یک استاد دانشگاه:
تعامل دوسویه زبان فارسی و عربی باعث غنای این زبانها شد
علی طاهری با بیان اینکه زبان فارسی نیز با زبان عربی در مناسبتهای مختلف تجاری، نظامی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی و غیره در تعامل دوسویه بوده است، افزود: یک سنت و قاعدهای وجود دارد که معمولاً زبان فرهنگها و تمدنهای برتر بر فرهنگهای ضعیفتر غالب میشون
وی با اشاره به اینکه در طول تاریخ گویشوران زبان فارسی بهنوعی با گویشوران زبان عربی که در همسایگی آنها زندگی میکردند در ابعاد نظامی، فرهنگی، تجاری و غیره تعامل داشتهاند، اظهار کرد: حتی قبل از اسلام نیز تمدن ایران با حوزههای عربی ارتباط داشته است، حال یا به جهت تجاری یا جنگ و یا سایر موارد؛ این تعاملات تأثیرات زبانی خود را در طول تاریخ بهجا گذاشته است.
طاهری با بیان اینکه با ظهور و ورود اسلام به سرزمینهای غیر عربی به تبع آن زبان عربی نیز نفوذ میکند، ابراز کرد: درواقع ملل با اندیشه، دانش، آیین، دعوت، فکر و بیانی نو و برتر که زبان خود را هم وارد میکند، روبهرو میشوند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه مللی که با اندیشه اسلام و به تبعش زبان آن (عربی) روبهرو میشوند بسته به ظرفیتهای تمدنی، تواناییهای فرهنگی و زبانی خود عکسالعملهای متفاوتی دارند، گفت: زبان فارسی آنقدر ظرفیت دارد که میتواند بهراحتی همراه این اندیشه و زبان میشود و نه مغلوبش.
وی با بیان اینکه برخی پژوهشگران حتی معتقدند که تأثیر فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بر زبان و ادبیات عربی بیشتر بوده، تصریح کرد: اما بهواقع این تأثیر دوسویه است.
طاهری با اشاره به اینکه از قرن چهار به بعد ساختارهای اداری در قلمرو اسلامی شکل میگیرد که طبیعتاً سابقه تاریخی و تمدنی ایران میتواند آن را پشتیبانی کند، افزود: در همین دوره واژههای فارسی بهوفور وارد زبان عربی میشوند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه از طرفی در دورهای عرفان و اخلاقیات شکل میگیرد که برگرفته از آیات و روایات است و زبان حامل خود که عربی بوده را طلب میکند، تأکید کرد: بنابراین در دورهها و حوزههایی همچون تصوف و اخلاقیات و استفاده از واژههایی که به آیین اسلام، قرآن و روایات مربوط است مانند جهاد، زکات، خمس و غیره استفاده از زبان عربی بیشتر بوده، چون زبان حامل این اندیشه است.
وی با اشاره به اینکه در دورههای مختلف بهویژه دوره عباسی اندیشه ایرانی که دارای ساختار حکومتی، سیاسی و تمدنی بوده وارد زبان عربی میشود، ابراز کرد: زبان عربی نیز این ظرفیت را داشته تا واژگانی را که دریافت میکند، متناسب با قواعد خود از آنها بهره ببرد.
طاهری با بیان اینکه اگر بخواهیم تأثیرپذیریهای ادبی را بررسی کنیم باید بگوییم در ادبیات عربی (به این علت از زبان و ادبیات عربی بهجای زبان و ادبیات عرب استفاده میکنیم که درواقع پس از ظهور اسلام این ادبیات دیگر مختص عربزبانان نیست و ملل مختلف بهویژه ایرانیان در غنای زبان و ادبیات عربی تلاش کردهاند) هفت یا 10 قصیده دوره جاهلیت معروف به معلقات شناخته میشوند، گفت: این معلقات از حیث هنری، فنی، ادبی و غیره اشعار فاخری هستند و مفاهیم اخلاقی مانند کرامت، شجاعت و گذشت در آنها وجود دارد که با اهداف مدح، فخر، رثا و غیره سروده میشدند؛ این قصاید با هر هدفی که بودند، محور اصلی، عمود و اسکلتبندی آنها بهگونهای بوده که شروع آن با تشبیب، تغزل و نسیب بوده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه برای مثال اگر شاعر قصد مدح پادشاهی را داشته و یا هدفش این بوده که مرکبی یا طبیعت را تصویر کند ابتدا یادی از اطلال و دمن میکرده است، افزود: اطلال و دمن یعنی سرزمینهای بهجامانده از معشوق که شاید دلیل آن این بوده که اعراب بادیهنشین و کوچرو بودهاند که ما این مهم را در اشعار فارسی میبینیم؛ مثلاً در شعر منوچهری، سعدی، امیر معزی و غیره. منوچهری در ابتدای شعری با این مضمون میگوید «غرابا مزن بیشتر زین نعیقا/ که مهجور کردی مرا از عشیقا» و یا در جای دیگر چنین میسراید «حبذا اسبی محجلمرکبی تازینژاد/ نعل او پرویننشان و سم او خاراشکن» که از معلقه معروف امروالقیس تأثیر پذیرفته است، امیر معزی نیز میگوید «ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من/ تا یک زمان زاری کنم بر رَبع و اطلال و دِمَن/ رَبع از دلم پُرخون کنم خاک دمن گلگون کنم/ اطلال را جیحون کنم از آب چشم خویشتن».
وی با بیان آنکه البته بازهم محل بحث است که این موارد توارد خاطر است و یا تأثیرپذیری، گفت: شعر حیدربابای مرحوم شهریار نیز از نوع اطلال و دمن است، منتها به نوعی دیگر و گستردهتر.
طاهری با اشاره به سعدی که همین مضامین را بهکار میبرد، اظهار کرد: برای مثال این شاعر چنین میسراید «آتشکدست باطن سعدی ز سوز عشق/ سوزی که در دلست در اشعار بنگرید».
این استاد دانشگاه با اشاره به شعر «شدم از صحاری من اندر عماری/ و قد صرت حقاً سعیدالعواقب» و «رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل/ از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل؟»، بیان کرد: این موارد نیز ازجمله اشعار اطلال و دمن و متأثر از ادبیات عرب است.
وی با بیان اینکه ادبیات و زبان ملل مختلف نیز مانند سایر ابعاد و حوزههای متفاوت آنها در تعامل با یکدیگر بوده و غنای زبانها هم در همین تعامل است، گفت: اینکه چیزی را از دیگر زبانها بگیرند و آن را متناسب قواعد خود بهکار ببرند و چیزی نیز در اختیار سایر زبانها قرار بدهند، یعنی تعامل دوسویه و مفید؛ زبانهای موفق و توانمند میتوانستند در تعامل فعال عمل کنند و بهنوعی مغلوب نشوند و خود را پُربار کنند.
طاهری با بیان آنکه بعد از ظهور اسلام این ارتباط بسیار بیشتر شده و آثار آیات و روایات را بهوفور در اشعار شاعران بلندآوازه میتوانیم ببینیم، افزود: بعد از ظهور اسلام ادبیات فارسی یک هدف والا را دنبال میکند و از نوع هنر برای هنر نیست؛ درواقع گویی رسالتی را عهدهدار میشود و صرفاً برای لذتجویی نیست، بلکه به دنبال تربیت انسان متعالی است، یعنی همان هدف قرآن کریم. بهویژه در شعر شاعران بزرگ، برای مثال گلستان سعدی یک کتاب انسانساز بوده و الهامگرفته از اندیشه ناب الهی اسلام است و در آن هنر در خدمت اندیشه قرار میگیرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به شعر «اندرون از طعام خالی دار/ تا در او نور معرفت بینی»، تشریح کرد: این بیت به حدیثی با همین مضمون اشاره دارد.
وی با بیان اینکه بیت «از تو به که نالم که دگر داور نیست/ وز دست تو هیچ دست بالاتر نیست» از سعدی به آیه «یدالله فوق ایدیهم» اشاره دارد، اذعان کرد: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» نیز یادآور «المرء مخبوء تحت لسانه» است.
طاهری به مولانا و «مرغ باغ ملکوتم» او، «آسمان بار امانت نتوانست کشید» حافظ و «نبود چون بصیر مرد ضریر» سنایی نیز اشاره کرد و گفت: استفاده این شاعران بزرگ از آیات و روایات اسلامی نیز که زبانزد است.
این استاد دانشگاه در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به بدیعالزمان همدانی و مقامههای وی که در غنای زبان عربی تأثیر داشته است، بیان کرد: مقامههای بدیعالزمان همدانی موجب تحول در نثرپردازی زبان عربی شد.
وی با بیان آنکه در این مورد که گاهی برخی شعرا و نویسندگان در استفاده از زبان عربی افراط میکنند باید گفت وقتی موج یک پدیده را شاهد هستیم نباید در مورد آن قضاوت کنیم و باید تا دوره استقرار منتظر بمانیم تا ببینیم تأثیر این تعامل مثبت بوده است و یا منفی، اذعان کرد: در مورد بحث مورد نظر ما باید گفت از آنجا که زبان فارسی خود را در برابر زبان عربی نمیبازد و با آن وارد یک تعامل دوسویه میشود، بنابراین این اثرپذیری و بعضاً اثرگذاری زبان فارسی و عربی بر یکدیگر باعث رشد و غنای هر دو زبان شده است.
طاهری در پایان با اشاره به خروجی که گاهی علیه زبان عربی بهصورت محسوس یا غیر محسوس در زمانهای مختلف شاهد بودهایم، گفت: این موضوعی طبیعی است و حتی ما خروج علیه ادبیات کلاسیک و قدیمی توسط ادبیات جدید را نیز میبینیم که از آن هم باید به همان دوره گذر یاد کرد که خود به استقرار، ثبات، تعادل و بازگشت به اصل میانجامد.
شناسه خبر 30153