رفتار عقلانی و اخلاقی مردم، کلید عبور از التهاب بازار
در روزهایی که سایه جنگ و تنش نظامی میان ایران عزیز و رژیم منحوس صهیونیستی بر منطقه سنگینی میکند، بسیاری از ابعاد زندگی روزمره مردم تحت تأثیر فضای روانی ناشی از نااطمینانی قرار گرفته است. یکی از نخستین حوزههایی که از این وضعیت آسیب میبیند، بازار مصرف کالاهای اساسی است. در روزهای گذشته، برخی فروشگاهها با حجم غیرعادی تقاضا مواجه شدهاند و رفتارهای موسوم به «خرید هیجانی» به چشم میخورد؛ رفتاری که معمولاً نه از سر نیاز واقعی، بلکه از احساس ناامنی، نگرانی از کمبود یا باور به شایعات ناشی میشود.
گرچه بخش عمدهای از مردم کشور در مسیر حفظ آرامش و رفتار مسئولانه گام برمیدارند، اما اقلیتی از مصرفکنندگان با اقدام به خرید بیش از نیاز خود، چرخه توزیع را با اختلال مواجه میکنند؛ اتفاقی که میتواند در کوتاهمدت موجب کمبودهای مقطعی و در بلندمدت باعث برهم خوردن تعادل بازار شود. آنچه این روزها در فروشگاههای برخی شهرها به چشم میخورد، از صفهای طولانی برای خرید برنج، روغن، نان و حتی بنزین، تا افزایش فشار تقاضا در برخی اقلام مصرفی، نه صرفاً نشانه بحران، بلکه بازتاب مستقیم فضای روانی ناشی از شایعه، اضطراب و جنگ رسانهای دشمنان است.
در این میان، نقش مردم، رسانهها، نهادهای نظارتی و سازوکارهای فناورانه بیش از هر زمان دیگری برجسته شده است. در چنین شرایطی، رفتار عقلانی، اخلاقمحور و ملیگرایانه شهروندان میتواند مانع از گسترش ناهمترازی در بازار شود. بههمین منظور و برای تحلیل دقیقتر این پدیده، به سراغ دکتر سیاوش غیبیپور، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی رفتیم تا از منظر علمی و تاریخی، پدیده خرید هیجانی را واکاوی کنیم و راهکارهای خروج از آن را بررسی نماییم.
دو نوع تقاضا در بازار: عادی و احساسی
سیاوش غیبیپور در ابتدای گفتوگو، با تعریف دقیق خرید هیجانی اظهار کرد: ما اصولاً در خریدهای روزمره با دو نوع تقاضا مواجه هستیم؛ یکی تقاضای عادی، مستمر و پیوسته، و دیگری تقاضای اضطراری یا احساسی. تقاضای دوم در شرایط خاصی شکل میگیرد؛ مثلاً هنگام بروز شایعه کمبود کالا، وقوع بلایای طبیعی مانند سیل یا زلزله، بستهشدن مسیرهای تأمین یا حتی در پی برخی توصیههای عمومی به ذخیرهسازی کالاهای خوراکی.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی، تقاضا برای یک یا چند کالای خاص بهطور ناگهانی افزایش مییابد. این افزایش، اگر از حجم کالای توزیعی فراتر رود، منجر به اختلال در نظم بازار میشود. در واقع، توزیعکننده و سامانه عرضه آمادگی پاسخگویی به چنین جهش تقاضایی را ندارد.
نقش شایعه و جنگ روانی در التهابات بازار
این کارشناس مسائل اقتصادی با اشاره به فضای روانی بازار در شرایط بحران گفت: در برخی موارد، این رفتارهای هیجانی ناشی از شایعاتی است که عامدانه و در قالب جنگ رسانهای منتشر میشوند. همانطور که در دوران جنگ ایران و عراق دیده بودیم، بخشی از جنگ روانی دشمن، ایجاد صفهای غیرضروری و تزریق حس کمبود بود. اما این نوع رفتارها، معمولاً موقتی است. اگر سیستم تولید، توزیع و ذخیرهسازی آسیب ندیده باشد، این حبابهای رفتاری خیلی زود میترکد.
غیبیپور افزود: نکته مهم، نقش مردم در مدیریت این شرایط است. هر اندازه شهروندان آرامش خود را حفظ کنند، به همان اندازه به نظم اجتماعی و تأمین نیاز همنوعان خود کمک کردهاند. خرید بیش از نیاز، حتی اگر برای تجاری یا احتکار نباشد، میتواند منجر به محرومیت سایر شهروندان از کالاهای اساسی شود.
اخلاق، میهندوستی و مصرف مسئولانه
وی با تأکید بر بُعد اخلاقی رفتار خرید گفت: در شرایطی که دسترسی و امکانات در میان مردم برابر نیست، آنکه در صف اول ایستاده یا امکان خرید انبوه دارد، باید به فکر کسی باشد که آخر صف است، فرزند دارد، یا به امکانات مالی و ذخیرهسازی دسترسی ندارد. اینجا وفاداری به میهن، همنوع و اخلاق انسانی خود را نشان میدهد.
این اقتصاددان برجسته با ذکر نمونهای تاریخی افزود: در جنگ جهانی دوم، برخی شهروندان در کشورهای اروپایی، اقلام مازاد خود را به فروشگاهها برمیگرداندند تا دیگران هم بتوانند خرید کنند. ما هم بهعنوان شهروندان عادی، باید رفتارمان را متعادل کنیم. اگر همه با دید انسانی رفتار کنند، طی یک هفته، تولید و توزیع به روال طبیعی بازمیگردد.
غیبیپور با اشاره به خاطرهای شخصی از سالهای ابتدایی جنگ ایران و عراق گفت: من آن زمان دانشآموز بودم. البته سه سال آخر جنگ را در جبهه بودم، اما اوایل جنگ یادم هست در روز اول مهر، برای رفتن به مدرسه شبانهروزی به شهر دیگری باید میرفتم، اما هیچ وسیلهای در جاده نبود. برگشتم خانه و اشک ریختم. بعدها معلوم شد که به خاطر نگرانی از کمبود گازوئیل، بسیاری از خودروها متوقف شده بودند. البته آن زمان شدت بحران بیشتر بود، چون ما با اشغال خاک مواجه بودیم. ولی همان هم با مدیریت، نظم یافت. کوپنها آمدند، صفها هدفمند شدند و مردم یاد گرفتند چطور با منابع محدود کنار بیایند.
نقش مثبت سامانهها و فناوری در کنترل بازار
وی با بیان اینکه اکنون شرایط کاملاً متفاوت شده، اظهار کرد: الان اقتصاد ما باز است و زیرساختهای کنترلی بسیار پیشرفتهتر از گذشته است. بهعنوان مثال، سامانههای وزارت صمت مثل سامانه انبارها، سامانه حملونقل هوشمند و سامانههای مالیاتی، توانستهاند مسیر کالا را از لحظه ورود به کشور تا عرضه در فروشگاه ردیابی کنند.
این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: این سامانهها باعث شدهاند که احتکار در مقیاس کلان عملاً غیرممکن شود. دیگر کسی نمیتواند مثلاً چند تریلی برنج را بدون ثبت در سامانهها به انبار منتقل کند. تمام فرآیند توزیع کالاهای اساسی، تحت رصد نهادهای دولتی قرار دارد؛ چه در فروشگاههای بزرگ زنجیرهای، چه در خردهفروشیها.
رسانه، شفافیت و آرامش روانی جامعه
غیبیپور ضمن تأکید بر نقش رسانهها و افراد تأثیرگذار در کاهش التهابات افزود: بازتاب صادقانه، دقیق و بدون هیجان وضعیت بازار توسط رسانهها، میتواند بسیاری از ترسها و تصمیمات هیجانی را مهار کند. امروز دیگر صرفاً دولت مسئول کنترل بازار نیست؛ رسانهها، شبکههای اجتماعی، فعالان حوزه خبر هم نقش مهمی در آرامسازی افکار عمومی دارند.
توصیه پایانی؛ مصرف مسئولانه
وی در بخش پایانی گفتوگو، خطاب به شهروندان توصیهای جدی و انسانی داشت: بیایید فرض کنیم حکومت اصلاً نباشد. آیا باز هم بیش از نیازمان خرید میکنیم؟ اگر من شهروندی باشم که بیش از نیازم بنزین یا خوراکی ذخیره میکنم، چه پاسخی برای کسی دارم که شب گرسنه میخوابد یا در بیابان، بدون سوخت میماند؟ باید نظام اخلاقی را از درون خودمان بازسازی کنیم.
این اقتصاددان تأکید کرد: شایعات، شاخوبرگ دروغ و تبلیغات منفی در فضای مجازی، بخشی از ابزار جنگ نوین هستند، اما خوشبختانه امروز آگاهی مردم افزایش یافته و اثرگذاری آنها رو به کاهش است. تنها راه مقابله، رفتار آگاهانه، عادلانه و مسئولانه ماست.
در پایان این گفتوگوی صمیمانه، دکتر غیبیپور از همراهی رسانهها قدردانی کرده و ابراز امیدواری کرد که با استمرار گفتوگوهای تخصصی و تحلیلهای دقیق، بتوان زمینهساز آرامش بیشتر در بازار و جامعه شد.
آرامش سلاح ماست، شایعه ابزار دشمن؛ پیروزی از درون خانهها آغاز میشود
در خاتمه باید گفت؛ در شرایطی که طنین تهدید و تحریم و تهاجم از آنسوی مرزها بلند شده و رسانههای معاند در حال شعلهور کردن آتش بیاعتمادی در دل مردم هستند، ثبات بازار نه صرفاً با نظارت دولت بلکه با رفتار ما مردم حفظ میشود. خرید هیجانی نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه خود به عامل ناامنی اقتصادی بدل میشود. درست در همین نقطه است که شهروند عادی، با تصمیمی ساده اما آگاهانه، میتواند در قامت یک سرباز اقتصادی ظاهر شود: با خرید منطقی، با پرهیز از احتکار خانگی، با وفاداری به اخلاق و همنوع.
در این آوردگاه پیچیده و چندلایه که بخشی در میادین واقعی و بخشی در جنگ روانی شکل گرفته، هر خانواده ایرانی یک سنگر است، و هر انتخاب هوشمندانه یک تیر خلاص به قلب برنامهریزان اغتشاش اقتصادی. امروز دشمن نه از درگاه نظامی، که از روزنه ذهنها و ویترین فروشگاهها در پی شکست ماست. اما تجربههای تاریخی، از دوران جنگ تحمیلی تا بحرانهای معاصر، نشان دادهاند که ایران همیشه در برابر فشارهای بیرونی از درون مردمش سربلند بیرون آمده است.
اکنون نیز راه نجات روشن است: اعتماد، آگاهی، همکاری و اخلاق اجتماعی. بیاییم اجازه ندهیم که اضطراب ساختگی، ما را به ابزار تحقق سناریوهای دشمن بدل کند. خرید بیش از نیاز نه زرنگی است، نه دوراندیشی؛ بلکه سهم نان و بنزین و داروی هممیهنی را از او میگیرد که شاید فردا فرزندی در آغوش یا بیماری در خانه دارد.
آرامش ما، مهمترین پاسخ به هجمه دشمن است.