شناسه خبر:18016
1398/12/11 10:41:40

سپهرغرب، گروه اندیشه: یکی از مسائلی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش (1398/11/19) مطرح کردند، توجه به «رزق لایحتسب الهی» بود؛ ایشان با استناد به آیه دو و سه سوره طلاق، بیعت نیروی هوایی طاغوت با امام در سال 57 را از مصادیق رزق لایحتسب معرفی کردند و فرمودند: ممکن است دشمن از جایی ضربه بخورد که انتظار ندارد و شما که بنده‌ خدا و مؤمن بالله و در راه صراط مستقیم هستید، از جایی برایتان عایدی به‌وجود بیاید که «رزق لایحتسب» باشد و انتظارش را نداشته باشید. به نظر من این خیلی نکته‌ اساسی‌ای است که ما توجه کنیم همه‌ حوادث عالم براساس محاسبات مادی و دنیایی نیست؛ این هم جزء محاسبات است که گاهی اوقات خدای متعال یک راه میانبر را به‌وجود می‌آورد.

مبانی اندیشه‌ای و سلوک رفتاری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهره‌ای از کتاب خدا در مدیریت جامعه است، ایشان همواره در «نظر» و «عمل» و در حوزه‌های مختلف، به «آیات قرآن کریم» استناد می‌کنند. استنادی که از اعتقاد به «محوریت» این کتاب آسمانی نشأت گرفته و طراز مطلوبی از «حجیت»، «حقانیت» و «موفقیت» را نتیجه داده است.

در همین راستا دو آیه‌ شریفه‌ «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا» (طلاق/2 و 3) آیاتی هستند که از ابتدای رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تا امروز، در مقاطع مختلف و به مناسبت‌های گوناگون، بارها مورد استناد ایشان قرار گرفته‌اند؛ به‌گونه‌ای که می‌توان با لحاظ مجموع این استنادات، به یک «منظومه‌ جامع فکری» درباره‌ «رزق لا یحتسب» دست یافت.

      چیستی «رزق لا یحتسب» و هویت آن

«رزق لا یحتسب» یکی از مفاهیم مهم مطرح در مجموعه‌ معارف اسلامی است؛ مفهومی که از آن به‌عنوان نتیجه‌ «تقوا» و زمینه‌ساز «موفقیت» و «سعادت» یاد شده است. (1) «رزق لا یحتسب» یعنی «نتایج غیر منتظره»، «راه‌های میانبر» (2) و «روزی‌های محاسبه‌نشده» (3) که از «فعل‌وانفعالات غیبی» (4) و «عوامل غیر عادی، غیر مادی و غیر دنیایی» (5) نشأت گرفته‌اند.

      چرایی «رزق لا یحتسب» و ضرورت توجه به آن

با توجه به «صدق وعده‌ الهی» (6) و تجربه‌ مکرر این حقیقت (7) از یک‌سو و «محدودیت‌های بشری» موجود در مسیر زندگی از سوی دیگر (8)، باید به پدیده‌ «رزق لا یحتسب» باور داشته (9) و برای «تحلیل حوادث»، «اخذ تصمیم» و «تدبیر آینده»، علاوه‌بر «محاسبات عُقلائی»، به این «متغیر تعیین‌کننده» نیز توجه کرد. (10)

    چگونگی «رزق لا یحتسب» و کیفیت دستیابی به آن

اموری همچون «ایمان»، «توکل»، «پایبندی به حق»، «قدم برداشتن در راه خدا»، «تحمل سختی‌ها»، «مجاهدت»، «مبارزه»، «ایستادگی»، «صداقت»، «کار»، «تلاش»، «انجام وظیفه»، «خدمت‌گزاری» و از همه مهم‌تر «تقوا»، نتایجی همچون «کمک‌های الهی»، «هدایت الهی»، «لطف الهی»، «تفضل الهی»، «حمایت الهی»، «رحمت الهی»، «برکت الهی»، «رستگاری»، «دستیابی به اهداف»، «گشایش»، «آسایش»، «حل مشکلات»، «تشخیص حق»، «بصیرت»، «شجاعت»، «خروج از تنگناها»، «ایجاد گریزگاه» و «بن‌بست‌شکنی» را به دنبال خواهد داشت. (11)

«تقوا» یعنی «مراقبت دائمی از خود» در مقابل «آفات و انحرافات»؛ مراقبتی که مانند یک «زره» از انسان در مقابل «تیرهای زهرآگین و ضربه‌های مهلک مادی و معنوی» محافظت می‌کند. (12) «تقوا» هم وجهه‌ «فردی» دارد، هم وجهه‌ «اجتماعی». «تقوای اجتماعی» یعنی «حرکت عمومی مردم و مسئولان» برای «حفاظت از کشور» در مقابل «تهاجمات دشمن»؛ حرکت و حفاظتی که در «بُعد اقتصادی» با «اقتصاد مقاومتی» محقق شده و به «گشایش‌های عظیم اجتماعی» منجر خواهد شد. (13)

      نمونه‌هایی از «رزق لا یحتسب»

جدای از مواردی همچون «جرقه‌های ناگهانی ذهنی» در فضای کار و تحقیق یا «امیدهای وافر قلبی» در کوران مشکلات و فشارها (14)، ملت ایران بارها و بارها در حوادث مختلف خاص و روشن از «رزق لا یحتسب» بهره‌مند شده و طعم شیرین آن را چشیده است. (15) «اعتراف سازمان‌های بین‌المللی به حقانیت ایران در جنگ تحمیلی» یکی از مصادیق «رزق لا یحتسب» است. (16) «بیعت همافران نیروی هوایی با امام» نیز یکی دیگر از مصادیق «رزق لا یحتسب» به‌شمار می‌رود؛ بیعتی که با توجه به جایگاه خاص این نیرو در رژیم شاه، ضربه‌ سهمگینی را به این رژیم وارد کرد. به بیان دیگر این بیعت از یک‌سو «ضربه‌ محاسبه‌نشده‌ای‌» بود برای دشمن و از سوی دیگر «رزق محاسبه‌نشده‌ای» بود برای انقلابیون؛ ضربه‌ای که به تضعیف روحیه‌ آنان (رزق) و تقویت روحیه‌ اینان منجر شد. (17)

      حوادث خارق عادت، براساس نقل و عقل ثابت شده است

«نظام هستی» بر پایه‌ «قانون علیت» استوار است؛ قانونی که «وحی»، «عقل»، «فطرت» و «تجربه»، مُثبت آن بوده و تخلف‌ناپذیر است. (18) در این نظام همه‌ امور از «خداوند متعال» و «عالم توحید» نشأت گرفته و در یک «سیر نزولی و مخروطی» به «کثرت» می‌رسند. (19)

هرچند که «عقل» و «نقل»، بر «قانون علیت» صحه می‌نهند، اما وقوع «حوادث خارق عادت» را نیز می‌پذیرند؛ حوادثی که از حیث «پنهان و فوری بودن فعل‌وانفعالات» با «حوادث عادی» متفاوت بوده و با «روال طبیعی عالم طبع» سازگار به نظر نمی‌رسند. (20)

براساس «نگرش توحیدی»، خداوند متعال «مسبب‌الاسباب» بوده و زمام همه‌ علل به دست اوست. به بیان دیگر هیچ سببی در سببیت مستقل نبوده و سبب مستقلی جز خداوند قابل فرض نیست. بنابراین «اراده‌ خداوند و اولیای او» بر همه‌ اسباب تفوق دارد. (21) «حوادث خارق عادت و خلاف معمول» حوادثی هستند که انسان‌های معمولی به علل و اسباب آن‌ها علم نداشته و به‌صورتی ناشناخته، از «اراده‌ خداوند و اولیای او» ناشی می‌شوند. (22)

از آنجایی «حوادث خارق عادت» و «امور غیبی» با «نظام حسی و مادی شناخته‌شده برای اذهان بشری» سازگار نیستند، افرادی که صرفاً با «محسوسات» مأنوس بوده و در دام «مادی‌نگری» گرفتارند، به انکار آن‌ها پرداخته و با این انکار از «توحید» فاصله می‌گیرند. در نگاه این افراد «حقایق معنوی موجود در نظام هستی»، هیچ معنایی نداشته و فقط آنچه با «حواس ظاهری» قابل تجربه و توجیه است، واقعیت دارد. حال آنکه این نگاه از حیث هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مردود بوده و هیچ تناسبی با «آموزه‌های وحیانی» ندارد. (23)

      رزق الهی دو شکل عام و خاص دارد

یکی از عناوینی که در «ادبیات دینی» از آن برای اشاره به «مجموعه‌ افاضات خالق به مخلوقات» استفاده می‌شود، عنوانِ «رزق» است. در این ادبیات از آنچه توسط خداوند به مخلوقات اعطا شده و موجب بهره‌مندی آن‌ها در ابعاد مختلف می‌شود، با عنوان «رزق» یاد شده است. (24) براساس «آموزه‌های وحیانی»، «رزاقیت» منحصر در خداوند متعال بوده و او بهره‌مندی همه‌ موجودات از جریان رزق را تضمین فرموده است. (25) البته همچنان «رحمت الهی» به دو قسم «عام» و «خاص» تقسیم می‌شود، «رزق الهی» نیز چنین بوده و به دو شکل «عام» و «خاص» در اختیار بندگان قرار می‌گیرد. (26)

یکی از مصادیق «رزق خاص الهی»، رزقی است که در «فرهنگ اسلامی» و «ادبیات دینی» از آن با عنوان «رزق لا یحتسب» یاد می‌شود؛ رزقی که مصداق «حوادث خارق عادت» بوده و از «طرق ناشناخته و محاسبه‌نشده»، به افرادی که واجد شرایط بهره‌مندی از آن هستند، می‌رسد. همچنین گفتنی است که از این حقیقت، گاه با عنوان «برکت» نیز یاد می‌شود. (27)

      تقوا و توکل شرط‌های بهره‌مندی از «رزق لایحتسب» است

شرط بهره‌مندی از «رزق لا یحتسب»، «تقوا» است؛ تقوایی که با «توکل» ملازم بوده (28) و «دست برتر» در همه‌ منازعات را به دنبال دارد. (29) «تقوا» یعنی: «پرهیز از محرمات الهی و رعایت حدود شرعی». «توکل» نیز یعنی: «مقدم داشتن اراده و میل خداوند بر اراده و میل خود». نتیجه آنکه: فرد متقی و متوکل، به‌واسطه‌ «تحصیل معرفت الهی»، «اطاعت از خداوند» و «مستهلک کردن اراده‌ خویش در اراده‌ الهی»، خود را تحت «ولایت خاص پروردگار عالم» قرار داده و از برکات مدیریت و تدبیر متعالی او ازجمله «رزق لا یحتسب»، بهره‌مند می‌شود. (30) به بیان دیگر «تقوا» و «توکل» یعنی: «تکیه بر خالق» در مقابل تکیه بر مخلوق (31)، «اعتماد به پروردگار» در مقابل اعتماد به امور مادی (32)، «انقطاع به سمت خداوند» در مقابل انقطاع به سمت دنیا (33)، «ترجیح خواست معبود» در مقابل ترجیح خواست خود (34) و «ترسیدن از قادر متعال» در مقابل ترسیدن از غیر او. (35)

کسی که اهل «تقوا»، «توکل» و بهره‌مندی از «ولایت خاص الهی» نیست، به «رزاقیت خداوند» و قدرت بی‌انتهای او باور ندارد، رزق خود را حاصل دسترنج خویش به ‌حساب می‌آورد و صرفاً به مقدار محدودی از اسباب ظاهری تکیه می‌کند؛ اما انسان متقی و متوکل، می‌داند که خداوند «مسبب‌الاسباب» است، علم به همه‌ اسباب در اختیار اوست، نظم و ترتیب اسباب به دست او بوده، سببیت اسباب از آن اوست و نه‌تنها هیچ محدودیتی در رزق‌رسانی به بندگان خود ندارد، بلکه به شکل بی‌نهایت قادر بر «خلق طریق رزق‌رسانی» است. (36)

بهره‌مندی انسان متقی و متوکل از «رزق لا یحتسب»، وعده‌ حتمی و بی‌قیدوشرط خداوند متعال است؛ وعده‌ای که با توجه به «صدق گزاره‌های قرآنی» هیچ تخلفی در آن راه نخواهد داشت. (37) با توجه به اینکه «رزق لا یحتسب» یکی از مصادیق «امور غیبی» بوده و «ایمان به غیب» جز در پرتو «تقوا» حاصل نمی‌شود، صرفاً به‌واسطه‌ «تقوا» بوده که می‌توان از «رزق لا یحتسب» بهره‌مند شد. به بیان دیگر «تقوا» انسان را به «عالم غیب» پیوند زده و زمینه‌ بهره‌مندی او از «افاضات غیبی خداوند خالق، مالک و عالم غیب» یا همان «رزق لا یحتسب» را فراهم می‌آورد. (38)

      منافات نداشتن با برنامه‌ریزی

تأکید بر ضرورت «تقوا» و لزوم زمینه‌سازی برای بهره‌مندی از «رزق لا یحتسب»، هیچ منافاتی با اعتقاد به ضرورت «برنامه‌ریزی»، «پیش‌بینی»، «محاسبه»، «کار» و «تلاش» ندارد. به بیان دیگر سفارش دین و اولیای دین به رعایت «تقوا» و بشارت انسان متقی به «رزق لا یحتسب»، هرگز به معنای نفی ضرورت «فکر» و «کار» نیست؛ (39) و از همین روست که در معارف اسلامی علاوه‌بر توصیه به «زهد» (40) و «اجمال در طلب» (41)، بر مطلوبیت اموری همچون: «یاری ‌گرفتن از دنیا برای رسیدن به آخرت» (42)، «طلب رزق» (43)، «قرار گرفتن در معرض روزی» (44)، «برنامه‌ریزی اقتصادی» (45)، «درآمدزایی دینی» (46)، «تهیه‌ مایحتاج زندگی» (47)، «تلاش برای تأمین خانواده» (48) و عدم مطلوبیت اموری همچون: «خواب‌آلودگی»، «بیکاری» (49)، «تنبلی» و «کسالت» (50) تأکید شده است.

      نتیجه

‌با توجه به مجموع آنچه بیان شد، می‌توان به این نتیجه‌ مهم رسید که «رزق لا یحتسب یکی از متغیرهای تعیین‌کننده در مدل دینی تحلیل، تصمیم و تدبیر به‌شمار می‌رود». توضیح مطلب آنکه: در دنیای معاصر «مطالعات راهبردی»، «برنامه‌ریزی راهبردی»، «مدیریت راهبردی» و «آینده‌پژوهی»، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و «برتری» هر مجموعه‌ای در مقیاس‌های مختلف، به میزان توجه آن مجموعه به این «امور راهبردی» بستگی دارد و از همین رو است که در دهه‌های اخیر، سرمایه‌گذاری‌ها و تلاش‌های علمی و عملی فراوانی برای کشف معادلات حاکم بر این فضا صورت گرفته است. اما از آنجایی که اکثر قریب به اتفاق این تلاش‌ها بر پایه‌ «مبانی غیر توحیدی و مادی» شکل گرفته‌اند، نتایج حاصل از آن‌ها نیز بهره‌ چندانی از «کارآمدی و موفقیت» ندارند. به‌عنوان مثال اگرچه در تمام مدل‌های ارائه‌شده برای «برنامه‌ریزی راهبردی»، بر ضرورتِ شناسایی «فرصت‌ها»، «تهدیدها»، «نقاط قوت» و «نقاط ضعف» تأکید می‌شود، اما در هیچ‌کدام از آن‌ها اشاره‌ای به «وجود عوامل ماوراء ماده و امکان اثرگذاری آن‌ها»، دیده نمی‌شود. حال آنکه با توجه به آنچه گذشت، لحاظ این عوامل برای «تحلیل حوادث»، «گرفتن تصمیم» و «تدبیر آینده» امری ضروری است. به بیان دیگر تحصیل شناخت صحیح از «شرایط موجود» و طراحی راهبردهای لازم برای رسیدن به «وضعیت مطلوب»، جز با درنظر گرفتن «مجموعه‌ای از عوامل مادی و فرامادی» که همگی آن‌ها در دایره‌ «اراده‌ الهی» عمل می‌کنند، ممکن نخواهد بود؛ عواملی که می‌توان آن‌ها را از طریق «تقوا» و «توکل» فعال کرده و به خدمت گرفت.

پی‌نوشت:

1) بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 98/11/19

2) همان

3) بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت‌دولت، 78/6/2

4) بیانات در دیدار فرماندهان سپاه، 69/6/29

5) بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا، 76/5/29، بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 95/11/19

6) بیانات در دیدار مسئولان نظام، 98/2/24

7) بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس، 96/3/3

8) بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 78/10/4

9) بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت‌دولت، 78/6/2

10) بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 95/11/19، بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 98/11/19

11) بیانات در دیدار فرماندهان سپاه، 69/6/29، بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا، 76/5/29، بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، 76/6/26، بیانات در مراسم اختتامیه‌ مسابقات قرآن، 77/9/1‌، بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه کوی دانشگاه، 78/5/4‌، بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت‌دولت، 78/6/2، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 78/10/4، بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا، 93/2/10، بیانات در دیدار مسئولان نظام، 98/2/24

12) بیانات در دیدار مسئولان نظام، 94/4/2

13) بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 78/10/4، بیانات در دیدار مسئولان نظام، 94/4/2

14) بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا، 93/2/10

15) بیانات در دیدار فرماندهان سپاه، 69/6/29، بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس، 96/3/3

16) بیانات در دیدار مسئولان وزارت کشور‌، 70/9/27

17) بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 95/11/19، بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 97/11/19، بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 98/11/19

18) طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌1، ص 74

19) حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رساله نکاحیه، ص 335

20) طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌1، ص 74

21) همان، ص 78

22) همان، ص 79

23) همان، ص 75 و ص 88، حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، رساله نکاحیه، ص 335

24) طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص 137

25) «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ.» (ذاریات/58) «وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ. فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ.» (ذاریات/22 و 23)

26) طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص 140

27) «عَنِ الصَّادِقِ (ع) وَ یَرْزُقْهُ مِنْ‌ حَیْثُ‌ لا یَحْتَسِبُ‌ أَیْ یُبَارِکُ لَهُ فِیمَا آتَاهُ.» (بحارالأنوار، ج 67، ص 281)

28) «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص‌) مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ.» (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 425)

29) «قَالَ الْبَاقِرُ (ع)‌ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ لَا یُغْلَبُ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا یُهْزَمُ.» (بحارالأنوار، ج 68، ص 151)

30) طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌19، ص 313

31) «قَالَ النَّبِیُّ (ص) یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‌ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِی إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِی لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِی دُونَ خَلْقِی إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِی غَفَرْتُ لَهُ.» (روضة‌الواعظین و بصیرة‌المتعظین، ج 2، ص 426)

32) «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ لَیْسَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا بِإِضَاعَةِ الْمَالِ وَ لَا تَحْرِیمِ الْحَلَالِ‌ بَلِ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَا تَکُونَ بِمَا فِی یَدِکَ أَوْثَقَ مِنْکَ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» (وسائل‌الشیعة، ج 17، ص 35)

33) «قَالَ (ص‌) مَنِ انْقَطَعَ إِلَى اللَّهِ کَفَاهُ اللَّهُ مَئُونَتَهُ وَ رَزَقَهُ‌ مِنْ‌ حَیْثُ‌ لا یَحْتَسِبُ‌ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى الدُّنْیَا وَکَلَهُ إِلَیْهَا.» (روضةالواعظین و بصیرةالمتعظین، ج 2، ص 426)

34) «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ‌ بِجَلَالِی وَ جَمَالِی وَ بَهَائِی وَ عَلَائِی‌ وَ ارْتِفَاعِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِی نَفْسِهِ وَ هَمَّهُ فِی إِخْوَتِهِ وَ کَفَفْتُ عَنْهُ ضَیْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ.» (همان، ص 431)

35) «سَأَلَ الْحَسَنُ بْنُ الْجَهْمِ الرِّضَا (ع) فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا حَدُّ التَّوَکُّلِ فَقَالَ أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً.» (همان، ص 425)

36) «وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ.» (مائده/64) «قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.» (سبأ/39) طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌19، ص 315، حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، امام‌شناسی، ج 10، ص 277

37) «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ.» (آل‌عمران/9) «عن امیرالمؤمنین علیه السلام لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ کَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجاً وَ رَزَقَهُ‌ مِنْ‌ حَیْثُ‌ لا یَحْتَسِبُ‌.» (عیون الحکم و المواعظ، ص 416)

38) «ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ. الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ.» (بقره/2 و 3)

39) «عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا فَعَلَ عُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ‌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَقْبَلَ عَلَى الْعِبَادَةِ وَ تَرَکَ التِّجَارَةَ فَقَالَ وَیْحَهُ أَ مَا عَلِمَ أَنَّ تَارِکَ الطَّلَبِ لَا یُسْتَجَابُ لَهُ إِنَّ قَوْماً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا نَزَلَتْ‌ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ‌ أَغْلَقُوا الْأَبْوَابَ وَ أَقْبَلُوا عَلَى الْعِبَادَةِ وَ قَالُوا قَدْ کُفِینَا فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ ص فَأَرْسَلَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ مَا حَمَلَکُمْ عَلَى مَا صَنَعْتُمْ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ تُکُفِّلَ لَنَا بِأَرْزَاقِنَا فَأَقْبَلْنَا عَلَى الْعِبَادَةِ فَقَالَ إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ عَلَیْکُمْ بِالطَّلَبِ.» (وسائل‌الشیعة، ج 17، ص 27) ترجمه: «علىّ بن عبد العزیز گوید: امام صادق فرمود: عمر بن مسلم چه کرد؟ گفتم: فدایت شوم، به عبادت پرداخت و تجارت را ترک کرد. فرمود: بیچاره او، آیا نمى‌داند که آدم بیکار دعایش مستجاب نمى‌شود؟ گروهى از اصحاب رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) چون این آیه نازل شد: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ هرکس از خدا بترسد، براى او راه رهایى قرار مى‌دهد و از جایى که گمان نمى‌برد، به او روزى مى‌رساند»، دکان‌های خود را بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: «روزى ما خواهد رسید». چون پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) این خبر را شنید، ایشان را نزد خود خواست و فرمود: «چه چیز شما را بر این کار واداشت؟»، گفتند: اى رسول خدا! خدا رساندن روزى ما را کفالت کرد و ازاین‌رو به عبادت پرداختیم. فرمود: «هرکس چنین کند، دعایش مستجاب نخواهد شد، بروید دنبال کار و طلب روزى حلال.»

40) الکافی‌، ج 5، ص 70

41) همان، ص 80

42) همان، ص 71

43) همان، ص 77

44) همان، ص 73

45) همان، ص 87

46) همان، ص 89

47) همان

48) همان، ص 88

49) همان، ص 84

50) همان، ص 85

* حجت‌الاسلام سیدمحمدحسین دعائی

شناسه خبر 18016