در میان هیاهوی زندگی و چالشهایی که گاه همچون طوفانی سهمگین بر سر انسان فرود میآیند، داشتن یک همراه صمیمی که بیچشمداشت و بیقید و شرط کنارمان بایستد، نعمتی بزرگ است؛ نعمتی که در قالب رابطه خواهر و برادری جلوهگر میشود.

در میان هیاهوی زندگی و چالشهایی که گاه همچون طوفانی سهمگین بر سر انسان فرود میآیند، داشتن یک همراه صمیمی که بیچشمداشت و بیقید و شرط کنارمان بایستد، نعمتی بزرگ است؛ نعمتی که در قالب رابطه خواهر و برادری جلوهگر میشود. پیوندی عمیق، ماندگار و سراسر مهر که اگرچه گاهی در سایه رقابت و قهرهای کودکانه پنهان میماند، اما در بزنگاههای زندگی، چون سنگری امن و پناهگاهی گرم، ما را به آغوش میکشد و دوباره بلندمان میکند.
روابط خانوادگی نقش بسیار مهمی در شکلگیری شخصیت و سلامت روانی افراد دارند و در میان آنها، ارتباط میان خواهر و برادر از جایگاه ویژهای برخوردار است. این رابطه، یکی از پایدارترین و عمیقترین پیوندهایی است که میتواند فرد را از دوران کودکی تا بزرگسالی همراهی کند. تقویت این ارتباط، تأثیرات مثبت بسیاری بر زندگی فردی و جمعی اعضای خانواده دارد.
نخستین و شاید مهمترین نقش رابطه خواهر و برادر، فراهم کردن حمایت عاطفی در طول زندگی است. خواهر و برادرها معمولاً همسن یا نزدیک به سن یکدیگر هستند و به همین دلیل، میتوانند بهتر از دیگران شرایط هم را درک کرده و در موقعیتهای سخت یا چالشبرانگیز، یکدیگر را دلگرم کنند. این حمایت عاطفی در دوران کودکی، نوجوانی و حتی بزرگسالی، میتواند منبع بزرگی از امنیت روانی باشد.
از سوی دیگر، ارتباط سالم میان خواهر و برادر بستری مناسب برای یادگیری مهارتهای اجتماعی و عاطفی فراهم میکند. بچهها از طریق تعامل با خواهر یا برادر خود، میآموزند چگونه همکاری کنند، نوبت را رعایت کنند، اختلافات را بهصورت مسالمتآمیز حل کنند و احساسات خود را به شیوهای سازنده، ابراز کنند. این تجربهها زمینهساز رشد شخصیتی و موفقیت آنها در ارتباطات آینده، مانند دوستیها، روابط کاری و حتی زندگی زناشویی خواهد بود.
تقویت پیوند بین خواهر و برادر همچنین به ایجاد حس تعلق در خانواده کمک میکند. وقتی کودکان رابطهای محکم و صمیمی با خواهر یا برادر خود دارند، احساس امنیت بیشتری در خانه تجربه میکنند و فضای خانواده برای آنها تبدیل به محیطی آرام و دلگرمکننده میشود.
وجود یک خواهر یا برادر صمیمی، میتواند از بروز احساس تنهایی در کودکان نیز جلوگیری کند. در زمانهایی که والدین حضور ندارند یا مشغول هستند، خواهر و برادر میتوانند همبازی، همصحبت یا حتی راهنما و مشاور یکدیگر باشند. این نزدیکی در روابط، بهویژه در دوران بلوغ و نوجوانی که فرد با چالشهای متعددی روبهرو میشود، بسیار مهم و مفید است.
یکی دیگر از فواید مهم این رابطه، کاهش حسادت و رقابت ناسالم بوده؛ در خانوادههایی که رابطه میان خواهر و برادر تقویت و بر پایه محبت و احترام بنا شده است، رقابت منفی کمتری شکل میگیرد. در عوض، افراد یاد میگیرند موفقیت یکدیگر را جشن بگیرند و باهم رشد کنند، نه در برابر هم.
باید گفت رابطه میان خواهر و برادر الگویی اولیه برای سایر روابط اجتماعی فرد است. نوع رفتاری که کودک در این رابطه تجربه میکند، معمولاً الگویی برای نحوه تعامل او با دوستان، همکاران و شریک زندگی در آینده خواهد بود.
به همین دلیل، والدین باید نقش فعالی در تقویت این ارتباط از طریق تشویق به همکاری، جلوگیری از مقایسه کردن فرزندان، ایجاد فرصتهای مشترک برای بازی و گفتوگو و آموزش مهارتهای حل اختلاف به شکل سالم ایفا کنند.
در همین راستا خبرنگار روزنامه سپهرغرب درخصوص تقویت رابطه خواهری و برادری در خانوادهها با دکتر محمدحسین توانایی، روانشناس فعال در حوزه خانواده گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید:
* لطفاً بهعنوان نخستین پرسش بفرمایید علت اصلی درگیریهای مکرر میان خواهران و برادران چیست؟
یکی از مهمترین علل درگیریهای مکرر بین خواهران و برادران، نبود شناخت کافی نسبت به مهارت حل مسئله است؛ به عبارت دیگر، بررسیها، تحقیقات و یافتهها نشان میدهند افرادی که با مهارت حل مسئله آشنایی ندارند، بهجای آنکه مسئله را حل کنند، صورتمسئله را پاک میکنند.
طبیعی است که تمامی افراد جامعه در رشته تحصیلی یا شغلی، مسیری یکسان را انتخاب نمیکنند؛ بنابراین چون همه روانشناسی یا مشاوره را بهعنوان رشته تحصیلی برنمیگزینند، چراکه استدلالها، سلیقهها و ظرفیتهای متفاوتی در افراد وجود دارد که آنها را به انتخاب رشتههای مختلف سوق میدهد، طبیعی است که بهصورت عمومی، با مهارتهای زندگی و بهصورت خاص با مهارت حل مسئله، آشنایی ندارند و غالباً با شیوههای حل مسئله، بیگانهاند و نمیدانند چگونه با مسائل برخورد کرده و آنها را ریشهیابی و تحلیل کنند.
آگاهی نداشتن نسبت به مراحل حل مسئله، مانند تعریف دقیق مسئله، روشن بودن یا مبهم بودن آن و شیوه برخورد صحیح در مواقعی که مشکل ناشی از رفتار یا سخن نادرست دیگران است، باعث میشود افراد بهجای حل مسئله، به روشهایی روی بیاورند که صورتمسئله را پاک کنند؛ یکی از این روشها، قهر کردن بوده و راه دیگر، درگیری با یکدیگر و دادن پاسخهای منفی است.
* نقش والدین در ایجاد یا کاهش رقابت ناسالم میان فرزندان چیست و چگونه میتوانند در این زمینه مؤثر باشند؟
مهمترین نقشی که والدین میتوانند ایفا کنند، این است که محبتشان نسبت به فرزندان بیقید و شرط و یکسان باشد؛ این والدین در ایفای نقش خود جهت ایجاد همدلی میان خواهران و برادران، موفق هستند. بنابراین موفقیت والدین در تربیت صحیح فرزندان تا حد زیادی، وابسته به این مسئله است که محبتشان مشروط به بروز رفتار خاصی از سوی فرزندان نباشد.
به عبارت دیگر، محبت والدین نباید وابسته به نمره، رفتار خوب، یا موفقیتهای فرزند باشد، بلکه باید از سر عشق و بدون قید و شرط باشد.
دوم اینکه محبت باید بهصورت برابر و یکسان ابراز شود؛ یعنی میان دو برادر، دو خواهر، یا خواهر و برادر، تفاوتی در میزان محبت و شیوه ابراز آن چه بهصورت کلامی و چه رفتاری، قائل نشوند. تفاوت در ابراز محبت به هر شکل ممکن میتواند زمینهساز رقابت ناسالم و احساس تبعیض در فرزندان شود. این نکته، یکی از مهمترین کلیدهای حل مسائل رفتاری میان فرزندان از سوی والدین است.
* چگونه میتوان مهارتهای گفتوگو و همدلی را بین خواهرها و برادرها تقویت کرد؟ آیا تمرین خاصی پیشنهاد میکنید؟
بله، یکی از بهترین راهکارها برای تقویت مهارتهای گفتوگو و همدلی بین خواهرها و برادرها، این است که والدین بستر مناسب برای گفتوگو میان فرزندان را فراهم کنند؛ به این صورت که در یک زمان مشخص از شبانهروز، همه اعضای خانواده دور هم جمع شوند و با یکدیگر گفتوگو کنند.
در این مدت، وسایلی مانند تلفن همراه کنار گذاشته شوند و تلویزیون خاموش باشد تا تمرکز کامل بر تعامل کلامی قرار گیرد. موضوع گفتوگو میتواند مسائل ساده و روزمره باشد؛ برای مثال اینکه صبح چه کارهایی انجام گرفته، چه کسانی ملاقات شدهاند، دانشگاه یا مدرسه یا محل کار چگونه بوده، درباره دوستان، علایق، سلیقهها، باشگاه ورزشی، مهارتهایی که درحال یادگیری هستند و یا هر اتفاقی که در آن روز رخ داده است.
این جلسه گفتوگو باید با مدیریت آگاهانه والدین برگزار و از همه اعضای خانواده خواسته شود که در آن شرکت کرده و نظر خود را بیان کنند. حتی انتقاد سازنده نسبت به رفتار یکدیگر نیز میتواند بخشی از این گفتوگوها باشد، به شرطی که در فضایی محترمانه و هدفمند صورت گیرد.
ممکن است در این فرایند، فردی از انتقاد ناراحت شود. اما این ناراحتی نباید موجب قطع جلسات شود.
والدین باید به شیوهای محبتآمیز، از فرد ناراحت بخواهند مجدداً در گفتوگوها شرکت کند. حتی اگر یکی دو بار حضور نیافت، بازهم با صبوری و احترام او را تشویق به بازگشت کنند، بدون اینکه با او برخوردی تحقیرآمیز یا تنبیهی داشته باشند؛ به مرور زمان، اعضای خانواده یاد میگیرند چگونه احساسات خود را بروز دهند، باهم گفتوگو کنند، به حرفهای یکدیگر گوش دهند و مهارت همدلی را در عمل تجربه کنند. یاد میگیرند که بازخورد دادن، نحوه بیان وقایع، لحن گفتار و نوع ادبیات در تعامل مؤثر، چه جایگاهی دارد.
* در چه سنی بهتر است تمرکز بیشتری بر بهبود رابطه خواهر و برادری گذاشته شود؟
به نظر میرسد از زمانی که کودک تا حدی نسبت به خود و محیط اطرافش آگاهی پیدا میکند، یعنی تقریباً از حدود دو سالگی، باید به این موضوع توجه شود. از این سن به بعد، والدین میتوانند با برنامهریزی و مدیریت صحیح، زمینه برقراری روابط صمیمانه، هدفمند و سالم بین خواهران و برادران را فراهم آورند. این سن آغاز خوبی برای نهادینهسازی رابطه خواهر و برادری سالم و محترمانه است.
* چه مواردی هشداردهنده و نشاندهنده آسیب روانی ناشی از روابط خواهر و برادری هستند؟
مهمترین نشانه، قهر کردن است. والدین باید به این موضوع توجه داشته باشند که اگر فرزندانشان دو روز یا بیشتر است که با یکدیگر صحبت نمیکنند، این میتواند هشداری جدی باشد. نشانه دیگر بروز رفتارهای پرخاشگرانه است؛ یعنی زمانی که فرزندان هنگام گفتوگو با یکدیگر با خشونت کلامی یا لحن تند صحبت میکنند، این نوع رفتار میتواند نشاندهنده وجود تنش و آسیب روانی در روابط میان آنها باشد.
نشانه سوم، پاسخهای سربالا و بیاحترامیهای کلامی است که میان فرزندان ردوبدل میشود؛ به بیان سادهتر، زمانی که فرزندان در تعامل با یکدیگر از ادبیات نامناسب و غیر محترمانه استفاده میکنند یا برخوردهای سرد و بیاعتنا دارند، ازجمله علائمی است که باید والدین را به سمت اقدام فوری برای بهبود روابط میان فرزندان سوق دهد.
در چنین شرایطی، والدین باید اقدامات پیشگیرانهای که پیشتر به آنها اشاره شد، ازجمله فراهمسازی بستر گفتوگو و همدلی را بهصورت جدی دنبال کنند.
* آیا بازی یا فعالیت خاصی وجود دارد که بتواند بهطور مؤثر ارتباط میان فرزندان را تقویت کند؟
بله، یکی از روشهای مؤثر، استفاده از بازیهای دوطرفه است؛ بازیهایی که از گذشته تا به امروز رواج داشتهاند و البته امروزه با شکلها و روشهای پیشرفتهتری نیز ارائه میشوند. بازیهای فکری و ورزشی ازجمله فعالیتهایی هستند که میتوانند زمینه تعامل سازنده بین دو فرزند را فراهم کنند.
برای مثال، در گذشته بازیهایی مانند «مار و پله» موجب میشدند تا دو نفر روبهروی یکدیگر بنشینند و در قالب بازی، گفتوگو و مشارکت را تمرین کنند. امروزه نیز چنین بازیهایی با نسخههای مدرنتر در دسترس هستند و میتوانند ابزار خوبی برای تقویت روابط بین خواهران و برادران باشند.
* درصورت وجود تفاوتهای زیاد شخصیتی یا سنی، چگونه میتوان رابطه میان خواهر و برادر را حفظ و تقویت کرد؟
در چنین مواردی، بهترین اقدام آن است که والدین همواره جایگاه فرزند بزرگتر را حفظ کنند؛ البته نه از باب تبعیض، بلکه برای صیانت از نظم و احترام متقابل در خانه. یکی از اشتباهات رایج تربیتی این است که والدین در مواقع تعارض و درگیری میان فرزندان، بهطور ناخودآگاه طرف فرزند کوچکتر را میگیرند.
اگرچه ممکن است ازنظر ظاهری، فرزند کوچکتر نیاز به مراقبت بیشتری داشته باشد، اما بررسیها نشان میدهد که بیشترین عامل بروز درگیری و حسادت میان فرزندان، به نحوه برخورد والدین بازمیگردد؛ زمانی که والدین جایگاه فرزند بزرگتر را در خانه حفظ نمیکنند، این موضوع میتواند منجر به بیتوجهی، بیمهری و درنهایت شعلهور شدن خشم در فرزند بزرگتر یا میانی شود.
ضربالمثل رایجی داریم که میگوید «حالا که بچه جدید آمده، بازار قبلیها کساد شده» که نباید در فضای خانه مصداق پیدا کند. والدین موظفاند حریم روانی و جایگاه اجتماعی فرزندان بزرگتر را حفظ کرده و با آنها با احترام بیشتری برخورد کنند. نتیجه این رفتار آن است که فرزندان کوچکتر نیز بهمرور، مفهوم بزرگتری و احترام به بزرگتر را از رفتار والدین میآموزند.
این یادگیری نهتنها بر روابط بین خواهر و برادر تأثیر مثبت میگذارد، بلکه باعث میشود فرزندان احترام به والدین، معلمان، پدربزرگ و مادربزرگ و دیگر بزرگترها را نیز بیاموزند. کودک از همان دوران خردسالی باید متوجه شوند که بزرگتر قابل احترام است، نباید با بیادبی یا لحن نامناسب با بزرگتر صحبت کرد و نباید پاسخهای بیادبانه یا سربالا به بزرگتر داد.
برای نهادینه کردن این مفاهیم، والدین باید هنگام وقوع درگیری بین فرزندان، ضمن رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض، تذکرات تربیتی را به شکلی هوشمندانه و در خفا (خصوصاً به فرزند بزرگتر) مطرح بدهند تا حرمت او حفظ شود.
درعینحال، انتقاد از فرزند کوچکتر در حضور فرزند بزرگتر آسیب روانی جدی ایجاد نمیکند؛ برای مثال، اگر به فرزند کوچکتر گفته شود «چرا دست روی برادرت بلند کردی؟» یا «چرا به خواهرت توهین کردی؟»، این پیام روشنی از احترامگذاری به جایگاه بزرگتر خواهد بود و به تقویت مفهوم احترام در ذهن فرزندان منجر میشود.
فرزندان از همین شیوه رفتاری والدین یاد خواهند گرفت که به بزرگتر از خود نیز احترام بگذارند. زمانی که والدین در فضای خانه حرمت فرزند بزرگتر را حفظ و با او ضمن داشتن ادب رفتار میکنند، این الگوی رفتاری بهتدریج در ذهن و شخصیت فرزند کوچکتر نهادینه میشود. درنتیجه، او میآموزد که نهتنها باید به خواهر یا برادر بزرگتر احترام بگذارد، بلکه همین احترام را باید نسبت به دیگر بزرگترها، مانند معلم، پدربزرگ، مادربزرگ، و افراد بزرگسال جامعه نیز داشته باشد.
فرزندان یاد خواهند گرفت که نباید به بزرگتر پاسخ سربالا بدهند، نباید با بیادبی صحبت کنند و همواره باید ادب را در کلام و رفتار خود لحاظ کنند؛ این آموزش بسیار ارزشمند است و اساس آن در محیط خانواده و از طریق الگوهای رفتاری والدین شکل میگیرد.
بنابراین، بهترین راهکاری که میتوانم خدمت شما عرض کنم، همین روشی است که شرح داده شد؛ یعنی تقویت جایگاه فرزند بزرگتر بدون تبعیض، با هدف ایجاد الگویی سازنده برای آموزش احترام متقابل و نهادینهسازی ادب در روابط خانوادگی.
همانطور که خواندید، رابطه خواهر و برادر، اگرچه گاهی با درگیریها و رقابتهایی طبیعی همراه است، اما با هدایت و مدیریت صحیح میتواند به یکی از عمیقترین و پایدارترین روابط عاطفی در زندگی تبدیل شود. ایجاد فضای محبتآمیز، احترام متقابل و تعامل سالم میان خواهر و برادر، نهتنها به آرامش خانواده کمک میکند، بلکه زمینهساز رشد شخصیتی و اجتماعی فرزندان نیز هست. در این راستا، توجه به چند راهکار کلیدی میتواند بسیار مؤثر باشد.
در وهله نخست، والدین نقش اساسی در الگوسازی برای فرزندان دارند. زمانی که والدین با احترام با یکدیگر و با فرزندان رفتار میکنند، خواهر و برادر نیز بهتدریج همین الگو را در روابط خود پیاده میکنند؛ بنابراین، رفتار محترمانه، گوش دادن فعال و پرهیز از تحقیر کردن یا مقایسه کردن، باید در خانه نهادینه شود.
یکی از مهمترین عوامل در تقویت رابطه خواهر و برادر، پرهیز از مقایسه آنها با یکدیگر است. هر فرزند ویژگیهای منحصربهفردی دارد و مقایسه کردن مداوم میتواند باعث ایجاد حس رقابت ناسالم، حسادت و دوری عاطفی شود؛ بهجای آن، والدین باید تلاش کنند نقاط قوت هر فرزند را بشناسند و بهصورت جداگانه به آنها افتخار کنند.
ایجاد فرصت برای فعالیتهای مشترک یکی دیگر از راههای مؤثر برای تقویت این رابطه است. بازیهای گروهی، پروژههای مشترک، مشارکت در کارهای خانه یا حتی سفرهای خانوادگی، فرصتهایی هستند که خواهر و برادر را به همکاری، گفتوگو و لذت بردن از همراهی یکدیگر تشویق میکنند؛ این لحظات، زمینهساز ایجاد صمیمیت و خاطرات مشترک بین آنها خواهد بود.
همچنین، آموزش مهارتهای حل تعارض و گفتوگوی سالم به فرزندان بسیار ضروری است. کودکان باید یاد بگیرند چگونه احساسات خود را بدون پرخاشگری بیان کنند، به صحبتهای یکدیگر گوش دهند و بهجای سرزنش، دنبال راه حل باشند. این مهارتها به مرور زمان باعث کاهش درگیریها و افزایش درک متقابل میان آنها میشود.
توجه به نیازهای عاطفی هر فرزند نیز از دیگر عوامل مهم است؛ گاهی یکی از کودکان احساس میکند که خواهر یا برادرش توجه بیشتری از والدین دریافت میکند، این احساس اگر نادیده گرفته شود، میتواند منجر به رفتارهای خصمانه و فاصله گرفتن آنها از یکدیگر شود؛ والدین باید مراقب باشند که به هر کودک بهاندازه و متناسب با شخصیت او توجه نشان دهند.
درنهایت، تشویق رفتارهای مثبت بین خواهر و برادر نقش مهمی در تحکیم این رابطه دارد. زمانی که والدین رفتارهایی همچون کمک کردن به هم، احترام گذاشتن یا حمایت عاطفی را میبینند، باید آنها را تحسین کنند. این کار نهتنها انگیزه ادامه چنین رفتارهایی را افزایش میدهد، بلکه به کودک نشان میدهد که رابطه سالم، ارزشمند و قابل تقدیر است.
درمجموع، بهبود رابطه خواهر و برادر نیازمند صبر، دقت و مداومت در رفتارهای تربیتی است. والدین با فراهمکردن محیطی امن، محبتآمیز و عادلانه، میتوانند زمینهساز ارتباطی عمیق و پایدار میان فرزندان خود باشند. این رابطه اگر بهدرستی شکل بگیرد، میتواند تا سالهای سال منبع حمایت، آرامش و همراهی برای آنها باشد.
شناسه خبر 94759