شناسه خبر:40689
1400/2/26 11:01:34

سپهرغرب، گروه اندیشه: جریان سلطه و نفوذ غرب به ویژه انگلستان در همه دوران‌ها همواره با ایستادگی و مجاهدت علما و فقهای شیعه که از بصیرت عمیق دینی برخوردار بودند، به شکست انجامیده است.

نقش علما و فقهای شیعه در مبارزه با استبداد و استعمارستیزی بر اساس مبانی و تعالیم اسلامی با حضور استاد قاسم تبریزی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر مورد بررسی قرار گرفت.

 علما و مراجع، مبارزه با استعمار را وظیفه شرعی خود می‌دانند

تبریزی اظهار کرد: در دو قرن گذشته جهان اسلام با دو مشکل اساسی روبرو بوده؛ یکی سلطه غرب و دیگری معضل حکومت‌های مستبد که خصوصاً در دوره قاجار و پهلوی که برخاسته از استعمار بود، اوج گرفت.

وی افزود: با وجود این مشکلات، علمای برجسته شیعه که در ابعاد مختلف سرآمد روزگار بودند، همواره در برابر این جریانات ایستادگی کردند. از آنجا که استعمارستیزی ریشه قرآنی و دینی دارد و سلطه اجنبی و کفار بر جامعه اسلامی حرام است، لذا عموم جامعه، خاصه علما و مراجع، مبارزه با استعمار را وظیفه شرعی و ذاتی خود می‌دانستند.

این محقق تاریخ معاصر بیان کرد: در آغاز دوره قاجار شاهد جنگ‌های ایران و روس هستیم که منجر به تجاوز روسیه تزار به ایران شد. این جریان به اعلام حکم جهاد از سوی علما و مراجع زمان مانند ملأ‌احمد‌نراقی و سید‌محمد‌مجاهد انجامید که با ایستادگی و حمایت جامعه همراه شد.

 وقتی مقاومت با انفعال کشیده شد

وی ادامه داد: هرچند در ابتدای حرکت، مردم هم با علما همراهی خوبی کردند اما اقدامات نفوذی‌ها و شاید تحلیل‌های نادرست عباس میرزا حرکت مقاومت را به انفعال تبدیل کرد. در واقع جنگ نظامی از یک سو و جنگ نرم و روانی از سوی دیگر موجب شد تا دیگر روحانیت نتواند مردم را به حضور در صحنه تهییج کند. از سوی دیگر حکمرانان در لژهای فراماسونری جذب شده و فعالیت می‌کردند و اقدامات این تشکیلات موجب انفعال مردم در مقابله با استعمار شد.

تبریزی گفت: در این دوران است که شاهد حضور بزرگانی مانند آیت‌الله شفتی از مراجع برجسته حوزه علمیه اصفهان هستیم که در مقابل استعمار ایستاد و توطئه‌های سفیر انگلیس را با نامه‌اش خنثی کرد.

وی با اشاره به تأسیس مراکز شرق‌شناسی، ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در غرب خاطرنشان کرد: غرب با راه‌اندازی این مراکز با برنامه‌های از پیش‌تعیین‌شده وارد جنگ روانی علیه جامعه اسلامی شد. در همین راستا جنایت‌ها و خیانت‌ها و طرح‌های ضداسلامی انگلیس در هندوستان به وقوع پیوست؛ چرا‌که هندوستان یک کشور اسلامی بود که زبان رسمی آن فارسی بود و علما و حوزه‌های علمیه متعددی داشت اما با نفوذ انگلستان مبارزه با اسلام در این کشور آغاز شد.

 از دولتمردان، شاهزادگان و روشنفکران پای ثابت تشکیلات فراماسونری

به گفته این پژوهشگر تاریخ، به موازات این جریان فتنه وهابیت شکل گرفت تا اینکه در دوران ناصرالدین شاه، نفوذ جریان استعماری و غربگرا در ارکان حکومت، خصوصاً با حضور چهره منفوری مانند میرزا‌ملکم‌خان که مؤسس تشکیلات «فراموش‌خانه» یا تشکل فراماسونری ایران بود، به اوج رسید. در ایران فراماسون‌ها از دولتمردان، شاهزادگان و روشنفکران شکل گرفته بود که دچار عدم درک و بصیرت نسبت به استعمار بودند.

تبریزی با اشاره به پیشینه میرزا‌ملکم‌خان، مؤسس لژفراماسونری ایران بیان کرد: او که از خانواده ارامنه و پدرش کارمند سفارت روسیه بود، از نوجوانی به اروپا رفت و در آنجا به عضویت تشکیلات فراماسونری درآمد و چون قلم ادبی خوبی داشت و آموزش‌های خاص دیده بود، توانست رهبری جریان فراماسونری ایران را به دست گیرد و تشکیلات فراموش خانه را تأسیس کند. اسم فراموش‌خانه را به این دلیل انتخاب کردند که اعضای این لژ حق بیان حرف‌های داخل لژ را در بیرون نداشتند؛ حتی در دوران محمدرضاپهلوی، ساواک حق ورود به لژ فراماسونری را نداشت و جایگاه لژ همیشه بالاتر از شاه و حکومت بود.

 شکست قرارداد رویتر با مجاهدت ملاعلی‌کنی

وی خاطرنشان کرد: در این میان آیت‌الله ملاعلی کنی با صدور بیانیه‌ای خطاب به ناصرالدین‌شاه، این تشکیلات را ضد‌اسلام و دین خواند که باید تعطیل شود. پس از آن، ناصرالدین شاه به همراه سپهسالار و میرزا‌ملکم‌خان به انگلستان رفت و آنجا قراردادی را امضا می‌کند که زمین، آب و جنگل‌های ایران را دربست در اختیار انگلستان قرار می‌داد.

این پژوهشگر و محقق با بیان اینکه این حرکت ملاعلی، انگلستان را با دو شکست روبرو کرد، اظهار کرد: پس از منکوب شدن جریان فراماسونری میرزا‌ملکم‌خان، بلافاصله توسط عباس‌قلی‌خان‌قزوینی، «جامعه آدمیت» تأسیس شد که زیر نظر ملکم‌خان در اروپا اداره می‌شد با این تفاوت که به جای یک انجمن مرکزی، انجمن‌های سری منفصل ایجاد شد که متأسفانه در این تشکیلات روزنامه نگاران هم عضویت پیدا کردند و تحرکات آنها منجر به شکست جریان مشروطیت شد.

 شکست انگلیس در قرارداد رژی با فتوای میرزای شیرازی

وی با اشاره به باز شدن راه توطئه‌گری پس از رحلت ملاعلی‌کنی، توسط انگلستان بیان کرد: در این دوران قرارداد جدیدی تحت عنوان قرارداد رژی توسط شاه ایران با انگلستان منعقد شد که طی آن 5هزار انگلیسی به ایران می‌آمدند و رودخانه‌ها و جنگل‌ها و معادن ایران در اختیار انگلیس قرار می‌گرفت.

تبریزی خاطرنشان کرد: در این هنگام بود که میرزای شیرازی در مقابل این قرارداد ننگین به‌پاخاست و فتوای حرمت استفاده از توتون و تنباکو را صادر کرد؛ جامعه اسلامی نیز به حمایت از مرجع تقلید خود استفاده از توتون و تنباکو را تحریم کردند به‌طوری‌که تجار مسلمان تنباکوهای خود را آتش زدند و حتی در دربار ناصرالدین‌شاه نیز استعمال قلیان ممنوع شد؛ این اقدام شرکت‌های انگلیسی را ورشکست کرد. این فتوا در تهران توسط میرزاحسن آشتیانی، آیت‌الله مروج و آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری حمایت و پیگیری شد.

وی گفت: از پس این اتفاق، ناصرالدین‌شاه دستور به تبعید آیت‌الله مجتهد آشتیانی داد و شایعه کردند که میرزای شیرازی فتوایش را پس گرفته اما میرزای آشتیانی آن را شایعه دانسته و نپذیرفت. شهید مدرس در خاطراتش می‌گوید بعد از نهضت تنباکو به دیدار میرزای شیرازی رفتم و گفتم برای عرض دو تبریک آمده‌ام. یکی اینکه خداوند به واسطه شما قدرت دین را نشان داد و دو اینکه چنان محبوبیت دارید که حرم شاه از شما تبعیت می‌کند. میرزای شیرازی اشک در چشمانش جمع شد و گفت اجنبی تازه متوجه شد که قدرت اسلام کجاست و از امروز شروع می‌کند به کوبیدن آن.

 تلاش شیخ فضل‌الله نوری برای شکل‌گیری مشروطه مشروعه

تبریزی نهضت مشروطیت را جریان دیگری از مقابله علمای اسلام با خط استعمار و استبداد خواند و افزود: بعد از قضیه تنباکو نهضت مشروطیت از سوی علمای ثلاث نجف، شکل گرفته و در تهران از سوی آیت‌الله سیدمحمد طباطبایی، شیخ فضل‌الله نوری و سیدعبدالله بهبهانی هدایت شد.

وی گفت: روند این نهضت ادامه پیدا کرد تا اینکه مظفر‌الدین‌شاه نهضت مشروطه را پذیرفت اما انتظار می‌رفت که یک قانون اساسی اسلامی و یک حکومت مستقل در مجلس مشروطیت بنیان نهاده شود اما چون تشکیلات فراماسونری مجلس را احاطه کرد و اعضای اولیه، اکثراً از افراد جامعه آدمیت بودند، به جای اینکه قانون اساسی کشور را بر اساس قرآن و سنت اهل‌بیت تدوین کنند، قانونی بر اساس قانون اساسی انگلستان، فرانسه و بلژیک نوشته شد.

این محقق تاریخ معاصر اظهار کرد: در این زمان شیخ‌فضل‌الله نوری از دو جنبه احساس خطر کرد؛ یکی اینکه قانونی نوشته شده که خلاف دین است؛ دیگری اینکه مجلس در ید قدرت فرقه گرایان، نیهیلیست‌ها و غربگرایان گرفتار شده است؛ لذا اعتراضات را آغاز کرد. اما آنها در مقابل اعتراضات شیخ فضل‌الله، منافقانه دست به تخریب چهره او زدند و شیخ را مخالف مشروطه و طرفدار استبداد خواندند.

وی ادامه داد: مخالفت شیخ از خانه‌اش به مدرسه مروی کشیده شد که جلوی او را گرفتند و حتی در میدان توپخانه چادر زد که آن را نیز آتش زدند و شیخ نهایتاً به حرم عبدالعظیم پناهنده شد و تحصن کرد. در این تحصن 8 مجتهد، 75 امام جماعت و علمای تهران، 300 طلبه و متدینین و در کل تعدادی نزدیک به 1000 نفر او را همراهی کردند. آنها نشریه‌ای با عنوان "لوایح" منتشر کردند که در آن خواستار مشروطه‌ای بر اساس قرآن و نظر علمای نجف شدند اما اجازه پخش آن در تهران را ندادند.

تبریزی گفت: در ادامه تخریب شیخ فضل‌الله، از تهران تلگراف‌هایی به نجف ارسال شد و جریان انگلیسی توانست شقاقی در جامعه و بین علما ایجاد کند. در پی این اقدامات جریان فراماسونری، از بین رفتن شیخ فضل‌الله در دستور کار قرار گرفت که منجر به اعدام ایشان شد؛ به گفته جلال‌آل‌احمد، اعدام شیخ پرچم پیروزی استبداد غرب بعد از 200 سال کشمکش در این کشور بود.

این محقق و پژوهشگر شهادت شیخ فضل‌الله را آغازگر روند انزوای روحانیت دانست و بیان کرد: در پی این جریانات، به منزل آیت‌الله یزدی حمله کردند؛ میزا‌عبدالله مازندرانی را تهدید به مرگ کردند و حتی وقتی آخوند‌خراسانی قصد سفر به ایران کرد، اذان صبح به رحمت خدا رفت که شبهه مسمومیت ایشان مطرح است. لذا از زمان مشروطیت تا جنگ جهانی اول یک استبداد و اختناقی از سوی جریان فراماسونری را شاهد هستیم.

وی با اشاره به فعالیت‌های انقلابی و مبارزاتی دیگری در اقصی نقاط ایران در مبارزه با استعمار اظهار کرد: در این دوران شاهد شکل‌گیری نهضت جنگل به رهبری میرزاکوچک‌خان، نهضت جنوب به رهبری رئیس علی دلواری، نهضت اسلامی خوزستان در میدان جهاد به رهبری سید کمال و نهضتی در تبریز به رهبری شیخ محمد خیابانی را شاهد هستیم.

تبریزی گفت: در این موقعیت میرزا‌ محمدتقی‌ شیرازی معروف به میرزای دوم، حکم جهاد داد که طی آن سیدمحسن حکیم، سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمصطفی کاشانی، سید ابوالقاسم کاشانی، آیت‌الله خالصی، شیخ محمد خالصی‌زاده و آیت‌الله سید‌ابوالحسن اصفهانی به میدان جهاد آمدند و درگیری‌ها به حدی بالا گرفت که حکومت از ترس دستور به تبعید علما با شهرها یا کشورهای دیگر داد.

وی با بیان اینکه این تبعیدها موجب شد تا انگلستان فضا را برای اقدامات استعماری خود باز ببیند، اذعان کرد: در سال 1919 قرارداد وثوق‌الدوله مطرح می‌شود که قرار است طی آن ایران مستعمره انگلستان شود و وزارت دارایی و جنگ و اختیارات آن‌ها در دست انگلستان قرار گیرد که باز هم علما در مقابل این قرارداد استعماری ایستادند. در رأس این اعتراضات آیت‌الله مدرس، آیت‌الله حسین‌لنکرانی، آیت‌الله میرزامحمد‌علی شاه‌آبادی، آیت‌الله خالصی‌زاده و شیخ محمد‌خیابانی با پا خاسته و انگلستان بار دیگر شکست خورد.

 تغییرحکومت؛ شگرد غرب برای مقابله با مجاهدت علمای شیعه

تبریزی خاطرنشان کرد: انگلستان و جریان غرب در پی این شکست به فکر تغییر حکومت افتاد که با توجه به نیروهایش در مجلس و دولت، مانند فردی به نام سیدضیاء‌الدین طباطبایی که خودش را عامل انگلیس می‌دانست، کودتای سوم اسفند 1299 شکل گرفت و رضاخان بر سر کار آمد.

وی با اشاره به ملی شدن صنعت نفت بیان کرد: در 1320 به رهبری آیت‌الله کاشانی نهضت ملی شدن صنعت نفت اتفاق افتاد که در آن، دو جریان ملی و اسلامی حضور داشتند و البته نقش فداییان اسلام در از بین بردن موانع مؤثر بود اما متأسفانه در اثر تحرک نفوذی‌ها و اقدامات نادرست دولتمردان، کشور بعد از 30 تیر 1331 دچار یک استعمار شدیدتر و وحشی‌تر مانند آمریکا شد که منجر به نهضت حضرت امام خمینی (ره) شد.

شناسه خبر 40689