سپهرغرب، گروه اقتصادی: نایبرئیس انجمن علمی آبخیزداری با تأکید بر ضرورت غیر قابل انکار مشارکت مردمی در آبخیزداری معتقد است که باید 50 درصد اعتبارات سازمان جنگلها، به مردمی کردن آبخیزداری اختصاص یابد.
مشارکت مردمی و استفاده از توان عظیم مردمی در آبخیزداری از مهمترین مسائلی است که میتوان آن را شاهکلید حل معمای پیچیده توسعه آبخیزداری در کشور دانست. یکی از الگوهای موفق تجربه مشارکت مردمی در آبخیزداری که بعد از انقلاب اسلامی تجربه شد، الگوی خراسان بزرگ است. درباره جزئیات این تجربه موفق و راهکارهای مؤثر در توسعه آبخیزداری در کشور گفتوگویی تفصیلی با دکتر حسین سعادت، طراح و مجری این الگو انجام دادیم. وی بازنشسته سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری و در حال حاضر نایبرئیس انجمن علمی آبخیزداری است که در کارنامه عملی خود بنیانگذاری اداره آبخیزداری خراسان بزرگ در دهه 60، مسؤولیت گروه برنامهریزی و مطالعات وزارت جهاد سازندگی در دهه 70 و عضو شورای عالی جنگلها، مراتع و آبخیزداری به چشم میخورد.
تعریف شما از آبخیزداری چیست و بفرمایید از چه زمانی با آبخیزداری آشنا شدید؟
آبخیزداری درواقع مجموعه اقداماتی است که موجب حفظ خاک و آب در جای خود میشود؛ به عبارت دیگر آبخیزداری باعث کنترل فرسایش خاک خواهد شد، پس در این روش به دنبال کاهش فرسایش خاک در کشور هستیم و اگر بهدرستی انجام شود، آبخیزداری کردهایم.
فرسایش خاک از زمانی که نخستین قطره باران به زمین میخورد آغاز میشود؛ در این زمان مهم آن است که بتوانیم خاک را در جای خودش تثبیت کنیم. زمانی که باران میبارد و تبدیل به سیل میشود این خاکی که از آن محصولات مختلف کشاورزی تولید میشود، شسته شده و به دریاها و رودخانهها میریزد و از دسترس ما خارج میشود، اما آبخیزداری میتواند این خاک را از فرسایش حفظ کند و درواقع هنر آبخیزداری این است که خاک را در منشأ حفظ کنیم.
بنده متولد طبس هستم که در آن زمان در استان خراسان بزرگ قرار داشت و طوفانهای شن سهمگین بسیار زیادی در آن اتفاق میافتاد چنانکه جادهها و راهآهن را میبست و نمیتوانستیم از خطوط مواصلاتی استفاده کنیم؛ حتی درب منزل روستاییان از شدت شنهایی که پشت آن میآمد، باز نمیشد. دولت نیز برای مقابله با این طوفانها، عملیات تثبیت شن را انجام میداد. آشنایی بنده با حفاظت خاک و آبخیزداری به آن سالها برمیگردد و من از همان سالها به آبخیزداری علاقهمند شدم و در دانشگاه نیز رشته منابع طبیعی و آبخیزداری را انتخاب کردم.
چه سالی وارد دانشگاه شدید و اساتید شما چه کسانی بودند؟
بنده در سال 1354 وارد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران شده و در سال 1359 در رشته منابع طبیعی فارغالتحصیل شدم؛ در سال 1369 تا 1372 نیز از همین دانشگاه مدرک کارشناسی ارشد خود را گرفتم. در سال 1381 نیز با هزینه شخصی برای تحصیل در مقطع دکتری به دانشگاه مکگیل کانادا رفتم.
در کانادا و در مقطع دکتری روی مسئله تصاویر ماهوارهای در منابع طبیعی کار کردم. از اساتید ما در دانشگاه تهران میتوان به دکتر نخجوانی، دکتر حسن احمدی، دکتر حبیبی و دکتر مهدوی اشاره کرد که برخی از این اساتید هم فارغالتحصیل آبخیزداری از کشورهای خارجی بودند؛ مثلاً دکتر نخجوانی و دکتر مهدوی قبل از انقلاب از فرانسه فارغالتحصیل شده بودند. نخستین کتاب آبخیزداری توسط دکتر نخجوانی نوشته شد و در کنگره آبخیزداری که اخیراً در ارومیه برگزار شد، از ایشان تقدیر کردیم.
فعالیت اجرایی شما در چه سالی آغاز شد؟
سال 1362 در سازمان جنگلها و مراتع استخدام شدم. زمانی که به استخدام سازمان جنگلها و مراتع درآمدم، مسؤولان سازمان تصمیم گرفتند بنده را بهعنوان کارشناس آبخیزداری سد اکباتان به همدان بفرستند. بنده به دلیل اینکه اشتیاق و انگیزه زیادی به کار داشتم و در همدان نیز به دلیل آغاز فصل سرما کار نبود پیشنهاد دادم به جای دیگری که کار باشد فرستاده شوم، آنها هم موافقت کردند و گفتند به سد میناب هرمزگان بروم.
به سد میناب رفتم و چند ماهی در این سد کار کردم، آنجا اوج کار بود؛ البته آن زمان مثل الآن نبود که آبخیزداری شناخته شده باشد. آبخیزداری در شهرستانها و حتی در مراکز استان هم شناختهشده نبود و آبخیزداری محدود به مناطقی میشد که سد داشتند. از همان زمان با توجه به درسی که خوانده بودم و رشته تحصیلیام نیز آبخیزداری بود، معتقد بودیم که آبخیزداری، سد داری نیست.
در سال 1364 ازآنجاییکه استان خراسان اداره آبخیزداری نداشت از مسؤولان درخواست کردم به خراسان منتقل شوم و اداره آبخیزداری آنجا را تأسیس کنم و آنها هم موافقت کردند و اداره آبخیزداری را با یک نفر همکار و یک موتورسیکلت راهاندازی کردم.
در آن زمان سد طرق و کارده نیز در دست احداث بود و کارشناس آبخیزداری آن سد هم بودم. در چند ماه نخست که در استان خراسان بودم روی فرسایش بادی کار کردم. در آنجا شبانهروز کار کردم و بهطور مستمر در حوزه آبخیز بودم بهطوریکه شاید در هفته فقط سه ساعت خانه میرفتم. با همان موتورسیکلت به نقاط مختلف حوزه آبخیز میرفتم و کارها را انجام میدادم.
زمانی که به استان خراسان وارد شدید، روی مباحث مشارکتهای مردمی در آبخیزداری تأکید داشتید، چرا مشارکت مردمی در آبخیزداری برای شما اهمیت داشت؟
وقتی اداره منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان را پایهریزی کردم هیچ امکاناتی و حتی بودجه کافی هم نداشتم. کارهایی که باید میشد بسیار زیاد بود. هم کارشناس سد طرق و کارده و هم مسؤول اداره آبخیزداری خراسان بزرگ بودم با بودجه بسیار ناچیز. استان خراسان بزرگ خودش 30 میلیون هکتار بود و حوزه آبخیز سد طرق و کارده خودش بهتنهایی 17 هزار هکتار وسعت داشت که هفت روستا را شامل میشد؛ بنابراین تصمیم گرفتم از خود روستاییان و جوامع محلی برای امور آبخیزداری استفاده کنم و با مشارکت آنان کار آبخیزداری را پیش ببرم.
مهمترین و مؤثرترین کارم این بود که بهانحای مختلف با جوامع محلی صحبت کرده، آنان را با خودم همراه و با موضوع آبخیزداری و حفاظت آبوخاک آشنا کنم؛ زیرا آنجا کارهایی که باید انجام میشد بسیار زیاد بود و باید برای مشکلات و معضلات چارهاندیشی میشد. ازجمله این مشکلات دیمزارهای فراوانی بود که این زمینها در جهت شیب زمین شخم زده میشد و این کار فرسایش شدید خاک را به دنبال داشت یا دیوارهسازی زمینهای حاشیه رودخانه و بسیاری کارهای دیگر.
برای آغاز چه کارهایی انجام دادید؟
برای شروع کار آبخیزداری در این حوزه، روستایی را که در خروجی حوزه آبخیز قرار داشت و محل عبور و مرور اهالی روستاهای اطراف بود انتخاب کردم و برای اینکه جوامع محلی با آبخیزداری آشنا شوند در آنجا چند عملیات آبخیزداری انجام دادم و تأسیساتی را ایجاد کردم تا این سؤال برای مردم آن مناطق ایجاد شود که اینها چیست؟ تا بتوانم برای آنها توضیح دهم.
آن زمان بیشتر رفتوآمد جوامع محلی با مینیبوس انجام میشد و من با راننده مینیبوس هماهنگ کرده بودم، به بهانههای مختلف در محل تأسیسات آبخیزداری توقف داشته باشد تا بتوانم برای آنها توضیح بدهم که آبخیزداری چیست. بعدها کمکم در روستاهای اطراف پیچید که فردی از منابع طبیعی آمده و کارهایی را انجام میدهد؛ البته این روستاییان در ابتدا تصور میکردند که بنده از اداره منابع طبیعی آمدهام تا زمینهایشان را مصادره کرده و آن را ملی و دولتی کنم به همین دلیل ابتدا اصلاً روی خوش نشان نمیدادند.
به خاطر دارم در روزهای نخست اعلام کردیم که میخواهیم در مسجد با جوامع محلی درباره آبخیزداری صحبت کنیم و از همه خواستیم در مسجد روستا جمع شوند. من هم 20 دقیقه قبل از اینکه مراسم آغاز شود به مسجد رفتم، اما هر چه منتظر شدیم، هیچکسی از اهالی روستا به مسجد نیامد و همه به یکدیگر گفته بودند که این آقا از اداره منابع طبیعی آمده تا زمینهایمان را مصادره کند، به همین دلیل کسی در مسجد حاضر نشود؛ البته بنده هم با توجه به اینکه با آن محیط آشنا بودم و میدانستم گوشهایی وجود دارد که حرفهایم را میشنود، ازاینرو بیرون مسجد آمدم و در کنار مسجد بلند صحبت کردم.
این اتفاق برایم این هشدار را داشت که کار آبخیزداری بهطور دستوری و از بالا به پایین جلو نمیرود؛ ازاینرو با شورای روستا ارتباط گرفتم. در آن زمان شوراهای روستا از قدرت زیادی برخوردار بودند و برای آنها از اهمیت آبخیزداری و حفاظت خاک گفتم. کار دیگری که انجام دادم این بود که در اجتماعاتی که برای ایام عزا، شادی، محرم برگزار میشد و یا هر مناسبت دیگری که روستاییان و جوامع محلی جمع میشدند، نخستین فردی بودم که میرفتم با مردم از اهمیت حفاظت آبوخاک و آبخیزداری سخن میگفتم و برای آنها توضیح میدادم که ما نیامدهایم زمینهای شما را بگیریم.
بالاخره این صحبت کردن و زندگی چندساله با آنها مؤثر واقع شد و اعتماد کردند و طی دو سه سال بهگونهای با آنها مأنوس شدم که بعد از مدتی این جوامع محلی نهتنها در کشاورزی و آبخیزداری حرف بنده را قبول داشتند، بلکه در امور شخصی مثل ازدواج، عروسی و خرید دام و غیره نیز از بنده مشورت میگرفتند؛ البته این اعتماد بسیار سخت به وجود آمد و این نتیجه زندگی شبانهروزی با آنان بود.
این مشارکت مردمی چه نتایج و دستاوردهایی در حوزه آبخیزداری به دنبال داشت؟
از نتایج بزرگی که مشارکت مردمی به دنبال داشت این بود که روستاییانی که حاضر نبودند حتی یک سانتیمتر از زمینهایشان را به کسی واگذار کنند، تصمیمگیری برای حدود دو هزار هکتار از زمینهای خود را به ما واگذار کردند و ما بر اصول علمی برایشان تعیین میکردیم چه محصولی تولید کنند، زمینشان را چگونه شخم بزنند و چطور آبیاری کنند تا منجر به فرسایش خاک و هدر رفت آب نشود؛ این همان هدفی بود که از ابتدا داشتیم. اگر میخواستیم خودمان از ابتدای ورود به خراسان این کارها را انجام دهیم نه واقعاً هزینه این کارها را داشتیم و نه وقت و نه اینکه جوامع محلی با اینجور کارها موافق بودند.
یکی از دستاوردها و نتایج مهم نیز آن بود که جوامع محلی قبول کردند همه مراتع حوزه آبخیز را به چهار منطقه تقسیم کنند و یک قسمت آن قرق شود و سه قسمت دیگر بهصورت چرخشی مورد بهرهبرداری اهالی برای چرای دام قرار گیرد و این تصمیم میتوانست در اصلاح، احیای مراتع و جلوگیری از تخریب آنها مؤثر واقع شود.
کار دیگری که در این مدت انجام شد، دیوارهسازی زمینهای حاشیه رودخانهها با کمکگیری از جوامع محلی بود که نقش مهمی در جلوگیری از فرسایش داشت. نکته جالب اینکه برای این دیوارهسازی از ماشینهای اوراقی استفاده شد که بلااستفاده مانده بودند و هیچ استفادهاس از آنها نمیشد. به آنها گفتیم این ماشینها و لاستیکهای بلااستفاده را بیاورید درون آن را سنگ بریزید و بهعنوان دیوار برای زمینهای کشاورزی خود استفاده کنید؛ این علاوه بر منافعی که برای جوامع محلی داشت در جلوگیری از فرسایش خاک نیز مؤثر بود.
رضایتمندی جوامع محلی از انجام عملیات آبخیزداری چه میزان بود؟
در طول سالهای 64 تا 69 که در خراسان و حوزه آبخیز سد طرق و کارده کار کردیم، تقریباً همه راضی بودند؛ البته نمیتوان گفت که صد درصد افراد راضی بودند اما تقریباً هر چیزی میگفتیم، جوامع محلی عمل میکردند.
کارهای انجامشده درزمینهٔ آبخیزداری در بعد از انقلاب را چطور ارزیابی میکنید؟
در دهه 70 با تشکیل معاونت آبخیزداری در وزارت جهاد سازندگی کارهای بسیار خوبی در کشور درزمینهٔ آبخیزداری انجام شد و نقطه عطف آبخیزداری در کشور همان دهه 70 بود؛ اما در دهه 80 به بعد اعتقادم این است که باید به کیفیت آبخیزداری بیشتر توجه میشد. برای اینکه نشان میدادیم آبخیزداری مهم است باید کارهای بسیاری انجام میشد.
کاری که باید آن زمان پیگیری میکردیم، آن بود که باید آبخیزداری را مردمی میکردیم. اگر آبخیزداری استمرار پیدا نکرد، علتش این بود که آن را مردمی نکردیم. باید آبخیزداری به مراکز و نهادهای مختلف مثل وزارت راه و شهرسازی، وزارت کشور، وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت کشاورزی و بسیاری نهادهای دیگر پیوند میخورد تا آنان در انجام پروژهها اصول آبخیزداری را رعایت کنند و طرحها پیوست آبخیزداری داشته باشد و از کارشناسان آبخیزداری در طرحها استفاده میکردند. در حال حاضر هم این پیوند ضروری بوده اما متأسفانه همچنان این پیوند قطع است. ازاینرو مشاهده میشود مثلاً در احداث راهها و جادهها به اصول آبخیزداری و حفاظت خاک اعتنا نمیکنند و بعضاً میبینیم بعد از احداث جاده، خاکها جمعآوری و بهجای مناسب منتقل نمیشود و با کمترین بارشی که اتفاق میافتد، آب و سیل این خاکها را با خود میبرد و باعث فرسایش میشود یا اینکه در احداث راهها و معادن به استقرار پوشش گیاهی بعد از عملیات خاکبرداری اهتمامی نشان داده نمیشود. اگر مثلاً بعد از احداث جاده عملیات درختکاری و استقرار پوشش گیاهی اتفاق بیافتد، شاهد کاهش چشمگیر فرسایش خاک خواهیم بود؛ در بخشهای دیگر مثل صنعت و معدن نیز این مسئله دیده میشود.
راهکارهای شما برای رشد و اعتلای آبخیزداری در کشور چیست؟
مهمترین مسئله این است که همانطور که اشاره کردیم باید آبخیزداری مردمی شود و در این راه، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور نقش مهمی بر عهده دارد؛ این سازمان باید زمینه مردمی کردن آبخیزداری در کشور را فراهم کند و از تصدیگری آبخیزداری به سمت تولیگری حرکت کند. برای این هدف باید 50 درصد اعتبارات سازمان جنگلها به امر آموزش، سازماندهی و اجرای فعالیتهای آبخیزداری اختصاص یابد تا زمینه مشارکت هر چه بیشتر آحاد مردم فراهم شود.
سازمان جنگلها نمیتواند همهکاره آبخیزداری باشد؛ عملیات مکانیکی آبخیزداری انجام دهد، عملیات بیولوژی، مدیریتی و کار رسانهای انجام دهد، نظارت بکند و بسیاری کارهای دیگر، چراکه نه بهاندازه کافی بودجه دارد و نه امکانات و نه نیرو و نه وقت.
البته شعار این کارها داده میشود اما عمل نمیشود، برای این کار بستر کار هم فراهم است. در حال حاضر بیش از چهار پنج هزار لیسانس، فوقلیسانس و دکترای آبخیزداری داریم که میتوانیم از این ظرفیت برای پیشبرد امور آبخیزداری و مردمی کردن آن در کشور استفاده کنیم.
یکی از راهکارهای دیگر برای توسعه آبخیزداری و حفاظت از منابع طبیعی که مورد غفلت قرارگرفته، استفاده از تصاویر ماهوارهای بهمنظور جلوگیری از فرسایش خاک است. تصاویر ماهوارهای بهروز داریم و میتوانیم در منزل یا دفتر کار بنشنیم و تحولات منابع طبیعی را بهصورت برخط رصد کنیم؛ مثلاً اگر کشاورزی 10 هکتار زمین خود را برخلاف اصول آبخیزداری و در جهت شیب زمین شخم بزند، ببینیم و در صورت نیاز به او تذکر دهیم؛ یا اینکه کسی جنگلها و مراتع کشور را تخریب و نابود کند، بهوسیله تصاویر ماهوارهای قابل رؤیت است، اگر منطقهای نیاز به اصلاح یا احیا دارد با این تصاویر بهآسانی ممکن است. بهآسانی میتوانیم از تصاویر ماهوارهای برای رصد و نظارت امور منابع طبیعی استفاده کنیم؛ البته این به شرطی است که هیئت دولت و مجلس و قوه قضائیه استفاده از فنّاوریها برای اداره منابع طبیعی را به رسمیت بشناسند و اگر 50 درصد انرژی هم برای این امر اختصاص یابد، واقعاً ارزش دارد.
شناسه خبر 13921