعدی، تاریخ بیهقی، مثنوی معنوی مولوی، کلیلهودمنه، مرزباننامه، قابوسنامه، گرشاسپ نامه، هفتاورنگ، غزلیات شمس، بهارستان جامی، الهینامه عطار، تاریخ بیهقی، سفرنامه ناصرخسرو، هزار و یک شب، اشعار حافظ، خیام، نظامی، مسعود سعدسلمان، انوری، منوچهری، فرخی سیستانی، کسایی، دقیقی، خاقانی، رودکی و دهها اثر و کتاب دیگر در نظم و نثر هرکدام دنیایی از اندیشه، خردورزی و مفاهیم اخلاقی و انسانی بوده که حکمت، تربیت و آموزش در آنها پنهان و آشکار است. این کتابها که به ادبیات کلاسیک معروف هستند، سرمایه و ثروت ملی همه ما ایرانیها محسوب میشون؛د سرمایههایی غنی، بزرگ و غیرقابل تکرار که بر همه ما واجب است ضمن پاسداری، در انتقال آنها به نسلهای بعد نیز تلاش کنیم.
ادبیات کلاسیک، موجب تقویت التذاذ، نشاط و شادابی ادبی و بهرهمندی روحی و روانی از آن، بالا بردن گنجینه لغات و تقویت غنای کلمات، بالا بردن و تقویت دانایی و خردمندی در مخاطب میشود، ضمن آنکه موجب آشنایی و آگاهی مخاطب از گذشتهها، تجربیات موفق و ناموفق دیگران و شناخت بخشهایی از تاریخ، فرهنگ و نوع زندگی انسانهای قرنهای گذشته در مخاطب میشود.
اما نکته مهم اینکه ادبیات کلاسیک، این گنجینه و سرمایه ملی و معنوی، لبریز از حکایتها و داستانهای کوتاه و بلندی است که با مفاهیم تربیتی، اخلاقی، ملی، مذهبی و آموزشی بسیاری همراه است. این حکایتها و داستانها پندهایی آموزنده و اخلاقی دارند که هرکدام مفهوم و تجربههای تازه به مخاطب داده و بهعنوان منابعی خواندنی بهحساب میآیند، اما چون زبانی نوشتاری و سُرایشی آن با زبان امروزه تفاوتهایی دارد، برای درک و دریافت بهتر و مناسبتر، قالبهای «سادهنویسی»، «بازنویسی» و «بازآفرینی» بهترین ابزار برای انتقال متن و پیام آن به مخاطبان هستند.
از عمر این حکایتها بیشتر از صدها سال میگذرد و آدمهای زیادی هم آنها را خوانده و لذت بردهاند، اما هیچوقت کهنه نشده و همچنان رنگ و بویی تازه دارند، هرگز فراموش نمیشوند و در کشورهای دیگر به زبانهای مختلف هم ترجمه شدهاند.
بسیار عالی، جناب حاتمی درونمایه تألیفات و آثار بازآفرینی جنابعالی بیشتر مبتنی بر چیست؟
آثار من در بخشهای تألیف، بازآفرینی، نقد، بررسی و تحلیل است. در تألیف (مجموعه داستان، رمان و داستان زندگی) و بازآفرینی بیش از 50 کتاب از داستانها و حکایتهای ادبیات کلاسیک نظیر (الهینامه، مرزباننامه، کلیلهودمنه، بهارستان، گلستان سعدی، شاهنامه، مثنوی معنوی و...) منتشر کردهام. در نقد و بررسی نیز کتابی دوجلدی با عنوان موقت (ضلع چهارم مثلث) مجموعه نقد، یادداشت و تحلیل بر کتابهای مختلف را در حال ویرایش و بازنویسی دارم.
بزرگترین فرصت و چالش پیش روی جامعه و ادبیات کودک و نوجوان را چه میدانید؟
این سؤال، پاسخی گسترده دارد که در گفتوگویی مفصل با ماهنامه ادبی سخن (شماره 24) بهطور کامل به آن پاسخ دادهام. اگر ازنظر محتوا آن را بررسی کنیم که خیلی وضعیت قابل قبول و مناسبی ندارد زیرا همچنان کتابهای بازاری و کارتونی نبض بازار را در دست دارند. اگر ازنظر کمیت نیز به بررسی آن بپردازیم خوشبختانه آمار عنوانها بسیار بالاست؛ اما متأسفانه ازنظر تعداد تا 500 جلد افت پیداکرده. کتاب کودک در دهه 70 بین 30 هزار تا 50 هزار در هر نوبت منتشر و توزیع میشد، اما در حال حاضر بین 500 تا یک هزار و 200 جلد نهایتاً سه هزار شماره در نوبت نخست چاپ است. از منظر کتابهای الکترونیکی نیز کتابهای کودک و نوجوان نقش فعال دارند اما همچنان کتاب کاغذی طرفدار و مخاطب خود را دارد.
ازنظر فرهنگسازی نیز هنوز دولت و سایر عوامل نتوانستهاند این کالای فرهنگی را در سبد خانوار قرار دهند. میزان مطالعه و سرانه که بماند و جای بحث در مقال دیگر دارد. از منظر مؤلفان و ناشران هم باز مقالی دیگر میطلبد، فقط به قول سید علی صالحی شاعر (حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن(.
گرایش کودکان و نوجوانان به حوزه داستان را چگونه ارزیابی کرده و چه پیشنهادی برای تقویت آن دارید؟
در این خصوص ارزیابی دقیق علمی انجامنشده و اگر شده، من بیخبرم؛ اما انجمنهای ادبی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، حوزه هنری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت دارند که اصول داستاننویسی و نقد را به کودکان و نوجوانان آموزش میدهند. پیشنهاد میکنم که این انجمنها بهروزتر شده، به دنیای جامعه هدف نزدیکتر شوند و به دغدغهها و نیازهای مخاطبان پاسخ دهند. محافل و پاتوقهایی هم وجود دارند که به ادبیات داستانی میپردازند. این اتفاقها خوب است، اما کافی نیست. ضمن اینکه هنوز متولی اصلی ادبیات کودک و نوجوان در جامعه معلوم نیست. انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بخش ادبیات کودک و نوجوان حوزه هنری و غیره در حال تلاش و توسعه ادبیات هستند، اما موازیکاری غیر ضروری موجب ایستایی و کمتحرکی شدهاست.
آقای حاتمی، چشمانداز کاری شما چیست و چه آثاری را منتشر خواهید کرد؟
چشمانداز من خود نوشتن است. نوشتن، مطالعه و انتشار، دغدغههای فردی من در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. در حال حاضر این کتابها را در دست نوشتن دارم:
_جلد دوم بازنویسی از داستانهای شاهنامه برای نوجوانان که در آن به تعدادی از شخصیتهای زن پرداختهام.
_ ادامه نگارش «توقیف شد» بهعنوان یک رمان متفاوت و پیچیده
_ اتمام و بازنویسی داستان زندگی یکی از شخصیتها، رجال سیاسی و علمی محبوب شهر صحنه (از تولد تا مرگ)
_تکمیل کتاب آموزشی «بازنویسی و بازآفرینی به زبان ساده»
_باز نگارش مجموعه داستان «سطرهایی که تبرئه نمیشوند»
_ بازنویسی کتاب «ناشنوایی که میشنید» (کتابی برای کودکان با نیازهای ویژه)
_ویرایش 10 عنوان بازآفرینی از ادبیات کلاسیک برای کودکان
_تدوین و بازنگری نقدها و یادداشتهایم بر کتابهای کودک، نوجوان و بزرگسال با عنوان موقت (ضلع چهارم مثلث)
_تدوین و ویرایش مجموعه گفتوگوهای ادبی و رسانهای با من
_ بازنویسی مجموعه مقالات در ادبیات بزرگسال
ضمن اینکه در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مدرسه دو عنوان کتاب زیر چاپ دارم.
لطفاً در خصوص تاریخ ادبیات کودک و نوجوان در حوزه بازنویسی از ادبیات کلاسیک نیز توضیح دهید.
بازنویسی و بازآفرینی از ادبیات کلاسیک برای مخاطبان کودک و نوجوان اصول و عناصری دارد که در کتابی بانام موقتی (بازنویسی و بازآفرینی به زبان ساده) تجربه سالها تلاش، مطالعه و کنکاش را در آن تنظیم کرده و نوشتهام. در آغاز این کتاب گفتاری را از استاد زندهیاد ابوالقاسم انجوی شیرازی آوردهام؛ «اگر زبان و فرهنگ ملتی را از او بگیرند به سهولت و آسانی میتوانند او را ریشهکن کنند.» و ادبیات کلاسیک ما بخشی مهم از زبان و فرهنگ ملی ماست و برای آنکه فرهنگ ریشهکن نشود به نگهداری از آن مفتخریم. در ابتدای این مقال اشارهای کوتاه به بازنویسی، بازآفرینی، برخی بایدها و نبایدها و مشکلات میکنم. استاد احسان یارشاطر در مقدمه کتاب (داستانهای ایران) چنین گفته: «ایران از کشورهایی است که دارای پیشینهای غنی از ادبیات کلاسیک است.» و این جملهای بزرگ و والاست. نخستین بازنویسیهای جدی برای کودکان در سال 1270 خورشیدی توسط «محمود مفتاح الملک» بود که در آن گزیدهای از حکایتهای مثنوی را با نام «مثنوی الاطفال» بازنویسی و منتشر کرد. «شیخ محمدعلی کاتوزیان طهرانی» در سالهای 1290 تا 1292 خورشیدی از کتابهای مرزباننامه، بوستان و کلیلهودمنه حکایتهایی برای کودکان گزینش و بازنویسی کرد. زندهیاد «مهدی آذریزدی» در سالهای میانی دهه 30 با مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» و استاد «احسان یارشاطر» در سال 1344 «قصههای ایران باستان» و «قصههای شاهنامه» را به چاپ رساند. «زهرا خانلری» و «مهرداد بهار» تعدادی از قصههای کهن را بازنویسی و منتشر کردند. البته در این دهه و دهه بعد امور انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز تعدادی کتاب از محمدعلی سپانلو (سفرهای سندباد) م.آزاد، رؤیا (پرنده چه گفت؟) را در قالب بازنویسی منتشر کرد.
در دهههای 60،70، 80 و هماکنون بازار بازنویسی و بازآفرینی از ادبیات کلاسیک رونق خوب و متوسطی داشته و این اتفاق مبارک همچنان در حال وقوع است.
آقای حاتمی شما بیشتر به آثار کدام نویسندگان علاقهمند هستید؟
یکی از وظایف غایی و همیشگی یک نویسنده و اهل قلم «مطالعه» است. آثار نویسندگان و مؤلفان ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال همیشه خواندنی است. به قول استاد ابوالفضل بیهقی؛ «هیچچیز نیست که به خواندن نیرزد.» من آثار نویسندگان ایرانی در نسلهای مختلف ادبیات کودک و نوجوان تا مؤلفان جوان و دهههای اخیر و نویسندگان خارجی را بهطور مداوم مطالعه میکنم. شاید آثار نویسندگان ایرانی و خارجی دهههای گذشته دارای ضعفهای ساختاری و محتوایی باشد، اما مطالعه آنها هرگز خالی از لطف نبوده. کتابهای زندهیاد علیاشرف درویشیان، منصور یاقوتی، قدسی قاضینور، نسیم خاکسار، صمد بهرنگی، احمدرضا احمدی، محمود برآبادی، محمود احیایی، مهدی آذریزدی، برخی از کتابهای امین فقیری و بهرام بیضایی، جواد مجابی، مهرداد بهار، محمدعلی سپانلو، فریده فرجام، م. آزاد، عباس یمینیشریف و دیگران و از میان نویسندگان دهههای اخیر، محمدرضا سرشار (رضا رهگذر)، سیامک گلشیری، محمدرضا بایرامی، امیرحسین فردی، هوشنگ مرادی کرمانی، فرهاد حسنزاده، احمد اکبرپور، حمیدرضا شاهآبادی، فریدون عموزاده خلیلی، طاهره ایبد، فریبا کلهر، فریبرز لرستانی، حسن نجار، مصطفی رحماندوست و غیره و از میان نویسندگان خارجی هم آثار هانس کریستین آندرسون، رولد دال، آسترید لیندگرن، شل سیلور استاین و دیگر نوسیندگان را مطالعه میکنم.
سپاس از سعهصدر حضرتعالی اگر بهعنوان کلام پایانی ذکر نکتهای را ضروری میدانید بفرمایید؛ ضمن اینکه مخاطبان ما را به معرفی یک کتاب مهمان کنید.
ضمن سپاس، توجه شما و مخاطبان عزیز این روزنامه را به این حکایت جلب میکنم:
«خواجه عبدالکریم، خادم خاص شیخ ابوسعید ابیالخیر بود. گفت: روزی درویشی مرا بنشانده بود تا از حکایتهای شیخ ما او را چیزی مینوشتم. کسی بیامد که تو را شیخ میخواند، برفتم. چون پیش شیخ رسیدم؛ شیخ پرسید که چهکار میکردی؟ گفتم: درویشی حکایتی چند از آن شیخ خواست، آن را مینوشتم. شیخ گفت: ای عبدالکریم! حکایتنویس مباش؛ چنان باش که از تو حکایت کننند.»
واقعاً چنان باشیم که از ما بهعنوان «حکایتنویس یاد نکنند، چنان باشیم که از ما حکایت کنند.» وقت اندک است و زمان محدود. فرصتی برای تأمل، ایستایی، سکون و سکوت نیست. مخاطب باهوش و زیرک بهسرعت از کنار ما در حال گذر است. تلاش کنیم با آفرینش آثار درشت مایه و غنی در او اندیشهمحوری، خردمندی و دانایی را تقویت کنیم و یادمان نرود که اگر کتابی درشت محتوا نوشتیم، تلاشمان بر آن باشد تا بتوانیم کودکان و نوجوانانی تربیت کنیم که برای ادبیات جدی بزرگسالِ آینده، مخاطبانی دانا، آگاه، بینا و حرفهای باشند، ادبیات و مجلات ادبی بزرگسال را بهخوبی مطالعه کنند و بتوانند از مفاهیم آدم بودن عبور کنند تا به مقام معنوی انسانیت برسند.
ضمناً رمان نوجوان (اولین روز تابستان) نوشته آقای سیامک گلشیری از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را برای مطالعه مخاطبان شما پیشنهاد میدهم.
شناسه خبر 9842