پژوهشگر پژوهشگاه بینالمللی المصطفی:
راز ماندگاری امام(ره)، تأکید بر کارآمدی اسلام در مقابل سایر ایدئولوژیها بود
سپهرغرب، گروه دین و اندیشه - سمیرا گمار : سپهرغرب، گروه اندیشه - سمیرا گمار: پژوهشگر پژوهشگاه بینالمللی المصطفی گفت: راز ماندگاری مکتب امام تأکید بر کارآمدی اسلام در مقابل سایر ایدئولوژیها و مقابله با فساد و بیعدالتی است.
تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی، یکی از نقاط ضعف جنبشهای اصلاحی در ایران به فقدان رهبری و سازماندهی بازمیگشت. چه اینکه پژوهشگران انقلاب نیز بر این باور هستند هر جنبش خودجوش تودهای، لزوماً به انقلاب منتج نمیشود و بدون رهبری ممکن است گروههای گوناگون بهجای حکومت درهم آویزند و با یکدیگر بستیزند.
گواه این باور نیز مرور جنبشها و انقلابهایی است که در طول تاریخ و به انگیزههای مختلف شکلگرفته اما هیچکدام پایدار نبوده و روبهزوال رفته است؛ اما پیروزی انقلاب اسلامی، رهبری امام خمینی (ره) را به نقطه عطف تاریخ سیاسی ایران و تاریخ انقلابهای عصر بدل کرد و نهتنها در ایران که همه ملتهای مسلمان و حتی آزاده جهان را به این رساند که اسلام فقط مختص عبادت نیست بلکه میتوان با رهبری دینی و سیاسی در سایه اسلام حکومت تشکیل داد و با اسلام اجتماعی در برابر ظلم و ظالم ایستاد.
اینکه امام راحل و الگوی رهبری ایشان که به مختصات مذهبی آمیخته بود و بر بستر آموزههای دینی جریان داشت چگونه ماندگار شده و اسوه ملتهای آزادیخواهان جهان شد موضوعی است که در گفتگوی زیر درصدد بررسی آن هستیم؛ متن این گفتگو را در ادامه، در مصاحبه خبرنگار سپهرغرب با دکتر علیرضا دانشیار، مؤلف کتابهای روابط بینالملل دولت اسلامی از منظر امام خمینی و مقام معظم رهبری و بررسی تأثیر انقلاب اسلامی بر روابط بینالملل خواهید خواند؛ وی علاوه بر تدریس در دانشگاه، پژوهشگر پژوهشگاه بینالمللی المصطفی نیز است.
جناب دانشیار ایران در دورههای گذشته از ملیگرایان نوگرا یا اسلامگرایان توسعهگر، رهبران و نخبگان نواندیش بسیاری را تجربه کرده، در این میان حضرت امام (ره) بهعنوان احیاگر تمدن ایران اسلامی و بنیانگذار انقلاب اسلامی از جایگاه بیبدیلی برخوردار است؛ راز این ماندگاری چیست؟ به دیگر بیان امام چه ویژگیهایی داشت که ثمرهای با عنوان گفتمان و مکتب انقلاب را در تاریخ ماندگار کرد؟
پیش از پرداختن به پاسخ این سؤال باید به این نکته اشاره کرد که تاریخ سیاسی معاصر از دوران قاجاریه تا پهلوی، دو ویژگی عمده دارد؛ نخست استبداد حکومت و شخص شاه و دیگری دخالت بیگانگان در مسائل داخلی (سیاسی، اجتماعی) ایران که مانع پیشرفت شده و اگر پیشرفتهای ظاهری هم ایجاد میشد این دو مانع اصلی وجود داشت. با روی کار آمدن امام خمینی (ره) و رهبری ایشان تکیهبر استقلال، آزادی و اسلام ناب موردتوجه قرار گرفت و مبارزات امام از همان ابتدا یعنی سال 42 بر این مؤلفهها استوار بود. بر این اساس میتوان گفت راز ماندگاری امام تأکید بر کارآمدی اسلام در مقابل سایر ایدئولوژیها و مقابله با فساد و بیعدالتی است.
نکته دیگر مردمی بودن و بعد معنوی شخصیت امام راحل است که ایشان را ماندگار کرد؛ ظهور و بروز امام (ره) زمانی اتفاق افتاد که دین کنار زده شده بود آنهم نه در انتزاع و مفهوم، بلکه در عینیت جامعه جهانی، دین به حاشیه رفته و جامعه مدرن به سمت بیمعنایی و پوچی رفته بود، لذا با این اوصاف طرح دین بهعنوان یک عنصر کارآمد در آن دوره موردتوجه عموم قرار گرفت و ایشان را ماندگار کرد چراکه مکتب اسلام اجتماعی که امام (ره) ارائه کرد قابل زوال نبوده و ماندگار بود.
قبل از امام (ره) هم شخصیتهای دینی کمی نداشتیم که علیه ظلم بایستند؛ خصیصه بارز ایشان چه بود؟
اجتهاد امام (ره) و اشراف ایشان در مسائل فقهی مسئله مهمی است که نباید بهسادگی از آن عبور کرد؛ ضمن اینکه حرکت نخبگان سیاسی و دینی قبل از امام همگی بهنوعی مقدمهچینی و زمینهسازی برای حرکت امام (ره) بود و مردم هم به یک بلوغ سیاسی و دینی رسیده و خواهان رهایی از ظلم بودند.
اینکه بگوییم امام چه خصلت خاصی داشته شاید تعبیر دقیقی نباشد برای اینکه شخصیت ایشان جامع بوده و مجموع ویژگیهایشان منجر به ساختن این شخصیت شده است. البته اولیاءالله همینطور هستند یعنی شما نمیتوانید بگویید آنها یک ویژگی خاص دارند؛ ابعاد شخصیتی آنها بر اخلاص و ترس از خدا استوار است بنابراین از غیر خدا نمیترسند؛ بنابراین میتوان گفت رویکرد عرفانی امام (ره)، نه به معنای نظری بلکه عملی، وقتشناسی، نظم، سادهزیستی، حسن خلق، استقامت، صبر و ثبات قدم و صلابت ایشان و نکته بسیار مهم یعنی شجاعت بیحد ایشان و نترسیدن از ظالم و مستکبر در کنار مواردی که در ابتدای بحث عرض شد از ویژگیهای بارزی است که امام خمینی (ره) را امام کرد.
در فرآیند انقلاب، تودهها نقش مهمی دارند، اما حضور تودهها بدون رهبری کارآمد و مسلط راه بهجایی نمیبرد. روش رهبری امام (ره) بر مردم چه بود؟
در سه محور میتوان روش رهبری امام را موردبررسی قرار داد؛ نخست مدیریت قوی؛ به این معنا که امام عقلانیت محور بودند؛ عقلانیت به این معنا نبود که همیشه صلابت داشته باشند و محکم برخورد کنند بلکه هرآنچه عقل حکم میکرد انجام میدادند چراکه ثبات و پایداری یک نظام به مدیریت عاقلانه برمیگردد.
دومین نکته تأکید امام (ره) بر امانتداری در نظام و حکومت است، ایشان حکومت را امانت الهی میدید و این رویکرد در مدیریت امام تأثیر داشت.
تکلیفمحوری امام (ره) شاخص دیگر ایشان است، امام همواره مسائل را برای خودشان تکلیف میدانستند و معیار قرار دادن اسلام و قوانین اسلامی در همین مقوله میگنجید.
مردمگرایی و احترام به خواست مردم توأم با رحمت و رأفت که به تواضع و سادهزیستی ایشان برمیگردد مهمترین نکتهای است که رابطه امام (ره) و امت را حفظ کرده بود؛ به عبارتی امام واقعاً مردم را صاحب انقلاب میدانست. توجه به این نکته ضروری است، اگر ادبیات امام را در برخورد با مردم ببینیم ادبیات ایشان مردمی است، این ادبیات در کلام یک عالم دینی تا آن زمان بینظیر بوده، ایشان مردم را در رأس قرار داده و بدون واسطه مخاطب سخنان خود میدانست.
ماروین زونیس در کتاب شکست شاهانه با روانشناسی شخصیت شاه این نکته را مطرح میکند که یکی از دلایل افول رژیم پهلوی فاصله جامعه نخبگان از مردم بوده، در مقابل موفقیت امام همین است که با مردم بدون واسطه و مستقیم صحبت میکند.
بهعنوان نکته پایانی در این بخش باید عرض کنم در هر زمانی هر حکومتی که از مردم فاصله بگیرند، سرنگونی سرنوشت محتوم آن است؛ در دوره فعلی هم اگر مدیران و متولیان امور مردم در جامعه از مردم فاصله بگیرند، همین اتفاق تکرار خواهد شد، این نکته باید به جد موردتوجه مسئولان در جامعه قرار گیرد.
بیتردید امام خمینی (ره) تجلی ساحت سیاسی اسلام است؛ این مسئله بهخوبی در ایران و سایر کشورهای جهان از محور مقاومت تا قلب آفریقا و اروپا خود را نشان داده است؛ لطفاً بفرمایید اثرگذاری امام در خیزش کشورهای جهان و قیام علیه ظلم در زمان حیات ایشان بود یا بعد از وفات ایشان؟ چه مؤلفههایی در ایشان بود که بهعنوان یک الگو برای سایر کشورهای جهان مطرح شد؟
همانطور که در ابتدای بحث هم عرض کردم گفتمان امام زمانی مطرح شد که لیبرالها، کمونیستها، سوسیالیستها و... داعیه نجات مردم را داشتند. بسیاری از نظرات علمی که این مکاتب ارائه میدادند یکسویه بود، آنها میخواستند همه مباحث عالم را با علم ابتدایی خود حل کنند درحالیکه مسائل انسان فراتر از اینها است، خصیصه امام این بود که فقط برای برپایی حکومت نیامده بود، حرف ایشان ارائه دین بهعنوان یک برنامه کاربردی برای دنیا و آخرت بود؛ امام (ره) وقتی آمد که معنویتها کنار رفته بود و بسیاری از مکاتب مادی ادعا میکردند دین کارایی ندارد و لیبرال دموکراسی بلامنازع است؛ امام (ره) آمد و با محوریت دین و معنویت مبارزه با استبداد و استکبار را مطرح کرد. بهعبارتدیگر حضور و ظهور امام در آن دوران دمیدن روح دین در جامعه بود. با این تفاسیر طبیعی است نهتنها در ایران بلکه در هرجایی از دنیا که از سیاستهای رایج و متداول به ستوه آمده باشند این فرصت را دریابند. این مقابله امام با نهیلیسم و پوچیگرایی و نو بودن مفاهیم که در قالب یک دین خاص هم نبود و بر آزادگی تأکید داشت، بنابراین در سراسر جهان موردتوجه قرار گرفت.
در تاریخ انقلاب داریم که برخی از شخصیتها از کشورهای دیگر در زمان حیات ایشان محضر امام میرسیدند و بهدلیل شخصیت معنوی و خاص ایشان و اینکه نفس خود را مهار کرده بود تحت تأثیر قرار میگرفتند، این تأثیرپذیری هم احساسی نبوده و برای آنها مبدأ حرکت میشده است. بسیاری از جریانها هم در سراسر دنیا بعد از رحلت امام با الگو قرار دادن ایشان به این باور رسیده بودند که میتوان در برابر ظلم و ستم ایستاد و مقاومت کرد. لذا این آثار بوده و کماکان هم در اقصی نقاط جهان بهدلیل شاخصهای مکتب امام ادامه دارد.
نقش مدیریتی امام (ره) در دوران جنگ تحمیلی مسئلهای است که شاید کمتر به آن پرداختهشده؛ در آن دوران امام چه نقشی در پیروزی جنگ داشت و مدیریت خود را در آن دوره چگونه اعمال میکرد؟
همه ابعاد مدیریتی امام را باید در شخصیت ایشان جستجو کرد؛ پیشتر هم اشاره کردم مبنای حرکت امام (ره) تکلیفمحوری طبق مبانی دینی بوده است. این مسئله در شخصیت امام یک نقطه عطف است؛ یعنی برخورد عاقلانه با در نظر گرفتن مصالح؛ اگر نگاه توحیدی باشد شکست و پیروزی فرقی ندارد؛ در فقه اصلی داریم به نام مصلحت، هر چه مصلحت نظام و اسلام اقتضا کند امام امت آن را انجام میدهد. در جنگ هم همینگونه بود، گاهی خبر سقوط یک منطقه را که میدادند امام (ره) میگفت جنگ است دیگر... گاهی هم با قاطعیت میگفتند فلان منطقه باید آزاد شود... همه اینها ذیل نگاه توحیدی امام به مسائل تعریف میشود و باید آن را بهصورت کلان دید. جنگ از سایر مسائل جدا نبوده و امام (ره) همان تکلیفی که ابتدای قیام خود مدنظر داشتند را در مقاطع مختلف انجام میدادند.
ممنون از شما و وقتیکه در اختیار ما گذاشتید، اگر نکتهای هست بفرمایید.
در بررسی و واکاوی شخصیت امام (ره) باید همواره به این نکته توجه داشت که اساس حرکت ایشان در هر برهه و شرایطی بر فقاهت استوار است؛ ایشان حرکت خود را بر مبنای نگاه توحیدی تنظیم کرده بود و هر آنچه مصالح اسلام حکم میکرد انجام میداد که گاهی با قاطعیت و صلابت تام بود و گاهی هم با رضا و تسلیم.
شناسه خبر 36114