عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا همدان با بیان اینکه برای بازآفرینی فضاهای متروکه شهری با مشارکت محلی، بهویژه زنان، طرح یا برنامهای وجود ندارد گفت: متأسفانه حتی برای بافتهای تاریخی و ارزشمند شهری هم، برنامهریزی مشخصی نشده چه برسد به فضاهای متروکه.

عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا همدان با بیان اینکه برای بازآفرینی فضاهای متروکه شهری با مشارکت محلی، بهویژه زنان، طرح یا برنامهای وجود ندارد گفت: متأسفانه حتی برای بافتهای تاریخی و ارزشمند شهری هم، برنامهریزی مشخصی نشده چه برسد به فضاهای متروکه.
نوسازی و بهسازی بافتهای متروکه با رویکرد بازآفرینی در راستای توانمندسازی اجتماعی در شهرها، فرآیند پیچیدهای است که مراحل و اجزای متعددی دارد و توجه به هر یک از این اجزا بهطور جداگانه میتواند به تحقق بهتر این فرآیند کمک کند؛ در غیر این صورت، خروجی مناسبی حاصل نخواهد شد و برخی از اهداف کمی و کیفی مد نظر محقق نمیشود.
در این بین یکی از مسائل مهم در این زمینه، توجه به گروههای ذینفع در ابعاد مختلف آن است و معمولا ً در این فرآیند، توجه ما بیشتر به قشر میانسال معطوف میشود اما نکته این است که این تمرکز نباید به منزله بیتوجهی به نقش، جایگاه و شأن سایر اقشار باشد زیرا درگیر کردن تمام اقشار، نهتنها این فرایند را تسهیل بلکه عاقلانهتر و منطقیتر میکند، بلکه باعث اتخاذ تصمیمات پختهتری هم میشود و رضایت بیشتری را بهدنبال دارد در نتیجه، این رضایت میتواند سرعت بهسازی را افزایش دهد.
با این اوصاف یکی از گروههایی که در بازآفرینی باید به آن توجه کرد زنان هستند چراکه این گروه حداقل نیمی از جمیعیت شهری را به خود اختصاص داده و بهدلیل نقشهای متفاوت و نیازهای ویژه، به توجه و حمایت بیشتری نیاز دارند.
اهمیت این گروه از آنجا ناشی میشود که سرمایهگذاری بر روی پویایی، سلامت جسمی و روانی و نیز آموزش زنان میتواند آیندهای روشنتر و جامعهای پایدارتر را تضمین کند.
همچنین، حمایت و حفاظت از زنان، موجب کاهش نابرابریها و افزایش فرصتهای برابر در جامعه میشود؛ بنابراین میبایست رویکرد اصلی در اصلاح فرایند، نیازسنجی از تمام این گروهها باشد تا نقش آنها در فرایند مشخص شود چراکه خواستههای آنها، در حوزه بهسازی مسکن و احیای فضای شهری بهویژه فضاهای متروکه باید مد نظر قرار گیرد.
از طرفی زنان، علاوه بر اینکه خود میتوانند یک قشر فعال در همه ابعاد باشند، قشرهای فعال را در دامن خود تربیت میکنند؛ بنابراین مناسب بودن فضاهای شهری بهعنوان یک ضرورت، باید مورد توجه باشد چراکه نیاز به حضور در فضا برای همه گروهها، فارغ از جنسیت، سن، شغل و غیره امری ضروری است.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در این باره با استاد تمام شهرسازی دانشگاه بوعلی و نیز عضو هیئتعلمی این دانشگاه گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
حسن سجادزاده با اشاره به وضعیت فعلی فضاهای متروکه در شهری مثل همدان، گفت: میتوان این فضاها را به چند دسته تقسیم کرد چراکه برخی از آنها فضاهای متروکه صنعتیاند که اصطلاحاً به آنها «brownfield» گفته میشود.
وی، ادامه داد: برخی دیگر فضاهایی با کاربری کشاورزی هستند که به بافت شهری الحاق شدهاند، اما بهدلیل عدم توافقات قانونی همچنان بلاتکلیف هستند و تأسفبارتر اینکه هیچ برنامه توسعهای برای این فضاها دیده نشده، در نتیجه به محلی برای آسیبهای اجتماعی، جرم و جنایت تبدیل شدهاند.
وی با تأکید بر اینکه حتی ما فضاهایی داریم که زمین متروکه نیستند، بلکه ساختمانهایی هستند که بهدلیل عدم استفاده بهینه، در حال تبدیلشدن به فضاهای مردهاند اذعان کرد: برای مثال بسیاری از بناهای تاریخی ما در شهر همدان که در حال نابودیاند را میتوان در زمره این دسته دانست.
این شهرساز عنوان کرد: همچنین برخی کاربریهای ناسازگار در دل شهر داریم که بهدلیل ناهماهنگی با بافت اطرافشان، عملاً بلااستفاده بوده و بهتدریج در شمار فضاهای متروکه قرار میگیرند.
سجادزاده با بیان اینکه این فضاها ظرفیتهای خاصی بهویژه در زمینه بازآفرینی شهری و توانمندسازی اجتماعی دارند، تشریح کرد: وقتی از جایگاه توانمندسازی در این گونه مناطق صحبت میکنیم، این ظرفیتها میتوانند در خدمت ارتقای کیفیت زندگی بانوان قرار بگیرند.
وی اذعان کرد: مهمترین گام، شناسایی دقیق ارزشها و ویژگیهای این فضاهاست تا بتوانیم آنها را از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کنیم اذعان کرد: برای هر فضای متروکه باید با توجه به شرایط خاص آن، نسخهای متناسب از کاربری جدید پیشنهاد داد، این کار نیازمند مطالعات اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فضایی دقیق است.
این طراح شهری با بیان اینکه در حال حاضر بخش زیادی از این فضاها در شهر همدان متروکه ماندهاند زیرا بهدلایل قانونی و حقوقی نتوانستهاند به بافت شهر متصل شوند؛ یعنی در طرحهای توسعه شهری جایی برایشان تعریف نشده و در نتیجه جدا از پیکره اصلی شهر باقی مانده و خود به منبع آسیب اجتماعی بدل شدهاند، خاطرنشان کرد: ما برای احیای این فضاها نیازمند اجرای پروژههای محرک توسعه یا «پروژههای کاتالیستی» هستیم، البته باید متناسب با مقیاس و موقعیت فضا تعریف شوند چراکه برخی فضاها در مقیاس محله برخی در مقیاس شهری و برخی در مقیاس منطقهای هستند.
سجادزاده با ابراز اینکه حداقل کاری که میتوان برای چنین فضاهایی در نظر گرفت، تبدیل آنها به فضاهای عمومی شهری مانند فضای سبز، فضای درنگ یا محلی برای خدمات اجتماعی، رفاهی، فرهنگی یا تفریحی برای گروههایی مثل کودکان، بانوان یا جوانان است که در کنار اینها باتوجه به علاقهمندیهای این قشر میتوان فضاهایی برای خرید و خوراک نیز تعریف کرد، گفت: مهمترین اصل این است که هر فضا بهصورت جداگانه و با توجه به ظرفیتهایش مطالعه شود تا بتوان آن را در راستای توانمندسازی گروههای مختلف اجتماعی در سطوح محلی، منطقهای یا شهری بهکار گرفت.
وی در واکنش به خلأهای سیاستگذاری و مدیریت شهری که باعث وضعیت فعلی در این مناطق شده، عنوان کرد: همانطور که پیشتر عنوان شد بخشی از این مشکلات به اختلافات حقوقی بازمیگردد چراکه بسیاری از این فضاها چند مالکیاند، به طوری که بهدلیل قانون وراثت، میان وراث تقسیم نشدهاند و همچنان در بلاتکلیفی هستند و یا اینکه برخی دیگر بهخاطر مسائل حقوقی بین دولت و مالکان، قابل برنامهریزی نیستند.
وی ادامه داد: نمونهاش هتل ندیمی در همدان است، کنار لونا پارک؛ سالهاست بهدلیل مشکلات حقوقی متروکه مانده. بناهای قدیمی زیادی در شهر داریم که گرفتار همین مسائلاند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در برخی موارد به فضاها عملکردهایی تزریق شده که با محیط اطرافشان سنخیت نداشتهاند و همین باعث شده فضا بهمرور زمان آن عملکرد خود را از دست بدهد و بهاصطلاح از کار افتاده و بمیرد، تشریح کرد: ما باید توجه داشته باشیم که «متروکه» همیشه بهمعنای فرسوده یا زشتبودن نیست؛ ممکن است ساختمانی بسیار زیبا باشد، اما چون بیاستفاده مانده، عملاً فضای مردهای است و در زمره فضاهای متروکه قرار میگیرد.
سجادزاده با ابراز اینکه حتی در حوزههایی مثل آموزش، فرهنگ یا مذهب نیز از این دست فضاهای متروکه بسیار داریم، خاطرنشان کرد: در این چنین مواقع ما فضاهایی را ساختهایم که مردم به آنها مراجعه نمیکنند، حتی اگر از نظر معماری زیبا و جذاب باشند که علت آن مسئله، مکانیابی نادرست و نبود عملکرد مناسب است که در نهایت منجر به «مرگ» آن فضا میشود.
وی، افزود: بنابراین، یکی از علل مهم، مسائل حقوقی است؛ علت دیگر، مکانیابی نادرست عملکردی و عامل سوم، نبود تعریف صحیح و متناسب عملکرد و فعالیت برای فضاها بر اساس بافت و نیاز منطقه است.
وی با اشاره به اینکه البته دسترسی نیز نقش مهمی در پویایی فضاهای شهری دارد تصریح کرد: وقتی یک فضا برای سواره یا پیاده، از نظر دید یا از لحاظ دسترسی سلسلهمراتبی، دسترسی مناسب ندارد، بهتدریج متروکه میشود.
این طراح شهری در پاسخ به این پرسش که چرا فضاهای متروکه شهری تبدیل به محلی برای آسیبهای اجتماعی میشوند؟ اذعان کرد: بهطور کلی، فضایی که در دید عموم نباشد یا مشاهدهپذیری کافی نداشته باشد، میتواند بستری برای آسیبهای اجتماعی بهشمار رود که متأسفانه اغلب این مراکز این خصلتها را دارند.
سجادزاده با بیان اینکه عامل دیگر، طرحهای توسعه شهری است که بدون مطالعه و برنامهریزی دقیق، الحاقاتی به شهر میافزایند عنوان کرد: چون برای این فضاهای جدید سیاستگذاری و برنامه مشخصی وجود ندارد، این مناطق نیز به فضاهای مرده یا متروکه تبدیل میشوند؛ بنابراین این موارد از مهمترین عواملی هستند که به بسته شدن یا بیروح شدن فضاها منجر میشوند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا در حال حاضر طرحی برای بازآفرینی این فضاها با مشارکت محلی، بهویژه زنان، وجود دارد؟ اظهار کرد: متأسفانه آنگونه که ما مشاهده میکنیم، فعلاً چنین طرح یا برنامهای وجود ندارد و حتی برای فضاهای سرزندهمان که میتوانند بافتهای تاریخی و ارزشمندی باشند، برنامهریزی مشخصی انجام نشده، چه برسد به فضاهای متروکه.
این استاد شهرسازی افزود: این موضوع باید در قالب سند بازآفرینی شهری مورد توجه قرار گیرد و در گام نخست آن فضاهای متروکه باید شناسایی شده و برای آنها برنامهریزی ویژه انجام شود.
سجادزاده، در واکنش به اینکه چگونه میتوان از این فضاها برای کارآفرینی، آموزش یا ارتقای مهارت زنان استفاده کرد؟ آیا تجربهای در این زمینه وجود دارد؟ تشریح کرد: ما در بافتهای تاریخی، تجربههای خوبی داریم که فضاهای متروکه به کارگاههایی برای اشتغال بانوان تبدیل شدهاند و آنها در این فضاها مهارتهای خود را عرضه میکنند.
وی اظها کرد: در بسیاری از موارد از این فضاها بهعنوان فضاهای سبز آموزشی و تعاملات اجتماعی استفاده شده، برخی از آنها هم به فضاهای فرهنگی یا چندمنظوره برای توانمندسازی بانوان، سالمندان یا کودکان تبدیل شدهاند، تصریح کرد: نکته مهم اینکه ابتدا باید این فضاها شناسایی شوند، سپس متناسب با ارزشگذاری آنها، مشخص کنیم که چه نوع مهارتآموزی یا کارآفرینی با آن فضا سازگار است.
وی، افزود: نکته این است که نمیتوان نسخهای یکسان برای تمام فضاها پیچید، مگر اینکه این فضاها در طرح جامع و سند بازآفرینی مورد مطالعه قرار گیرند.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا همدان در پاسخ به اینکه از نظر مالی، چه عواملی مانع مشارکت نهادهای عمومی یا فرهنگی در این عرصه هستند؟ تشریح کرد: نخستین مانع، مسائل حقوقی دیگر موانع مشارکتی و درنهایت، کمبود اعتماد به مدیریت شهری است، متأسفانه در بسیاری از مناطق، اعتماد لازم وجود ندارد.
سجادزاده ادامه داد: از سوی دیگر، یکی از مشکلات اصلی، فقدان حضور و سرمایهگذاری بخش خصوصی است؛ بنابراین ما تمام مسئولیت را بر دوش دولت میگذاریم، در حالی که دولت از نظر توان مالی و مدیریتی ظرفیت محدودی دارد پس باید این مسئولیت را به مردم و سپس به بخش خصوصی بسپاریم و نقش دولت را به نظارت محدود کنیم.
وی با بیان اینکه چه ظرفیتهایی در میان زنان محلی وجود دارد که میتوان آنها را فعال کرد؟ گفت: در هر محله و منطقه، باید استعدادهای بانوان شناسایی و علاقهمندیهای آنان دستهبندی شود. پس من سه مرحله اصلی برای این کار پیشنهاد میکنم؛ نخست امکانسنجی؛ یعنی شناسایی ظرفیتها و نوع فعالیتهایی که میتواند باعث توانمندسازی بانوان شود. دیگری نیازسنجی یعنی بررسی اینکه بانوان آن محیط چه نیازهایی دارند و اولویت آنها چیست، در نهایت بسترسازی و فراهم کردن زمینههای لازم برای پاسخ به آن نیازها است. اگر این سه مرحله بهدرستی اجرا شود، میتوان از فضاهای متروکه به بهترین شکل ممکن بهرهبرداری کرد.
این استاد شهرسازی در پاسخ به اینکه با توجه به تجربه شما در بازآفرینی شهر همدان، آیا در طرحهای مطالعاتیتان جایگاهی برای زنان و پویایی آنها در محلات پیشبینی شده بود؟ گفت: بله، مشارکت بانوان یکی از مسائل مهم در محلات بود که اتفاقاً در جلسات ما بسیار پررنگ مطرح میشد. ما تلاش کردیم با راهاندازی کانونهای فرهنگی و اجتماعی، بهویژه از طریق احیای بناهای قدیمی مثل خانههای تاریخی موجود در محلات، زمینهای برای کارآفرینی و اشتغال بانوان فراهم کنیم؛ برای مثال در محله صالحان، یکی از پروژههای کلیدی ما، تلاش شد با احیای فضاهای قدیمی این محله، بستر مناسبی برای فعالیت زنان ایجاد شود.
سجادزاده با بیان اینکه ما در فرآیند ارزیابی و مهارتسنجی بانوان، نیازهای آنها را در حوزههای مختلف بررسی و تلاش کردیم عملکردهایی متناسب با آن نیازها در این خانههای قدیمی تعریف کنیم، اذعان کرد: برای مثال برخی بانوان فضای مناسبی برای خیاطی میخواستند، برخی دیگر برای قالیبافی و عدهای هم دارای مهارتهای آموزشی بودند و میتوانستند به کودکان محله آموزش بدهند؛ بنابراین همه این موارد در چارچوب کلی بازآفرینی بافتهای تاریخی، بررسی و شناسایی شد.
نوسازی و بهسازی بافتهای متروکه با رویکرد بازآفرینی در راستای توانمندسازی اجتماعی در شهرها، فرآیند پیچیدهای است که مراحل و اجزای متعددی دارد و توجه به هر یک از این اجزا بهطور جداگانه میتواند به تحقق بهتر این فرآیند کمک کند؛ در غیر این صورت، خروجی مناسبی حاصل نخواهد شد و برخی از اهداف کمی و کیفی مد نظر محقق نمیشود.
در این بین یکی از مسائل مهم در این زمینه، توجه به گروههای ذینفع در ابعاد مختلف آن است و معمولا ً در این فرآیند، توجه ما بیشتر به قشر میانسال معطوف میشود اما نکته این است که این تمرکز نباید به منزله بیتوجهی به نقش، جایگاه و شأن سایر اقشار باشد زیرا درگیر کردن تمام اقشار، نهتنها این فرایند را تسهیل بلکه عاقلانهتر و منطقیتر میکند، بلکه باعث اتخاذ تصمیمات پختهتری هم میشود و رضایت بیشتری را بهدنبال دارد در نتیجه، این رضایت میتواند سرعت بهسازی را افزایش دهد.
با این اوصاف یکی از گروههایی که در بازآفرینی باید به آن توجه کرد زنان هستند چراکه این گروه حداقل نیمی از جمیعیت شهری را به خود اختصاص داده و بهدلیل نقشهای متفاوت و نیازهای ویژه، به توجه و حمایت بیشتری نیاز دارند.
اهمیت این گروه از آنجا ناشی میشود که سرمایهگذاری بر روی پویایی، سلامت جسمی و روانی و نیز آموزش زنان میتواند آیندهای روشنتر و جامعهای پایدارتر را تضمین کند.
همچنین، حمایت و حفاظت از زنان، موجب کاهش نابرابریها و افزایش فرصتهای برابر در جامعه میشود؛ بنابراین میبایست رویکرد اصلی در اصلاح فرایند، نیازسنجی از تمام این گروهها باشد تا نقش آنها در فرایند مشخص شود چراکه خواستههای آنها، در حوزه بهسازی مسکن و احیای فضای شهری بهویژه فضاهای متروکه باید مد نظر قرار گیرد.
از طرفی زنان، علاوه بر اینکه خود میتوانند یک قشر فعال در همه ابعاد باشند، قشرهای فعال را در دامن خود تربیت میکنند؛ بنابراین مناسب بودن فضاهای شهری بهعنوان یک ضرورت، باید مورد توجه باشد چراکه نیاز به حضور در فضا برای همه گروهها، فارغ از جنسیت، سن، شغل و غیره امری ضروری است.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در این باره با استاد تمام شهرسازی دانشگاه بوعلی و نیز عضو هیئتعلمی این دانشگاه گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
حسن سجادزاده با اشاره به وضعیت فعلی فضاهای متروکه در شهری مثل همدان، گفت: میتوان این فضاها را به چند دسته تقسیم کرد چراکه برخی از آنها فضاهای متروکه صنعتیاند که اصطلاحاً به آنها «brownfield» گفته میشود.
وی، ادامه داد: برخی دیگر فضاهایی با کاربری کشاورزی هستند که به بافت شهری الحاق شدهاند، اما بهدلیل عدم توافقات قانونی همچنان بلاتکلیف هستند و تأسفبارتر اینکه هیچ برنامه توسعهای برای این فضاها دیده نشده، در نتیجه به محلی برای آسیبهای اجتماعی، جرم و جنایت تبدیل شدهاند.
وی با تأکید بر اینکه حتی ما فضاهایی داریم که زمین متروکه نیستند، بلکه ساختمانهایی هستند که بهدلیل عدم استفاده بهینه، در حال تبدیلشدن به فضاهای مردهاند اذعان کرد: برای مثال بسیاری از بناهای تاریخی ما در شهر همدان که در حال نابودیاند را میتوان در زمره این دسته دانست.
این شهرساز عنوان کرد: همچنین برخی کاربریهای ناسازگار در دل شهر داریم که بهدلیل ناهماهنگی با بافت اطرافشان، عملاً بلااستفاده بوده و بهتدریج در شمار فضاهای متروکه قرار میگیرند.
سجادزاده با بیان اینکه این فضاها ظرفیتهای خاصی بهویژه در زمینه بازآفرینی شهری و توانمندسازی اجتماعی دارند، تشریح کرد: وقتی از جایگاه توانمندسازی در این گونه مناطق صحبت میکنیم، این ظرفیتها میتوانند در خدمت ارتقای کیفیت زندگی بانوان قرار بگیرند.
وی اذعان کرد: مهمترین گام، شناسایی دقیق ارزشها و ویژگیهای این فضاهاست تا بتوانیم آنها را از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کنیم اذعان کرد: برای هر فضای متروکه باید با توجه به شرایط خاص آن، نسخهای متناسب از کاربری جدید پیشنهاد داد، این کار نیازمند مطالعات اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فضایی دقیق است.
این طراح شهری با بیان اینکه در حال حاضر بخش زیادی از این فضاها در شهر همدان متروکه ماندهاند زیرا بهدلایل قانونی و حقوقی نتوانستهاند به بافت شهر متصل شوند؛ یعنی در طرحهای توسعه شهری جایی برایشان تعریف نشده و در نتیجه جدا از پیکره اصلی شهر باقی مانده و خود به منبع آسیب اجتماعی بدل شدهاند، خاطرنشان کرد: ما برای احیای این فضاها نیازمند اجرای پروژههای محرک توسعه یا «پروژههای کاتالیستی» هستیم، البته باید متناسب با مقیاس و موقعیت فضا تعریف شوند چراکه برخی فضاها در مقیاس محله برخی در مقیاس شهری و برخی در مقیاس منطقهای هستند.
سجادزاده با ابراز اینکه حداقل کاری که میتوان برای چنین فضاهایی در نظر گرفت، تبدیل آنها به فضاهای عمومی شهری مانند فضای سبز، فضای درنگ یا محلی برای خدمات اجتماعی، رفاهی، فرهنگی یا تفریحی برای گروههایی مثل کودکان، بانوان یا جوانان است که در کنار اینها باتوجه به علاقهمندیهای این قشر میتوان فضاهایی برای خرید و خوراک نیز تعریف کرد، گفت: مهمترین اصل این است که هر فضا بهصورت جداگانه و با توجه به ظرفیتهایش مطالعه شود تا بتوان آن را در راستای توانمندسازی گروههای مختلف اجتماعی در سطوح محلی، منطقهای یا شهری بهکار گرفت.
وی در واکنش به خلأهای سیاستگذاری و مدیریت شهری که باعث وضعیت فعلی در این مناطق شده، عنوان کرد: همانطور که پیشتر عنوان شد بخشی از این مشکلات به اختلافات حقوقی بازمیگردد چراکه بسیاری از این فضاها چند مالکیاند، به طوری که بهدلیل قانون وراثت، میان وراث تقسیم نشدهاند و همچنان در بلاتکلیفی هستند و یا اینکه برخی دیگر بهخاطر مسائل حقوقی بین دولت و مالکان، قابل برنامهریزی نیستند.
وی ادامه داد: نمونهاش هتل ندیمی در همدان است، کنار لونا پارک؛ سالهاست بهدلیل مشکلات حقوقی متروکه مانده. بناهای قدیمی زیادی در شهر داریم که گرفتار همین مسائلاند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در برخی موارد به فضاها عملکردهایی تزریق شده که با محیط اطرافشان سنخیت نداشتهاند و همین باعث شده فضا بهمرور زمان آن عملکرد خود را از دست بدهد و بهاصطلاح از کار افتاده و بمیرد، تشریح کرد: ما باید توجه داشته باشیم که «متروکه» همیشه بهمعنای فرسوده یا زشتبودن نیست؛ ممکن است ساختمانی بسیار زیبا باشد، اما چون بیاستفاده مانده، عملاً فضای مردهای است و در زمره فضاهای متروکه قرار میگیرد.
سجادزاده با ابراز اینکه حتی در حوزههایی مثل آموزش، فرهنگ یا مذهب نیز از این دست فضاهای متروکه بسیار داریم، خاطرنشان کرد: در این چنین مواقع ما فضاهایی را ساختهایم که مردم به آنها مراجعه نمیکنند، حتی اگر از نظر معماری زیبا و جذاب باشند که علت آن مسئله، مکانیابی نادرست و نبود عملکرد مناسب است که در نهایت منجر به «مرگ» آن فضا میشود.
وی، افزود: بنابراین، یکی از علل مهم، مسائل حقوقی است؛ علت دیگر، مکانیابی نادرست عملکردی و عامل سوم، نبود تعریف صحیح و متناسب عملکرد و فعالیت برای فضاها بر اساس بافت و نیاز منطقه است.
وی با اشاره به اینکه البته دسترسی نیز نقش مهمی در پویایی فضاهای شهری دارد تصریح کرد: وقتی یک فضا برای سواره یا پیاده، از نظر دید یا از لحاظ دسترسی سلسلهمراتبی، دسترسی مناسب ندارد، بهتدریج متروکه میشود.
این طراح شهری در پاسخ به این پرسش که چرا فضاهای متروکه شهری تبدیل به محلی برای آسیبهای اجتماعی میشوند؟ اذعان کرد: بهطور کلی، فضایی که در دید عموم نباشد یا مشاهدهپذیری کافی نداشته باشد، میتواند بستری برای آسیبهای اجتماعی بهشمار رود که متأسفانه اغلب این مراکز این خصلتها را دارند.
سجادزاده با بیان اینکه عامل دیگر، طرحهای توسعه شهری است که بدون مطالعه و برنامهریزی دقیق، الحاقاتی به شهر میافزایند عنوان کرد: چون برای این فضاهای جدید سیاستگذاری و برنامه مشخصی وجود ندارد، این مناطق نیز به فضاهای مرده یا متروکه تبدیل میشوند؛ بنابراین این موارد از مهمترین عواملی هستند که به بسته شدن یا بیروح شدن فضاها منجر میشوند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا در حال حاضر طرحی برای بازآفرینی این فضاها با مشارکت محلی، بهویژه زنان، وجود دارد؟ اظهار کرد: متأسفانه آنگونه که ما مشاهده میکنیم، فعلاً چنین طرح یا برنامهای وجود ندارد و حتی برای فضاهای سرزندهمان که میتوانند بافتهای تاریخی و ارزشمندی باشند، برنامهریزی مشخصی انجام نشده، چه برسد به فضاهای متروکه.
این استاد شهرسازی افزود: این موضوع باید در قالب سند بازآفرینی شهری مورد توجه قرار گیرد و در گام نخست آن فضاهای متروکه باید شناسایی شده و برای آنها برنامهریزی ویژه انجام شود.
سجادزاده، در واکنش به اینکه چگونه میتوان از این فضاها برای کارآفرینی، آموزش یا ارتقای مهارت زنان استفاده کرد؟ آیا تجربهای در این زمینه وجود دارد؟ تشریح کرد: ما در بافتهای تاریخی، تجربههای خوبی داریم که فضاهای متروکه به کارگاههایی برای اشتغال بانوان تبدیل شدهاند و آنها در این فضاها مهارتهای خود را عرضه میکنند.
وی اظها کرد: در بسیاری از موارد از این فضاها بهعنوان فضاهای سبز آموزشی و تعاملات اجتماعی استفاده شده، برخی از آنها هم به فضاهای فرهنگی یا چندمنظوره برای توانمندسازی بانوان، سالمندان یا کودکان تبدیل شدهاند، تصریح کرد: نکته مهم اینکه ابتدا باید این فضاها شناسایی شوند، سپس متناسب با ارزشگذاری آنها، مشخص کنیم که چه نوع مهارتآموزی یا کارآفرینی با آن فضا سازگار است.
وی، افزود: نکته این است که نمیتوان نسخهای یکسان برای تمام فضاها پیچید، مگر اینکه این فضاها در طرح جامع و سند بازآفرینی مورد مطالعه قرار گیرند.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا همدان در پاسخ به اینکه از نظر مالی، چه عواملی مانع مشارکت نهادهای عمومی یا فرهنگی در این عرصه هستند؟ تشریح کرد: نخستین مانع، مسائل حقوقی دیگر موانع مشارکتی و درنهایت، کمبود اعتماد به مدیریت شهری است، متأسفانه در بسیاری از مناطق، اعتماد لازم وجود ندارد.
سجادزاده ادامه داد: از سوی دیگر، یکی از مشکلات اصلی، فقدان حضور و سرمایهگذاری بخش خصوصی است؛ بنابراین ما تمام مسئولیت را بر دوش دولت میگذاریم، در حالی که دولت از نظر توان مالی و مدیریتی ظرفیت محدودی دارد پس باید این مسئولیت را به مردم و سپس به بخش خصوصی بسپاریم و نقش دولت را به نظارت محدود کنیم.
وی با بیان اینکه چه ظرفیتهایی در میان زنان محلی وجود دارد که میتوان آنها را فعال کرد؟ گفت: در هر محله و منطقه، باید استعدادهای بانوان شناسایی و علاقهمندیهای آنان دستهبندی شود. پس من سه مرحله اصلی برای این کار پیشنهاد میکنم؛ نخست امکانسنجی؛ یعنی شناسایی ظرفیتها و نوع فعالیتهایی که میتواند باعث توانمندسازی بانوان شود. دیگری نیازسنجی یعنی بررسی اینکه بانوان آن محیط چه نیازهایی دارند و اولویت آنها چیست، در نهایت بسترسازی و فراهم کردن زمینههای لازم برای پاسخ به آن نیازها است. اگر این سه مرحله بهدرستی اجرا شود، میتوان از فضاهای متروکه به بهترین شکل ممکن بهرهبرداری کرد.
این استاد شهرسازی در پاسخ به اینکه با توجه به تجربه شما در بازآفرینی شهر همدان، آیا در طرحهای مطالعاتیتان جایگاهی برای زنان و پویایی آنها در محلات پیشبینی شده بود؟ گفت: بله، مشارکت بانوان یکی از مسائل مهم در محلات بود که اتفاقاً در جلسات ما بسیار پررنگ مطرح میشد. ما تلاش کردیم با راهاندازی کانونهای فرهنگی و اجتماعی، بهویژه از طریق احیای بناهای قدیمی مثل خانههای تاریخی موجود در محلات، زمینهای برای کارآفرینی و اشتغال بانوان فراهم کنیم؛ برای مثال در محله صالحان، یکی از پروژههای کلیدی ما، تلاش شد با احیای فضاهای قدیمی این محله، بستر مناسبی برای فعالیت زنان ایجاد شود.
سجادزاده با بیان اینکه ما در فرآیند ارزیابی و مهارتسنجی بانوان، نیازهای آنها را در حوزههای مختلف بررسی و تلاش کردیم عملکردهایی متناسب با آن نیازها در این خانههای قدیمی تعریف کنیم، اذعان کرد: برای مثال برخی بانوان فضای مناسبی برای خیاطی میخواستند، برخی دیگر برای قالیبافی و عدهای هم دارای مهارتهای آموزشی بودند و میتوانستند به کودکان محله آموزش بدهند؛ بنابراین همه این موارد در چارچوب کلی بازآفرینی بافتهای تاریخی، بررسی و شناسایی شد.
شناسه خبر 94186