شناسه خبر:4332
1397/10/11 10:01:43

سپهرغرب، گروه متن زندگی - عباس سریشی: بی‌شک یکی از مهم‌ترین راه‌های رسیدن به سعادت دنیا و آخرت برخورداری از صفت «حیا» است. گو اینکه این صفت حسنه از آن‌چنان جایگاه و ارزش ویژه‌ای برخوردار است که در روایات اسلامی به‌عنوان معیار و ملاک برای سنجش اعمال قرار داده‌شده و از آن به‌عنوان لباس و زینت اسلام تعبیر می‌گردد.

و اینکه در صورت پدیدار شدن صفت حیا در ارکان مختلف زندگی آثار و برکات ارزشمندی همچون جلب محبت الهی، عفت و پاک‌دامنی و پاک شدن نامۀ اعمال از گناهان نصیب انسان می‌گردد مضاف بر اینکه صفت حیا با موضوعاتی همچون عفت و عفاف رابطۀ مستقیم دارد در این باب (اهمیت و جایگاه حیا) پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله فرمود: «الْإِسْلَامُ عُرْیانٌ فَلِبَاسُهُ الْحَیاء؛ اسلام برهنه بوده و لباس آن حیا است.

درواقع حیا سبب می‌شود که انسان از ارتکاب بسیاری از منکرات و امور زشت خودداری کند گو اینکه حیا سایر شعبه‌های دین را نیز تنظیم می‌کند و نقش بزرگی در شکل‌دهی چگونگی ارتباط انسان باخدا و مردم دارد.و ای تا زمانی که انسان پایبند به اصول اخلاقی و پیامدهایشان نبوده و ایمان به آن‌ها نداشته باشد «حیا» در وجودش شکل نخواهد گرفت.

باید توجه داشت که برای دست‌یابی به صفت حیا باید از اقدام به هر عملی که در مغایرت با آن قرار داشته و یا مانعی بر سر راه آن محسوب می‌شود اجتناب نمود. البته به اذعان بیشتر صاحب‌نظران شرم و حیا فقط منحصر در حیای از گناهان نیست بلکه حیا از هر آنچه انسان را به ورطه گناه، وسوسه و دیگر موارد متضاد بااخلاق، عقل و دین می‌کشاند لازم است.

و اما شکی نیست که زنان به‌عنوان نیمی از پیکرۀ جامعه نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفّت، پاک‏دامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفّت و حیای زن، که یکی از مهم‌‏ترین عوامل حفظ و بقای عفّت عمومی است، نه‌تنها در تمام ادیان و مذاهب الهی مورد تأکید قرارگرفته، بلکه عقول و افکار بشری نیز آن را مورد تأیید قرار داده‏‌اند.

البته در جامعه ما نیز به دلیل بنیاد‌های بسیار مستحکم اعتقادی و دینی، حیا و عفت برای زنان بسیار مورد تأکید بوده و بدان سفارش شده تا بدان‌جا که حتی گاه برای یک چنین موضوعی که شاید از نظر برخی (و البته متأثر از لاقیدی و بی‌بندوباری ) چندان مهم نیست چه حوادث تلخی که به وقوع نپیوسته است.

هرچند این نوشتار هیچ‌گاه در مقام تأبید چنین افراطی‌گری‌های نامعقولی نیست بااین‌حال و صرفاً به دلیل وجود برخی تهدیدات پایه و امراض روانی موجود در جوامع لاجرم وجود برخی تعصبات و تقیدات عقلانی را برای حفظ صحت و سلامت ارکان اخلاقی جوامع و خانواده‌ها و به‌ویژه زنان و دختران لازم دانسته و به‌نوعی نیز آن را مقوم ساختارهای اخلاقی ارزشی و هنجارمند در جامعه می‌داند.

و اما به اعتقاد بسیاری از اهل معنا مهم‌ترین نقطۀ بروز حیا چشم است؛ چراکه از طرفی چشم کانال ورود اطلاعات به مغز انسانی است و از طرف دیگر بخش عظیم ارتباط‌گیری انسان با عالم خارج از دریچۀ چشم صورت می‌پذیرد، لذا چشم نقش اصلی در کیفیت رفتاری انسان‌ها دارد.

و حالا متأسفانه امروز چشم‌های ما بسیار شاهد صحنه‌هایی است که نه‌تنها در تضاد باعفت و حیا عمومی قرار دارد بلکه شاید بتوان اینگونه نیز عنوان کرد که عملاً در مقابل تمامی ارزش‌های دینی و اعتقادی ما صف‌آرایی کرده و هل‌من‌مبارز می‌طلبد. ضد ارزش‌ها و ناهنجاری‌های تلخی که هرچند بسیاری از ما آن را در دل و افکار مذموم و ناشایست برای جامعه اخلاق‌محور خود میدانیم اما به دلیل تکثر در تکرار و خودنمایی آن‌ها در منظر عمومی دیگر قُبح و پلشتی‌ئی برای آنها متصور نیستیم.

و عجیب است که تا همین چندی پیش بسیاری از این رفتار اصلا معمول و مرسوم نبود و اگر هم گاه‌گداری مشاهده می‌شد با برخوردهای انفعالی جامعه و حتی مجازات و تعزیر هم مواجه می‌شد.

اینکه اگر از مبحث انواع و اقسام پوشش‌های زننده و تأمل‌برانگیز و یا اشکال آرایش‌های تند و جیغ برخی بانوان که دیگر از مرز منطق و عقل خارج‌شده و عملاً به یک نمایشگاه تمام‌عیار از دهن‌کجی به بنیاد‌های اعتقادی جامعه مبدل شده بگذریم اما روایت وجود برخی دیگر از موضوعات و موارد مرتبط با زنان که امروزه به‌عنوان معضلی در مسیر رعایت عفت و حیای عمومی قرارگرفته نیز خود جای بحث تأمل دارد.

مواردی که شاید به‌ظاهر در حاشیه قرار داشته و خطر خاصی را متوجه اخلاقیات نمی‌کنند اما وقتی در موضوع وجود، فراوانی و کاربری‌ها و حتی جلوه‌نمایی آن‌ها در انظار دقت و توجه می‌کنیم تازه متوجه می‌شویم که چه رودستی از غفلت عمومی و هجمه پنهان و خزنده دین‌ستیزیان خورده‌ایم.

متأسفانه امروزه با گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت و متعاقباً بالا رفتن تقاضای خرید لوازم شخصی و البسه کمتر خیابان، راسته‌بازار و حتی مغازه، دکه و بساط دست‌فروشی را می‌توان پیدا کرد که به‌نوعی دستی درفروش این وسایل نبرده و چند قلمی از این نیازمندی‌ها را در ویترین و قفسه‌های خود جا نداده باشد.

گو اینکه تا چندی پیش عموماً مغازه‌های فروش لوازم زنانه اعم از البسه زیر و لوازم‌آرایشی و حتی لباس‌های معمولی به‌نوعی مستور و دور از چشم آقایان بود و به‌صورت خاص خانم‌ها به‌عنوان فروشنده در آن‌ها مشغول بکار بودند اما جای تأسف است که امروزه نه‌تنها این‌گونه وسایل به شکل علنی و آشکارا در معرض دید و فروش گذاشته می‌شوند بلکه حتی دیگر وجود فروشنده خانم و آقا نیز برای این‌گونه مغازه‌ها چندان فرقی نمی‌کند.

گذر و نظری به برخی ازاین‌گونه فروشگاه‌ها به‌وضوح نشان می‌دهد که ظاهراً از صدقه‌سری عدم برخورد و یا فقدان مجازات تاثیر گذار دیگر قبحی برای این‌گونه مسائل وجود ندارد و بدتر از همه نیز فروش و عرضه بهانه‌ای شده است برای نمایش برخی اقلام و اجناس در قالب عکس‌های نیمه برهنه و برهنه زنان و یا مانکن ( آدمک‌هایی) که بعضاً به‌صورت عریان و در قابل تجسم بدن زنان در مسیر‌های عمومی قرار داده‌شده که البته هم مشخص نیست این فروشندگان با کدام منطق به چنین کاری اقدام می‌کنند.

البته شاید از منظر برخی وجود چنین موضوعاتی را نباید چندان جدی گرفتن و اصطلاحاً مته به خشخاش گذاشت اما سؤال اینجاست که وقتی نوجوانان و جوانان ( اعم از دختر و یا پسر ) در اوج دست‌وپنجه نرم کردن با مشکلات بلوغ و نیازهای جنسی و روحی شاهد چنین صحنه‌های هستند با چنین صحنه‌ها و موقعیت‌های خطر سازی مواجه می‌شوند آنگاه چگونه می‌توان انتظار داشت که در وجود ایشان بنیادهای اخلاقی و حیا و عفت مستحکم و مقاوم گردد؟

گو اینکه اگر از این موضوع نیز بگذریم هنوز این سؤال باقی می‌ماند که پس تکلیف ارزش‌ها و هنجارها و نیز قواعد لازم‌الاجرای اخلاقی کسب‌وکار چه می‌شود؟ آیا سزاوار است که برای کسب درآمد پنجه در پنجه دین و اعتقادات شویم؟ سؤال اینجاست که حاکمیت در خصوص این‌گونه ناهنجاری‌ها و پرده‌دری‌ها چه موضع و برخوردی را اتخاذ می‌کند؟ شاید اگر برخورد و تعزیری هم هست لاجرم مؤثر و کارآمد نیست که این روند و روال حالت فراگیر و گسترده به خود گرفته وگرنه در شهری که چشمان بیدار و دقیق شحنه و قاضی دارد قطعاً کمتر کسی جرأت چنین گستاخی‌ها و بی‌ملاحظگی‌هایی را به خود می‌دهد و حال‌آنکه واقعیت در شهر ما چیز دیگری است.

و اما پایان سخن اینکه امروزه هویت و شخصیت انسانی در جامعۀ به‌اصطلاح دهکدۀ جهانی، با انواع تبلیغات فرهنگی درهم‌آمیخته تا انسان‌ها به ورطۀ بی‌بندوباری و بی‌خیالی و بی‌توجهی به آرمان‌ها و در پایان به عصیان گری و شیطان‌پرستی کشانده شوند که یگانه راه مصون ماندن از این خطر بزرگ حفظ «حیا» است.

در روایات است که: «حیاء ده جزء دارد، نه قسم آن مخصوص زنان است و یک قسم آن به مردان اختصاص دارد این مطلب به‌خوبی اشاره به این موضوع دارد که ظهور و بروز صفت «حیا» در زنان به‌مراتب بیشتر از مردان است و این بدین خاطر است که متانت، اُبهت و اقتدار زن در جامعه باعث می‌شود که نگاه‌های آلوده به سویش کمتر شود که یک از مهم‌ترین راه‌های تحقق این موضوع نیز پاک‌سازی جامعه از عوامل و موضوعاتی است که به‌صورت علنی و آشکارا و به‌دوراز هرگونه استتار و پوشش به‌صورت خاص به زنان و خصیصه‌های جسمی و روحی ایشان اشاره و دلالت دارد.

حال اینکه امروز متولیان و مدیران جامعه و نیز منصب‌داران قضا و مجریان احکام شرعی در این باب چه اندیشیده و کدام مصلحت را در خصوص برخورد با متجاهران این مقوله در پیش رو گرفته و یا خواهند گرفت سؤالی است که باید در آینده شاهد پاسخ آن بود

شناسه خبر 4332