شناسه خبر:94720
1404/3/17 09:18:00

سپهرغرب در پی گفت‌وگو با یک استاد هنرهای تجسمی مطرح کرد: هنر در شهرستان‌ها، با همه ظرفیت‌های بومی، فرهنگی و خلاقانه‌اش، همچنان در سایه بی‌توجهی سیاست‌گذاران و بی‌مهری ساختارهای حمایتی، مسیر دشواری را طی می‌کند. اگر نگاه عادلانه و سیاست‌گذاری فرهنگی منسجم به این بخش نرسد، آینده هنر در شهرستان‌ها به خاموشی خواهد گرایید؛ خاموشی‌ای که نه‌فقط برای هنرمندان، که برای کلیت فرهنگ ما، خسارتی جبران‌ناپذیر است.

هنر، زبانی است که بدون نیاز به واژه‌ها، با دل سخن می‌گوید. از نخستین نقوش روی دیواره‌های غارها تا تابلوهای مدرن گالری‌های امروز، بشر همواره در پی یافتن راهی برای بیان احساسات، اندیشه‌ها و دغدغه‌های درونی خود بوده است. در این میان، هنرهای تجسمی، شامل نقاشی، طراحی، حجم‌سازی، گرافیک، تصویرسازی و سایر شاخه‌ها، نقشی بنیادین در بیان بصری جهان انسان ایفا کرده‌اند. این هنرها، نه‌تنها آیینه‌ای از نگاه خلاق هنرمند به جهان‌اند، بلکه بستری برای انتقال پیام، فرهنگ، اعتراض و حتی امید به جامعه محسوب می‌شوند.
در سال‌های اخیر، با رشد رسانه‌ها و فناوری، هنر بیش‌ازپیش در معرض دید قرار گرفته، اما متأسفانه این گسترش، همواره با توزیع عادلانه فرصت‌ها و امکانات همراه نبوده است. بخش زیادی از توجه و سرمایه‌گذاری‌ها در حوزه هنر، در کلان‌شهرها متمرکز شده و استعدادهای ناب شهرستانی، گاه در سایه بی‌توجهی و فقدان حمایت، خاموش می‌مانند.
شهرستان‌هایی همچون نهاوند، با پیشینه فرهنگی غنی و ظرفیت‌های انسانی قابل توجه، ظرفیت بالایی در پرورش هنرمندان خلاق دارند. با این حال، آنچه برای شکوفایی این استعدادها ضروری است، نه‌فقط حمایت‌های زیرساختی، بلکه توجه رسانه‌ای، فرصت نمایش آثار و ایجاد فضاهای گفت‌وگو و دیده‌شدن است.
گفت‌وگو با هنرمندان شهرستانی به‌ویژه آن‌هایی که با سال‌ها تلاش، آموزش و فعالیت مستمر، چراغ هنر را در منطقه خود روشن نگه داشته‌اند، در واقع صدایی‌ست برای ثبت بخشی از تاریخ زنده فرهنگ ایران. هنرمندانی که نه‌تنها خالق اثرند، بلکه معلم، مربی و الهام‌بخش نسل‌های بعدی‌اند.
در همین راستا، گفت‌وگوی پیش‌رو با یکی از هنرمندان برجسته و باتجربه حوزه هنرهای تجسمی در شهرستان نهاوند، تلاشی‌ست برای بازتاب بخشی از این جهان پنهان ولی پرجاذبه. وی با چند دهه‌ تجربه در خلق آثار هنری، آموزش و برگزاری نمایشگاه، نمونه‌ای روشن از هنرمندی‌ست که نه‌فقط با اثر، بلکه با حضور فعال خود، نقشی مؤثر در اعتلای هنر در شهرستان ایفا کرده است.
*ورود به دنیای هنرهای تجسمی؛ از دقت در کودکی تا تأثیر اساتید دانشگاهی
استاد حجت صفی‌منش در ابتدای سخنان خود درباره چگونگی آغاز مسیر هنری‌اش گفت: از دوران کودکی همواره نگاه دقیق و متفاوتی به دنیای اطرافم داشتم. این دقت و تأمل، نخستین جرقه‌های علاقه‌مندی من به هنر را رقم زد. در دوران دبیرستان، نیز با وجود محدودیت‌هایی در انتخاب رشته، تلاش کردم در زمینه ادبیات ادامه تحصیل دهم تا به هنر نزدیک‌تر شوم. همین مسیر باعث شد در دانشگاه به‌طور جدی‌تری وارد فضای هنری شده و با دنیای هنرهای تجسمی آشنا شوم.
وی در ادامه با اشاره به نقش‌آفرینی استادان برجسته در شکل‌گیری مسیر هنری‌اش تصریح کرد: اساتیدی که در تهران با آن‌ها آشنا شدم، تأثیر بسیار زیادی بر من گذاشتند. همچنین بازدید از موزه‌های مختلف، به‌ویژه موزه‌هایی که آثار معاصر را به نمایش می‌گذاشتند و نقد و بررسی آن‌ها، بر رشد و بالندگی دید هنری‌ام تأثیر بسزایی داشت. جرقه اصلی ورود من به عرصه هنر از سال 1364 زده شد.
*سبک هنری و سرچشمه‌های الهام
این هنرمند هنرهای تجسمی در ادامه به سبک غالب آثارش اشاره کرد: بیشتر آثار من در سبک امپرسیونیسم خلق می‌شود. طبیعت برای من الهام‌بخش‌ترین منبع در فرآیند خلق آثار است. تلاش می‌کنم آنچه را از طبیعت دریافت می‌کنم، پس از تجزیه و تحلیل، به زبان بصری روی بوم بیاورم.
صفی‌منش همچنین درباره مضامین پرتکرار در آثارش توضیح داد: علاوه بر طبیعت، موضوعات اجتماعی و سیاسی نیز جایگاه پررنگی در کارهایم دارند. به‌ویژه در شرایطی که بحران‌هایی مانند جنگ غزه در جریان است، احساس مسئولیت می‌کنم تا بازتابی از این مسائل را در آثارم به تصویر بکشم. سبک رئالیسم امروزین نیز در برخی از آثارم نمود دارد.
وی با سابقه‌ای طولانی در عرصه آموزش هنر، از حدود 40 سال فعالیت در حوزه تدریس و آموزشگاه‌داری می‌گوید: تقریباً 30 سال در مدارس راهنمایی و دبیرستان به‌عنوان معلم هنر تدریس کرده‌ام و در کنار آن، حدود 40 سال است که آموزشگاه نقاشی دارم و به آموزش هنرجویان مشغولم.
*آموزش هنر در شهرستان‌ها؛ از شور پیشین تا چالش‌های امروز
این هنرمند نهاوندی در تحلیل وضعیت آموزش هنر در گذر زمان ادامه داد: در گذشته، خصوصاً پیش از دهه 90، هنرجویان انگیزه بیشتری داشته و نگاه جدی‌تری به هنر داشتند، اما در سال‌های اخیر، گرچه تعداد علاقه‌مندان بیشتر شده، ولی آن شور و اشتیاق درونی کاهش یافته. شاید علت این امر، نبود تبلیغات و برنامه‌های رسانه‌ای مؤثر درباره هنرهای تجسمی در صداوسیما باشد که باعث شده مردم ارتباط عمیقی با هنر برقرار نکنند.
صفی‌منش درباره فعالیت‌های نمایشگاهی خود نیز اظهار کرد: تاکنون در نمایشگاه‌های مختلفی، به‌صورت انفرادی و جمعی شرکت کرده‌ام. یکی از خاطره‌انگیزترین آن‌ها، نمایشگاه اخیرم در شهر نهاوند بود که با استقبال گسترده‌ای از سوی هنرجویان و علاقه‌مندان روبه‌رو شد.
*جای خالی نقد تخصصی؛ هنرمند تنها در میدان تولید
وی همچنین درباره نقد آثارش متذکر شد: در نهاوند کمتر شرایطی برای نقد تخصصی آثار هنری وجود دارد. بیشتر بازدیدکنندگان صرفاً به تحسین و تشویق اکتفا می‌کنند. نقد علمی و تخصصی که منجر به رشد هنرمند شود، کمتر دیده‌ام، شاید به این دلیل که در شهرستان‌ها تعداد کارشناسان و منتقدان حرفه‌ای هنر بسیار اندک است.
*ظرفیت‌های پنهان و فرصت‌های مغفول در نهاوند
این هنرمند نهاوندی درباره وضعیت فعلی هنرهای تجسمی در شهرستان نیز خاطرنشان کرد: در نهاوند استعدادهای بسیاری وجود دارد. ما همواره تلاش کرده‌ایم این استعدادها را شناسایی کرده و در مسیر رشد هنری هدایت کنیم اما متأسفانه برخی از نوجوانان و جوانان مستعد به‌دلیل نبود حمایت و انگیزه لازم از ادامه مسیر بازمی‌مانند. خانواده‌ها هم گاهی به‌دلیل ناآگاهی یا نبود چشم‌انداز شغلی روشن، فرزندانشان را از ادامه مسیر هنری منصرف می‌کنند.
صفی‌منش ‌افزود: پیشنهاد من این است که صداوسیما حداقل یک کانال تخصصی برای آموزش و ترویج هنرهای تجسمی اختصاص دهد تا هم خانواده‌ها با اهمیت و ارزش هنر آشنا شوند و هم جوانان انگیزه بیشتری برای ورود به این عرصه داشته باشند.
*چالش‌های معیشتی و جایگاه اجتماعی هنرمندان
وی یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های امروز هنرمندان را مسائل اقتصادی دانست و بیان کرد: در شرایط فعلی، تضمینی برای موفقیت مالی در مسیر هنر وجود ندارد. حتی کسانی که به درجه استادی رسیده‌اند، از لحاظ معیشتی در شرایط مناسبی نیستند. همین موضوع باعث شده که برخی از جوانان با وجود علاقه‌مندی، عطای هنر را به لقایش ببخشند.
این هنرمند هنرهای تجسمی با اشاره به مشکلات آموزش هنر در شهرستان ابراز کرد: در مدارس، آموزش هنر محدود به چند ماه پایانی سال تحصیلی می‌شود. بسیاری از دانش‌آموزان یا در دوره‌هایی از سال به کلاس‌ها نمی‌آیند یا با کاهش انگیزه روبه‌رو هستند. ما صرفاً از روی عشق و علاقه ادامه می‌دهیم، در حالی که بازده مالی و حمایت قابل توجهی وجود ندارد.
*در انتظار تحولی بنیادین در نگرش به هنر
صفی‌منش در پایان این بخش از گفت‌وگو اگرچه با واقع‌گرایی از مشکلات گفت اما همچنان امیدوار به ایجاد تغییر بوده و اظهار کرد: اگر اختیار ایجاد تحولی اساسی در حوزه هنر نهاوند را داشتم، سعی می‌کردم هنر را از نگاه سنتی و کلیشه‌ای خارج کرده و با هنر معاصر و روز دنیا پیوند بزنم. باید هنر را به‌درستی آموزش داد؛ نه صرفاً برای تزئین، بلکه برای درک و ساختن فرهنگ.
وی در ادامه با تأکید بر اهمیت پرورش خلاقیت در فرآیند آموزش هنر تصریح کرد: ما تلاش می‌کنیم هنر را با تمام ویژگی‌های اصیل و جوهری آن به هنرجو منتقل کنیم؛ به‌گونه‌ای که صرفاً به کپی‌کاری و تقلید بسنده نکند. هدف، پرورش هنرمندی است که با خلق آثار نوآورانه، شخصیت و هویت فردی خود را در کارش منعکس کند.
این هنرمند نهاوندی همچنین در پیامی خطاب به جوانانی که علاقه‌مند به هنر هستند، اعلام کرد: اگر جوانان با هنر آشنا شوند، مسیر زندگی‌شان به طرز شگفت‌انگیزی زیبا و هدفمند خواهد شد. هنر، نگاه آن‌ها را تغییر می‌دهد؛ باعث می‌شود از زندگی لذت بیشتری ببرند و زیبایی‌ها را در کوچک‌ترین و معمولی‌ترین چیزها ببینند. هنرمند کسی است که حتی از ساده‌ترین موضوع، می‌تواند اثری خلاقانه خلق کند. به همین دلیل، تجربه هنر نه‌تنها از نظر معنوی، بلکه از حیث زیبایی‌شناسی، لذتی دوچندان دارد.
*آرزویی برای آینده؛ خلق آثار اجتماعی و الهام‌بخش
صفی‌منش در پایان، به این پرسش که دوست دارد با چه نوع اثری در بین مردم شناخته شود، چنین پاسخ داد؛ دوست دارم با آثاری شناخته شوم که هم خلاقانه باشند و هم دارای بُعد اجتماعی. آثاری که مخاطب را به تأمل وادارد و بتواند از طریق آن‌ها مردم را به سمت درک و درونی کردن هنر سوق دهد. دلم می‌خواهد روزی برسد که مردم با دیدن کارهای من، خودبه‌خود به سمت هنر کشیده شوند.
*آینده هنر شهرستانی؛ نیازمند نگاه عادلانه و سیاست‌گذاری جدی
در خاتمه باید گفت؛ هنر، به‌ویژه در قالب‌های تجسمی، نه‌تنها ابزاری برای بیان فردی یا زیبایی‌آفرینی است، بلکه رکن مهمی از هویت فرهنگی، توسعه اجتماعی و حتی گفت‌وگوی ملی به‌شمار می‌رود، اما این ظرفیت ارزشمند، در بسیاری از مناطق کشور، به‌ویژه شهرستان‌ها، زیر سایه بی‌توجهی ساختاری، ضعف سیاست‌گذاری و کمبود حمایت نهادی قرار دارد.
واقعیت این است که بخش بزرگی از هنرمندان شهرستانی، با وجود برخورداری از استعداد و انگیزه بالا، در چرخه‌ای از مشکلات اقتصادی، محدودیت امکانات، نبود فضای نمایش و کم‌توجهی رسانه‌ای گرفتارند. نه فرصت برابر برای رشد دارند، نه زیرساخت لازم برای بروز توانایی‌شان فراهم است. نبود نهادهای حامی تخصصی، ضعف شبکه ارتباطی با پایتخت فرهنگی و بی‌ثباتی بازار هنر، همگی بر دشواری این مسیر افزوده‌اند.
بخش آموزش هنر نیز در شهرستان‌ها با چالش جدی مواجه است؛ از پایین‌بودن کیفیت و گستره آموزش رسمی تا کم‌رمقی کلاس‌های آزاد، به‌دلیل نبود مشوق و افق روشن برای هنرجویان. خانواده‌ها اغلب به هنر با دیده تردید می‌نگرند و فرزندان خود را از مسیرهای هنری بازمی‌دارند، چراکه آینده‌ای برای آن متصور نیستند.
در چنین شرایطی، اگر سیاست‌گذاران فرهنگی واقعاً دغدغه توسعه متوازن و عدالت فرهنگی دارند، باید زیرساخت‌های آموزشی و نمایشگاهی را در شهرستان‌ها تقویت کنند، دسترسی هنرمندان به رسانه و بازار هنر را هموار سازند، مشوق‌های مالی و معنوی مؤثری برای آموزش، تولید و عرضه آثار فراهم کنند و مهم‌تر از همه، نگاه فرهنگی جامعه به هنر و هنرمند را ارتقا دهند.
هنر، به‌ویژه در فضاهای دور از مرکز، می‌تواند نقش مهمی در کاهش شکاف‌های اجتماعی، بازسازی هویت بومی و تقویت سرمایه فرهنگی ایفا کند اما این امر، نیازمند سیاست‌گذاری هوشمندانه، حمایت پایدار و نگاهی عادلانه به جغرافیای فرهنگی است. بدون این‌ها، استعدادهای هنری، در سکوت و انزوا خاموش خواهند شد و این نه‌تنها زیان یک فرد، که زیان یک جامعه است که کم‌فروغ می‌شود.

شناسه خبر 94720