در گفتوگو با روانشناس تخصصی کودک مشخص شد؛ خانواده در کنار تأمین نیازهای جسمی، مأمنی مهم برای برآورده کردن نیازهای روحی و عاطفی دختربچهها بهشمار میروند.در گفتوگو با روانشناس تخصصی کودک مشخص شد؛ خانواده در کنار تأمین نیازهای جسمی، مأمنی مهم برای برآورده کردن نیازهای روحی و عاطفی دختربچهها بهشمار میروند.
20 نوامبر روز جهانی کودک نام گرفته، روزی که بزرگسالان، فرصتی پیدا میکنند تا به کودک و دنیای زیبای او فکر کنند؛ کودکان آسیبپذیرترین گروه هر جامعه هستند و در عین حال آینده و سعادت هر جامعهای به مراقبت و تربیت صحیح فرزندان آن وابسته است.
متأسفانه گاهی اوقات کودکان و بهویژه دختران در محیطهایی رشد میکنند که در آنها آموزشهای لازم برای فرزندپروری در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی وجود نداشته و به همین دلیل در مسیر رشد، گرفتار مشکلات روانشناختی و احساسی میشوند که در نهایت آنها را در راه غیر عادی قرار میدهد، چنین کودکانی نمیتوانند مسیر سالمی به سوی بزرگسالی طی کنند و آینده پر از دردسری را تجربه خواهند کرد.
بنابراین کودکان برای رشد و بالندگی به امکاناتی اساسی نیاز دارند که بزرگترها و والدینشان باید به آن اهمیت بدهند.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در این باره با دانشآموخته دکتری تخصصی روانشناسی کودک گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
سمانه حقیری عنوان کرد: نیازهای کودک برای سلامت در دو بخش قابل احصاء است؛ نخست نیازهای جسمی که معمولاً همواره مورد توجه بوده و شامل تغذیه، خواب و غیره میشود که به رشد او کمک میکند و دوم نیازهای روحی که از طریق قرار گرفتن در محیط و در اتباط با دیگران برآورده میشود.
وی با تأکید بر اینکه نیازهای روحی مهمترین و درواقع زیربنای شخصیت یک کودک است و برآورده شدن آنها مشخص میکند کودک در آینده شخصیت ثابتی داشته و یا سلامت روان او تضمین نشده، گفت: مهمترین نیاز روحی احساس امنیت و دلبستگی است که معمولاً تا سه سالگی اتفاق میافتد یعنی طی این سه سال از سوی خانواده پذیرش کودک باید بیقید و شرط باشد.
این روانشناس با ابراز اینکه سه سال نخست زندگی وقت تربیت نیست و والدین و اطراف کودک نباید مسائل شناختی و مباحث اینچنینی را در این زمان به او آموزش دهند اذعان کرد: او در این سن احتیاج به عشق و مهربانی بی قید و شرط دارد؛ بنابراین وقتی گریه میکند باید در حد توان به او محبت کرد، اینکه برخیها عنوان میکنند کودک را نباید در این سن بغل کرد چون لوس و بغلی میشود، درست نیست.
حقیری با بیان اینکه همه این آموزشها و تعیین حدودها مرحله به مرحله باید بعد از سه سالگی در تربیت کودک بهعنوان یک نیاز مورد توجه قرار گیرد، خاطرنشان کرد: طی این سالها اصل بر این است که مادر بتواند احساس امینت را به کودک خود انتقال دهد چراکه کودک در این سنین ناهوشیاره ذهن (ضمیر ناخودآگاه) خود را ناتوان یافته و نیازمند حمایت میبیند؛ بنابراین باید این کودک را در آغوش گرفت و به او عشق ورزید.
وی با تأکید بر اینکه وقتی این احساس امنیت در کودک ایجاد میشود او حس میکند که دنیا جای باثباتی است که او میتواند از پس خود برآمده و مورد پذیرش قرار گیرد اذعان کرد: چیزی که بعد از سه سالگی ما در برآورده کردن نیاز کودکان دنبال میکنیم عزت نفس و اعتماد بهنفس است که منشأ آن را باید احساس امنیت و دلبستگی که تا سه سالگی در کودک رخ داده و بهصورت بنیادی پیش رفته، جستجو کرد.
وی با ابراز اینکه این سه سال زمان بنیادی و لازم برای والدین است که عزت نفس و خودباوری را بهویژه در دختران ایجاد کنند افزود: متأسفانه امروز ما شاهد آن هستیم که دختران ما در مقایسه با پسران به خاطر حالت خودمختاری و شرایط هیجانی موجود در آنها از عزت نفس پایینتری برخوردار هستند.
این روانشناس تخصصی کودک با تأکید بر اینکه دختران ما بهمراتب بیشتر از پسران امروز احتیاج به توجه و دلبستگی در خردسالی دارند تا در آینده بتوانند از اعتماد بهنفس لازم برخوردار شوند اظهار کرد: این اعتماد بهنفس در دختران احساس ارزشمندی ایجاد کرده و به او میگوید که تا چه حد در آینده از پس کارهایش برآمده و میتواند مسئولیتپذیر باشد.
حقیری با بیان اینکه فرزندان ما بعد از سه سالگی بهدنبال استقلال هستند، ابراز کرد: این مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است مخصوصاً وقتی دختر بچه ما خودش توان دستشویی رفتن را پیدا کرده و یا شروع به صحبت کردن میکند چراکه این قبیل کارها این احساس را منتقل میکند که او میتواند برخی از کارها را بهتنهایی انجام دهد.
وی با تأکید بر اینکه باید به کودک دختر که دنبال خودمختاری و کسب تجربه است، این فرصت داده شده و استقلال او را به رسمیت شناخت، اذعان کرد: توجه به این مقوله به او احساس کفایت داده و درواقع زمینهساز آن است که در آینده بتواند فردی مستقل باشد.
وی با اشاره به اینکه مهمترین چیزی که در خصوص احساس استقلال و خودمختاری در کودک ایجاد میشود، کنجکاوی است اذعان کرد: اگر ما این حس را تخریب کنیم احساس میکند که اصلاً هیچ چیزی برای او نباید مهم باشد، پس بهدنبال کسب مهارت و یادگیری نمیرود، بنابراین نمیتوان در چنین شرایطی بعد از هفت سالگی انتظار داشت که با یک کودک مسئولیتپذیر و فعال مواجه شد.
وی با بیان اینکه متأسفانه چنین مشکلاتی را در دختران بیشتر میبینیم زیرا در سبک تربیتی و فرهنگ ما دختر وابستهتر بار میآید و برای آنها محدودیتهایی برای رفتن به بیرون از فضای منزل قائل میشوند، اذعان کرد: این رویکرد احساس کنجکاوی را در آنها میکشد و در این صورت است در آینده ما زنان قوی را در جامعه مشاهده نخواهیم کرد.
این روانشناس با اشاره به اینکه خوشبختانه شرایط امروز ما نسبت به قبل در این زمینه بهبود یافته و دختران ما نسبت به چند دهه قبل قویتر هستند، ابراز کرد: آنچه مسلم است اینکه دختران کنجکاو امروز ما زنان قوی آینده جامعه هستند.
حقیری با ابراز اینکه مبحث بعدی مرتبط با نیاز روحی کودکان بهویژه دختران نگاه واقعبینانه به آنهاست اذعان کرد: آنچه در این زمینه مشکلساز است اینکه والدین ما همیشه آرزوهای دستنیافته و ناکامیهای خود را در فرزندانشان دنبال میکنند.
وی با بیان اینکه در تربیت فرزند باید این درک را داشت که کودک من شبیه من نیست و علایق او نیز شبیه علایق من نخواهد بود بلکه شخصی است با ویژگیهای خاص خود، گفت: والد باید به این درک برسد که دختر او قرار نیست شبیه او یا شبیه مادرش باشد، بنابراین انتظار اینکه فرزند دختر او باید هر آنچه او دوست دارد را دنبال کند، نامعقول است.
وی با اشاره به اینکه عدم توجه به توانمندیها، داشتن خواستههای نامعقول بهویژه در دختران و سرزنش و مقایسه او با همسالان و حتی فرزند دیگر خانواده یک روش تربیتی بسیار غلط است که نیاز عاطفی و احساسی فرزندان را در آینده خدشهدار میکند، عنوان کرد: همین امر باعث میشود که کودک خردسال ما تواناییهای خود را رو نکرده و در آینده در تصمیمگیری دچار مشکل شده و در انجام کارها پافشاری لازم را نداشته باشد.
این روانشناس تخصصی کودک با بیان اینکه اهمالکاری فرزندان ما در سنین بالا نتیجه انتظارات غیر واقعبینانه است اذعان کرد: متأسفانه در پی ناتوانی در تصمیمسازی دختران ما بیشتر در انجام کارها دچار شک شده و به اصطلاح تا دقیقه 90 تردید داشته و همین امر اهمال و اضطراب و استرس را بهدنبال دارد.
حقیری، اذعان کرد: نیاز بعدی این است که اجازه دهند فرزند دختر خواستهها و نیازهایش را عنوان کند چراکه در علم روانشناسی بنا به اهمیت، این موضوع در قالب هوش هیجانی در فرد مورد بررسی قرار میگیرد حال آنکه متأسفانه در بسیاری از دختران ما متأسفانه با هوش هیجانی پایینی مواجهیم چراکه امکان بیان خواستهها در بیشتر موارد از آنها در کودکی سلب شده، این در حالی است که میتوان نقطه نظر آنها را شنید و در صورت مغایرت با صلاح او، منطقی برایش توضیح داد.
وی با بیان اینکه در این صورت کودک کاملاً به صحبت والدین و خواستههای او تن خواهد داد، خاطرنشان کرد: گفتن بدون منطق چیزی جز سرکوب هوش هیجانی دختر ما نخواهد داشت که در آینده خود را به دو صورت نشان میدهد، نخست خشم یا افسردگی است چراکه آنقدر به خواستههای او توجه نشده که هرکدام به غم در دل تبدیل شده و در نهایت از او فردی افسرده ایجاد کرده است.
این روانشناس کودک با بیان اینکه وقتی به دختر خردسال اجازه ندهیم همه خواستههای خود را آزادانه بیان کند در آینده با اختلالات روانی مواجه خواهد شد اذعان کرد: خواستههای کودکان شبیه خواستههای ما نیست و افکار آنها متفاوت و حتی غیر معقول است؛ اما باید این خواستهها نیز شنیده شود تا چیزی در ذهن او بدون جواب باقی نماند و در آینده به عاملی برای بروز ترس در فرد منجر نشود.
حقیری با ابراز اینکه باید برای دختران امکان بروز هیجانان منفی نیز در خردسالی فراهم شود، اظهار کرد: نتیجه این رویکرد آن است که حداقل این آگاهی در والدین ایجاد میشود که در صورت عدم پاسخگویی به این خواستهها بهصورت معقول، قرار است برای کودک ما چه اتفاقاتی در پیشرو باشد.
وی با بیان اینکه بیان هیجانات منفی و پاسخگویی درست به آنها از سوی والدین و اطرافیان دختران راه را برای هیجان مثبت باز میکند گفت: نیاز آخر که از اهمیت بالایی برخوردار است نیاز به بازی و تفریح است، در بیشتر موارد ما عادت کردهایم به اینکه در مقابل این خواسته جبهه گرفته و بگوییم که مثلاً همه امکانات لازم را فراهم کردهایمُ به فلان مدرسه فرستاده و یا اینکه گرانترین لباس را برایت خریدهایم.
این روانشناس کودک ادامه داد: این در حالی است که والدین باید به این سؤال پاسخ دهند که آیا وقت برای بازی با کودک خود گذاشتهاند چراکه یادگیری و شناخت کودک از پیرامون خود از طریق بازی و تفریح رقم خورده و یقیناً گوشی موبایل و تبلت هیچگاه نمیتواند جای بازی را در زندگی کودک بگیرد.
حقیری با بیان اینکه آخرین نیاز کودک خویشتنداری و خودکنترلی است، اذعان کرد: همانطور که گفته شد تا سه سالگی پذیرش بی قید و شرط محبت، عشق و عاطفه و بعد از سه سالگی خودمختاری و سپس اجازه بروز هیجان میبایست به کودک داده شود اما بعد از این مرحله باید به او یاد داد که در برابر برخی از خواستهها میبایست جلوی خودش را بگیرد، درواقع برای او محدودیت، حد و مرز قرار دهیم و حتی اجازه بدهیم که در برخی موارد ناکامی را تجربه کند.
وی ادامه داد: مثلاً وقتی من با کودکم بازی میکنم نباید شرایط را به گونهای پیش برد که او تنها برنده بازی باشد بلکه باید این بچه باید توانایی پذیرش شکست را نیز آموخته و ناکامی را تجربه کند.
وی با تأکید بر اینکه ایجاد حدود و محدودیت در انجام برخی از کارها کودک ما را قانونمدار بار میآورد اذعان کرد: درواقع با آموزش خویشتنداری به او میگوییم که انجام برخی از کارها بر اساس قانون ممنوع است بنابراین در آینده شخصیت او ضد اجتماعی نشده و دچار لجبازی نمیشود.
این روانشناس با بیان اینکه اگر توجه به خواستههای کودک و برآورده کردن آنها بسیار زیاد باشد ما در آینده با کودکی خودشیفته و پرتوقع مواجه خواهیم شد اذعان کرد: در مقابل اگر به این خواستهها توجه لازم نشود کودکی با اعتماد بهنفس پایین و نیز انعطافپذیری و تابآوری کمتری را در به جامعه تحویل خواهیم داد که نمونه آن را ما امروز در محیطهای کاری و مباحث مرتبط با زندگی همچون ازدواج و تعامل با خویشاوندان را به مشاهده میکنیم.
حقیری با ابراز اینکه کودک ما در مسیر تربیت درست نیازمند صبر است نه فشار، اذعان کرد: متأسفانه امروز بسیاری از خانوادهها از طریق فشار آنچه را که لازم است به فرزند خود میآموزند در حالی که این کار تابآوری او را پایین میآورد، درواقع به او یاد ندادیم که در برابر خواستههایش صبر کند، خانوادهها با تعلل در برابر برآورده کردن خواستههای معقول کودک میتوانند او را فردی صبور ترتیب کنند.
وی در پاسخ به این سؤال که نقش جامعه در برآورده کردن نیاز دختربچهها چیست؟ گفت: بهنظر من خانواده، محور اولیه شکلگیری شخصیت فرد است بنابراین وقتی فرد در خانواده بهصورت فردی سالم تربیت شد، ناملایمات موجود در جامعه نیز نمیتواند در او و برخوردهای اجتماعیاش خللی وارد کند.
شناسه خبر 87355